تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806761214




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مارتین هایدگر


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: aftab_shamgahi14th November 2008, 01:01 AMزندگی نامه او در سال ۱۸۸۹ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند(%D 9%85%DB%8C%D 9%84%D 8%A 7 %D 8%AF%DB%8C)) در آلمان (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) به دنیا آمد. از مهم‌ترین کتاب‌های او در فلسفه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) اثر هستی و زمان (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %D 9%86) است. او در این کتاب به نقد تاریخ فلسفه غرب که به تعبير هايدگر همان تاریخ متافیزیک است، پرداخته است و در پی طرح افکندن هستی‌شناسی تازه‌ای است که خود آن را هستی‌شناسی بنیادین می‌خواند؛ چرا که نزد او تاریخ متافیزیک، تاریخ غفلت از وجود و افتادن در ورطه موجودانگاری است. مقصود هايدگر از اين تعبير آن است که تاريخ کنونی فلسفه، با خلط موجود شناسی و وجودشناسی، از شناخت وجود به معنای اصيل آن بازمانده است. وی از اعضای حزب نازی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و نمایندهٔ این حزب در دانشگاه فرایبورگ بود. انديشه‌های هايدگر، رقم‌زننده‌ی مايه‌های فکری بسياری از متفکران مابعد تجدد از جمله ميشل فوکو (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) ، ژاک دريدا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و هانس-گئورگ گادامر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 8%A 7%D 9%85%D 8%B 1) بوده است. او در ۲۶ مه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) سال ۱۹۷۶ (میلادی) (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند(%D 9%85%DB%8C%D 9%84%D 8%A 7 %D 8%AF%DB%8C)) درگذشت. aftab_shamgahi14th November 2008, 01:04 AMفلسفه هایدگر به بررسی پدیده در فلسفه خود پرداخته است. متافیزیک او در واقع هستی‌شناسی پدیده گرایانه است.هایدگر زمان را به سه نوع زمان روزمره و زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم می‌کند. در بحث زمان روزمره می‌گوید که زمان آن چیزی ست که اتفاقات در آن رخ می‌دهند. زمان در موجود تغییر پذیر اتفاق می‌افتد. پس تغییر در زمان است. تکرار دوره‌ای ست. هر دوره تداوم زمانی یکسانی دارد. ما می‌توانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنونی زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیش‌تر و پس‌تر (بعدتر) از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمی دهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است. هایدگر می پرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان زمان هستیم و هیچ کس و هر کس خواهیم شد. هایدگر می پرسد زمان چیست؟ و دازاین در زمان چیست؟ دازاین در هر آن بر مرگ خود آگاهی دارد. دازاین به معنی حیات انسانی همان امکان داشتن است. یعنی گذشتن مطمئن و در عین حال مبهم از خود ممکن است. هستی امکان بر مرگ واقف است و معلوم است که آن را می‌دانم اما به آن فکر نمی کنم. دانایی من از مرگ تفسیری از دازاین است. دازاین این امکان را دارد که مرگ خود را دور کند. هایدگر تفکر متافیزیکی و سوژه محور را در راستای اعمال اراده استیلاگر می داند و تفکر رهایی بخش را معطوف به روشتی ظهور هر چیز آنگونه که هست. این نوع تفکر اندیشیدن در رهائی است. هایدگر رهائی را تجربه ای نفی کننده نمی داند. اعراض از سلطه و غلبه بر چیزها تنها یک لحظه از رهائی است. لحظه اثباتی آن گاه است که انسان در موضعی قرار گیرد که به جای خفا بردن حقیقت در معرض عیان شدن آن باشد. آنجا که انسان بودن خویش را در طبیعت (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و در کنار چیزها و با دیگران آن گونه که هستند تجربه می کند درمعرض آشکار شدن حقیقت بودن قرار می گیرد. از نظر هایدگر، فلسفیدن اصیل، تفکرو تشکرنیز هست. یعنی گشودگی وجودی به سوی پاسداری از حقیقت بودن. اما تاریخ متافیزیک تاریخ، فراموشی این حقیقت است. این فراموشی تاریخی اکنون به غلبه پوزیتیویسم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8%B 3%D 9%85) تکنوکراتیک ختم شده است. در این وضعیت، تفکر به نظامی از کارآئی، خود-اعمال گری، سلطه و امنیت استحاله شده است. در حالی که تفکر همانا پرسش گری در باب حقیقت بودن است. فلسفه هایدگر را می‌توان به رمانتیسم آلمانی مرتبط دانست. ساختارشکنی هایدگری درباره متافیزیک مربوط به سوژه، نقد رمانتیک اومانیسم انتزاعی است.