محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846168126
گفتگو با کارگردان «تنها دو بار زندگی میکنیم»
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مدتها پیش من دیسك كمر گرفته بودم و دكتر به من استراحت مطلق داده بود. آن موقع احساس كردم كه چقدر دلم میخواهد كارهایی را انجام دهم كه هیچ وقت به سراغشان نمیروم؛ مثل... بهنام بهزادی، كارگردان جوان «تنها دوبار زندگی میكنیم» حالا با همین اولین ساخته بلندش از امیدهای سینمای ایران به شمار میرود فیلمسازی از نسل سینماگران مستقل كه از مسیری دشوار و پر دستانداز به سلامت عبور كرده و موفق شده فیلمی بسازد كه هم «متفاوت» است و هم «جذاب». بهزادی با فیلمنامه سنجیدهاش، موفق میشود برخلاف برخی نمونههای مشابه، روایت غیرخطی داستان را بهخوبی در بافت اثر جا بیندازد. به همین دلیل فیلم، تماشاگرش را گیج نمیكند و بیآنكه به همه نكاتی كه تعمدا مبهم باقی میماند، پاسخهای سر راست بدهد، لذت كشف و شهود را برای تماشاگرش باقی میگذارد.تنها دوبار زندگی میكنیم فیلم جزئیات است و پیداست كه سازندهاش، به تكتك عناصر اثر اندیشیده است. خوشبختانه این میزان فكرشدگی نه تنها با تصنع و تكلف همراه نیست كه فیلم روحی سرشار از زندگی را متبلور میسازد. تنها دوبار زندگی میكنیم 2سال پیش در جشنواره به نمایش درآمد و با آنكه اعضای هیات انتخاب بنا به پارهای ملاحظات آن را به بخش مسابقه راه ندادند ولی مخاطب خود را یافت و حتی عنوان بهترین فیلم جشنواره از نگاه منتقدان را از آن خود كرد. نمایش فیلم در چند جشنواره دیگر نیز با استقبال تماشاگر همراه شد و حالا كه در نمایشهایی تك سانس و محدود امكان نمایش عمومی یافته، پر شدن صندلیها در بیشتر سانسها نشان میدهد كه فیلم متفاوت اگر درست ساخته شود، میتواند توجه مخاطب جدی و سختگیری را كه معمولا علاقهای به تماشای فیلم ایرانی نشان نمیدهد، جلب كند. • ایده اولیه «تنها دو بار زندگی میكنیم» از كجا به ذهن شما رسید؟ بهنظر میرسد ایده این فیلم حاصل تلنگری است كه در زندگی به هر یك از ما میخورد.مدتها پیش من دیسك كمر گرفته بودم و دكتر به من استراحت مطلق داده بود. آن موقع احساس كردم كه چقدر دلم میخواهد كارهایی را انجام دهم كه هیچ وقت به سراغشان نمیروم؛ مثل پاراگلایدر سواری؛ چیزی كه هیچ وقت به آن حتی فكر نكرده بودم. این مسئله احساسی را به من میداد كه متوجه شدم انسان تا زمانی كه امكان انجام كاری را دارد به آن فكر نمیكند و زمانی كه دیگر نمیتواند، به یاد آن كارها میافتد.• قطعا این حسی است كه همه انسانها دارند ولی به سادگی از آن میگذرند؛ یعنی زمانی كه از آن وضعیت بد خلاص میشوند دیگر به آن فكر نمیكنند.البته این مسئله یك وجه روانشناختی هم دارد و مصداق جمله «انسان حریص به آنچه منع شده» است. به هر حال همه ما كارهای نكرده و راههای نرفته از این دست داریم كه بعدها حسرت آن را میخوریم.این البته كم و بیش همیشه با انسان هست یعنی در طبیعیترین شرایط هم ما نمیتوانیم كارهایی را كه میخواهیم انجام دهیم ولی انسانهایی كه در حقیقت بیشتر بهخودشان وفادارند، كمتر فراموش میكنند. چرا؟ چون اولا ما بعضی وقتها متقاعد نمیشویم كه بعضی كارها را حتما انجام دهیم. ثانیا لزوما همیشه اینطور نیست كه ابزارش فراهم باشد. خیلی وقتها هم میخواهیم یك كاری را بكنیم و تصمیمش را داریم اما همه چیز دست ما نیست؛ یعنی گاهی از بیرون چیزی به ما وارد میشود كه باعث میشود ما آن تصمیم را ترك كنیم. اما همیشه آن دریغ با ما خواهد بود؛ اینكه میتوانستم انجام دهم و ندادم یا اینكه داشتم انجام میدادم ولی نگذاشتند و نشد.• تماشای فیلم شما در زمانهای متفاوت، حس و برداشتهای متفاوتی به مخاطب میدهد. شاید به این خاطر است كه جنس حسرتهای ما در زمانهای مختلف متفاوت است. اما نكته جالب اینكه حسرتهای قهرمان داستان شما از دو جنس كاملا متفاوت است، یعنی عشق و مرگ. پیدا كردن كسی كه زمانی دوستش داشته و كشتن كسانی كه در زندگی به او بد كردهاند. این تضاد جذاب است.آدمی كه به این نقطه میرسد ممكن است خیلی چیزها در پیشینهاش باشد عشق، خشم، انتقام، دریغ، یك لذتی كه نبرده، دریغ یك دوستی كه نداشته و دریغ هر چیزی یا نگرانی از اینكه این مسئله تبدیل به حسرت بشود. شاید اینكه میگویید حال و هوا متفاوت است به خاطر این باشد كه انسانها وجوه متفاوتی دارند. وقتی انسان در یك شرایط ویژه قرار میگیرد مثل سیامك كه فرصت چند روزه برای كارهای عقب افتادهاش دارد، آن مرحلهای است كه همه این مسائل با هم به سراغ او میآید و در این شرایط بیننده با بخشهای مختلف مسائل او همذاتپنداری میكند و هر مخاطبی با بخشی از ماجراهای این آدم ارتباط برقرار میكند.• از همین ابتدا بگویید با چه مؤلفهای میخواستید مخاطب را به سالن سینما بكشید؛ بازیگران ناآشنا، داستان غیرمتعارف، عكسهای سرد فیلم، روایت غیرخطی و سخت؟ بهنظر میسد در وهله اول هیچیك از ویژگیهای فیلم شما برای جذب مخاطب عام مؤثر نیست.اولا اینكه خیلی مهم است كه فیلم را برای چه كسی میسازید. مطمئنا من در ابتدا خیلی به طیف مخاطب فیلمهای كمدی و پرفروش فكر نمیكردم. من بهدنبال قشر فرهیختهتر و علاقهمندان جدیتر به سینما و هنر بودم كه كمابیش آن چیزی را كه دنبالش هستند پیدا میكنند. خودم مطمئنا با این فیلم امكان زیادی برای تبلیغ نداشتم. البته من به شانس خودم خیلی اعتماد كردم و امیدوار بودم اتفاقی برای فیلمام بیفتد كه مخاطبی كه طرفدار این جنس سینماست بتواند آن را پیدا كند كه خوشبختانه در وجوهی بیش از حد انتظار من این اتفاق افتاد.فیلمی كه این امكانات را ندارد و عناصر زیادی برای پر فروش شدن و دیده شدن ندارد شاید توجه منتقدان و اهل فن را از دست بدهد. هر چند نمیدانم اینها چقدر برای بیننده مهم است اما به هر حال فكر میكنم اگر من آن فاكتورها را نداشتم المانهای دیگری در فیلمام داشتم یا مواردی پیش میآمد كه به من امیدواری میداد. فراموش نكنیم كه فیلم من تجربی نیست كه برای دل خودم ساخته باشم، هر چند در وهله اول سعی كردم به علاقهمندیهای خودم وفادار باشم اما من به مخاطبم توجه داشتم. فكر كردم اگر ابزاری برای كشاندن او به سینما ندارم اما كاری كنم كه او تا آخر فیلم را ببیند، لذت ببرد اما نمیدانم این اتفاق افتاده یا نه.• فكر نمیكردید نوع روایت فیلم، مخاطب را سردرگم كند؟ همین كه در پایان، داستان در ذهن بیننده جمع شود تمام است. این یعنی ما از عادتهایی كه در مورد فیلم داریم بگذریم. صبر كنیم فیلمی بیاید و پیشنهادی به ما بدهد برای یك جور دیگر دیدن، برای یك جور دیگر داستان تعریف كردن و اشكالی هم ندارد. ما فكر كردیم به مخاطب فرصت كشف بدهیم، كشفهایی در مقاطع مختلف فیلم، این نهتنها بد نیست بلكه باعث میشود مخاطب داستان را در ذهنش جمع كند و یك لذت پازلگونه از آن ببرد، انگار كه بیننده در خوانش و تكمیل شدن اثر نقش دارد. بیننده در این شكل از فیلم باید مشاركت فعال داشته باشد.• بهنظر میرسد در كل فیلم به نوعی دست به ریسك زدهاید. انتخاب داستان و بازیگران، شیوه كارگردانی، نوع تدوین، انتخاب موسیقی و... . آیا چون فیلم اولتان بود این جسارت را به خرج دادید؟نه اینطور فكر نمیكنم. اگر این را جسارت بنامیم شاید فیلمهای بعدیام جسارت بیشتری داشته باشند. مختصات فیلم من آنچه میبینید را ایجاب میكرد، یعنی هیچ كدام در ابتدا انجام نشد. همه بسته به نیاز درونمایه فیلم شكل گرفته است. البته آن موقع فكر نمیكردم كه چقدر ریسك میكنم تنها به این فكر میكردم كه چه چیزی به فیلم من ابعاد تازهای میدهد و به آن كمك میكند. شاید فیلم دیگری بسازم كه كمتر نیاز به این متفاوت بودن داشته باشد.• چرا برای شخصیت اول داستان به سراغ یك نابازیگر رفتید. معمولا در مورد نابازیگرها دو جور قضاوت میشود؛ آنها یا خیلی خوب یا خیلی بد هستند. هیچ وقت به استفاده از یك بازیگر حرفهای فكر نكردید؟اتفاقا میخواهم بگویم اگر قرار بود بازیگر حرفهای انتخاب كنم، ترجیح میدادم بازیگری باشد كه به فروش فیلم بهعنوان یك عنصر مهم كمك كند، در غیراین صورت ترجیح میدادم كسی را پیدا كنم كه حداقل خصوصیات ظاهریاش نزدیك به آن چیزی باشد كه در ذهن داشتم، ضمن اینكه وقتی قرار است در فیلم به تماشاگر خودتان یك سری پیشنهاد تازه بدهید بهتر است این پیشنهادهای تازه را از بازیگر فیلم شروع كنید؛ اینكه بدون پیش زمینه ذهنی با بازیگر تازهای مواجه شود.• نگار جواهریان در نقش شهرزاد بسیار خوب ظاهر شده تا آنجایی كه گاهی این تصور بهوجود میآید كه نقش اصلا برای او نوشته شده درحالیكه این طور نبوده است.بله طبیعتا من نقش را برای او ننوشته بودم اما خب اگر بازیگر دیگری جای او قرار میگرفت و البته جای هر كدام از بازیگران دیگر، میتوانست فیلم را تغییر دهد. بنابراین من فكر میكنم بخشی از كار كسی كه فیلم میسازد همین بخش انتخاب است. حتما همه چیز فیلم میتوانست شكل دیگری داشته باشد؛ بازیگران، فضاها، رنگها و... ولی وقتی فیلم شكل نهاییاش را پیدامیكند در واقع حاصل انتخابهای انجام شده است. من موقعی احساس خوشحالی میكنم كه فكر كنم همه عناصری كه در فیلم گذاشتهام با هم و در كنار هم توانسته یك مجموعه منسجم و یكدست را بهوجود بیاورد. این لزوما به این معنا نیست كه عناصر جایگاه یكسانی در فیلم دارند اما مهم است از آن جهت كه بتوانند در فیلم یك دست باشند و بهاصطلاح از فیلم بیرون نزنند. در بازیگران هم من همین ایده را دنبال میكردم، از آقاخانی كه نقش اول مرد بود تا نگار جواهریان كه نقش اول زن فیلم بود تا فرعیترین بازیگری كه یك لحظه میآید و یك تك جمله میگوید. • مخاطب هر چقدر در مورد سیامك به اطلاعات مختلفی دست پیدا میكند، شهرزاد برایش مرموز و ناشناخته میماند. حتی جایی كه زن افغان از او صحبت میكند ابهام بیننده