تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803164191




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

الیاس آدم واقعی‌اي است؟ زنده است یا مرده؟


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نيروي اهريمني‌اش تلويزيون - همشهري جوان: الیاس آدم واقعی‌اي است؟ زنده است یا مرده؟ روح است یا آدمیزاد؟ شیطان است یا فرشته؟... هنوز چند قسمتی از پخش سریال «اغما» نگذشته بود که با ورود شخصیت مرموز الیاس و ملاقات او با دکتر پژوهان، دوز ماورایی قصه زیاد شد و بیننده‌ها دستشان آمد که امسال قرار است این مجموعه جانشین سریال‌های «کمکم کن»، «او یک فرشته بود» و «آخرین گناه» در رمضان‌های گذشته باشد. ما اول به این بهانه می‌خواستیم فقط به بحث چگونگی طرح مفاهیم مذهبی در سریال‌های ماه رمضان بپردازیم و اینکه آیا قالب‌هایی شبیه «اغما» برای بیان چنین موضوعاتی مناسب است یا نه. با اینکه می‌دانستیم اصل ماجرا چیست ولی اصلا قصد نداشتیم به قصه بپردازیم و اینکه الیاس واقعا چه موجودی است. ولی ناگهان دیدیم همه دارند درباره شیطان بودن الیاس صحبت می‌کنند، مخصوصا خود عوامل مجموعه که در اقدام بامزه‌ای در ترانه تیتراژ آخر سریال، هویت الیاس را رو کردند. برای همین، قرار شد به موضوع شیطان در سینما و تلویزیون بپردازیم. بهترین گزینه هم برای صحبت درباره این موضوع، علیرضا برازش - مدیر شبکه اول سیما - بود. او به عنوان مشاور مذهبی به همراه علیرضا افخمی (فیلمنامه‌نویس و کارگردان و ناظر کیفی) و میرمیران (مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک و مدیر سابق گروه فیلم و سریال شبکه2) مثلثی را تشکیل داده‌اند که در شکل‌گیری همه این سریال‌های ماورایی، نقش اصلی را داشته‌اند. شيطان زاد و ولد مي‌كند عليرضا برازش مدير شبكه اول را يك ساعت مانده به افطار در دفتر كارش، واقع در طبقه دهم ساختمان معاونت توليد گير آورديم. اين دومين مصاحبه ما با برازش است. پيش از اين، ماه رمضان 2 سال قبل، سر جنجال‌هايي كه «او يك فرشته بود» راه انداخته بود، در پرونده «شيطان‌سازان» با او گفت‌وگوي مفصلي كرده بوديم و حالا برازش با «اغما» يك شيطان تازه‌نفس ديگر را راه انداخته كه هنوز چيزي نشده تماشاگران‌اش را تسخير كرده. برازش حضورذهن خوبي دارد و دائما آيات و احاديث برايش تداعي مي‌شود، از ميان برنامه‌هاي سيما، «سينما ماورا» ديدنش ترك نمي‌شود و از ميان فيلم‌هاي ماورايي، «چه روياهايي كه مي‌آيند» را بيشتر از بقيه پسنديده و در كنار همه اينها، بايد به صداي گرم و منعطف او هم اشاره كرد. كافي است يك بار صدايش را بشنويد تا پيش خودتان بگوييد چه بسا مي‌توانست دوبلور خوبي باشد. آقاي برازش، 2 سال پيش كه پيش شما آمديم، اولين سؤالمان اين بود كه تا به حال شيطان را ديده‌ايد يا نه؟ توي اين دو سال چي، خبري نشده؟ والله من 2 سال پيش هم فكر كنم به شما اين جور جواب دادم كه شيطان، هم شيطان جن است و هم شيطان انس. مطمئنا شيطان انس كسي است كه كار بد مي‌كند و آن كار بد ملكه‌اش مي‌شود و چه بسا خودمان هم تا به حال شده باشيم. (مي‌خندد) شيطان جن چي، نديده‌ايد؟ نه، بعضي وقت‌ها ممكن است آدم يك چيزي را ببيند، بفهمد كه ديده؛ مثل دعاي مستجاب است. بعضي وقت‌ها دعاي آدم مستجاب مي‌شود ولي خود آدم نمي‌فهمد كه مستجاب شده. در برخي ادعيه، مخصوصا بعضي دعاهاي «صحيفه سجاديه» داريم كه خدايا، دعاي مرا مستجاب بكن، بعد به من هم نشان بده كه مستجاب‌اش كرده‌اي؛ يعني يك پيامي هم به‌ام بده. اين ديگر خيلي بهتر از اجابت است. در اين مورد هم آدم ممكن است يك چيزهايي ببيند ولي خودش نفهمد ديده. پس هنوز هم نمي‌دانيد ديده‌ايد يا نه!؟ (مي‌خندد) اصلا اين علاقه‌تان به «شيطان» از كجا مي‌آيد؟ علاقه كه چه عرض كنم، مي‌توانيم اين‌‌‌‌جوري بگوييم كه چون هدف انبيا و اوليا اين است كه انسان به كمال برسد، مانع بزرگ سد راه كمال انسان، شيطان است. كسي نمي‌تواند ادعا كند كه من نمي‌خواهم شيطان را بشناسم و مي‌توانم مسيرم را بروم. يك دشمن زنده بيدار قسم خورده را بايد بشناسيد و بشناسانيم. مي‌گويند كسي كه كفر را نشناسد نمي‌تواند به ايمان برسد. اگر كسي به كمال انسان علاقه‌مند است، بايد به شيطان‌شناسي هم علاقه‌مند باشد. الان تلويزيون در سريال‌هاي ماه رمضان، دوباره به سراغ اين قضيه شيطان رفته. مشخصات اين «شيطان اسلامي» از كجا آمده؟ به هر صورت دين ما، منابع اصلي‌اش قرآن است و آن دسته از احاديثي كه در راستاي قرآن هستند و بزرگان ما از روي همين منابع و تفاسير، «شيطان اسلامي» (شيطان از ديدگاه اسلام) و حد و حدود توانايي‌هاي او را تعريف كرده‌اند. شما اگر در اين «معجم الفهارس»‌ها واژه ابليس و شيطان و مشتقاتش را بگرديد، ترسيم قرآني‌اي از شيطان دست‌تان مي‌آيد؛ مثلا ابليس، شيطان جن بوده، بزرگشان بوده و در روايات هم داريم كه زاد و ولد مي‌كند و اذناب و اولاد و شيعه (پيرو) دارد و از اين‌جور ريزه‌كاري‌ها. الان براي مردم اين انگيزه و سؤال‌ها را در مورد شيطان ايجاد كرده‌‌ايم. حاصل كار اما باعث ايجاد يك «شيطان عامه‌پسند» شده. مردم پس از ديدن اين سريال‌ها، يك تلقي عامه‌پسند از شيطان پيدا كرده‌اند؛ اينكه مثلا موجود جذابي است يا ترسناك و اينكه ممكن است قدرت‌هايي فراتر از تصور ما داشته باشد... خب، شما چه تصويري از شيطان مي‌خواهيد ارائه دهيد؟ تصويري كه ما از شيطان مي‌خواهيم ارائه بدهيم، هماني است كه قرآن و احاديث به ما مي‌گويد. يك موقع مي‌خواهيد ابليس را تصوير كنيد، بله خب، آن چنگال دارد و پنگال و نمي‌دانم دمش اين‌جوري است؛ ما آن را كه نمي‌خواهيم نشان بدهيم، آن اصلا بروز و ظهورش بر ما نيست، ما مي‌خواهيم بگوييم كه اين شياطين جن اگر مثلا در قالب انساني خودشان را بروز بدهند، چطور مي‌شود. فكر نمي‌‌كنيد نمايش شيطانِ انسي به اين صورت، باعث رواج بي‌اعتمادي و بدبيني مردم نسبت به همديگر بشود؟ مثلا من مي‌توانم خيال كنم همين بغل‌دستي‌ام خودِ شيطان است! اول اينكه نبايد فكر كنيد بغل‌دستي‌تان شيطان است. اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايد اگر خواستيد به كسي شك كنيد، اول از همه بايد به خودتان شك كنيد؛ يعني پس از ديدن اين سريال‌ها، زود ذهنتان را نبريد به اين سمت كه نكند همسرم، نكند برادرم شيطان باشد؛ اول از همه بايد به اين فكر بيفتيد نكند خودم شيطانم! اين خوب است. من نوعي در لحظه‌اي كه كار شيطاني مي‌كنم، چند درصدي شيطانم. در «كمكم كن» و «او يك فرشته بود» و حالا هم در «اغما» صداوسيما به تجسم كردن امور ماورايي‌اي مثل شيطان و برزخ و چشم‌ برزخي علاقه نشان داده، فكر نمي‌كنيد اينها يك مقدار از واقعيت روزمره ما فاصله داشته باشند؛ چون در برابرش يك سريال مثل «صاحبدلان» و حتي در تجربه‌هاي قبلي خودتان «مسافري از هند» را داريم كه وسوسه‌ها و درگيري‌هايش خيلي عيني‌تر و روزمره بود. به نظرتان كدام دسته از اين سريال‌ها تاثيرشان بيشتر بوده؟ من مي‌خواهم بگويم خودمان را محدود نكنيم. در قالب نمايش هم بايد واقعا ژانرهاي مختلف را به خدمت بگيريم تا مردم را يك كمي هشيار كنيم كه گناه نكنند. اين مردم اگر مي‌خواهند در قيامت اذيت نشوند، راهي نيست به جز اينكه گناه نكنند. هيچ راه ديگري هم نيست. حالا براي زدن اين حرف بايد سراغ ابزارهاي مختلف رفت؛ تازه نشان دادن اين‌طور چيزها كه سخت‌تر است؛ هم نگارش‌اش و هم تبديلش از نگارش به نمايش؛ موضع‌گيري‌هاي بيشتري هم البته نسبت به نمايش اين مسائل وجود دارد. بعضي‌ها احساس مي‌كنند نبايد سراغ اين‌جور چيزها رفت؛ همان‌طور كه كسي در 2 دهه گذشته، سراغ نمايش شيطان، برزخ و فرشته نرفت. من مي‌گويم، هم اين دسته اول باشد و هم دسته دوم كه تازه‌تر است و چه بسا جذابيت بيشتري هم دارد. ما تا جايي كه دين برايمان منعي نگذاشته، از همه اين ابزارها بايد براي نجات انسان‌ها استفاده كنيم. من تاثير «او يك فرشته بود» و «كمكم كن» را كمتر از بقيه سريال‌ها نمي‌دانم. فكر نمي‌كنيد اين جذابيت‌هاي نمايشي، خود اصل مفاهيم را تا حدي تحت تاثير قرار داده باشد؟ وقتي اين مفاهيم در قالب فيلم – با آن دايره عظيم مخاطب – درمي‌آيد، تاثيرگذاري‌اش بيشتر هم مي‌شود. من اتفاقا احساس مي‌كنم قرآن و حديث، خيلي نمايش قضيه شيطان را مطرح كرده. در كتاب «شريف‌كافي» حديثي هست كه يك عابدي خيلي عبادت مي‌كرده و شيطان ناراحت بوده كه اين چرا اين‌قدر عبادت مي‌كند، براي همين يكي از ايادي‌اش را مي‌فرستد سراغش تا از راه خير به درش كند. آن شيطان در قالب يك عابد،‌در همان معبد يا ديري كه آن عابد بوده، بغل دستش ظاهر مي‌شود و آن‌قدر جلوي او، بدون خواب و خوراك عبادت مي‌كند كه عابد اصلي ما كنجكاو مي‌شود و يواش يواش سجاده‌اش را مي‌كشد نزديك او و مي‌پرسد آخر تو چه كرده‌اي كه در عبادت اين‌قدر قوي هستي، جوابش مي‌دهد من گناهي كرده‌ام و هر موقع ياد آن گناه مي‌افتم خجالت مي‌كشم و حسابي مي‌افتم به عبادت و الي آخر. ببينيد، اين حديث چقدر تصويري است. البته ما اگر بخواهيم يك تصوير از شيطان ارائه بدهيم، ده‌ها حديث و آيه را نگاه مي‌كنيم كه مبادا متوليان دين از ما اشكال بگيرند. بالاتر از آن،‌ جواب خدا را بايد بدهيم، نمي‌خواهيم از آن مرزهايي كه خدا براي تجسم شيطان قرار داده تعدي كنيم. البته اين نبايد باعث شود كه به خاطر ترس از انتقادهاي احتمالي و احتياط‌هاي زياد، تفريط كنيم و از آن طرف پشت‌بام بيفتيم و آن كاري را هم كه بايد بكنيم، نكنيم. مفاهيم سريال‌هاي هر سال چطور مشخص مي‌شود؟ مثلا مي‌نشينيد روي كاغذ مي‌نويسيد كه امسال سه تا شيطان مي‌خواهيم... بالاخره در معاونت سيما تصميم‌ها گرفته مي‌شود؛ مثلا تعيين مي‌شود كه امسال يك طنز مي‌خواهيم يا توي بيشتر از يك سريال سراغ مسائل معنوي نرويم؛ اينكه يكدفعه در هر 4 سريال شيطان داشته باشيم خوب نيست و اگر هر 4 سريال هم محورش روحاني باشد خوب نيست. به هر حال انسجامي وجود دارد. اين مفاهيم چقدر از اولويت‌هاي جامعه مي‌آيد، اتفاقي تعيين مي‌شود يا حساب و كتاب دارد؟ حساب شده است ولي نه 100درصد. يك مقدار هم تابع فيلمنامه‌ها و طرح‌هاي مناسب در اين موضوع‌ها هستيم. در اين 2 سال اخير، موضوع «مواجهه با مرگ» و برون‌ريزي‌هاي اعتقادي آدم‌ها در ساعات پايان زندگي‌شان خيلي توجه‌ام را جلب كرده ولي فيلمنامه خوبي براي سريال موجود نبوده. آن وقت اين كساني كه اين سريال‌ها را مي‌نويسند و مشاوره مي‌دهند، درك و اطلاعشان از مذهب و مديوم (رسانه) سينما به يك اندازه است؟ مطمئنا ما انتظار نداريم مشاور مذهبي ما هم به اندازه سناريست و كارگردان ما مديوم را بشناسد؛ انتظار داريم بداند مديوم با منبر فرق مي‌كند و با مستقيم‌گويي كتاب‌هاي مذهبي هم فرق مي‌كند. خود من يك تجربه‌اي داشتم؛ موقعي كه براي اولين بار ديالوگ‌هاي «مسافري از هند» را مي‌نوشتم، كارگردان مي‌گفت همه اين ديالوگ‌هايي كه براي سيتا و دختر دايي‌اش نوشتي را نمي‌شود پاي ميز شام گفت چون به درد بالاي منبر مي‌خورد؛ شما يك صفحه ديالوگ نوشته‌اي، اينها را نمي‌شود سر يك شام خوردن درآورد. اينها باعث شد بنده كم‌كم دستم بيايد و از آن جملات بلند صرف‌نظر كنم. ابليس آكتور سينما در اين مطلب، سعي كرده‌ايم به مهم‌ترين شيطان‌هاي تاريخ سينما بپردازيم. آنهايي كه در فيلم واقعا اسمشان شيطان است و بازيگرانش پيراهن اهريمن بر تن كرده‌اند. شايد حتي بتوان ژنرال كورتز «اينك آخرالزمان» را هم شيطان ناميد اما در اينجا منظورمان خود خود شيطان است، نه تصور يا استعاره‌اي از آن. در اين فيلم‌ها شايد جاي چند فيلم (كه به نظر مهم هم مي‌آيند) خالي مانده باشد. فيلم‌هايي مثل «قلب آنجل» (با بازي درخشان رابرت دنيرو در نقش شيطان) يا مثلا «جن‌گير» باشد براي بعد، همين شياطين هم از سرمان زياد هستند! چه كسي گفته او مي‌خوابد؟ «حتي اگر خودت را بكشي هم نمي‌تواني از دست او فرار كني»؛ اين چيزي است كه بعد از تماشاي فيلم «وكيل مدافع شيطان» بيخ گلو را مي‌چسبد و يكي از تكان‌دهنده‌ترين زنجموره‌هاي فرزندان گناهكار آدم در مواجهه با شيطان و وسوسه‌هاي نابودگر اوست. بعد از شنيدن آخرين ديالوگ فيلم، ديگر بايد مطمئن شويد كه «شيطان، خودش بازي را شروع مي‌كند و خودش هم مي‌برد!». *** آنكه اين بار فريب خواهد خورد، وكيل جوان كاربلدي است كه در برزخ تصميم‌گيري براي زير پا گذاشتن حق، با اعتماد به نفسي عجيب اين كار را مي‌كند! موكل گناهكارش را تبرئه مي‌كند و به خاطر اين پيروزي ـ و انگار بي‌خبر از حضور شيطان در عالم ـ جشن مي‌گيرد و خوش مي‌گذراند. او ماهرانه از ناحق دفاع كرده، پس ميهمان خوبي براي بزم شيطان است. قهرمان جوان به كار در يكي از قدرتمندترين مؤسسات حقوقي ايالات متحده دعوت مي‌شود. قبول مي‌كند و كم‌كم تبديل به دست راست رئيس (با بازي درخشان پاچينو) مي‌شود. اما نشانه‌هايي عجيب به او هشدار مي‌دهند كه با مردي شيطاني دمخور شده است. عقل قهرمان داستان تازه وقتي سر جايش مي‌آيد كه مي‌فهمد رئيس، خود خود شيطان است! اين يكي از آزاردهنده‌ترين تصاوير شيطان در سينماست. محل زندگي او فقط يك اتاق است كه همان‌جا مي‌نشيند، همان‌جا مي‌خورد، همان‌جا زندگي مي‌كند و از همان‌جا هم لشكر شر را فرماندهي مي‌كند. اما كاري كه به نظر مي‌رسد هرگز انجام نمي‌دهد، اين است كه هيچ وقت نمي‌خوابد. سؤال قهرمان درباره‌ محل خواب رئيس، اين‌جوري جواب داده مي‌شود كه «كي گفت اون مي‌خوابه؟». و اين يعني قهرمان ما گير افتاده است. او چنان اسير بازي‌هاي شيطان مي‌شود كه در پايان، براي خلاص شدن از شر اين هيولا، چاره‌اي جز شليك به مغز خود ندارد! فريادهاي حسرت‌آلود شيطان خشمگين (كه پاچينو بسيار تأثيرگذار درش آورده)، ما را مطمئن مي‌كند كه قهرمان رستگار شده است. اما هراس اصلي همين‌جا شكل مي‌گيرد: اين «همنشيني با شيطان» نبود كه مي‌توانست زندگي قهرمان را نابود كند. اين خود قهرمان است كه شيطان را به زندگي برمي‌گرداند. او اگرچه در نهايت از حق دفاع مي‌كند و راه شيطان را مي‌بندد اما آماده‌ گناهي جديد است: غرور. قهرمان نگون‌بخت داستان درست در لحظه‌اي كه مطمئن شده‌ايم ديگر