واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هوشنگ ابتهاج نويسنده وشاعر سايه نشين نويسنده:اکبر رضی زاده منبع:راسخون «دراين سراي بي کس، کسي به در نمي زند» به دشت پر ملال ما، پرنده پر نمي زند يکي زشب گرفتگان چراغ برنمي کند کسي به کوچه سار شب درسحر نمي زند نشسته ام درانتظار اين غبار، بي سوار دريغ کز شبي چنين، سپيده سر نمي زند...» شايد «هوشنگ ابتهاج» تخلص « هـ . الف. سايه» را از آن جهت برگزيده، که به رغم بسياري از شاعران و نويسندگان که هميشه در متن بوده اند، او مدام گوشه نشين ومنزوي ، واز ديدگاه هنري در «سايه» زندگي کرده است. ابتهاج از شعراي پراحساس شمالي است که در سال 1306 خورشيدي در رشت به دنيا آمد. ودراوايل جواني - به اتفاق خانواده - به تهران آمده ، مقيم آن شهر شد. پدرش «ميرزا آقاخان» علاقه وافري به شعر وادبيات داشت ومشوق خوبي بود براي پسر. سايه از معدود شاعراني است که هم در شعر آزاد يا به عبارتي «نيمايي» درخشيده است وهم در شعر کلاسيک، به سبک وسياق متقدمين. موسيقي در شعر، تواماً دلمشغولي وي بوده ، وتسلط بر موسيقي باعث شده که اشعارش از وزن و آهنگي دلنشين برخوردار باشند. سه بيت از غزل مشهور« سراي بي کس» اين شاعر حسن مطلع اين مقال قرار گرفت. به ادامه ي اين غزل پراحساس توجه کنيد. «...دل خراب من دگر خراب تر نمي شود که خنجر غمت از اين، خراب تر نمي زند گذر گهي است پرستم که اندر وبه غير غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات برو که هيچ کس ندا به گوش کر نمي زند نه «سايه» دارم و نه بر، بيفکنندم وسزاست اگر نه بر درخت تر، کسي تبر نمي زند» همان گونه که يافتيد اشعار سايه، آن قدر ساده و بي پيرايه وصميمي هستند که عده ي زيادي از غزلسرايان معاصر از آنها استقبال کرده اند. واين افتخاربزرگي براي يک شاعر است که عده اي را به استقبال از خود ترغيب نمايد. غزليات هوشنگ ابتهاج از اوزان وقوافي ساده وبدور از تکلف وتصنع برخوردار است ودرونمايه هاي عاطفي وعشقي او، آن چنان طراوات وزيبايي دارند که گاه انسان را از توجه به توصيفات وتصاوير موجود در شعر باز مي دارند. اولين اثر سايه «نخستين نغمه ها» نام داشت که در سال 1335 خورشيدي به دست چاپ سپرده شد. شاعر دراين مجموعه با توانمندي از شاعر شيرين سخن شيراز «حافظ» استقبال کرده است. مجموعه «سراب» کار بعدي اوبود که دراين کتاب بيشتر به ابراز خصوصيات ذوقي و سليقه اي خود، پرداخته است. «سياه مشق» سومين اثر اين شاعر معاصر مي باشد که در سال 1332 به زيور طبع، آراسته شده است. کتاب بعدي ابتهاج «زمين» نام دارد، که در آن برخي از مشکلات ومسائل زمينيان لطيف وشاعرانه سروده شده است.اين مجموعه سال 1334 را بر پیشاني دارد. آثار ديگر هوشنگ ابتهاج «هـ . الف . سايه» عبارتند از: «چند برگ از يلدا» ، «آينه در آينه» ، «شبگير» و... حسن ختام اين مطلب را غزل زيباي «توبمان» اين شاعر فرهيخته قرار مي دهيم: «با من بي کس تنها شده يارا تو بمان همه رفتند از اين خانه، خدا را تو بمان من بي برگ خزان ديده دگر رفتني ام تو همه بار وبري تازه بهارا تو بمان داغ ودرد است همه ي نقش ونگار دل من بنگر اين نقش به خون شسته، نگار ا تو بمان زين بيابان گذري نيست سواران را - ليک دل ما خوش بفريبي است غبارا تو بمان هر دم از حلقه ي عشاق پريشاني رفت به سر زلف بتان ! سلسله دارا تو بمان شهريارا، تو بمان بر سر اين خيل يتيم پدرا، يارا، اندوه گسارا تو بمان/ «سايه» درپاي تو، چون موج ، دمي زار گريست «که سر سبز تو خوش باد کنانا تو بمان» گفتنی است : بر کتاب «سیاه عشق» سایه که حاوی شعرهای بین سالهای 1325 تا 1329 شاعر است، «استاد شهریار» پیش گفتاری نوشته است که در آن ،سایه را غزلسرایی توانا و موفق ،خوانده است.از این رو در شعر «تو بمان» که از نظر گذراندید ،خطاب به شهریار گفته است : «شهریارا ،تو بمان بر سر این خیلیتیم پدرا، يارا، اندوه گسارا تو بمان» /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2014]