محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799178794
افق دور دست
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: افق دور دست
روابط بينالملل- ترجمه و تدوين دكتر سيدسعيد علوي نائيني:
ما در عصري زندگي ميكنيم كه افول ستاره اقبال اقتصادي آمريكا و احتمالا غرب را شاهد هستيم.
پس از حدود نيم قرن سلطهگري مطلق در صحنه بينالمللي، آمريكا اكنون بار ديگر وارد يك مرحله جهان چند قطبي شده است.
اتحاديه اروپا، ژاپن، چين، هند و احتمالا روسيه و برزيل، ديگر بازيگران اصلي اين صحنه هستند و همگي مدعي مقام و كرسي بالايي در اين جهان چندقطبياند.
طبيعي است كه در اين شرايط جديد، مورخان و نويسندگان آمريكايي به تكاپو بيفتند و براي مسائل كشورشان چارهجويي كرده و به نصيحتگري بپردازند. آنان ميخواهند از سرنوشت امپراتوريهاي گذشته درس گرفته، سعي كنند اشتباهات آنها را تكرار نكنند و ببينند كداميك بيشتر دوام آوردهاند و چرا؛ و اكنون كه در سراشيبي ركود قرارگرفتهاند آهنگ آن را كندتر كرده، در صورت امكان جهت آن را معكوس كنند.
دوماهانه فارين افرز در آخرين شماره خود در مقالهاي به قلم پال كندي به بازبيني3 كتاب مهمتازه انتشار يافته تاريخ در آمريكا ميپردازد كه عبارتند از:
1. دادوستد پرزرق و برق نوشته ويليام برنستين
2. آزمايش بزرگ به قلم استروب تالبوت
3. روزگار امپراتوري اثر خانم ايمي چوآ
اين كتابها به گمان فارين افرز عنوان تاريخ مهم را به خود اختصاص دادهاند. در واقع، آنها راه را براي گزينههايي كه سياستگذاران پيش رو دارند روشن ميسازند. ظهور و سقوط تاريخ تجارت جهاني برنستين بهنام دادوستد پرزرق و برق بهگونهاي سنگين برعصر پيش از مدرن- پيش از ماشين بخار- تكيه كرده است.
برنستين كتاب ديگري دارد بهنام «تولد فراواني» كه همين چند سال پيش منتشر كرد و در آن شرح داد «چگونه رونق اقتصادي جهان مدرن ايجاد شد».
كتاب دادوستد پرزرق و برق دقيقا روي دوش كتاب تولد فراواني قرار گرفته است. در تاريخ تجارت جهاني، برنستين بهگونهاي دانشمندانه استعداد خود را در فهم و درك و سپس در تشريح روابط تجارت بينالملل نشان داده است.
دادوستد پرزرق و برق، تاريخچه آن دسته از كالاهاي مادي است كه جوامعي در قرون متمادي به آنها نياز شديد داشتند و از نبودشان رنج ميبردند.
آن كالاها عبارت بودند از: قلع، غلات، آهن، ادويه، پارچه و منسوجات، ماشينهاي بخار، اسلحه، لاستيك و نفت. بازرگانان و شركتهاي مختلف اين كالاها را به بازار رساندند و آن نياز شديد را برطرف كردند؛ همچنين شبكههاي مالي لازم را براي اداره اين دادوستد بهوجود آوردند.
اما اين كتاب را نبايد دست كم گرفت و آن را بهاصطلاح يك «كاتالوگ» فرهنگ مادي دانست. همانگونه كه گفتيم مباني اين كتاب را بايد بر دوش كتاب تولد فراواني ذكر كرد و دانست كه برنستين مقصدي فراتر را هدف گرفته است. در واقع، وي ميخواهد چگونگي ايجاد رونق اقتصادي جهان مدرن را شرح دهد.
گرچه برنستين اين نكته را بهاندازه كافي روشن نميكند، اما در حقيقت ميخواهد همكاري و برهم كنش تجارت و امور مالي را با سياست و امور راهبردي نشان دهد. براي نمونه، شهرهاي آنتورپ (بلژيك) و آمستردام (هلند) حدود سال 1600 ميلادي بهتنهايي بنادري نبودند كه تجارت شاهماهي درياي شمال را با دادوستد پشم در انگليس تلفيق كنند و با موفقيت به ديدار روشهاي درازمدت بانكي اروپا بروند.
همچنين اين شهرها و محيط اطرافشان در مراكزي براي صنايع كشتيسازي جهان آن روز بودند. در اين مراكز تجارت پرسود اسلحه و مهمات نيز انجام ميگرفت. صنعت چاپ برگرفته از انقلاب گوتنبرگ در گسترش تفكرات آن زمان مانند آزادي انديشه، آزادي مذهب (پروتستان) و آزادي تجارت بينالملل نقش حياتي داشت. ديگر شهرها و كشورهاي اروپايي بهمنظور اعمال قدرتهاي سياسي و اجتماعي خود در اقصي نقاط جهان براي قرون پيدرپي، به دنبال آمدند.
يكي از نمونههاي آورده شده درباره تجارت جهاني كتاب قطور برنستين، دادوستد پرمنفعت قهوه است. بد نيست بدانيم در ابتدا تجارت قهوه محدود به يگانه منبع كشت آن در بخشي از عربستان بوده كه امروز جزو سرزمين يمن است. اين آغاز محدود در قرون 17 و 18 ميلادي تبديل به دادوستد گستردهاي شد و تقاضا براي قهوه ابعاد جهاني به خود گرفت، بهگونهاي كه از شرق لندن تا اندونزي و شرق دور، همه مشتريان پروپا قرص قهوه شدند.
كشت قهوه را شبكههايي در آفريقا، آسيا و آمريكاي جنوبي برعهده گرفتند. اين شبكهها بيشتر در رقابت شديد و بيرحمانه در ميان خود هم بودند. بهرغم كتابهاي قطور تاريخ كه چون به جهان معاصر ميرسند تورم مطلب پيدا ميكنند، كتاب برنستين از سال1900 به بعد به كاهش مطلب دچار ميشود. وي علاقه فراواني به بازرگانان و دلالان پيش از انقلاب صنعتي اروپا دارد و به جاده ابريشم و جزاير نيشكر و شكر بسيار ميپردازد. اينها خوب است، اما خواننده انتظار دارد پس از پرداختن فراوان به دادوستد بين سالهاي 1600 و 1900 بخشي يا فصلي هم وقف قرن بيستم شده باشد.
اما اينگونه نيست؛ چند صفحه واپسين كتاب به اصطلاح به «نبرد سياتل» يا شورش و بلواي به وجود آمده در حول و حوش اجلاس 1999 سازمان تجارت جهاني اختصاص داده شده و اندكي هم به بحثهاي داغي كه به تازگي درباره خوبيها و بديهاي جهانيشدن يا جهانيسازي مطرح بوده، پرداخته شده است. تاريخ «آزمايش بزرگ» تالبوت از نظر پايانپذيري داستان ديگري دارد؛ بيش از نيمي از آن به سالهاي پس از 1945 ميپردازد.
تالبوت كه معاون وزير خارجه پيشين آمريكاست پيشتر كتابهايي درباره اتحاد شوروي، رونالد ريگان، ميخائيل گورباچف و پايان جنگ سرد نوشته است. كتاب وي را ميتوان در عبارت «ظهور غرب» خلاصه كرد كه تلفيقي از يك تاريخ جامع ظهور و صعود غرب و يادداشتهاي شخصي تالبوت از تغيير و تبديلهاي رخ داده در امور بينالمللي در 30سال گذشته است.
كتاب «آزمايش بزرگ» را دقيقا بهخاطر اينكه دربرگيرنده ديدگاه يك به اصطلاح روشنفكر آمريكايي و يك دستاندركار سياستگذاري كشورش است - حال چه موفق و چه ناموفق- مهم ميشمرند. كتاب تالبوت مانند نورافكني كه بر سطح تپهاي ناهموار بتابد تنها برجستهترين جنبههاي تاريخي را روشن ميكند اما در انتخاب اين گزينههاست كه قدرت اين كتاب نهفته است.
وي بهگونهاي بيپروا و گستاخانه به موضوعات ميپردازد و از اين رو كتابش در رديف كتابهاي «تاريخ مهم» درآمده است. در صفحات آخر كتاب، تالبوت نگراني خود را از تهديدهاي بيسابقه و دوتايي انفجار اتمي و تغييرات اقليمي فاجعهبار ابراز ميدارد.
وي ميگويد احتمالا بايد اين 2 خطر را با اين آرزو پشت سر گذاشت: «بهمنظور انجام اقدامات لازم براي زنده ماندن بشر، حكومت جهاني را در سطحي بالاتر و بشارتدهندهتر بايد به خود وعده دهيم». شايد اينگونه باشد، اما تالبوت سرمايهگذاري سنگيني روي ايمان بيشتر خود به خردورزي رهبران و عامه مردم فعلي نسبت به همتايان گذشته خود كرده است. سلطهگر با مدارا با اهميتترين اين 3كتاب مهم، روزگار امپراتوري خانم چوآست.
ايران باستان، روم، سلسله تانگ در چين، مغولان، اسپانياي قرون وسطي، جمهوري هلند، انگليسيها، دولتهاي محور در جنگ جهاني دوم و سرانجام آمريكاييان همه در اين كتاب آمدهاند؛ جالبتر اينكه به همه آنها فضاي تقريبا مساوي و دقت در جزييات حدودا برابر داده شده است؛ بنابراين نه مانند كتاب تالبوت انتهاي مفصل و نه مانند تاريخ برنستين ابتداي مفصل دارد.
قدرت ديگر چوآ در اين است كه در كتابش يك موضوع مشخص (تز) و يك گفتمان روشن دارد. موضوع مشخص يا «تز» وي «مداراي امپراتوريها»ست. خانم چوآ اذعان ميكند كه در نگاه نخست، اين ايده پوچ و عبث مينمايد: «آيا ابرقدرتها، بزرگي خود را جز با غلبه كردن و غارت و چپاول و كشتن نخبگان بومي و تحميل تحقيرآميز حضور نيروهاي اشغالگر خود به دست آوردهاند؟»؛ بله، مطمئنا همانگونه كه گفته شده «با شكستن تخممرغهاست كه «املت» درست ميكنند و امپراتوريها نيز با نيروي نظامي صرف برپا ميشوند».
اما تمركز چوآ روي موضوع جالبي است؛ چگونه، پس از برپاسازي امپراتوريها، آنها خود را نسل در نسل و در بسياري موارد، در قرون پياپي حفظ ميكنند و نگه ميدارند؟ پاسخ اين پرسش مدارا كردن است. بله، امپراتوريهاي گذشته «با مدارا» اداره ميشدند. رونالد رابينسون و جان گلاگر - مورخان برجسته پايان عصر امپراتوري ويكتوريايي انگليس - حدود 40سال پيش به نقش «همدستان» يا «ياوران» در آن نظام اشاره كرده و اين پديده را شناسايي كردهاند. رابينسون در سالهاي واپسين عمر خود، توجهاش را به موضوع همدستي ميان نظام حاكم و آنان كه از گروههاي اجتماعي - اقتصادي پايينتر بودند معطوف داشت اما هيچگاه نتوانست كارهاي مهم خود را درست جمعآوري كند و به اصطلاح يك «تز» شسته رفته تحويل دهد. اما خانم چوآ دقيقا اين كار را با زندهدلي و اعتماد به نفس انجام داده است.
همين كه آغاز به خواندن متن ميكنيد، گفتمان آن را قانعكننده مييابيد؛ «براي يك امپراتوري، مدارا بهتر از خونريزي است». روميها در اين گونه تدبير خبره بودند و از هر استعداد بومي به نفع خود بهرهبرداري ميكردند. عثمانيها هم چنين بودند؛ انسان اين پرسش را از خود ميكند كه «ابرقدرت عثماني بدون بازرگانان ارمني و يهودي و اسلحهسازان مجارستاني چقدر ميتوانست دوام بياورد؟». خانم چوآ فصلي را به «ظهور و سقوط نيروهاي محور يا متحدين» در جنگ جهاني دوم اختصاص دادهاست و اينكه چگونه اين ابرقدرت بهخاطر نبود تدبير و مدارا با دشمنان سقوط كرد.
در كتاب «1984»، جورج اورول - نويسنده انگليسي - ديكتاتور پيروزمندي را به تصوير ميكشد كه دشمناناش را سركوب و براي هميشه خفه ميكند. چيزي كه خانم چوآ ميگويد اين است كه نبود مدارا پايدار نميماند و اينكه نوع امپرياليسم مهربانتر و نرمتر ميتواند چندين قرن دوام آورد.
مشكلترين و طاقتفرساترين فصل اين كتاب خوب، بهگونهاي اجتنابناپذير، آخرين فصل آن است. اين فصل درباره زمان حال و آينده ابرقدرت آمريكاست و اينكه آمريكا با وجود دسترسي جهاني به تقريبا همه كشورها و داشتن جاي پاي فيزيكي در بيشتر آنها (اين ابرقدرت در حدود 100 كشور بزرگ و كوچك در سراسر جهان حضور نظامي دارد) حاضر نيست كنترل قضائي و حقوقي را در سرزمينهاي دوردست در دست داشته باشد؛ گرچه اين گونه كنترل براي روميها، عثمانيها، اسپانياييها و انگليسيها كاملا طبيعي به نظر ميرسيد.
اين نوع رفتار آمريكا نعمت كامل نيست زيرا كار تردستي خودش را در زمينه جغرافياي سياسي بسيار مشكلتر ميكند! چون آمريكا سياست «غلبه كن و سپس مدارا نما» را نميخواهد بهكار ببندد، بايد سياستي را در پيش گيرد كه در بردارنده مداراي ديپلماتيك، ترغيب نرمافزاري يا سختافزاري و ساخت «ائتلاف با مشتاقان» باشد.
براي خوانندگان جاي شگفتي نخواهد داشت اگر دريابند كه خانم چوآ سياستهاي كاخ سفيد را در 7سال گذشته بهگونهاي افسردگيآور پوچ و بيمحتوا يافته است. وي اينكه آيا رهبري جديد ميتواند مسير آن را تغيير دهد به آينده واگذار ميكند. چيزي كه براي چوآ روشن است، نقش بسيار مهم مداراي سياسي و مذهبي و تفاهم فرهنگي است.
جوزف ناي - يك استاد علوم سياسي - بهگونهاي ترغيبكننده اين گفتمان را پيش برده كه كوششهاي آمريكا براي تثبيت منافع خودش در خارج، گويي بر سطح 3صفحه شطرنج به هم وابسته اعمال ميشود؛ 1-نيروي نظامي 2-نيروي اقتصادي 3-نيروي نرمافزاري يا عقيدتي و فرهنگي.
اين پرسش را بايد مطرح كرد كه آيا «نيروي نظامي آمريكا از عهده چالشهاي پيش رو در سالهاي آينده برخواهد آمد؟».
بحث نيروي اقتصادي هم در ابتداي مقاله آمده؛ اما از اقليم نيروي نرمافزاري عقيدتي و فرهنگي چه ميتوان گفت؟
در سالهاي آغازين و ميانه 1990، بهطور كلي عقيده بر اين بود كه آمريكا نيروي نرمافزاري فراواني دارد اما اكنون باور سنتي بر اين است كه در اثر ضربههاي وارده از ناحيه سياست خارجي، آمريكا آن امتيازات را هدر داده است.
نظرسنجيهاي دورهاي «مركز پژوهشهاي پيو» اين ادعا را تاييد ميكند. اما خانم چوآ باور دارد كه تحت شرايطي اين روند برگشتپذير مينمايد و آن عبارت است از: درس گرفتن از امپراتوريهاي گذشته، تطبيق با مقتضيات محيط فعلي، معاملهگري، تشكيل اتحادها و [خلاصه به قول حافظ ما] با دشمنان مدارا! دست آخر چوآ هم عمق تفكر خود را نشان ميدهد: اما بايد چوب و چماق را هم براي موارد اضطراري پشت پرده پنهان نگه داشت.
فارين افرز
مي/ ژوئن 2008
تاريخ درج: 3 تير 1387 ساعت 19:48 تاريخ تاييد: 3 تير 1387 ساعت 21:21 تاريخ به روز رساني: 3 تير 1387 ساعت 21:19
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]
-
گوناگون
پربازدیدترینها