از چنگ شيطان مقتدر داستان جسته است، دوباره در دامي جديد گرفتار مي‌شود. براي شيطان فرقي نمي‌كند كه رئيس كله‌گنده‌ بزرگ‌ترين مؤسسه‌ حقوقي عالم باشد يا يك خبرنگار شارلاتان. شيطان اين فيلم، از ميان گناهان آدم، انگشت روي شهوت و غرور گذاشته و از اين 2 راه قصد زندگي قهرمان را كرده است. پس اگر يك راه نشد، سراغ ديگري مي‌رود. او اين بار در حالي كه در جلد يك خبرنگار پنهان شده و از علاقه‌ مفرطش به «غرور» بشر مي‌گويد، نيشخندي مي‌زند كه زهرش تا مغز استخوان آدم فرو مي‌رود. شيطان هرگز دست از سر كسي برنخواهد داشت و اين حكومت فراگير او بر ضعف‌هاي آدميزاد جدا ترسناك است. احمد فرهنگ‌نيا قير را به جهنم بفرست شيطان كنستانتين اصل جنس است. سپيد پوشيده و از صورت رنگ پريده‌اش كه فوران شر است، اعتماد به نفسي اهريمني برمي‌‌خيزد. درست در لحظه‌اي ظاهر مي‌شود كه كنستانتين قهرمان نگون‌بخت فيلم، (با بازي كيانو ريوز) براي ديدار با شيطان خودكشي كرده است. وقتي كه شيطان از آسمان بر زمين پا مي‌گذارد، لحظه‌ها مي‌خشكند. همه چيز مي‌ايستد. حتي شيشه پنجره‌اي كه با دم شيطان پودر شده است، معلق و بي‌شكل روي هوا مي‌ماند و اهريمن در يك بي‌زماني مطلق به گفت‌‌وگو با كنستانتين مي‌نشيند. كسي كه بين جهان و برزخ در رفت و آمد است و ديگر به ستوه آمده. كنستانتين ديده كه فرزند شيطان موجودي كريه‌تر و خبيث‌تر از پدرش است. او ديگر وسوسه نمي‌كند، مي‌كشد. هر كسي را كه با او نباشد، مي‌كشد. پس به پدر رجوع مي‌كند و با او به گفت‌وگو مي‌نشيند. اهريمن از اين خبر به خشم مي‌آيد، پسرش را ناكار مي‌كند (با كشتن عشق‌اش) و قصد مي‌كند جان كنستانتين را بگيرد، تلاش مي‌كند، زور مي‌زند اما نمي‌تواند. خدا نمي‌خواهد و خدا بسيار بزرگ‌تر از چيزي است كه بشود وصف كرد. پس كنستانتين زنده مي‌ماند و شيطان سپيدپوش، فقط قير نيكوتين را از بدن قهرمان مي‌روبد و با خود آن سياهي مطلق را به جهنم مي‌برد. خدا اگر بخواهد شيطان هم عامل خير مي‌شود. كنستانتين به خاطر سيگار سرطان ريه گرفته بود و رگ‌هاي دستش را هم زده بود و خدا به وسيله شيطان او را به زندگي بازگرداند، چون خوب بود، چون نبايد بد مي‌شد و نبايد به جهنم مي‌رفت. سعيد جعفريان دليل هفتم اين يكي از عجيب‌ترين شيطان‌هاست. اين شيطان را در واقع‌ ميخائيل بولگاكف در رمان شاهكارش تصوير كرد و بعد سينماگرها سعي كردند كارشان را به تصوير بولگاكف از شيطان نزديك كنند و بالاخره، ولاديمير بورتكو در آخرين اقتباس سينمايي، موفق شد اين كار را به تمامي انجام بدهد (سريال 10 قسمتي بورتكو، احتمالا تنها «مرشد و مارگريتا»يي است كه به ايران آمده). در اينجا شيطان، پروفسور ولند نام دارد، بسيار متشخص و شيك‌پوش است، قدي بلند و چهارشانه دارد، سر عصايش به شكل سر سگ است، دهانش كمي كج است، چشم راستش ـ كه بي‌حالت و مرده است ـ سياه‌رنگ است و چشم چپش بي‌هيچ دليلي سبز و همه چيز زير سر اين چشم سبز است. او به مسكو آمده، در آنجا مهماني مي‌‌دهد و با كمك دستياران‌اش مسكوي عهد استالين را به آتش مي‌كشد. شيطان مسكو را به هم مي‌ريزد چون در ابتداي داستان، 2 نويسنده كمونيست به او مي‌خندند و به شيطان هرگز نبايد خنديد. اين دو نويسنده ملحد هستند و وجود مسيح را انكار مي‌كنند. شيطان از آنها تشكر مي‌كند و در عين حال به آنها يادآوري مي‌كند كه مسيح واقعا وجود داشته، خدا هم وجود دارد. 2 نويسنده به او مي‌خندند و به او مي‌گويند كه امانوئل كانت، هر 5 دليل سنتي وجود خدا را رد كرده و خودش دليل ششمي آورده كه آن هم قابل رد است. اما ولند مي‌گويد: «آقايان، حداقل دليل هفتمي هم هست». دليل هفتم خود شيطان است! شيطان مقيم خدا از رگ‌هاي گردنمان به ما نزديك‌تر است اما جايگاه شيطان كجاست؟ اگر اين سؤال را از رومن پولانسكي بپرسيد، خاطرتان را جمع مي‌كند كه «همه جا!». در واقع، مي‌توان گفت عليرضا افخمي ايده شياطين همه جا حاضر و ناظرش در سريال «او يك فرشته بود» را وامدار پولانسكي و فيلم مشهورش (بچه رُزماري) است. در اين فيلم، قهرمان اصلي كه زن بارداري (با بازي «ميافارو» است و انگار يكي از آخرين بازمانده‌هاي اردوگاه «خير» است) است كم‌كم متوجه مي‌شود اين آدم‌هاي شاد و خوش و دوست داشتني اطرافش، شوهرش، پزشكش و همسايه‌هاي حياط بالادستي - كه دائم حال و احوالش را پرس و جو مي‌كنند و هوايش را دارند – در واقع اعضاي يك انجمن شيطان‌پرستي مخفيانه و مريدان پر و پا قرص شيطان هستند و همان‌طور كه فيلم پيش مي‌رود، كم‌كم مي‌فهمد و مي‌فهميم اين همه اظهار لطف و صميميت از سوي اطرافيان‌اش (در واقع شياطين) هم دليلش اين است كه او (ميافارو) «شيطان» بعدي را باردار است و قرار است او را به دنيا بياورد. نكته مؤثر و تكان‌دهنده «بچه رزماري» - كه باعث شده فيلم پس از اين همه سال همچنان سرپا بماند – اين است كه در اينجا «خير» است كه عمل «محمل» شده. شر هميشه هم از شر بلند نمي‌شود! علي به‌پژوه اولين شيطان فاوست با «مفيستو» (نام ديگر شيطان) قراري مي‌گذارد. مفيستو به او كمك مي‌كند طاعون را از شهر دور كند و خودش را هم جواني ابدي مي‌دهد و در عوض يك چيز از او مي‌خواهد؛ ذره‌اي، فقط ذره‌اي از روحش را. داستان دكتر فاوست ـ مردي كه روحش را به شيطان فروخت ـ هنوز هم براي بشر جذابيت دارد. تا به حال 12 رمان از روي اين افسانه آلماني نوشته شده ـ كه در بينشان كار گوته از همه معروف‌تر است ـ و 20 فيلم از روي آن ساخته شده كه كار مورنا از همه قديمي‌تر است. «فاوست» فردريش ويلهلم مورنا را يكي از شاهكارهاي سينماي صامت مي‌دانند. مورنا آن‌قدر به كارش مطمئن بود كه حتي موسيقي متن را هم براي اثرش زائد دانست و به تماشاگرها اجازه داد اين سوگنامه عجيب را در سكوت مطلق تماشا كنند. بازي نور و سايه و كادربندي‌هاي هوشمندانه مورنا لذت اين سكوت را كامل مي‌كند و صحنه‌هاي پرواز فاوست بر فراز اروپا، هنوز هم هوشرباست. نقش مفيستو را اميل يانينگز ـ بازيگر سوئيسي ـ بازي كرد كه با صورت چاق و چشم‌هاي مورب و حيله‌گرش انگ همين كار بود. اين اولين باري بود كه شيطان روي پرده سينما ظاهر مي‌شد. روي همان پرده، فرشته به شيطان گفت كه او مي‌تواند بشر را وسوسه كند. اما هيچ‌وقت پيروز نخواهد شد. با اين حال شيطان باور نكرد. ميان‌نوشته آمد كه «فرشته مي‌گويد همه چيز در زمين و آسمان شگفت و خيره‌كننده‌اند اما بزرگ‌ترين شگفتي‌ها، آزادي آدمي در انتخاب بين خير و شر است». و شيطان كه مي‌خواهد از همين آزادي انتخاب استفاده كند، به زمين مي‌آيد و فاوست سالخورده ـ حكيم شهر ـ را وسوسه مي‌كند، با او عهد مي‌بندد، جوانش مي‌كند و قدرت‌هايش را به او مي‌بخشد. فاوست طاعون را از شهر دور مي‌كند، محبوب مي‌شود و به جواني ابدي خودش دل مي‌بندد. مفيستو او را از ماجرايي به ماجرايي ديگر مي‌كشاند و به سرتاسر اروپا مي‌فرستد. فاوست شيفته دختري مي‌شود، او را اغفال مي‌كند و برادرش را مي‌كشد. كار دختر به جنون مي‌كشد، نوزادش را مي‌كشد و دادگاه حكم به سوزاندن‌اش مي‌دهد. در آخرين لحظه، فاوست به