واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نقد و بررسي نمايش «بيداري خانه نسوان» به نويسندگي و كارگرداني حسين كياني جام جم آنلاين: آگاهي از گذشته و حوادث آن ميتواند نقش تعيينكنندهاي در شناخت موقعيتهاي امروز داشته باشد. نتيجه اين ارزيابي شناخت هر چه بيشتر زمينهها و بسترهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي آدمها و زندگيشان است. اين آگاهي و شناخت گذشته به آدمها كمك ميكند كه بفهمند از كجا آمدهاند، در چه جايگاه اجتماعي قرار دارند و چشمانداز آينده آنها چگونه است. حال اگر همين قياس و ارزيابي صرفا مربوط به گروه خاصي از جامعه در يك دوره معين تاريخي مثلا مربوط به زنان اواخر دوره قاجار باشد، در آن صورت نوع نگاه و رويكرد خاصتر ميشود. نويسنده متن در اين شرايط مجبور است تا حد زيادي از كليگرايي پرهيز كند و به انعكاس و جلوه مابهازايهاي دقيق تاريخي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي معيني بپردازد كه زمينه و علت حدوث رويدادهاي اصلي به حساب ميآيند. نمايش «بيداريخانه نسوان» به نويسندگي و كارگرداني حسين كياني كه هماكنون در تالار چهارسوي مجموعه تئاترشهر در حال اجراست، از چنين منظري به گذشته مينگرد. متن نمايش بيداريخانه نسوان رويكردي جستجوگرايانه به موقعيت زنان متجدد، روشنفكر و بخصوص هنرمند و بويژه هنرمندان و نويسندگان تئاتر در اوايل دوره پهلوي دارد. حسين كياني كه همواره نگرش نوستالژيك به گذشته دارد، در همين اثر هم از همان آغاز عشق و علاقه خود را به موضوعات تاريخي، فرهنگي و سياسي ايران آشكار ميسازد. متن با بازگشت يك زن متجدد (مدحت) از فرنگ و تصميم او به ايجاد «جمعيت بيداري نسوان» شكل ميگيرد و دختر ديگري به نام محجوبه و متعاقبا 2 دختر ديگر هم به او ميپيوندند. در اين ميان قمري كلفت مدحت با شكلگيري چنين جمعيتي مخالفت ميورزد و حوادث دردناكي را كه بعدا براي يكيك آنها رخ ميدهد، از قبل پيشبيني و يادآوري مينمايد، اما كاري از پيش نميبرد. سرانجام نظام سياسي حاكم بر جامعه، جمعيت بيداري نسوان را با سرنوشتي تراژيك روبهرو ميكند و همه افراد آن به نسبتهاي گوناگون، آسيبهاي جاني، روحي و رواني ميبينند. انتقاد به زبان طنز حوادث در حقيقت با الهام از رويدادهاي تاريخي دوران خاص نمايش شكل گرفتهاند و در خود متن نيز به سرنوشت تلخ و تراژيك چند زن هنرمند عرصه تئاتر هم كه در همان دوران از طرف هيات حاكمه و عمالشان با فشارها و مصائب زيادي روبهرو شدهاند، اشاره ميكند. متن، ژرفانديشي قابل تاملي دارد و با شوخطبعي و نگرش طنزآميز، انتقادي و سياسي عميقي نيز همراه است. زير لايه كميك و بيروني نمايش چندين تراژدي تلخ كه برآيند فشار سياسي و نبودن آزادي بيان در آن دوره است، به پردازش درآمدهاند. مظهر و نماد اين تراژدي دختراني هستند كه زندگي، موقعيت و سرنوشتشان به زبان نمايش نشان داده شده است. آنها نمايندگان همه زنان متجدد، هنرمند و روشنفكر آسيبديده اوايل دوره پهلوي به شمار ميروند. يكي از جذابيتهاي نمايش بيداريخانه نسوان آن است كه خود تئاتر و بخشي از تاريخچه آن كه نقش زنان را در شكلگيري اين هنر نشان ميدهد، موضوع نمايش شده است. نثر و بيان حسين كياني زيباست و بر دل مينشيند. او سعي كرده نوع زبان، پسزمينهها و شاخصههاي تاريخي زمان وقوع حوادث را متناسب با ژانر نمايش، گاه به طور جدي و گاه با لحني كميك نشان بدهد و همه اينها در ديالوگها انعكاس يافته است: «چرا به قاعده قابض ارواح از درام واهمه داري»، «شما عجالتا آتيش مخت گل انداخته و از ملاجت دود به آسمونه، مثال دودكش ماشين دودي عبدالعظيم»، «چرا به محض شنيدن اسم درام كهير ميزني و زرداب ميتركوني»، «چه برسه به اين خانوم كه ميخواد از طريق معارفپروري و ترقيخواهي قدم و قلم بزنه»، «كافيه خودت رو يه لحظه جاي مرغ مهاجر بذاري»، «منو سوار خر احساساتم نكن كه پالونش كجه»، «دنده كلفتي نداري»، «تو منبعد بايد به فكر طبخ باشي نه طبع». همچنين بيانيه هنري تئاتري خود نويسنده و نمايش هم در يك ديالوگ جدي اعلام شده است: «هيچ درامي دنياگير نميشه مگر اين كه در قلب درامنويس و ملتش جاي مطمئني داشته باشه» و... . خردهروايتهاي متن كه به برخي حوادث و پسزمينههاي تاريخي، سياسي و فرهنگي اشاره دارند، در خدمت موضوع محوري نمايش، يعني وضعيت زنان روشنفكر و هنرمند اواخر قاجار و اوايل دوره پهلوي هستند. حسين كياني در اين اثر چند دختر و خانوادههايشان را كه به مكانهاي گوناگون شهر تهران منتسب ميشدند، با حوادث و موضوع اثر درگير ميكند تا متن و اجرا را به جامعيتي قابل قبول برساند و ضمنا وجوه مردمشناسي و جامعهشناسي آن دوران را نيز آشكار نمايد. اجراي مستندگونه نمايش بيداريخانه نسوان حسين كياني آن كه بيان و شاكله نمايشي دارد، از اجرايي مستندگونه و تاريخي هم برخوردار است و اين بدون شك تجربيترين و بديعترين شاخصه متن و اجراي اين نمايش به نويسندگي و كارگرداني حسين كياني است. نمايش در ظاهر كمدي تراژديك به نظر ميرسد، اما واقعيت آن است كه وجه تراژديك آن به مراتب نيرومندتر و عميقتر است. اين ويژگي تا حدي متن را هم تجربي نشان ميدهد و ثابت ميكند در ژانر كمدي تراژيك هم يك تغيير و جابهجايي نو ايجاد شده، يعني يك كمدي به نفع چند تراژدي، كمرنگ شده است. در نتيجه براي تعيين ژانر دقيق آن بايد عنوان ابتكاري تراژدي غالب بر كمدي را به كار برد. رويكرد جستجوگرانه و عميق حسين كياني به متن سبب شده كه پرسوناژها بخوبي شخصيتپردازي شوند و شايد يكي از علتهاي بازيهاي جذاب و گيراي بازيگران هم همين باشد زيرا اولين و اساسيترين دادههاي لازم را براي ارائه يك بازيگري خوب، خود متن ارائه ميدهد. اينجا هم متن همه امكانات و شرايط لازم را براي حضور كامل و سيطرهمند پرسوناژها فراهم آورده است، طوري كه نمايش همزمان هم «موضوعمحور» و هم «پرسوناژمحور» از كار درآمده است. كاربردهاي دكور و موسيقي اگرچه نمايش بيداريخانه نسوان بهتر بود در سالن اصلي تئاترشهر اجرا ميشد، اما خوشبختانه طراح صحنه با بالا آوردن كف صحنه تالار چهارسو و قائل شدن به يك صحنه سكودار، اين نقص را جبران نموده است. همچنين معماري، دكور خانه و ابزارهاي صحنه، سنخيت و تجانس لازم را براي ارائه بنمايههاي تاريخي و نمايشي اجرا ارائه ميدهند و طراحي به ايجاد فضاي لازم براي مانور بازيگران كمك زيادي كرده است. با طراحي صحنه اين نمايش از سوي نرمين نظمي، فضاهاي جانبي هم كاربري دراماتيك پيدا كردهاند. او در بخش طراحي لباس هم هوشمندانه عمل كرده است و لباسها به شخصيتپردازي پرسوناژها كمك كردهاند. در گريم بازيگران اين نمايش يك ضعف وجود دارد: از آنجا كه شاخصه تراژيك و جدي بودن نمايش بر جنبه كميك آن برتري قابل توجهي دارد، لازم بود به خاطر واقعيتنمايي بيشتر براي پرسوناژ مادر محجوبه، بازيگر واقعا مسني انتخاب ميشد. در حال حاضر ساختگي بودن چهرهپردازي و گريم اين پرسوناژ تا حدي توي ذوق ميزند. موسيقي نمايش كه توسط هانا كامكار طراحي شده و توسط خود او و شيما بلوكيفر ، ماهور احمدي و اميررضا دلاوري اجرا ميشود، سهم قابل تاملي در تعميق وجوه حسي و عاطفي نمايش دارد. اين موسيقي در فواصل بين صحنهها براي تداوم دريافتهاي حسي نمايش، كاربري دراماتيك پيدا كرده است. بازيگران نمايش بيداري خانه نسوان همگي بازيهاي زيبا و جذابي را به نمايش ميگذارند و واقعا نميتوان ترتيبي نسبي هم براي تكتك آنها قائل شد. لذا با در نظر گرفتن بازيهاي درخشان و يكسان آنها اساميشان ذكر ميشود: افسانه ماهيان، شهرام حقيقتدوست، اميررضا دلاوري، رويا ميرعلمي، حميدرضا آذرنگ، آيدا كيخايي، پونه عبدالكريمزاده و آزاده صمدي. ميزانسنهاي به يادماندني كارگرداني نمايش همانند نگارش متن شايسته تحسين است و كليت نمايش به عنوان اجرايي به يادماندني در ذهن تماشاگر ميماند. حسين كياني در شكل دهي صحنهها و هدايت بازيگران موفق عمل كرده است، در برخي ميزانسنها خلاقيت كارگردان چشمگير است: صحنهاي كه هوشنگ كنار اختر مينشيند و اختر بالاتنهاش را از ترس و نگراني با اكراه به يك سو خم ميكند، يا ميزانسني كه در آن فريدون دستمالش را روي چهره اختر ميكشد و چاقويش را به تيرچوبي چراغ برق كه اختر به آن تكيه داده ميكوبد و صحنه كلي نزاع لفظي و تهديدهاي ضمني برادر محجوبه، همگي بيانگر ذهنيت بصري و دراماتيك حسين كياني هستند. بيداريخانه نسوان نمايشي زيبا، جذاب، عميق، تحليلگر و داراي بنمايههاي اجتماعي و انساني و هنري قابل توجهي است كه ضمن تلخ و تراژيك بودنش گاهي هم واقعا تماشاگر را ميخنداند. اين نمايش در حوزههاي متن، بازيگري، طراحي صحنه، كارگرداني، لباس، موسيقي و نور موفق بوده و الگوي مناسبي براي معرفي نمايشهاي بومي و ايراني است. حسن پارسايي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]