تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805580677




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مروري بر «هفت شهر عشق» عطار نيشابوري


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: مروري بر «هفت شهر عشق» عطار نيشابوري خبرگزاري فارس: از نظر عطار نيشابوري «هفت شهر عشق» هفت وادي يا مرحله است كه سالك معنوي بايد آنها را طي كند. به گزارش خبرگزاري فارس، عطار در «منطق‌الطير» آنها را اين گونه بيان مي‌كند: گفت ما را هفت وادي در ره است چون گذشتي هفت وادي، درگه است هست وادي طلب آغاز كار وادي عشق است از آن پس، بي كنار پس سيم وادي است آن معرفت پس چهارم وادي استغنا صفت هست پنجم وادي توحيد پاك پس ششم وادي حيرت صعب‌ناك هفتمين، وادي فقر است و فنا بعد از اين روي روش نبود تو را در كشش افتي، روش گم گرددت گر بود يك قطره قلزم گرددت وادي اول: طلب‏ ----------------- چون فرو آيي به وادي طلب پيشت آيد هر زماني صد تعب چون نماند هيچ معلومت به دست دل ببايد پاك كرد از هرچ هست چون دل تو پاك گردد از صفات تافتن گيرد ز حضرت نور ذات چون شود آن نور بر دل آشكار در دل تو يك طلب گردد هزار وادي دوم: عشق‏ ------------------ بعد ازين، وادي عشق آيد پديد غرق آتش شد، كسي كانجا رسيد كس درين وادي بجز آتش مباد وانك آتش نيست، عيشش خوش مباد عاشق آن باشد كه چون آتش بود گرم‌رو، سوزنده و سركش بود گر ترا آن چشم غيبي باز شد با تو ذرات جهان هم‌راز شد ور به چشم عقل بگشايي نظر عشق را هرگز نبيني پا و سر مرد كارافتاده بايد عشق را مردم آزاده بايد عشق را وادي سوم: معرفت‏ --------------------- بعد از آن بنمايدت پيش نظر معرفت را واديي بي پا و سر سير هر كس تا كمال وي بود قرب هر كس حسب حال وي بود معرفت زينجا تفاوت يافت‌ست اين يكي محراب و آن بت يافت‌ست چون بتابد آفتاب معرفت از سپهر اين ره عالي‌صفت هر يكي بينا شود بر قدر خويش بازيابد در حقيقت صدر خويش وادي چهارم: استغنا ---------------------- بعد ازين، وادي استغنا بود نه درو دعوي و نه معني بود هفت دريا، يك شمر اينجا بود هفت اخگر، يك شرر اينجا بود هشت جنت، نيز اينجا مرده‌اي‌ست هفت دوزخ، همچو يخ افسرده‌اي‌ست هست موري را هم اينجا اي عجب هر نفس صد پيل اجري بي سبب تا كلاغي را شود پر حوصله كس نماند زنده، در صد قافله گر درين دريا هزاران جان فتاد شبنمي در بحر بي‌پايان فتاد وادي پنجم: توحيد ------------------- بعد از اين وادي توحيد آيدت منزل تفريد و تجريد آيدت رويها چون زين بيابان دركنند جمله سر از يك گريبان بركنند گر بسي بيني عدد، گر اندكي آن يكي باشد درين ره در يكي چون بسي باشد يك اندر يك مدام آن يك اندر يك، يكي باشد تمام نيست آن يك كان احد آيد ترا زان يكي كان در عدد آيد ترا چون برون ست از احد وين از عدد از ازل قطع نظر كن وز ابد چون ازل گم شد، ابد هم جاودان هر دو را كس هيچ ماند در ميان چون همه هيچي بود هيچ اين همه كي بود دو اصل جز پيچ اين همه وادي ششم: حيرت --------------------- بعد ازين وادي حيرت آيدت كار دايم درد و حسرت آيدت مرد حيران چون رسد اين جايگاه در تحير مانده و گم كرده راه هرچه زد توحيد بر جانش رقم جمله گم گردد ازو گم نيز هم گر بدو گويند: مستي يا نه‌اي؟ نيستي گويي كه هستي يا نه‌اي در مياني؟ يا بروني از ميان؟ بر كناري؟ يا نهاني؟ يا عيان؟ فانيي؟ يا باقيي؟ يا هر دويي؟ يا نه‌ي هر دو توي يا نه توي گويد اصلا مي‌ندانم چيز من وان ندانم هم، ندانم نيز من عاشقم، اما، ندانم بر كيم نه مسلمانم، نه كافر، پس چيم؟ ليكن از عشقم ندارم آگهي هم دلي پرعشق دارم، هم تهي وادي هفتم: فقر و فنا‏ ----------------------- بعد ازين وادي فقرست و فنا كي بود اينجا سخن گفتن روا؟ صد هزاران سايه? جاويد، تو گم شده بيني ز يك خورشيد، تو هر دو عالم نقش آن درياست بس هركه گويد نيست اين سوداست بس هركه در درياي كل گم‌بوده شد دايما گم‌بوده‌ي آسوده شد گم ‌شدن اول قدم، زين پس چه بود؟ لاجرم ديگر قدم را كس نبود عود و هيزم چون به آتش در شوند هر دو بر يك جاي خاكستر شودند اين به صورت هر دو يكسان باشدت در صفت فرق فراوان باشدت گر، پليدي گم شود در بحر كل در صفات خود فروماند به ذل ليك اگر، پاكي درين دريا بود او چو نبود در ميان زيبا بود نبود او و او بود، چون باشد اين؟ از خيال عقل بيرون باشد اين انتهاي پيام/م




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن