واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: از فهم ظاهري تا معرفت باطني جام جم آنلاين: فهم حقايق و معاني آيات قرآن كريم اعم از محكم و متشابه نيازمند توضيح و تبيين و شرح الفاظ و عبارات اين كتاب آسماني است و از همين رو دانشمندان علوم قرآني در طول ساليان متمادي با بهرهگيري از روايات و احاديث پيامبرص و ائمه معصومين (ع) و خود آيات قرآن و همچنين با استفاده از قوانين و قواعد فلسفي و ادبيات عرب و... به دنبال تبيين و توضيح و فهم اين آيات بودهاند. تفاوت تفسير و تأويل در قرآن يكي از مباحثي است كه در اين راستا همواره مورد بحث قرار گرفته است و علماي علوم قرآني براي تفكيك اين دو مقوله شاخصهايي را تعيين كردهاند كه در ادامه به آن ميپردازيم. معناي كلي تفسير در اصطلاح دانشمندان علوم قرآني همان علم فهم قرآن و بيان و توضيح مقصود و مراد خداي متعال در آيات قرآن كريم است البته دانشمندان علوم اسلامي در اين باره نظرات مختلفي دارند، به عنوان مثال بدرالدين زركشي در تعريف تفسير گفته است: تفسير علمي است كه با آن كتاب خداوند كه بر پيامبرش نازل شده فهميده ميشود و بيان معاني و استخراج احكام و حكمتهاي آن انجام ميگردد. دكتر محمد حسين ذهبي نيز در كتاب التفسير والمفسرون مينويسد: تفسير عبارت است از دانشي كه بحث ميكند از مرادالله در قرآن به قدر طاقت بشري. (تاريخ تفسير قرآن كريم، حبيبالله جلاليان، ص 20 و 21) مرحوم طبرسي نيز در مقدمه تفسير مجمعالبيان ميگويد: تفسير دانستن قواعدي است كه توسط آنها معاني آيات قرآن كريم از قبيل اوامر و نواهي و... معلوم ميشود. وي همچنين ميگويد: تفسير خود، عبارت است از كشف كردن ابهام از لفظ مشكل... و گفته شده كه «فسر» به معناي كشف كردن چيز پوشيده است. (مباني و روشهاي تفسيري، عميد زنجاني، ص111) اما تأويل(با اينكه عده اندكي آنرا با تفسير يكسان ميدانند) به معني فهم مراد اصلي كلام است و در نزد علماي متاخر تاويل در اصطلاح، برگرداندن لفظ از معني راحج به معني مرجوح است به شرط آنكه دلايل و شواهدي آن را تاييد كند. علامه طباطبايي در باب تاويل ميفرمايد: تاويل هرچيزي حقيقتي است كه آن چيز از آن سرچشمه ميگيرد و آن چيز به نحوي تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست چنانكه صاحب تأويل زنده تاويل است و ظهور تأويل با صاحب تأويل است. اين معني در قرآن نيز جاري است، زيرا اين كتاب مقدس از يك رشته حقايق و معنويات سرچشمه ميگيرد كه از قيد ماده و جسمانيت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات كه محصول زندگي مادي است، بسي وسيعتر است. اين حقايق و معنويات به حسب حقيقت در قالب بيان لفظي نميگنجد. وي در ادامه ميگويد: به موجب اخبار متواتره، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و خاندان رسالت (عليهم السلام) به تأويل قرآن مجيد عالم و آگاه هستند. (تاريخ تفسير قرآن، حبيبالله جلاليان، صص 27 - 25) با بررسي آيات قرآن كريم (7 آل عمران، 59 نساء، 53 اعراف، 39 يونس، 6 و 36 و 100يوسف و...) ميتوان به اين نتيجه رسيد كه تاويل برحسب استعمال به كلام اختصاص نداشته و در مورد رويا، حقايق خارجي و نظاير آنها نيز به كار ميرود. همچنين روشن ميشود كه تأويل هر امري، مناسب با ظاهر آن، از حدود دلالتهاي لفظي بيرون بوده و از احساسات اهري و علم عادي دور است. (مباني و روشهاي تفسيري، عميد زنجاني، ص119) در مقابل آن همچنانكه از تعاريف ارائه شده براي تفسير برميآيد، تفسير قرآن جز توضيح و تشريح و كشف مداليل و معاني الفاظ آيات و جملات تركيبي آنها و بيان مقاصد مورد نظر مجموعهاي از آيات، چيز ديگري نخواهد بود و معناي تفسير بيانگر اختلاف كمي و كيفي در كشف و بيان مداليل و مفاهيم لفظي آيات قرآن است.(همان، ص113) همچنانكه تعاريف ارائه شده از تفسير و تأويل نشان ميدهد، اين دو مقوله با يكديگر تفاوتهايي دارند كه توسط علما و دانشمندان علوم قرآني بيان شده است. راغب اصفهاني در اين باره ميگويد: تفسير اعم از تاويل است. تفسير بيشتر در الفاظ به كار ميرود و در مفردات واقع ميشود و تأويل بيشتر در معاني و جملهها به كار ميرود و اكثرا در كتب الهيه انجام ميگيرد و تفسير هم در كتب الهيه و هم در كتابهاي ديگر واقع ميشود. دانشمند ديگري در اين خصوص ميگويد: تفسير بيان لفظي است كه يك وجه بيشتر ندارد و تأويل، توجيه كردن لفظي است كه به معناي مختلفي توجه دارد، به يكي از آن معاني، با دلايل ظاهر. ابوطالب تغلبي نيز گفته است: تفسير بيان وضع لفظ است يا به طور حقيقت يا مجاز و تأويل بيان باطن لفظ است كه از اول يعني بازگشت به عاقبت امر گرفته شده، پس تأويل خبر دادن از حقيقت مراد و تفسير خبر دادن از دليل مراد است. راغب اصفهاني همچنين در تفسير خود اظهار ميدارد: بدانكه تفسير در عرف علما كشف معاني قرآن و بيان مراد از الفاظ است، اعم از اينكه به حسب لفظ مشكل باشد يا نه، و از لحاظ معني اعم از ظاهر و غير ظاهر است، اما تأويل بيشتر در جملهها واقع ميشود. عدهاي از علما نيز گفتهاند: آنچه در كتاب خدا بيان شده و در احاديث صحيح از سنت تعيين گشته تفسير ناميده ميشود، زيرا كه معنايش ظاهر و واضح است و كسي را نشايد كه در آنها اجتهاد يا غير آن به كار برد، بلكه بايد بر همان معنايي كه براي آن وارد شده آن را حمل نمايد و از آن تجاوز نكند و تأويل آن است كه علماي عامل به معاني كتاب و ماهران در علوم و معارف براي آن استنباط مينمايند كه از نظر شيعه اينان تنها پيامبرص و اهل بيتع او هستند. (ترجمه الاتقان في علوم القرآن، سيوطي، صص 550- 549) علامه طباطبايي نيز تأويل را بالاتر از تفسير و تنزيل ميداند و معظم بودن مرحله تأويل را مستند به آيات قرآن شرح ميدهد. وي با اشاره به آيات 4 زخرف، 80 واقعه و 7 آل عمران ميفرمايد: قرآن مجيد از حقايق ماورايي و غيرمادي سرچشمه ميگيرد و تأويل قرآن كه همان حقايق غير محسوس هستند در قالب بيان لفظي بشري نميگنجد، زيرا الفاظ و عبارات بشري محصول زندگي مادي اوست و نميتواند بيانگر حقايق والاي الهي باشد. پس تأويل قرآن آن چيزي است كه آيه به سوي آن برميگردد و در مقايل تنزيل (تفسير) معني روشن و تحتاللفظ آيه است. وي همچنين ميگويد: با استناد به آيه «لا يمسه الا المطهرون» ( 79 واقعه) و آيه تطهير و آيات 26 و 27 سوره جن، فقط خدا و رسول خدا و امامان معصومع عالم به تأويل قرآن هستند. ( تاريخ تفسير قرآن، حبيب الله جلاليان، صص 39 38) براي آشنايي بيشتر با معناي تأويل و تفاوت آن با تفسير قرآن به روايت زير توجه كنيد:فضيل بن يسار ميگويد: از امام صادق (عليه السلام) در باره اين حديث نبوي كه هيچ چيز در قرآن نيست مگر آنكه ظاهري دارد و باطني و هيچ حرفي در قرآن يافت نميگردد مگر آن كه براي آن تعريفي است و براي هر تعريفي آغازي، سوال كردم كه منظور از قرآن ظاهري دارد و باطني چيست؟ امام فرمودند: ظاهرش، تنزيل آن و باطنش تأويل آن است، از قرآن مطالبي قبلا واقع شده است و مسائلي هنوز تحقق خارجي پيدا نكرده است. قرآن، چون خورشيد و ماه جريان دارد و هر زمان چيزي از آن بيايد و تحقق پذيرد. خداي متعال فرموده است: جز خدا و پايداران و استواران در علم و دانش كسي ديگر تأويل را نميداند و ما تأويل قرآن را ميدانيم. (مباني و روشهاي تفسيري، عميد زنجاني، ص 126 به نقل از تفسير فرات كوفي) با نگاهي به تعاريف ارائه شده براي تفسير و تأويل ميتوان گفت كه تفسير عبارتست از فهم و ادراك ظاهر قرآن اعم از اسباب نزول و احكام و شوون و قصص آيات، مطلق و مقيد، مجمل و مبين، ناسخ و منسوخ و... كه همگي از ظواهر سخن ميگويد و تأويل عبارت است از شناخت و معرفت به حقيقت آيات الهي و آنچه كه در بطن قرآن نهفته ميباشد و اين علم مختص خداوند متعال و پيامبرص و ائمه معصومينع است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 544]