تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا وحركت مورچه برسنگ ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826581026




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زني تنها در آستانه فصل سرد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: زني تنها در آستانه فصل سرد


سينماي‌جهان- ترجمه - ناهيد پيشور :
اگر تاريخ سينما را مرور كنيم به موارد متعددي برمي‌خوريم كه ستارگان پس از چند درخشش ماندگاري روي پرده، اسير وسوسه‌هاي پشت دوربين شده‌اند.

اين سنت در طول سال‌ها تقريبا جاافتاده و هنرپيشگان قدر هاليوودي هم با آن بيگانه نيستند. در سال 2008 هلن هانت - چهره آشناي دهه 80 و 90 سينما و تلويزيون - هم گرفتار موج اين جريان شد و بعد از 34 سال فعاليت حرفه‌اي در عرصه بازيگري با آنگاه كه او مرا پيدا كرد، حضور قاطعش را در مقام يك كارگردان چيره‌دست رقم زد. نمايش اين كمدي درام و سرگرم‌كننده در مراسم افتتاحيه پالم اسپيرينگ منتقدان زيادي را به تحسين واداشت، چنان‌كه دبير اين جشنواره معترف است در طول 19 دوره برگزاري اين مراسم چنين استقبال بي‌نظيري از اثر يك كارگردان فيلم اولي بي‌سابقه بوده است و البته هيچ‌كدام از آنها هلن هانت نبوده‌اند!

بسياري اين فيلم را براي هانت يك ريسك خطرناك خوانده‌اند و معتقدند كه اگر مي‌خواهد فيلمش رقبا را كنار بزند و جايگاه قابل قبولي را كسب كند، بايد كفش‌هاي پولادين بپوشد و به سراغ كمپاني‌هاي توزيع‌كننده فيلم برود. بايد ديدكه شم بازاريابي او و تلاش‌اش در ايجاد ارتباط با سرويس‌هاي سينمايي مطبوعات چه نتيجه‌اي را در پي خواهد داشت. به هر حال تعريف و تمجيدها و نقدهاي شفاهي مثبت تا زماني كه اين كمدي عاشقانه به اكران عمومي درنيامد، چندان مثمرثمر نبود و نمي‌توانست خيال كارگرداني كه ماه‌ها وقتش را صرف افزايش آگاهي مخاطبان، معرفي فيلم و پاسخگويي به افكار عمومي و جنجال روزنامه‌ها كرده بود، آسوده كند.

احساسات دوگانه

هانت در نقش آوريل اپنر، زن ميانسالي است كه در مدرسه‌اي در نيويورك تدريس مي‌كند و خود را سرگر م زندگي عادي و روزمره‌اي كرده كه تاكنون چيزي جز آن نخواسته است. در آستانه 40 سالگي چند ضربه روحي چنان او را تكان مي‌دهد كه از زنده بودن و نفس كشيدن پشيمانش مي‌كند... مادر آوريل در بستر بيماري است كه رازي را براي او فاش مي‌كند؛ همان راز آشنايي كه معمولا زندگي قهرمان فيلمفارسي‌هاي ما را از اين رو به آن رو مي‌كند. اين واقعيت كه سال‌ها فرزندخوانده اين خانواده بوده به شدت او را آشفته و پريشان خاطر مي‌سازد و افكار ضد و نقيضي بر خلوتش هجوم مي‌آورند. با تمام احترامي كه براي مادرخوانده‌اش(لين كوهن) قائل است، احساسات دوگانه‌اي نسبت به او و اساسا زندگي و كودكي‌اش مي‌يابد و همين احساس دوگانه است كه اشتياقش را براي داشتن يك فرزند، بيشتر و بيشتر مي‌كند.