خود مي‌آيد و همراه دختر به درون شعله آتش مي‌پرد، راه شر بسته مي‌شود و شيطان در اولين ماموريت سينمايي‌اش شكست مي‌خورد. فرشته درست مي‌گفت. احسان رضايي شيطان و بچه‌هايش با سر طاس و رنگ پريده؛ شيطان «مصايب مسيح» بيشتر شبيه يك بيمار سرطاني بود كه حالا دارد شيمي‌درماني مي‌شود. در فيلم «مصايب مسيح» - كه كاملا وفادارانه نسبت به متن انجيل‌ها تهيه شده – شيطان جز در صحنه عبادت مسيح در باغ جسماني، ديگر كسي را وسوسه نمي‌كند. آدم‌ها خودشان درسشان را از بر هستند. شيطان ديگر كنار مي‌ايستد و تماشا مي‌كند. تصويري كه مل گيبسون در اين فيلم از شيطان ارائه كرده موجودي است كه بيشتر شنل سياه به سر دارد و كسي جز مسيح پيامبر قادر به ديدنش نيست. يك جا هم هست كه سر صحنه شلاق زدن مسيح، شيطان با نوزادي (با سر بزرگ و وحشتناك) به بغل مي‌آيد و از كنار جمعيت مي‌گذرد. انگار كه شيطان بخواهد به بچه‌هايش چيز خوشحال‌كننده‌اي را نشان بدهد. به جز اين صحنه؛ در فيلم چند بچه شيطان ديگر هم داريم. بچه شيطان‌هايي كه يهوداي خائن را گاز مي‌گيرند و او را به سمت دار زدن خودش، فراري مي‌دهند. با وجود اين، شيطان در اين فيلم فروغ چنداني ندارد. در برابر مسيح، شيطان اصلا به چشم نمي‌آيد. ما حواسمان فقط به مسيح است كه هر چقدر هم آزارش مي‌كنند، باز عاشقانه مناجات مي‌كند: «آقاي من! غلام تو هستم و پسر كنيزت». يک شيطان مبتدي «يک مرده با ماشين مي‌زنه به دختره مي‌گه بي‌خيال او يک فرشته بود». مي‌گويند يکي از نشانه‌هاي مورد توجه قرار گرفتن کاري در ايران اين است که مردم راجع به‌اش جوک و اس‌ام‌اس بسازند. 2 سال پيش «او يک فرشته بود» اين وضع را پيدا کرد. سريالي که همين الان در ذهن ما تصاوير ماندگاري دارد؛ مثل لحظه مرگ ثريا قاسمي، عبور فرشته از وسط ميز، عبور ماشين از بدن فرشته، نابودي فرشته و تبديل شدن مدام او به سرابي و حتي موسيقي آن. در اولين کار عليرضا افخمي، شيطان براي اولين بار نماد جسماني‌اي در تلويزيون پيدا کرد. اين اولين بار بودن به جز جسارت عوامل و مسئولان، حساسيت‌هايي را هم به دنبال داشت. مثلا داد خيلي از فمينيست‌ها را درآورد که چرا شيطان زن است. حتي کانون وکلا هم شاکي بودند که چرا وجه دوم شيطان ـ يعني آقاي سرابي ـ وکيل است. همين حساسيت‌ها هم شايد باعث شد تا بعضي از نمادها رو باشد، مثل اينکه فرشته هر جا بود، هاله نور قرمزي اطرافش بود و بعضا موسيقي رعب‌آوري شنيده مي‌شد، حتي وقتي شيطان بودنش لو نرفته بود ، تا مدام به مخاطب يادآوري کند او شيطان است. حتي در قسمت‌هاي پاياني حرف‌هاي روحاني سريال بيشتر به خطابه شبيه شده بود. اما «او يک فرشته بود» به‌رغم رو بودن بعضي عناصر، 2 برگ برنده داشت که شيطان را ديدني کرده بود؛ يکي داستان قوي‌اي که به‌رغم تعداد بازيگر کم، مرحله به مرحله مخاطب را مي‌پيچاند و ابعاد شيطان را رومي‌کرد ـ فرشته نقاش خوبي است، خوب آشپزي مي‌کند (شيطان در شاهنامه هم با خورش‌هاي خوشمزه مخ ضحاک را مي‌زند)، سر بچه‌ها را شيره مي‌مالد و... ـ و دوم استفاده به موقع از ترفندهاي کامپيوتري، نه افراط و نه تفريط. جلوه‌هاي کامپيوتري زياد نيستند اما موثرند. اين 2 برگ در سريال سال بعد همين شبکه 2 يعني «آخرين گناه» باعث شکست شد. داستاني بي‌در و پيکر و افراط در جلوه‌هاي کامپيوتري. اما در حالت کلي و بعد از گذشت 2 سال، شيطان عليرضا افخمي‌ به نظر شيطاني مبتدي مي‌آمد که انگار واقعا دارد براي بار اول پا در زندگي آدميزاد مي‌گذارد. او نمي‌توانست