واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - مهرزاد دانش تماشای فیلم آقای محمدعلی طالبی بعد از نزدیک به سه دهه فعالیت سینمایی در کارنامه ایشان، نکته خوشایندی در برنداشت. ایده کلی فیلم درباره کودکی مادرمرده است که بعد از مرگ مادر دچار شوک شده و با مراقبت از پرندهای زخمی (به یاد مراقبتهایی که مادرش قبلا از او میکرده) و بهبود آن، سلامتش را بازمییابد. راستش این ایده خیلی هم بد نیست، اما چنین طرح کلیای نیاز به فضایی شستهرفته و حرفهای دارد تا بتوان از رویش فیلمی قابل تأمل درآورد. در حالت کنونی این فیلم حتی قابل تحمل هم سخت مینماید چه برسد به قابل تأمل بودن. «باد و مه» پر است از مایههای سینمای آماتوری و هشت میلیمتری که واقعا باعث شگفتی است که طالبی چگونه توانسته آنها را در این اثر بگنجاند. ضرباهنگ کشنده فیلم ( این واژه کشنده را هم میتوانید به ضم کاف بخوانید و هم به فتح آن!) از یک طرف و دیالوگهای سطحی شخصیتها از سوی دیگر و از همه بدتر نوعی درامپردازی که هیچ نوع جای کشش و تعلیق و کنجکاوی و تعمیق را برای مخاطب باقی نمیگذاشت و به راحتی قابل پیشبینی مینمود و البته با مایههای معناگرایانه از مدافتاده متعلق به چند سال قبل مانند آواهای کر و منابع نور شدید ناشناخته وسط جنگل و ...هم ترکیب شده بود و اوضاع را به مراتب دشوارتر ساخته بود. راستش فیلم «دیوار» او تا حد زیادی این امید را در ذهن بسیاری از ما منتقدان احیا کرده بود که طالبی بعد از سالها رکود و طی طریقهای نادرست، راه خود را بازیافته و میتواند پتانسیلهای نهفتهاش را مجددا ارائه دهد، اما آن چه از «باد و مه» دیدیم نه تنها در قیاس با «دیوار» پیشرفت محسوب نمیشد که برعکس حتی نسبت به کارهای نازلتر او هم در یکی دو دهه گذشته، پسرفتی جدی به شمار میآمد. «باد و مه» اولین فیلمی بود که در سالن رسانههای جمعی ( ظاهرا این عنوان دیگر کاربرد ندارد و سالن برج میلاد را باید متعلق به اصحاب سینما دانست) به نمایش درآمد و البته طلیعه چندان خوبی به حساب نمیآمد، اما امید را از دست نمیدهیم و در انتظار نامهای معتبر و مشهور دیگری خواهیم نشست که هر یک ممکن است اتفاق جشنواره امسال باشند. انسان به امید زنده است.54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 481]