متاسفانه بخت با او يار نيست و تصميماتش براي جبران اين نارسايي‌هاي عاطفي و ايجاد زمينه براي پروراندن حس سركوب شده مادرانه خيلي زود به بن‌بست مي‌رسد. بن (متيوبرادريك) همسر كم‌تجربه او كه آمادگي و پختگي لازم را براي ادامه يك زندگي مشترك ندارد، بعد از چند ماه با هم‌بودن به اين نتيجه مي‌رسد كه ازدواج آنها از اول هم اشتباه بوده است. شخصيت بچگانه او كه هنوز كاملا شكل نگرفته در صحنه جدي- كمدي جدايي اوج مي‌گيرد و با چشماني اشكبار آوريل را براي هميشه ترك مي‌گويد. آشنايي آوريل با فرانك (كالين فرت) پدر يكي از دانش‌آموزان مدرسه او را در مسير عشقي رمانتيك و البته واقع‌بينانه‌ قرار مي‌دهد. فرانك كه به تازگي از همسرش جدا شده، عشق پرشوري را به آوريل پيشكش مي‌كند و تمام تلاش‌اش را مي‌كند تا او را از اين بحران روحي نجات دهد و در همه شرايط با او باشد تا جراحات روحي‌اش را با اندرزها و نصايحش التيام بخشد و تا حد زيادي موفق مي‌شود.

با حضور فرانك زندگي روي خوش‌اش را نشان مي‌دهد اما مصيبت‌هاي او پاياني ندارد و طولي نمي‌كشد كه با مرگ نه چندان دور از انتظار مادرخوانده‌اش، اين ثبات و آرامش نسبي هم از او سلب مي‌شود. حساس و سرخورده بيش از پيش احساس تنهايي مي‌كند و به مراتب از لحاظ روحي آسيب‌پذيرتر از گذشته شده كه آمدن برنيس (تب‌ميدلر) تير خلاص را به او مي‌زند؛ مجري حراف تاك‌شوهاي تلويزيون محلي كه هر چند با انگيزه و پرنشاط مي‌نمايد اما علاقه زياد به خودنمايي و مطرح كردن خودش در اين گفت‌وگوها، بيننده را مي‌آزارد. ادعاي برنيس - كه مادر واقعي آوريل است - براي او كه محتاط اما شوكه شده و در گرداب افكار پريشان و شك و ترديدهايش دست و پا مي‌زند، تكان هولناك ديگري است.

كمدي مبتني بر واقعيت

هانت در نگارش فيلمنامه اين اقتباس سينمايي از رمان الينور ليمپن 1990 با 2 نويسنده مشهور سينماي جهان آليس آرلن و ويكتور اوين همكاري كرده است. پرواضح است مهم‌ترين نكته‌اي كه اين گروه در نظر گرفته‌اند، انسجام قصه و رابطه منطقي ميان اجزاي داستان است. آنها توجه به سبك و روح داستان را در اولويت‌هاي بعدي قرار داده‌اند، حتي زماني كه فيلم دستخوش تغييرات ناگهاني در موضع‌گيري كاراكترها و روند روايت قصه مي‌شود يا در موقعيت‌هاي مختلف مانور مي‌دهد، باز هم اين اصول كاري را ناديده نگرفته‌اند. اثر كمدي هانت فوق‌العاده سرگرم‌كننده و جالب است اما نكته شاخصي كه آن را از آثار مشابه‌اش متمايز مي‌كند، اين است كه طنز آن همواره در واقعيت صرف و آشكار ريشه دارد.

آنگاه كه او مرا پيدا كرد، يك كمدي مهار شده است كه در آن عناصر خاص ژانر كمرنگ‌اند. كاراكترها تنها يك قدم از يك تراژدي تمام عيار فاصله گرفته‌اند. هانت از ايده آشنايي‌زدايي آليس استقبال كرده و در پرورش كاراكترش از فريبندگي‌هاي آوريل كاسته است. او زني ميانسال و عاري از جذابيت‌هاي جواني است؛ با اندامي نحيف و چشماني گودافتاده كه موقعيت اجتماعي كاملا متوسطي دارد و خود را با اين شرايط زندگي وفق داده است.