بیشتر میشود. باید دید این مسئله ابهام فیلم را بیشتر میكند یا ایهام فیلم را. اگر ایهام فیلم را زیاد كند كه اصلا بد نیست، مخصوصا اگر هر كدام از اینها بتوانند جایی را برای یك جور خوانش و قضاوت شخصی برای بیننده باز كنند و بخشی از پازل این آدمها را در ذهن او كامل كنند. این چیزی است كه من خیلی دوست دارم و برای رسیدن به این نقطه خیلی تلاش كردم كه نه اطلاعات زیاد از حد بدهم و نه آنقدر كم كه جایی برای ایهام باقی نماند. • در مورد كاراكتر ناصر، كه یك كاراكتر فرعی نسبتا مهم است، این شخصیت هم تقریبا برای مخاطب گنگ میماند. كسی كه قرار است وارث سیامك باشد معلوم است كه شغل بدی داشته یا دارد. شاید قرار است در شناخت سیامك به ما كمك كند. ناصر یك وجوه دیگری هم با خود دارد چه در مورد خودش و چه در مورد ارتباطش با سیامك. البته به من اجازه بدهید كه این را بهعهده بیننده بگذارم؛ به قول استادی كه میگوید فیلم مثل یك تابلوی نقاشی است كه مثلا ممكن است نور اصلی روی یك فرد باشد اما آدمهای فرعی هم هستند كه ممكن است به همان نسبت نور روی آنها نتابیده باشد اما بودنشان هم لازم و هم خوب است چون با بودن آنهاست كه این مجموعه تابلو كامل میشود هر چند ممكن است در بهترین نقطه تركیب بندی نباشند.• در سكانسی كه سیامك با زنی كه قبلا عاشقش بوده در مینیبوس هستند، دیالوگها شعاری است. دیالوگهای این سكانس لحن روان و یك دست بقیه فیلم را ندارند.من همه سعیام را كردم كه اینطور نباشد، اتفاقا بعضی دوستان این سكانس را از بقیه فیلم بیشتر دوست دارند. این البته به سلیقه مخاطب بر میگردد اما من سعی كردم دیالوگهایم هیچ كجا گل درشت نشوند و با یك شیب عادی در لابهلای حرفهای عادی زده شوند.• موسیقی فیلم «تنها دوبار...»خلوت است. ظاهرا نمیخواستید با استفاده از موسیقی حسی را پررنگتر به مخاطب منتقل كنید. اما به همین میزان كه در به كارگیری موسیقی خساست به خرج دادید، نقش اشیا و صداهای آنها را پررنگ كردید، بهگونهای كه بخشی از موسیقی فیلم را تشكیل دادهاند؛ صدای گویها، ماژیك و... .نوع و میزان استفاده از موسیقی از همان ابتدا باید در فیلمنامه مشخص شود. فیلم من از آن جنس نیست كه قرار باشد با موسیقی حسی در بیننده تقویت شود. برداشت من این بود كه موسیقی میتواند مثل هر عنصر دیگری به فیلم اضافه شود و كاركرد خودش را داشته باشد و عمق و بعد تازهای به كار بدهد. اما در مورد اشیا و عناصر و صداها ؛ فیلم ساختن به هر حال یك كار گروهی است و خود من یاد گرفتم و همچنان باید یاد بگیرم كه چگونه میشود از خلاقیت آنهایی كه در مسیر خلق میتوانند به فیلم كمك كنند و چیزهای جدیدی را به فیلم اضافه كنند استفاده كرد.بله من قبول دارم ما در این فیلم اساسا اشیای كوچك و بزرگ مختلفی داریم كه هر یك رفتهرفته صاحب تشخصی میشوند. طراح هنری فیلم منصوره یزدانجو با كار خوبش از هیچچیزی به سادگی رد نشد و حتی كوچكترین اشیای فیلم را یا با وسواس و دقت، با توجه به كلیتی كه از فیلم میدانست انتخاب كرد یا ساخت؛ مثل جعبه آنیسه یا تقویم. اینها بهخود من هم این امكان را دادند كه از قابلیتهایشان استفاده كنم؛ مثلا همان جعبه شیشهای آنیسه بهنظرم خیلی صدای خوبی داشت. اینها باعث شد من فكر كنم در مورد موسیقی یك جاهایی میتوانیم به شنیدن صداها اكتفا كنیم. انسانهای خلاق وقتی در كار حضور دارند باعث میشود فكر كنیم چه استفادههای تازهای بیشتر از آنچه در ذهن داریم از آنها بكنیم. در مورد صدا هم امیرحسین قاسمی، طراح صدای فیلم همین كار را انجام داد. گاهی یك صدای كوچك جزئی را آن قدر با وسواس پیدا میكرد و میساخت كه من خودم تعجب میكردم و فكر میكردم آیا واقعا این صدا شنیده میشود؟ اما دیدم كه هر چند كم شنیده میشود اما تأثیر خوب خود را میگذارد. فیلم مثل هر كار هنری دیگری مجموعهای از جزئیات است كه شاید زیاد مهم نباشند اما كلیتی كه بهوجود میآورند بسیار مهم است و آن را تبدیل به اثر خوبی میكنند. • روند ساخت و انتخاب موسیقی فیلم به چه شكلی بود؟ استاد علیزاده با دقت و تایمگیری یك موسیقی كامل برای فیلم ساختند. قطعات مختلفی كه بخشی از آن شاید به مثابه موسیقی فیلم به حساب نیاید؛ مثلا كمانچه نوازی سیامك یا حتی تك صدایی كه از ضربه ناخن به سیم میآید. روی پلان آخر فیلم ما یك قطعه داریم كه تركیبی از یك ساز كششی و 2ساز مضرابی است. ما قبلا صحبت كرده بودیم كه روی صحنههای برفی كه در طول فیلم تكرار میشود قطعهای را بشنویم كه مثل جمع شده قطعاتی باشد كه در طول فیلم میشنویم. استاد علیزاده این اجازه را داد كه بخشهایی از آن قطعه را در واقع انتخاب كنیم و روی گذر از میان برف بگذاریم. اینها همان موسیقی فیلم هستند. موسیقیای كه در پلان آخر شنیده میشود فقط بخشی از آن را براساس تایمبندی در میكس جدا كردیم و از میان موسیقی فیلم انتخاب كردیم.• به تجربه ثابت شده وقتی فیلم اول یك كارگردان مورد توجه قرار میگیرد، كارگردان معمولا دچار وسواس میشود و این مسئله باعث میشود كه شاید تا آخر عمر هیچ وقت به سراغ كارگردانی نرود. به تجربه هم ثابت شده كه آثار بعدی آن فیلمساز بهتر از آن فیلم شاخص او نشدهاند.برای شما این اتفاق چگونه میافتد؟خیر؛ این ترس قطعا در وجود من نیست چون آدم كمال گرایی هستم و سعی كردم همه چیز به بهترین شكل ممكن انجام شود. من با این حس آنقدر خودم را اذیت میكنم كه اگر قرار باشد كاری را شروع كنم مهمترین چیز این است كه به كمال گراییام غلبه كنم و آنجا قطعا خیلی خوشحال هستم كه توانستهام خود را قانع كنم. اگر به این مرحله برسم قطعا دیگر به قضاوتهای بیرونی فكر نمیكنم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 835]
صفحات پیشنهادی
نگاهی به کارنامه بازیگری نگار جواهریان ()
حالا با اکران تنها دو بار زندگی میکنیم، هیچ و طلا و مس و گرفتنِ بلورین از جشنواره در موقعیتِ حرفه ای خوبی قرار گرفته و به تازگی هم قراردادِ بازی در فیلم ...
حالا با اکران تنها دو بار زندگی میکنیم، هیچ و طلا و مس و گرفتنِ بلورین از جشنواره در موقعیتِ حرفه ای خوبی قرار گرفته و به تازگی هم قراردادِ بازی در فیلم ...
کارگردان «بدرود بغداد»: مدیر مرکز گسترش فکر میکند اسکار یک ...
کارگردان «بدرود بغداد»: مدیر مرکز گسترش فکر میکند اسکار یک جشنواره است. ... و احساس می کردم مثل «خواب تلخ»، «باز هم سیب داری»، «تنها دو بار زندگی میکنیم» و . ..... گفتگو با سوفیا كاپولا، برنده شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز ...
کارگردان «بدرود بغداد»: مدیر مرکز گسترش فکر میکند اسکار یک جشنواره است. ... و احساس می کردم مثل «خواب تلخ»، «باز هم سیب داری»، «تنها دو بار زندگی میکنیم» و . ..... گفتگو با سوفیا كاپولا، برنده شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز ...
گفتگو با «تهمینه میلانی» به بهانه «یکی از ما دو نفر»
گفتگو با «تهمینه میلانی» به بهانه «یکی از ما دو نفر» ... است، "یکی از ما دو نفر" فیلم تازه این کارگردان کاوشی است در روابط جوانان و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد. ... به نظر من فارغ از اینکه در چه سیستمی زندگی میکنیم و شرایط حاکم در جامعه .... بسیار موفق بود، بنابراین بعد از آن هر دو سال یک بار یک فیلم از من بر روی ...
گفتگو با «تهمینه میلانی» به بهانه «یکی از ما دو نفر» ... است، "یکی از ما دو نفر" فیلم تازه این کارگردان کاوشی است در روابط جوانان و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد. ... به نظر من فارغ از اینکه در چه سیستمی زندگی میکنیم و شرایط حاکم در جامعه .... بسیار موفق بود، بنابراین بعد از آن هر دو سال یک بار یک فیلم از من بر روی ...
سینمای ایران هنوز زنده است
سرانجام و با تشکیل "شورای عالی تهیه کنندگان" در آبان 86 توسط خانه سینما و به ریاست ... با حاشیه های فراوانی همراه شد و مصاحبه های جنجالی کارگردانش نیز بر میزان استقبال ... سبز)، تجربه تماشای اثر تحسین برانگیز "تنها دوبار زندگی می کنیم"(بهنام بهزادی) و ... فیلم برادران كوئن برنده جایزه اتحادیه كارگردان آمریكایی شد ...
سرانجام و با تشکیل "شورای عالی تهیه کنندگان" در آبان 86 توسط خانه سینما و به ریاست ... با حاشیه های فراوانی همراه شد و مصاحبه های جنجالی کارگردانش نیز بر میزان استقبال ... سبز)، تجربه تماشای اثر تحسین برانگیز "تنها دوبار زندگی می کنیم"(بهنام بهزادی) و ... فیلم برادران كوئن برنده جایزه اتحادیه كارگردان آمریكایی شد ...
گفتگو با سپند امیرسلیمانی درباره «خوش نشینها»
با راهنماییهای کارگردان نقش را درآوردم. به نظرم «حامد» فردی است که زندگی خود را ... دورخوانی و تمرین برای او خیلی مهم است و سر صحنه، چند بار دورخوانی و تمرین میکنیم. ... تنها دو مجروح حادثه تاسوعاي خونين در بيمارستان چابهار بستري هستند ...
با راهنماییهای کارگردان نقش را درآوردم. به نظرم «حامد» فردی است که زندگی خود را ... دورخوانی و تمرین برای او خیلی مهم است و سر صحنه، چند بار دورخوانی و تمرین میکنیم. ... تنها دو مجروح حادثه تاسوعاي خونين در بيمارستان چابهار بستري هستند ...
عکس و گفتگوی خواندنی با بهنوش بختیاری و پدر و مادرش
و الان 42 سال است كه با هم زندگي ميكنيم و ثمره اين ازدواج چهار فرزند است، بهناز ... يك بار هم دعوا نكرديم من در سال 1318 به دنيا آمدم و قسمت اين بود كه 42 سال با ... كه جا دارد از كمكهاي ايشان تشكر كنم، شوهر ايشان آقاي «رحمانيان» هم كارگردان بود. ... تنها دو مجروح حادثه تاسوعاي خونين در بيمارستان چابهار بستري هستند ...
و الان 42 سال است كه با هم زندگي ميكنيم و ثمره اين ازدواج چهار فرزند است، بهناز ... يك بار هم دعوا نكرديم من در سال 1318 به دنيا آمدم و قسمت اين بود كه 42 سال با ... كه جا دارد از كمكهاي ايشان تشكر كنم، شوهر ايشان آقاي «رحمانيان» هم كارگردان بود. ... تنها دو مجروح حادثه تاسوعاي خونين در بيمارستان چابهار بستري هستند ...
گفتگو با کارگردان فیلم پرحاشیه «بیداری رویاها»
گفتگو با کارگردان فیلم پرحاشیه «بیداری رویاها» ... علت پیگیری این نگاه هم از سوی من فقط یک چیز است؛ اینکه من در جنگ زندگی کرده ام. ... یک بار من در یک محاصره کوچک قرار گرفتم با تعداد اندکی نیرو. .... کافی است آن نسیم میان این دو نفر بوزد. این چیزی است که ما نه تنها در سینمای جنگ بلکه در کل بطن جامعه مان کم داریم. ...
گفتگو با کارگردان فیلم پرحاشیه «بیداری رویاها» ... علت پیگیری این نگاه هم از سوی من فقط یک چیز است؛ اینکه من در جنگ زندگی کرده ام. ... یک بار من در یک محاصره کوچک قرار گرفتم با تعداد اندکی نیرو. .... کافی است آن نسیم میان این دو نفر بوزد. این چیزی است که ما نه تنها در سینمای جنگ بلکه در کل بطن جامعه مان کم داریم. ...
گفتگو با مجید صالحی:حضورم در بوی خوش زندگی اشتباه بود
گفتگو با مجید صالحی:حضورم در بوی خوش زندگی اشتباه بود. ... اولین بار آقای شاهحاتمی را در جشنواره اصفهان دیدم که برای فیلم «ترکشهای صلح» به آنجا آمده بود .... شاید غیر از ایشان سیروس مقدم و یکی، دو کارگردان دیگر بتوانند با این سرعت کار کنند ... داشتم همه با اتفاق میگفتند مجید ، شاهحاتمی را تنها نگذار، چون این داستان ...
گفتگو با مجید صالحی:حضورم در بوی خوش زندگی اشتباه بود. ... اولین بار آقای شاهحاتمی را در جشنواره اصفهان دیدم که برای فیلم «ترکشهای صلح» به آنجا آمده بود .... شاید غیر از ایشان سیروس مقدم و یکی، دو کارگردان دیگر بتوانند با این سرعت کار کنند ... داشتم همه با اتفاق میگفتند مجید ، شاهحاتمی را تنها نگذار، چون این داستان ...
گفتگو با کارگردان بی پولی
گفتگو با کارگردان بی پولی. ... مثلاً من «بوتیک» را تنها نوشتم، هادی هم سناریوهای دیگری را به تنهایی نوشته، بعضی کارها را هم مشترکاً نوشته ایم. ... هایی که ظاهراً خیلی زندگی رو به راهی داشتند، مواقعی ناچار به قرض گرفتن دو، سه هزار .... فیلم را اکران کند، ولی گمان میکنم قرار است اولین بار در جشنواره فیلم فجر به نمایش ...
گفتگو با کارگردان بی پولی. ... مثلاً من «بوتیک» را تنها نوشتم، هادی هم سناریوهای دیگری را به تنهایی نوشته، بعضی کارها را هم مشترکاً نوشته ایم. ... هایی که ظاهراً خیلی زندگی رو به راهی داشتند، مواقعی ناچار به قرض گرفتن دو، سه هزار .... فیلم را اکران کند، ولی گمان میکنم قرار است اولین بار در جشنواره فیلم فجر به نمایش ...
گفتگو با مهراوه شريفينيا بازیگر سريال «روز حسرت»
اولين بار بازيگري را در فيلم دزد عروسكها تجربه كرد اما خيلي درگير دنياي هنر نيست ... از طرف افشين سنگ چاپ، دستيار كارگردان براي بازي در اين كار دعوت شدم و چون ... تنها در قسمت اول رابطه سطحياي از اين دو نفر ديديم. آنها با هم نيستند؛ ولي از ... ما آدمها در زندگي سهلانگاريهاي زيادي ميكنيم و گاهي اشتباههاي كوچكمان به ...
اولين بار بازيگري را در فيلم دزد عروسكها تجربه كرد اما خيلي درگير دنياي هنر نيست ... از طرف افشين سنگ چاپ، دستيار كارگردان براي بازي در اين كار دعوت شدم و چون ... تنها در قسمت اول رابطه سطحياي از اين دو نفر ديديم. آنها با هم نيستند؛ ولي از ... ما آدمها در زندگي سهلانگاريهاي زيادي ميكنيم و گاهي اشتباههاي كوچكمان به ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها