واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: فرجام پرونده هستهاي ايران چه خواهد شد؟
بهبهانه ورود سولانا به ايران
پرونده هستهاي جمهوري اسلامي به پايان ششمين سال خود نزديك ميشود، در تابستان سال 2002 (1381)، با انتشار برخي تصاوير ماهوارهاي و اطلاعات جمعآوري شده توسط سازمان «سيا» از فعاليتهاي هستهاي ايران كه در اختيار گروهك تروريستي مجاهدين خلق قرار گرفته بود، پروندهسازي عليه فعاليتهاي هستهاي صلحآميز جمهوري اسلامي آغاز شد و تاكنون علاوه بر اتهامات گستردهاي كه از سوي اين گروه تروريستي و دولتهايي چون رژيم صهيونيستي به ايران درباره تلاش براي دستيابي به تسليحات اتمي وارد شده است، حدود بيست قطعنامه و بيانيه از سوي شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي و چهار قطعنامه از سوي شوراي امنيت سازمان ملل درباره اين پرونده صادر و تحريمهاي اقتصادي و فني نيز در دو سال گذشته عليه ايران وضع شده است.
با همه اين تحولات، فرجام و پايان كار پرونده هستهاي جمهوري اسلامي براي طرفين پرونده آنچنان مبهم و غيرقابلپيشبيني است كه طيف گستردهاي از حوادث و نتايج گوناگون به عنوان گزينههاي احتمالي پايان اين پرونده مطرح ميشوند. در اين فرصت، تلاش ميشود تا با تدوين و امكانسنجي هر يك از گزينهها، چشمانداز روشنتري از فرجام پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ارايه شود:
1. چشمانداز نخست كه ميتوان آن را خوشبينانهترين گزينه احتمالي براي پرونده هستهاي معرفي كرد، از سوي دولت نهم و رئيسجمهور كنوني ايران ارايه شده است. در اين گزينه، با عقبنشيني غرب از درخواست تعليق فعاليتهاي هستهاي، جمهوري اسلامي به پيروزي قطعي در اين پرونده رسيده و در درازمدت با لغو تحريمها، فناوري هستهاي ايران توسط نهادهاي بينالمللي پذيرفته ميشود. هرچند تاكنون برآورد زماني لازم براي تحقق اين پيروزي و پايان فشارهاي اقتصادي و سياسي بر كشور از سوي رئيسجمهور ارايه نشده، اما به نظر ميرسد دولت نهم اين زمان را چندان طولاني پيشبيني نميكند.
2. چشمانداز دوم را كه از سوي تندترين مخالف برنامه هستهاي ايران، يعني رژيم صهيونيستي ارايه ميشود ميتوان بدبينانهترين گزينه براي ايران معرفي كرد. در اين سناريو، اسرائيل براي جلوگيري از پيشرفت برنامه هستهاي ايران و جبران آنچه ضعفهاي دولتهاي غربي و شوراي امنيت در توقف اين برنامه ميخواند، اقدام به حمله نظامي مشترك با آمريكا يا به تنهايي به تأسيسات هستهاي جمهوري اسلامي خواهد كرد و روند پيشرفت در اين فعاليتها را متوقف ميكند. تلآويو با طرح اين گزينه، سعي در تكرار تجربه موفق اين رژيم در نابودي تأسيسات هستهاي اوراسيك عراق در سال 1981 دارد كه با حمله هوايي گسترده اسرائيل، تلاشهاي گسترده رژيم بعث صدام براي دستيابي به بمب اتم ناكام ماند؛ امري كه با سكوت محافل جهاني در مقابل اين اقدام نظامي اسرائيل همراه شد. هرچند به نظر ميرسد بخشي از تمركز و تبليغات اسرائيل روي اين گزينه در راستاي تحتالشعاع قرار دادن ناكاميهاي پياپي اين رژيم در برابر حزبالله لبنان و مشكلات داخلي اسرائيل باشد، اما اخباري نيز از جمله اظهارات وزير خارجه سابق آلمان از جدي بودن سران تلآويو در اين تصميم حكايت دارد.
هرچند به رغم اين تلاشها، تفاوتهاي بنيادين شرايط و توانمنديهاي كنوني جمهوري اسلامي با وضعيت عراق در ابتداي جنگ با ايران، بازدارندگي لازم را براي جلوگيري از دست زدن به چنين اقدامي از سوي رژيم صهيونيستي ايجاد ميكند، اما به هر صورت نميتوان اين گزينه را از طيف فرجامهاي احتمالي پرونده هستهاي جمهوري اسلامي حذف كرد.
درباره زمان تحقق اين گزينه نيز گمانهزنيهاي گوناگوني مطرح شده است، برخي مدت زمان باقيمانده تا پايان دوران رياستجمهوري آمريكا و حتي فاصله بين برگزاري انتخابات و انتقال قدرت در كاخ سفيد را به عنوان محتملتـرين زمان ممكن براي بروز چنين حادثهاي ارزيابي ميكنند و برخي ديگر، با اشاره به اظهارات مشابه دو كانديداي اصلي رياستجمهوري آمريكا در حمايت از اسرائيل در تهديد نظامي ايران، دوره آينده رياست جمهوري در ايالات متحده را نيز به عنوان فرصت مناسب براي اسرائيل در جهت دست زندن به چنين اقدامي عنوان ميكنند.
3. گزينه سوم كه از سوي بخش ميانهرو ديپلماسي هستهاي در جمهوري اسلامي كه علي لاريجاني به عنوان نماد آن مطرح است، دنبال ميشود، پيروزي نسبي ايران در فرايندي ديپلماتيك در پرونده هستهاي است.
در اين گزينه كه كليات آن يك بار در توافق يازده مادهاي لاريجاني ـ سولانا در بروكسل در پاييز سال 1385 و پيش از تصويب تحريمها عليه ايران ديده شده و رگههايي از آن در پاسخ جمهوري اسلامي به بسته پيشنهادي «1+5» نيز به چشم ميخورد، با تأكيد بر اينكه گزينه برد ـ باخت براي هر يك از طرفين پرونده هستهاي امكان تحقق زيادي ندارد، بر طراحي گزينههاي برد ـ برد كه طرفين به صورت نسبي قادر به دستيابي به خواستههاي اصيل خود باشند، متمركز ميشود. در اين گزينه با توجه ويژه به پرهيز از رفتارهاي غيرسازنده هر دو طرف، حداكثر تلاش براي ايجاد فرايندي منطقي و ديپلماتيك در راستاي رفع نگرانيها و تأمين خواستههاي اصلي طرفين صورت ميگيرد. برداشته شدن گامهاي مثبت و متقابل از سوي دو طرف و تبادل امتيازات متوازن براي پيشبرد روند، از ضروريات اين گزينه است.
هرچند با روند يك سال و نيمه اخير پرونده هستهاي و صدور قطعنامه تحريم و ابهامسازيهاي دوچندان آژانس در فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي، آغاز اين گزينه با دشواريهاي متعددي همراه است، اما با توجه به سفر قريبالوقوع خاوير سولانا به ايران براي ارايه بسته پيشنهادي كشورهاي «1+5»، به نظر ميرسد در صورت وجود اراده و وحدت نظر در هر دو طرف پرونده براي تحقق اين گزينه، فرصت زماني حدود يك سال براي رسيدن به مراحل اوليه توافقات پايدار راهگشا در پرونده هستهاي جمهوري اسلامي لازم خواهد بود.
4. اما گزينه چهارم، چشمانداز مورد نظر بخش ميانهرو كشورهاي غربي در پرونده هستهاي جمهوري اسلامي است كه در آن، بر كارساز بودن ابزارهاي اقتصادي و سياسي براي منصرف كردن ايران از ادامه برنامه هستهاي خود تأكيد ميشود. در اين سناريو كه تجربه كشورهايي چون ليبي و كره شمالي را در سابقه خود دارد، با بيان اينكه جنگ سرد و استفاده از ابزارهايي نظير تحريمهاي اقتصادي و فشارهاي بينالمللي در درازمدت هزينههاي برنامه هستهاي ايران را افزايش داده، جمهوري اسلامي را وادار خواهد كرد براي جلوگيري از بروز بحرانهاي داخلي و به ويژه نارضايتيهاي گسترده اقتصادي و اجتماعي از دنبال كردن اهداف خود در برنامه هستهاي دست بكشد و بر مؤثر بودن اين ابزارها و صحت روند كنوني پرونده تأكيد ميكند.
سه كشور اروپايي كه طراح اصلي اين سناريو هستند، با تمركز بر ويژگيهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ايران، بر اين باورند كه جمهوري اسلامي بر خلاف عراق، قادر به تحمل درازمدت فشارهاي سخت بينالمللي نيست و با وخيم شدن اوضاع اقتصادي و سياسي ايران، تهران پايان فشارها را در برابر دست كشيدن از اهداف هستهاي خود، برخواهد گزيد.
هرچند در پنج ساله اخير، معتقدان به اين سناريو در غرب، بازيگر اصلي پرونده هستهاي ايران بودند، اما از يك سو با پديد نيامدن نتايج ملموس و سقوط دولت اصلاحات در ايران كه تا حدودي با اين سناريو همراهي ميكرد و از سوي ديگر، ناكامي براي ايجاد وقفه در فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي، موفقيت اين سناريو در هالهاي از ترديد قرار گرفته است، اما دنبالكنندگان آن همچنان بر كارآمدي اين سناريو در درازمدت و توجه به آثار فزاينده فشارهاي اقتصادي و سياسي بر تهران تأكيد دارند.
هرچند ميتوان گزينههاي ديگري را نيز به عنوان حد وسط اين چهار سناريو معرفي كرد كه هر يك از آنها ميتواند داراي حامياني در ايران و غرب باشد، اما به نظر ميرسد رسيدن به تصويري روشن از فرجام پرونده هستهاي ايران، با همين 4 گزينه كفايت ميكند. در واقع، تحقق هر يكي از چهار چشمانداز نامبرده، نيازمند مقدمات و بروز شرايطي است كه تحت تأثير عوامل متعدد و گوناگون سياسي، اقتصادي، اجتماعي و امنيتي است.
شرايط داخلي ايران و ميزان كارآمدي و مقبوليت نمايندگان جمهوري اسلامي در پرونده هستهاي در كنار ميزان پشتوانه و توان بينالمللي طرف ديگر پرونده، از مهمترين عوامل رقم زدن نتيجه اين ماراتن ديپلماتيك است.
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]