وارد حريم‌هايي با نور سبز شود، به محدوده آدم‌هاي خيلي خوب وارد نمي‌شد و خيلي راحت خودش را لو داد ولي موفقيت‌اش توانست پلي براي ورود شيطان عيني و حتي تجسم‌بخشي به اعمال به تلويزيون باشد و به بقيه سازنده‌ها نشان بدهد مي‌شود با اين سوژه کار كرد. درباره اغما و حضور شيطان در سريال‌ها عباس نعمتي * : 1. شيطان، مسئله اين است. آن قدر اين كلمه از كودكي مدام به گوشمان خورده كه ديگر اصلا نمي‌شنويم‌اش و نمي‌بينيم‌اش. سعي هم مي‌كنيم به‌اش فكر نكنيم. نمي‌گوييم مهم نيست. هست اما جدي‌اش نمي‌گيريم. شوخي هم نيست چون به‌اش نمي‌خنديم، فقط نمي‌خواهيم باهاش مواجه شويم. ياد گرفته‌ايم به‌اش فكر نكنيم و هل‌اش بدهيم برود كنج‌ترين جاي ذهنمان. آمارها نشان مي‌دهد بيش از 90 درصد مردم ايران به معنويت و خدا و شيطان ايمان دارند. پس مسئله اين نيست كه قبول نداريم. داريم، فقط نمي‌خواهيم با اين مسئله روبه‌رو شويم. علامه طباطبايي مي‌گويند هر كدام از مفسرين آمده به اين بحث شيطان بپردازد نتوانسته. شيطان حواس‌اش را پرت كرده. حالا مي‌خواهيد ما مي‌رسيم به شيطان، شيطان حواسمان را پرت نكند؟ بزرگ‌ترين كار شيطان در عصر مدرن اين بوده كه كاري كرده تا ما اصلا جدي‌اش نگيريم. شيطاني كه در قرآن خدا مي‌فرمايد؛ «دشمن قسم خورده شماست». يا «ان‌الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدوا» و بعد خود شيطان مي‌گويد: «آنگاه از پيش روي و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان درمي‌آيم تا بيشتر آنان شكر نعمت‌ات به جاي نياورند» يا « قسم به عزت خدا كه همه‌شان را اغوا كنم! » مي‌بينيد. صحنه عالم در قرآن چطور است؟ وقتي كسي از من سؤال مي‌كند چرا سريال ماه رمضان به شيطان مي‌پردازد و خيلي محق هم سينه مي‌دهد جلو و منتظر استدلال‌ها مي‌ماند تا آن قدر بگويي تا بگويد قانع شدم يا حالا اشكال ندارد، دردم مي‌گيرد. خدا مي‌فرمايد: «انه يريكم هو و قبيله من حيث لاترونهم» به درستي كه او و قبيله‌اش شما را مي‌بينند از جايي كه شما نمي‌توانيد ببينيدشان. حالا كه يكي پيدا شده نشانمان داده در عالم فيلم، چرا چرا مي‌كنيم؟ ما كلا آدم‌هايي هستيم كه براي هر سريال مثلا دختر، ‌پسري كه بنده هم از آنها نوشته‌ام چرا چرا مي‌كنيم يا فقط وقتي كسي شيطان را يادمان مي‌اندازد عاقل و فيلسوف مي‌شويم. خدا مي‌فرمايد از دست شيطان پناه ببريد به پناهگاه. جنگ يادتان هست. حمله مي‌شد مردم مي‌رفتند پناهگاهي، زيرپله‌اي و... نمي‌رفتيم وسط حياط بايستيم و داد بزنيم «بريم پناهگاه، بريم پناهگاه» و همين جور بايستيم. واقعا مردم مي‌رفتند. حالا سر شيطان شده‌ايم همان آدم كه ايستاده بود وسط حياط و مي‌گفت برويم پناهگاه و تكان هم نمي‌خورد. 2. در مورد تكنيك‌هاي فيلمنامه اغما خيلي دوست داشتم مفصل بگويم كه خيلي فيلمنامه دقيق و بي‌ادعايي است. هنرش را به رخ نمي‌كشد اما كمي دقت كني خنياگري‌اش را مي‌فهمي. سهل و ممتنع است. بخواهي بنويسي تازه سختي‌اش را مي‌فهمي. سكانس قبرستان ميان طه پژوهان و مرد غريبه را به خاطر بياوريد. 3.سيروس مقدم ريتم را خيلي خوب ياد گرفته و اجرا مي‌كند. از معدود كارگردان‌هاي ماست كه ريتم را مي‌فهمد با اينكه نورپردازي به ظاهر جذابش تصنعي است. * نويسنده فيلمنامه سريال‌هاي« اولين شب آرامش» و «تاصبح» محمد جباري ـ علي به‌پژوه- احسان ناظم بكايي




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 610]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن