واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فعاليت هاي ضد صهيونيستي شهيد نواب صفوي (3) نويسنده: بيژن تقي زاده وحدت ميان مسلمانان جهان شهيد نواب همزمان با مبارزات مسلحانه و اقدامات بيدارگرانه در مقابل رژيم صهيونيستي، در پي راه حل بنيادي و اساسي براي رفع اين بحران در سرزمين هاي اسلامي بود. تنها راه حل ايشان (بعد از مبارزه مسلحانه و مواجهه با رژيم صهيونيستي)، وحدت جوامع مسلمانان بود. ايشان اين موضوع را به خوبي مي دانست که تشکيل رژيم صهيونيستي، ناشي از تفرقه و چند دستگي در جوامع مسلمانان است و کشتارها و جناياتي که بعد از اشغال صورت مي گيرد نيز از آسيب مذکور نشئت مي گيرد؛ لذا ايشان بر اين باور بودند که تا زماني که جوامع مسلمان در تفرقه به سر مي برند، هيچ راه حلي نه براي فلسطين و نه براي نجات جوامع مسلمان از استعمارزدگي وجود ندارد. شهيد نواب صفوي همواره بر اين باور بود که فساد در جوامع اسلامي، طرحي بوده است که بيگانگان آن را براي جوامع اسلامي در نظر گرفته اند. با ذلت و زبوني جوامع اسلامي، بيگانگان و ستمگران مي توانند بر اين جوامع مسلط شوند، منابع اين جوامع را از ببرند و تفرقه و دو دستگي را بر آنها مسلط سازند و تا آن حد پيش بروند که سرزمين هاي مسلمانان را از آنها جدا سازند به نحوي که آنها حتي توان و ياراي اعتراض هم نداشته باشند. ايشان بيان مي داشتند که از ديرباز به مال و جان و ناموس و دين مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است و هجوم به مال با دستبرد به معادن زيرزميني و غيره شروع گرديده و هجوم به دين و ناموس مسلمانان هم با تعطيل عمدي احکام دستورات اسلام، يعني با کنارگذاردن قوانين اجتماعي و قضايي، سياسي و اقتصادي اسلام و وضع قانون در برابر آن به عمل آمده است.(1) لذا نواب به فکر افتاد که ضابطه و مواد و اصولي براي اتحاد ملل اسلامي تهيه و به سفراي ممالک اسلامي پيشنهاد کند. ايشان پس از تهيه برنامه مزبور با آقاي فريد خاني، سفير سوريه، ملاقات هايي صورت داد و او اين برنامه را بسيار پسنديد و آن را براي اتخاذ تصميم به سوريه فرستاد و براي نزديک شدن به مقصود با سفراي ديگر ممالک اسلامي هم ملاقات هايي کردند ولي محدوديت هاي بعدي و همچنين تفرقه و چندپارگي در جهان اسلام مانع از اجراي اين نقشه گرديد. به هر حال، پيشنهاد ايشان براي عبور از بحران آشفتگي در وحدت جوامع اسلامي به شرح ذيل است: الف.تشکيل جامعه واحد اسلامي و جامه عمل پوشاندن به فرامين اسلامي؛ ب.قرار گرفتن مسلمانان مخلص در رأس امور؛ ج.ايجاد وحدت ميان جوامع مسلمان در برابر ساير قدرت ها؛ ايشان بر اين باور بودند که با تقويت اين وحدت است که مي توان به پيمان هاي امنيتي و سياسي نيز دست يافت؛ در اين صورت است که مجد و عظمت اسلام را مي توان مشاهده و متصور نمود. لذا تلاش براي نزديکي بين مسلمانان و از بين بردن مرزهاي تفرقه برانگيز قومي و مذهبي ميان مسلمانان و جوامع اسلامي از اصول راهبردي فداييان اسلام بود. اين سازمان خود را ملزم مي دانست که منافع مردم ايران را از منافع ساير ملل جهان اسلام جدا نداند.(2) شهيد نواب بر اين باور بود که بيگانگان دنياپرست از عظمت بي نظير مادي و معنوي مسلمين که در سايه تعاليم عالي و احکام مقدس اسلام ايجاد شده بود رشک و رنج مي بردند تا در قرون وسطي نقشه جنگ هاي صليبي را طرح نمودند و مسيحيان بيچاره را به جنگ با مسلمين برانگيختند. آنها معتقد هستند تا اشعه درخشان قرآن بر ممالک اسلامي مي تابد زوال مسلمين محال و شکست دشمنانشان قطعي است و از اين رو به جنگ خائنانه غيرمستقيم و عميق براي ربودن حقايق اسلامي ازميان ما شروع نمودند.(3) با ربودن حقايق اسلامي، نابساماني هاي اجتماعي شکل مي گيرند و مشکلات جوامع اسلامي شروع مي شوند. اما سؤالي که براي ايشان مطرح است اين است که «راه حل اين مشکل چيست؟» نواب صفوي در جواب اين سؤال که مسلمانان در برابر مشکلات بزرگ خويش مانند مسئله فلسطين و نابساماني هاي داخلي کشورهاي اسلامي بايد چه واکنشي نشان دهند و چگونه اين مشکلات را حل کنند پاسخ مي دهد که تنها راه حل مشکلات مسلمانان فقط عمل به اسلام است، ولي تا زماني که مسلمانان مخلص در رأس امور قرار نگيرند و به احکام اسلام عمل نگردد، استعمارگران و يا عمال آنها بر مردم حکومت مي کنند و اين اهداف تحقق نخواهد يافت لذا هنگامي که قدرت در دست استعمارگران باشد تفرقه و دودستگي نيز در ميان مسلمانان به وجود مي آيد. يگانگي و وحدت جهان اسلام فقط در سايه عمل به اسلام و فعاليت در جهت صلاح مسلمانان امکان پذير خواهد بود.(4) ايشان بر اين باور بودند که بايد پيش از اينکه غرب از خواب امروزش بيدار شود شروع به يک نهضت بزرگ علمي و اخلاقي نمود و به اتکاي عقل دو نهضت را آغاز کرد؛ يکي نهضت اتحاد اسلامي (اتحاد و اسلامي) بر اصول مسلم و ديگري نهضت عملي و عالي انساني بر مبناي معارف و اخلاق اسلام در برابر اروپاي وحشي و گمراه.(5) البته او وحدت ميان مسلمانان را کافي نمي دانست و قائل به تشکيل اتحاديه دفاعي اسلامي بود. نواب دريافته بود که مقابله با دولت اسراييل که از حمايت شديد انگليس و امريکا برخوردار بود، از عهده يک دولت و يا يک سازمان به تنهايي برنمي آيد و چاره کار، اين است که تمام سازمان هاي انقلابي اسلامي به همراه دولت هاي عربي دست به دست هم دهند و تحت فرماندهي سازمان واحدي، عليه اسراييل عمل کنند؛ به طور مثال وي در واکنش به پيمان سنتو بيانيه اي صادر نمود و در آن بيانيه، ضمن دعوت مسلمانان به وحدت، پيشنهاد تشکيل اتحاديه دفاعي و نظامي مستقل (اسلامي) را داد. در آن بيانيه آمده بود: ...مسلمان صادق داراي قوي ترين نيروهاي شکست ناپذير اراده و فعاليت بوده. هميشه ممکن است عده قليلي مسلمان راستگو از نظر نيروي اراده و فعاليت، اگر مقتضيات ديگر فراهم باشد ارکان قوي ترين حکومت هاي ظالم و متکبر دنيا را بلرزانند و دماغش را به خاک مذلت بمالند، پس اگر مسلمين، جهان را به حال خود بگذارند که به سوي خدا و حقايق و تعاليم اسلام بازگشت نموده، دامان خويش را از معاصي و شهوات و رنگ هاي هوس انگيز که قلوبشان را تيره و ايمانشان را ضعيف نموده، پاک کنند و يک اتحاديه مستقل دفاعي تحت رهبري رجالي مسلمان و لايق که از روي سوابق اعمالشان ايشان را شناخته، مؤمن به آنها باشند تشکيل دهند و بدانند که به پاي خود قائم اند...از خود و از استقلال خود و نواميس و عظمت اسلام و مسلمين دفاع مي کنند.(6) در اين راستا، ايشان در کتاب خود با عنوان جامعه و حکومت اسلامي در قالب محورهاي توصيه به وزارت خارجه پيشنهاد نمود: بايستي نمايندگان صالحي (با همان وزراي مختار، چنانچه صالح و لايق باشند)، براي تشکيل انجمن اتحاد و شورايي ميان ملل و حکومت هاي اسلامي انتخاب شده و در تمام مراکز اسلامي حتي در اقصي نقاط دنياي اسلام که وطن مسلمين است، تشکيل دوايري صالح دهند و در برافراشتن پرچم عظمت اسلام و اجراي احکام ضروري اجتماعي اسلام و جلوگيري از منکرات و مفاسد خانمان سوزي که در سراسر ممالک اسلامي پراکنده شده و ارواح نوراني و خون هاي پاک مسلمين را آلوده و مسموم نموده است و در پشتيباني هم، به ياري خداي توانا، مشاوره و اتفاق کنند و به اتفاق هم، نتايج صالح آن را در سراسر ممالک اسلامي به ياري خداي محمد (ص) به موقع اجرا گذارند.(7) در راستاي اقدام عملي به منظور ايجاد وحدت ميان ملت هاي مسلمان جهان، ايشان برنامه اي را در چند بند تدوين کردند که به مواد اين برنامه اشاره مي گردد: 1.ايجاد انجمن شورايي بين ملل و حکومت هاي اسلامي که نمايندگاني از طرف حکومت و ملت از طرف آنها در مرکز اين انجمن براي هميشه حاضر باشند. 2.احکام اين انجمن جنبه عمومي داشته باشد و در تمام ممالک اسلامي اجرا گردد. 3.احکام ضروري اسلام که در هيچ يک از مذاهب و فرق مختلفه اسلام مورد اختلاف نيست طبق دستور اين انجمن در تمام ممالک اسلامي اجرا شود. 4.طبق دستور اين انجمن از کليه مخالفان و مفاسد جلوگيري شود. 5.انجمن از حقوق و حدود افراد مسلمان دفاع کند. تعاليم عاليه اسلام در تمام ممالک اسلامي از روي معارف و علوم عالي قرآن با بنياد فرهنگي اسلامي اجرا گردد. 7.هيچ يک از(8) ملل اسلامي در انجام وظايف خصوصي فرق و مذاهب مختلف اسلامي دخالت نکنند. 8.مباحاث و مکالمات ميان ملل اسلامي و مسلمانان تحت نظر اين انجمن هيچ گاه از صورت دليل و منطق و احترام متقابل بر مبناي اخوت و محبت تجاوز نکند. 9.انجمن پايگاه صنعتي و نظامي عصر جديد بين ملت هاي اسلامي باشد و در صنايع همکاري ملل اسلامي را تقويت کند.(9) نواب با اين اقدامات، چند هدف را دنبال مي کرد: 1.کسب اعتبار بين المللي براي شيعيان ايران؛ 2.وحدت اسلامي؛ 3.جهاني کردن مذهب تشيع. سفر ايشان به عراق، اردن، سوريه و مصر را مي توان به عنوان اقدام عملي ايشان در اين زمينه برشمرد. نواب صفوي در تمام سخنراني هاي خود در سرزمين هاي عربي، مسلمانان عرب را از هر گونه اختلاف مذهبي برحذر مي داشت و يادآوري مي کرد که براي رو در رويي با اين دشمنان بزرگ فقط و فقط بايد متحد و برادر بود و چنانچه دشمن احساس کند که مسلمانان در ميان خود نفاق و دوئيت دارند، نهايت سوءاستفاده را مي نمايد و ضربات کاري را وارد خواهد ساخت.(10) ايشان همواره به مسلمانان جهان تأکيد مي کردند که ما مسلمانان، ايمان و اعتقاد تزلزل ناپذيري داريم که بي شک اسلام پيروز خواهد گشت و دول و ملل اسلامي از قيود خانمان برانداز تمدن کنوني آزاد مي گردند و نهضتي به وسيله ملل مسلمان برپا مي گردد، رسالت پيشواي اسلام را صورت تحقق مي بخشد، سيادت و فرمانروايي و مجد و عظمت صدر اسلام را تجديد مي کند و پرچم مقدس اين آيين را برتر از همه برخواهند داشت. ما براي اثبات اين پيش بيني روشن و ايمان ثابت خويش چند دليل در دست داريم؛ دليل سمعي ما، گفتار خداي متعال است که مي فرمايد «والله متم نوره و لوکره الکافرون»، «يابي الله الا ان يتم نوره»، «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله» و...هرگز در صحت اين آيات ترديد نداريم و ايمان کامل داريم که حق و درست بوده و به زودي گفتار حق و فرمايشات الهي به عالي ترين مراحل رسيده و پرچم حق ما برافراشته خواهد گشت...و دليل تاريخي، کليه تغييرات و حوادث تاريخي از زمان پيدايش اسلام به بعد است که نشان مي دهد نيرومندترين و فعال ترين پيشامدي که در عالم انسانيت رخ داده است طلوع خورشيد درخشان اين آيين مبين بوده و با وجود مشکلات و موانعي که در برابر پيشرفت آن عرض اندام نموده و زحمات طاقت فرسايي که ملل اسلامي را احاطه کرده است همچنان نور ايمان در قلوب پيروان اين دين، متجلي است.(11) بنابراين ايشان با باور اينکه تنها راه سربلندي مسلمانان، وحدت اسلامي و اتحاد و يکپارچگي ايشان مي باشد، مبارزه با رژيم صهيونيستي را بخشي از اهداف وحدت طلبانه مسلمانان مي دانست. ايشان معتقد بود که در صورت تحقق وحدت اسلامي است که رژيم صهيونيستي، سرزمين هاي اشغالي را باز پس مي دهد و فتنه استعمارگران و عوامل آنها، نقش بر آب مي گردد. نتيجه گيري زندگي سياسي شهيد نواب صفوي حول سه محور، اجراي حاکميت اسلامي در دوران اختناق، مبارزه با استعمارگران و عوامل وابسته به آنها و اتحاد ملل اسلامي حرکت مي نمود؛ از سه محور مذکور، دو محور اول در زمره فعاليت هاي مبارزاتي و محور آخر (اتحاد ملل اسلامي)، فعاليتي ارشادي و ترغيبي محسوب مي شود و از نظر ايشان بدون وجود اتحاد ملل اسلامي، محور مبارزه با استعمارگران و به تبع آن مبارزه با رژيم صهيونيستي قابل تحقق نيست. شهيد نواب به فلسطين عشق مي ورزيد و فلسطين را کانون اصلي توحيد، سرزمين ابراهيم خليل و سرزمين وحي مي دانست؛ سرزميني که رسولان خدا در آن آرميده اند. وي معتقد بود که بايد سرزمين انبيا را از بازي هاي سياسي و شياطين پاک کرد. به رغم پيگيري شهيد نواب براي حل بنيادي مسئله مسلمانان جهان از طريق وحدت جوامع اسلامي، ايشان بر اين باور بودند که تا زمان وحدت نبايد از مبارزه عليه رژيم صهيونيستي دست کشيد. وي صهيونيسم را خطرناک ترين دشمن اسلام و بشريت معرفي مي کرد و معتقد بود که تنها راهگشاي کنوني نجات فلسطين، روح ايثار و شهادت مي باشد. در اين راستا وي از هر فرصتي براي رسانيدن پيام شهادت طلبي و روحيه ايثار به مسلمانان جهان براي آزادي فلسطين استفاده مي کرد. پي نوشت: 1.سيد هادي خسرو شاهي، فداييان اسلام؛ تاريخ عملکرد، انديشه، تهران، اطلاعات، 1375، ص 89؛ همچنين رک: خاطرات شهيد سيد محمد واحدي، ص 96. 2.امان الله شفايي، جمعيت فداييان اسلام و مسائل جهان اسلام، به نقل از http://www.irdc.ir/fa/content/4945/default.aspx. 3.کيهان، شماره 3304، مورخ 24/ 3/ 1333 به نقل از سيد حسين خوش نيت، همان، ص 134. 4.سيد حسين خوش نيت، همان، ص 133. 5.خاطرات شهيد سيد محمد واحدي، همان، ص 74. 6.سيد حسين خوش نيت، همان، ص 155. 7.سيد مجتبي نواب صفوي، همان، ص 82؛ سيد هادي خسروشاهي، فداييان اسلام؛ تاريخ عملکرد، انديشه، ص 265. 8.اصل: تمام. 9.سيد حسين خوش نيت، همان، ص 148. 10.خوش نيت، همان، ص 139. 11.همان، ص 142. منبع: نشريه 15 خرداد شماره 23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]