تنها واكنش او در مقابل ضربه‌هاي سخت روحي اين است كه سعي مي‌كند خودش را آبديده كند تا از اين پس ياراي مقابله با ناملايمات زندگي را داشته باشد. او در عين نكوهش شخصيت خود، كوچك‌پنداري هوش و ذكاوت سرشارش را به رخ تماشاگر مي‌كشد و تداعي‌گر بيشتر خصلت‌ها و ويژگي‌هاي برتري است كه كاراكتر او را نزد مخاطب جذاب و پذيرفتني‌تر مي‌كند. با وجود آنكه اين فيلم اولين تجربه كارگرداني هانت است، گزينه‌هاي معقول و هوشمندانه او را در انتخاب بازيگر و بهره‌گيري از بهترين شيوه‌هاي تصوير قصه، حكايت از حساسيت‌ بالاي او و مهارت بي‌چون و چرايش دارند. اما نكته حائز اهميت اين است كه او در كارگرداني همچون ايفاي نقش به شدت از قابل پيش‌بيني بودن گريزان است.

برش‌هاي كوتاه از زندگي واقعي

دستيار برنيس (جان بنجامين هيكي) به او دل‌باخته اما عشق يكطرفه او فرجامي ندارد. آليس با كند و كاو در خاطرات گذشته برنيس سعي مي‌كند از راز تولد آوريل سردربياورد و بداند كه چرا برنيس او را به خانواده‌اي ديگر سپرده است، از روي خودخواهي ذاتي بوده يا نه، دليل موجه‌تري براي اين‌كار دارد؟ فيلمنامه تا اواخر فيلم نه ويژگي‌هاي منفي برنيس را تكذيب مي‌كند و نه كج‌روي‌هاي او را حاشا. ميدلر بازيگر فوق‌العاده‌اي است و در ايفاي نقش‌اش مبالغه نكرده بلكه محافظه‌كارانه و زيركانه آن را عالي بازي كرده است؛ كاراكتري كه مي‌توانست كاريكاتوري از تقليد صرف از كار دربيايد. اين دوري از كليشه و مبالغه در بازي فرت هم در نقش يك مرد خوش قلب، مهربان و خوب، طنين‌انداز است. او آنقدر خوب و خوش‌ذات است كه مثل خيلي‌ها در دنياي امروز از كنار اينكه به او خيانت شده، به آساني نمي‌گذرد؛ يكه مي‌خورد، خشم و عصبانيت وحشتناكي بر او چيره مي‌شود. سينماي امروزي بيشتر در فضاهاي تين‌ايجري پرسه مي‌زند و محوريت آن بيشتر روي نوجوانان و موضوعات مربوط به آنهاست. در ميان اين بازار داغ رقابت يك كمدي دراماتيك درباره زن سي و چند ساله‌اي كه تقريبا از داشتن فرزند نااميد شده، چندان جالب و پرمخاطب به نظر نمي‌رسد اما مي‌تواند سوژه خوبي براي مطبوعات شود. در ميان سينمايي‌ها قانوني جا افتاده كه هر عضو جديد بايد تابع آن باشد. اين قانون مي‌گويد بايد به برداشت‌ها و استنباط‌هاي رايج كه تقريبا همه به آن اذعان دارند، پايبند باشيم.

قبل از آنكه ذهنيت خود را در قالب تصوير بياوريم به خود بگوييم؛ «من كه هستم كه بخواهم در اين ميان سرسختي و مقاومت از خودم نشان دهم؟!». به هر حال با وجود همه قوانين محتمل، هاليوود به‌تازگي شاهد اكران 2 فيلم سينمايي بود كه هر 2 از مضمون غيرمتعارفي برخوردار بودند؛ يكي كمدي تينافي و آمي ‌پروهلر و ديگري كمدي- تراژدي- محدودتر هلن هانت كه در كنار ميدلر نقش اول را بازي مي‌كند. با وجود حضور ميدلر در اين كار، هانت با اين موضوع مشابه دراماتيك‌تر برخورد مي‌كند. او ارضاي حس زيباي مادرانه را به نيازهاي اوليه انسان تشبيه كرده و اشتياق و گرايش كاراكترش را به بچه‌دار شدن با عطش تشنگي و گرسنگي مقايسه مي‌كند؛ نيازهايي كه برآورده نشدن هر كدام از آنها مي‌تواند هر فردي را كج خلق و بدعنق كند، خصوصا اگر آن فرد هلن هانت هميشه عصباني باشد! مشكل فيلم بيش از آنكه بر سر كاراكتر آوريل باشد، ازبازي هانت مي‌لنگد؛ هنرپيشه‌اي كه عصبي‌تر از كاراكتر دلسوزي است كه برايش تعريف كرده‌اند. آوريل به دنبال عاطفه مادري است اما هانت براي ايفاي چنين نقشي احساسات رقيق ودلسوزي لازم ندارد.

