واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - رامتین شهبازی دکتر علی رفیعی سالهاست با اجرای نمایشهای مختلف نشان داده که دارای دیدگاه زیباشناسی ویژهای است. در حالی که شلختگی و بی سلیقگی به معیاری اصلی برای ساخت بصری یک فیلم مبنا قرار میگیرد، دکتر رفیعی تاکید میکند که چگونه میتوان سادهترین فضاهای نمایشی را با چنان رنگ آمیزی عرضه کرد که بیننده از همان اوان کار مجذوب آن شود و دریابد که شلختگی و زشتی معیار نیست.این اتفاق در دو فیلم سینمایی وی نیز رخ داده است. ماهیها عاشق میشوند، سرشار از رنگ و نور و نشاط است. فیلم درباره تنهایی آدمها بود. اما این آدمهای تنها جملگی زنده هستند و زندگی میکنند. این نگاه در «آقا یوسف» نیز تکرار میشود. آقا یوسف در نیمه داستان فیلم پی میبرد که بنیان آرزوهایش یکسره بر باد رفته است و آشیانی را که میتوانسته تمام بار خستگی و تنهایی خود را بر آن بنا نهد، از دست رفته میبیند. تقابل آرزومندی و بی آرزویی در «آقا یوسف» با بازی رنگها نمود پیدا میکند. رنگ تند قرمز که نشان از شور دارد و زندگی در تقابل با رنگ سفید و آبی که سرد است و نمایشگر جمود و سردی واقع میشود. این تقابل از همان صحنههای ابتدایی فیلم خود را نشان میدهد. دخترک که سرزنده است و شاداب ، دوست دارد لباس سرخ مادر را به تن کند، اما مادر نمیخواهد این اتفاق بیفتد و لباس را از تنش خارج میکند. زمانیکه آشیانه آقا یوسف بر باد میرود، رنگ چیره بر خانه او و دخترش آبی است. این هماهنگی زمانی بیشتر خود را به رخ میکشد که حتی رنگ پنبهای که رعنا- دختر آقا یوسف- دستان پدر را با آن مرهم مینهد نیز رنگ آبی دارد . آقا یوسف از منظر تماتیک نیز میکوشد بر آموزه های کهن هنر یعنی نمایش انسانیت و عزت نفس استوار بماند. داستان و بن اصلی تفکر آقا یوسف بر پایه کهن درام پردازی ارسطو استوار است که تقلید - نمایش- باید بر اساس اعمال خصلتهای نیک انسانی باشد و تقلید از اعمال و مردمان بد جایز نیست. آقا یوسف انسانی شریف است که باید تکلیف دودوتای زندگیاش را خود به تنهایی حل کند. او نمیتواند درد زندگیاش را برای کسی بگوید، زیرا در آن صورت یک عمر داعیه تربیت و پایه خانوادهاش را سست میکند. یکی از زنهایی که آقا یوسف در خانهاش کار می کند، به پسرش میگوید، همین آقا یوسف نظافت چی، دختر همانند رعنا را تربیت کرده است. این جمله دردناک ترین جملهای است که چون کوه بر دوش آقا یوسف سنگینی میکند و او را تا مرزهای ویرانی سوق میدهد. او با همین جمله همه راه آمده در زندگی را به خطا میبیند. اما روش و منشی که رفیعی از این شخصیت در فیلم نشان میدهد حاکی از این است که آقا یوسف بر تخت اشتباه روان نیست. بخشی از زندگی، آفت تقدیر است. آفتی که انسان دست بسته اوست و گریزی از آن ندارد. بنابراین انسانیت آقا یوسف را باید در جمع منش و تقدیر او به قضاوت نشست. همین نکته همچنان بر ما موکد میکند که آقا یوسف تا چه اندازه تنهاست و سایههای بی اعتمادی و شک تا چه اندازه بلند که ناگهان زندگی دلخواسته او را یکسره به سوی تباهی میبرند. آقا یوسف فیلم عاری از اشکالی نیست. اما فیلمی زیبا و تمیز و خوش سلیقه است بر اساس آموزههای کهن درام در مورد شخصیت. برای پرداختن به جزئیات فرصتی فراخ نیاز است. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]