واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گزارش پشت صحنه مجموعه نمايشي «پنجرهاي رو به دريا» جام جم آنلاين: طبقه پايين ساختماني كه بين بر و بچههاي برونمرزي به ساختمان تورج معروف است و در واقع يكي از ساختمانهاي اقماري صداوسيماست جايي است كه به آن «استوديوي تورج» ميگوييم استوديوي نقلي و جمع و جوري كه متعلق به شبكه سحر و محل ضبط بعضي از برنامههاي اين شبكه از جمله مجموعه نمايشهاي كوتاه «پنجرهاي رو به دريا»ست كه اين روزها با تهيهكنندگيرقيه محموده و گروه همراهش در حال تصويربرداري است. آنچه ميخوانيد، روايت آن سوي همان «پنجرهاي» است كه از استوديوي تورج «رو به دريا» گشوده شده است. در استوديوي تورج باز است و چند رشته كابل از سالن به داخل آن راه پيدا كرده است. يك بالكن نهچندان عريض و پلههايي كه به پايين هدايتمان ميكنند، اولين نماهايي هستند كه از استوديو ميبينيم. از پايين بوي گل به مشام ميرسد، ظاهرا علياصغر فراهاني كارگردان فني، امروز حسابي گل بازي كرده و براي علم كردن درختچههايي كه لازمه ترتيب يك جنگل براي لوكيشن روايت چهارم مجموعه «پنجرهاي رو به دريا» است، زحمت زيادي كشيده. دور محوطهاي كه اين به اصطلاح جنگل در آن ساخته شده با پارچه سياه پوشانيده شده و به نظرم ميرسد تا چند دقيقه ديگر، گياهان، تنههاي درخت و ... كه در صحنه افراشته شدهاند، از شدت گرماي ناشي از هواي خفه استوديو و گرماي مضاعف پروژكتورها و ... از حال خواهند رفت. در گوشه سمت چپ فضايL مانندي كه براي تصويربرداري چهارمين حكايت آماده شده، يك رواق آجري با سبك معماري قديمي هم تدارك ديده شده كه البته هيچ خبري از آجر در ساختمانش نيست و تماما با چوب و يونوليت ساخته شده است. ظاهرا از اين فضا هم براي بخشهاي راوي استفاده ميشود. درست روبهروي اين نماي جنگل، محل آمادهسازي و نگهداري ماسكها، استقرار كارگردان، منشي صحنه و مانيتورهاي معروفش، گروه تصويربرداري، بازيگران و ديگر عوامل گروه به چشم ميخورد. داخل اتاقك، پشت يك ميزگرد بچههاي طراح و سازنده ماسكها، دكور و... نشستهاند و كار ميكنند، كنارشان اما يك سكوي نسبتا پهن وجود دارد كه ماسكهاي مختلف چهرههاي انساني و حيوانات بر حسب كاراكترهاي داستانها چيده شدهاند. امروز گروه «پنجرهاي روبه دريا» قصد دارند بخش ديگري از اين مجموعه را كه قصه «حكيم و طوطي» است جلوي دوربين ببرند. «پنجرهاي روبه دريا» شامل 13 نمايش كوتاه است كه تماما براساس داستانهايي از مثنوي معنوي نگارش شدهاند و مهمترين مولفه در گزينش شان برخورداري از پيام فارغ از زمان و مكان يا به قول كارگردان كار، نصرت ميلاني صدر، بهرهمندي از ويژگي همه مكاني و هميشه زماني و ظرفيت كلامي و مفهومي طرح آنها از طريق شبكه جهاني سحر براي مخاطبان خارجي است، هر چند مخاطباني كه اين برنامه با هدف ارائه به آنها تهيه ميشود، عموما مردم اردو زبان هند و پاكستان هستند و اغلب آنها هم با ادبيات مشرق زمين و مفاهيم اخلاقي اسلام وجلوههاي فرهنگ ايراني و پارسي زبانان آشنايي دارند، اما معمولا چنين برنامههايي به زبانهاي ديگر كه تحت پوشش شبكه سحر هستند هم دوبله و پخش ميشوند، مخاطباني كه گستره وسيع آنها را متكلمان به 6 زبان انگليسي، فرانسوي، بوسنيايي، اردو، كردي و آذري تشكيل ميدهد. براي سهولت در كارم، محموده يك برگه شامل اسامي اعضاي تيم به دستم ميدهد كه در آن مشخص كرده است، جواد خلجزاده، علي اينانلو، محمد خيرخواهان، ميلاد آجوداني، مجيد راستگو، پوريا عبدي، فرشاد روستايي، شاهين فروزي، عليرضا مردانه، صالح رجبي و نيلوفر خرمجويي بازيگراني هستند كه در پنجرهاي روبه دريا نقشآفريني ميكنند. ساير عوامل توليد اين برنامه كه عبارتند از: كارگردان فني: علياصغر فراهاني، راوي: مينو ضيايي احمدي، تصويربرداران: محمدرضا حدادزاده، احمدرضا بخشي و فرزاد جانمحمدي، دستيار تصويربردار و نورپرداز: فرشيد رضايي، دستيار تهيه: رايا عبودزاده، منشي صحنه: مرضيه كريمي، طراحي و اجراي ماسك: مرتضي متقي، ساخت و اجراي ماسك: مرتضي متقي، حميد صادقي، حامد حيدري و ركسانا محيط، دستيار ساخت ماسك: فرشاد روستايي، طراح لباس: زينب محموده، دستيار لباس: نيلوفر خرمجويي و دستيار صحنه: ميلاد آجوداني. همينطور كه «محموده» درباره فضاي محتوايي كار برايم توضيح ميدهد، لباس و ماسك بازيگران كه عبارتند از حكيم (علي اينانلو)، طوطي (صالح رجبي)، طاووس (ميلاد آجوداني) و صياد (فرشاد روستايي) روي تن و سرشان مرتب ميشود، فرزاد جانمحمدي، محمدرضا حدادزاده و احمدرضا بخشي (تصويربرداران مجموعه) هم با كمك فرشيد رضايي، دستيار تصوير و نور با دوربينها، پروژكتورها و... دست و پنجه نرم ميكنند تا مقدمات كار فراهم شود، درست مثل فراهاني كه هنوز هم از درختهاي گرمازده جنگلش تيمارداري ميكند. «پنجرهاي روبه دريا» شامل 13 نمايش كوتاه است كه تماما براساس داستانهايي از مثنوي معنوي نگارش شدهاندپس از كلي برو و بيا و ببر و بيار همه سرجايشان قرار ميگيرند و ميلاني صدر، دستور آغاز كار را ميدهد. اولين نما با برداشت تصوير از حركت مينو ضيايي احمدي كه نقش راوي را بازي ميكند، شكل ميگيرد. تركيب نور لباس و شال قرمز احمدي با فضاي مشكي زمينه و لباسهاي سياه بازيگران چشمنوازي و دلپذيري خاصي ايجاد كرده است و وقتي لب به صحبت باز ميكند و با صداي بم رسا و محكمش ميگويد: «روزي روزگاري حكيمي فرزانه ميزيست كه زبان پرندگان ميدانست...»، با خودم ميگويم كاش دوبله اردوي كار هم به همين صلابت صداي خانم احمدي از كار در بيايد. بيآن كه وقفهاي صورت بگيرد دوربين به عمق صحنه ميرود و از حركت حكيم در ميان درختان تصوير ميگيرد. بعد از گوشه راست تصوير طوطي وارد ميشود، دستهاي صالح رجبي در هوا تكان ميخورد تا فكر كنيم طوطي در حال پرواز است. حكيم كه متوجه طوطي شده از در گفتگو با او درميآيد و برايش توضيح ميدهد كه در نزديكي همين جا طاووسي را ميشناسد كه بسيار غمگين است. حكيم دليل غم و اندوه طاووس را جويا ميشود و ميفهمد صيادي در پي صيد طاووس است و عزمش را جزم كرده كه به هر ترتيب ممكن او را به دام بيندازد. در همين حال با ورود صياد به صحنه مواجه ميشويم كه ميلاني كات ميدهد. ظاهرا صدا مشكل دارد و حدادزاده و جانمحمدي ميآيند تا مشكل را بررسي و رفع كنند. فراهاني برايم توضيح ميدهد كه چقدر آماده كردن لوكيشنها دشوار بوده و در انتقال مصالح و مواد كار از پلههاي ساختمان مسكوني با مشكل روبهرو شده و گرماي فضا و كوچكي استوديو هم خود معضلاتي مستقل شدهاند كه پيشبرد كار را با كندي روبهرو كرده بويژه كه براي هر حكايت هفتخوان متوالي را هم بايد طي كرد تا يك صحنه متفاوت از داستان قبل قابل ضبط بشود، ضمن اين كه از امكانات فني هم چندان راضي نيست و ميگويد بخشي از زمان به خاطر همين مسائل از دست ميرود. ظاهرا مشكل صدا برطرف شده و گروه دوباره بايد در جاهاي خودشان قرار بگيرند تا ضبط تكرار شود؛ حكايت مكرر و ديرآشناي همه گروههاي توليدي. دلم ميخواهد بيشتر بمانم و جزييات بيشتري از كار «رقيه محموده» و همكارانش در «پنجرهاي رو به دريا» بدانم ولي همراهانم اصرار دارند كه برگرديم. چند عكس يادگاري درست روبهروي پنجرهاي كه از درياي معارف اسلامي، فرهنگ ايراني و پيشينه كهن غني ايران اسلامي به روي جهانيان گشوده شده، ارمغان اين ديدار است. در مقابل دريچهاي كه هرگز بسته نخواهد شد، تا زماني كه اين سرزمين باستاني، باشكوه و سراي فرهنگ عميق و پربار ايراني، استوار به عمود محكم اسلام ايستاده و سرافراز است. دري كه شبكه جهاني سحر به روي دوستداران فرهنگ اسلامي و ايراني در سراسر جهان گشوده است... . شيدا اسلامي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]