هانت گرايش ناخودآگاهي به تنش‌زايي و بروز عصبانيت دارد و اين تقريبا در همه نقش‌هايي كه در فيلم‌هاي مختلف داشته، مشهود است. اگر از هنرپيشه آرام‌تر و خونسردتري در اين نقش استفاده مي‌كرد، فيلمش به مراتب بهتر از آب درمي‌آمد.

با وجود چنين اشتباهي در انتخاب بازيگر، هانت دليل حضورش در نقش اصلي را محدوديت زماني و بودجه عنوان كرده است. آنگاه او مرا پيدا كرد، فيلمي است هشيارانه، زبردستانه و غيرمنتظره كه همه را غافلگير كرد؛ يك فانتزي ملايم و مهارشده كه گنجاندن ماهرانه مايه‌هاي كمدي در آن، گواه مهارت منحصر به فرد هانت پشت دوربين است، داستاني تراژيك كه برگرفته از زندگي روزمره ماست. داستان مقطع كوتاهي از زندگي يك معلم مدرسه آشفته و تندمزاج كه همه چيزش را يكجا از دست مي‌دهد و يكجا هم باز پس مي‌گيرد؛ حتي خيلي بهتر از گذشته! همسر كم‌تجربه و خام او، بعد از يك‌سال زندگي مشترك، ترك‌اش مي‌كند. اما در خلال اتفاقاتي كه بيشتر شبيه به معجزه است، خيلي زود سر و كله يك معشوق تازه و يك مادر واقعي پيدا مي‌شود تا جاي آن 2عزير از دست رفته را بگيرد. فرانك همچون آوريل زخم خورده خيانت است و هنوز چند دقيقه از ملاقات آنها نگذشته كه به او ابراز عشق مي‌كند؛ عشقي صادقانه و بي‌آلايش كه در دنياي واقعي نوعي بيماري روحي كمبود محبت و خلأ تنگدستي احساسي است. اما در دنياي هانت عشقي جذاب و افسونگر تصوير شده است.

ميدلر پادزهر مادرخوانده پرخاشگر آوريل است؛ كسي كه حتي در بستر مرگ هم دست از لجبازي و سماجت برنمي‌دارد و از او مي‌خواهد تا سرپرستي يك دختر كوچك بي‌سرپرست چيني را به عهده بگيرد. در واقع صحنه‌هاي برنيس در مقابل جو دلمردگي و بدخلقي كه ترودي را بر فضاي فيلم حاكم ساخته، خواه ناخواه كاراكترهاي ديگر را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و گرمي و نشاط زيادي را به فيلم تزريق مي‌كند. اما نكته شاخصي درباره پرسوناي هانت وجود دارد كه آن را كمي ناملموس‌تر مي‌كند. خيلي خوب مي‌شد اگر حتي يك‌بار هم كه شده او را در نقشي مي‌ديديم كه كمي اميدوارتر بود و اين‌قدر زود از كوره در نمي‌رفت. در مقابل كاراكتر ميدلر فوق‌العاده شاد و باطراوت است و به نظر مي‌رسد كه در انتخاب روش زندگي زيركانه‌تر عمل كرده است. با اين همه، در مجموع، فيلم هانت سرگرم‌كننده، گرم و خوش‌ساخت است و قطعا شروع خوش‌يمن و فرخنده‌اي براي او در مقام يك كارگردان خواهد بود.

ورايتي -20 آوريل 2008

تاريخ درج: 24 ارديبهشت 1387 ساعت 11:24 تاريخ تاييد: 24 ارديبهشت 1387 ساعت 14:10 تاريخ به روز رساني: 24 ارديبهشت 1387 ساعت 13:13
 چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن