واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معيني کرمانشاهي ،شاعر شوریده معاصر نويسنده:اکبر رضی زاده منبع:راسخون «عجب صبري خدا دارد!» «رحیم معيني کرمانشاهي» از شعراي سينه سوخته ي عصر رضا خاني است که در سال 1301 هجري خورشيدي در شهر کرمانشاه ديده به جهان هستي گشود. خانواده ي او تعلق خاطري به دين و مذهب، عشق و عاشقی و ايمان و عرفان بودند، که عشق به اهل بيت را سر لوحه زندگي خویش قرار داده بودند. از اين روي مي توان گفت معيني از همان کودکي شيفته ي شعر وشاعري بود. غزل دلنشين «مصلحت نيست» او از شهرت فراواني برخوردار است که بخشي از آن شعر توسط يکي از خوانندگان سرشناس به صورت تضنيف خوانده شد: «من نگويم، که به درد دل من گوش کنيد بهتر آن است که اين قصه فراموش کنيد. عاشقان را بگذاريد بنالند همه مصلحت نيست، که اين زمزمه خاموش کنيد. خون دل بود نصيبم، به سر تربت من لاله افشان به طرب آمده، مي نوش کنيد. بعد من ، سوگ مگيريد، نيرزد به خدا بهر هر زرد رخي، خويش سيد پوش کنيد. خط بطلان به سر نامه ي هستي بکشيد. پاره اين لوح سبک پايه ي مخدوش کنيد. سخن سوختگان طرح جنون مي ريزد. عاقلان، گفته ي عشاق فراموش کنيد» همان گونه که رفت دوران کودکي ونوجواني اين شاعر مجرب توأم شد با حملات قزاق هاي رضا شاهي درکوچه و بازار به مردم وپاره کردن چادرهاي بانوان محجبه، وآزار واذيت آدمهاي بي گناه کوچه وخيابان ها .از اين روي مسايل تکان دهنده اي هم چون: خون و خونريزي وکشت و کشتار وقتل وغارت مردم بي دفاع ومحروم کوچه، پس کوچه ها !... درشعرهاي معيني بسيار پر رنگ است! بعضي از آثار مکتوب به جاي مانده از «معيني کرمانشاهي» عبارتند از : «فطرت» ، «مجموعه خاطره ها»، ومجموعه «اي شمع ها بسوزيد». کتاب اخیر الذکر مشتمل بر 140 غزال خوش ساخت وپرمحتوا بود، که همين اثر باعث اشتهار اين شاعر شد. در و نمايه ي اصلي کتابهاي معيني مسائلي مانند: « جريانات ناگوار سياسي واخلاقي زمان وعصر پهلوي 2و1. بود. مضاميني چون: شجاعت، جسارت، ايران دوستي ومردم سالاري دینی. معيني کرمانشاهي علاوه بر غزال سرايي- که دغدغه ي اصلي او بود. - در سرودن تصنيف وترانه مهارت تام داشت، به طوري که سال هاي درازي ترانه هاي دلنشين و پرمفهوم او- که توسط خوانندگان خوش صدا وصاحب نام خوانده شده - از راديو ايران بخش شده است. يکي از شعرهاي فراموش نشدني اين شاعر عنوان «عجب صبري خدا دارد» را بر پيشاني دارد.که يکي از ترانه هاي کم نظير معاصر محسوب مي گردد./ شاد روان «حسن شجاعي» خواننده ي اين ترانه بود: «عجب صبري خدا دارد!/ اگر من جاي او بودم/ همان يک لحظه ي اول/ که اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان/ جهان را با همه زيبايي و زشتي/ به روي يکدگر ويرانه مي کردم. عجب صبري خدا دارد! اگر من جاي او بودم که در همسايه ي صدها گرسنه، چند بز مي گرم عيش ونوش مي ديدم نخستين نعره ي مستانه را خاموش آندم برلب پيمانه مي کردم. عجب صبري خدا دارد! اگر من جاي او بودم که ميديدم يکي عريان ولرزان، ديگري پوشيده از صد جامه ي رنگين زمين وآسمان را واژگون مستانه مي کردم عجب صبري خدا دارد! اگر من جاي او بودم نه طاعت مي پذيرفتم نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز کرده پاره پاره در کف زاهدنمايان سبحه ي صد دانه مي کردم. ..... عجب صبري خدا دارد! چرا من جاي او باشم؟ همين بهتر که او خود جاي خود بنشسته که تاب تماشاي تمام زشتکاري هاي اين مخلوق رادارد! وگرنه من به جاي او چو بودم يک نفس کي عادلانه سازشي با جاهل وفرزانه مي کردم عجب صبري خدا دارد!... عجب صبري خدا دارد!... در میان اشعار معینی کرمانشاهی قالب های مختلف شعری دیده می شود.از غزل و قصیده و مثنوی گرفته ،تا شعر آزاد با قالب های نیمایی. این شاعر توانا نشان داده که در همه ی قالب ها ،از تجارب و ممارست لازم برخوردار است. معینی در تک بیت حسن مقطع ،به کرمانشاهی بودنش می بالد : «من به کرمانشه طواف کعبه ی دل کرده ام هر نفس لبیک ازینبیت الحرام آید مرا. » /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 665]