تحت عنوان دیگر مفاهیم بشری است که هایدگر خلاف سوژه‌‌ گرایی، مفهومی را که یک دگرگونی اساسی در رمانتیسم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) به وجود می‌آورد به کار می‌گیرد. هایدگر چهره ای از متافیزیک مدرن است. او از طریق آثار خود پدیده‌شناسی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 80%8C%D 8%B 4%D 9%86%D 8%A 7%D 8%B 3%DB%8C&action=edit&redlink=1) هوسرل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) - و نیز نقد هوسرلی از گرایش به روانشناسی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند B%8C) - را به موضوعات بنیادین متافیزیک پیوند می‌دهد. هوسرل می‌گوید که اگر روانشناسی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند B%8C)، تاریخ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و یا خود زندگی را به عنوان کدهای تعیین کننده رفتارهای انسانی در نظر بگیریم اگر تشخیص بین انسانیت و حیوانیت از بین رود، انسان تبدیل به ماشینی خواهد شد که فعالیت‌هایش به حرکات صرف و غیر قابل پیش‌بینی تبدیل خواهد شد. بنابراین واژه Eigenlichkeit همان وجه انسانی بشر است که می‌تواند در نیستی گسترش یافته به رهایی از این کد بیانجامد. وجه دیگر فلسفه هایدگر در نقد فلسفه افلاطون (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) منعکس شده است. او در سال ۱۹۴۷ در مطلبی با عنوان "دگم افلاطونی واقعیت" می‌گوید که در تفکر افلاطونی از ایده موجود از قبل داده شده است و نقد هایدگری از فلسفه افلاطون به همین از پیش تعیین شدگی موجود در متافیزیک افلاطون برمی‌گردد. aftab_shamgahi14th November 2008, 01:05 AMنظرات هایدگر درباره شعر پرسش هایدگر این است که کجا حقیقت بودن امکان بروز بیشتر را می‌یابد و پاسخ او به این پرسش همسایگی تفکر با اصیل ترین شکل زبان یعنی شعر است. او زبان را سرای بودن می نامد یعنی افقی که در آن چیزها آشکار می‌شوند. حدوث هر چیز یعنی وقوع آن در زمان و زبان است. چنین حدوثی را هایدگر Ereignis می‌نامد. . اما هیج حدوثی نمی تواند در یک لحظه خاص و با کلماتی محدود عیان شدن کامل حقیقت بودن باشد. این حقیقت در کلیت خویش چونان یک راز باقی می ماند. به تعبیر هایدگر زبان اصیل ما را به سوی ابعاد همواره فروبسته بودن باز می گشاید. وی از زبان اصیل به عنوان Poesis نام می برد که اگر چه به شعر ترجمه می شود اما شامل هر سخن اصیلی است چه در قالب نظم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و چه در قالب نثر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند). در تفکر شاعرانه معنای بودن بر تفسیر آدمی از جهان خود فاثق می شود و بدین سان شاعر از رویکرد مصلحت طلبانه رایج میان مردم و خود رها می شود. بنابراین زبان شاعرانه اصیل ترین شیوه بودن با دیگران و بودن در جهان است. از نظر هایدگر شعر ماهیت سکنی را می‌سازد. شعر و سکنی نه تنها با یکدیگر تضاد ندارند بلکه با یکدیگر پیوند و تعلق دارند. هر کدام از آنها در طلب دیگری است. شاید سکنی غیر شاعرانه ما و ناتوانی از آن در سنجش از افراطی شگفت در سنجش و محاسبه دیوانه وار برخاسته باشد و فهم این که ما به طور غیر شاعرانه سکنی کرده ایم و نیز فهم چگونگی آن فقط در صورتی ممکن است که ما شاعرانه را بشناسیم. شاعرانه استعداد و توانایی بنیادین برای سکنای انسان است. انسان در هر زمانی تنها به اندازه ای مستعد شاعر است که بودنش متناسب با آن چیزی است که به او نزدیک است و میل به انسان و نیاز به حضور او دارد. شعر متناسب با میزان این انتصاب اصیل یا غیر اصیل است. از این روست که شعر اصیل در هر دوره ای به درستی و روشتی حضور نمی‌یابد. انسان از ماهیت شاعرانه، شعر می سازد. وقتی شعر به درستی آشکار شود انسان به گونه‌ای انسانی روی زمین سکنی می‌کند. aftab_shamgahi14th November 2008, 01:08 AMآثار هایدگر آثار منتشر شده هایدگر که مشتمل بر نوشته ها، دروس، سخنرانی ها، و یادداشت های او می باشد بالغ بر ۶۰ مجلد است. وجود و زمان، سرشت حقیقت، پرسش تکنولوژی، نامه ای در باب اومانیسم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)� � در رهائی، زمان و بودن، و پایان فلسفه از جمله آثار او هستند. هایدگر همچنین مجموعه ای تحت عنوان راه های آشنا در زمان خود تدوین کرد. مجموعه دیگری به نام در مسیر زبان نیز از او موجود است که مشتمل بر مباحث هایدگر در باب زبان است. هستی و زمان در کتاب هستی و زمان هایدگر درک بودن را مقید به زیستنده (دازاین) می داند. هایدگر خود را از سوژه محوری دازاین می رهاند و بودن رااز قید هر بودنی‌ای آزاد می کند و آن را در تجلی اش می بیند. هایدگر با به کارگیری دو مفهوم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) حضور و زمان که یکی تجلی داشتن و دیگری تمایز از گذشته و آینده است به قرابت معنای بودن و زمان می رسد. از نظر وی نه زمان، ساخته انسان است و نه انسان، ساخته زمان، هیچ ایجاد یا تولیدی در میان نیست، بلکه آنچه وجود و زمان را تعیین می کند تعلق آنها به یکدیگر است. زمان در بودن خود و وجود در حضور خود (در زمان حال) به جای یکدیگر می نشینند. ارتباط بین انسان، وجود و زمان به گونه ای است که هیچ یک به تنهایی نمی‌تواند ابتدا به ساکن پاسخ باشد. این هر سه خود پرسش‌اند. حتی زبان هم نمی‌تواند بیانگر رابطه هیچ یک با دیگری باشد. رساله سرشت حقیقت هایدگر در رساله سرشت حقیقت به تمایز بین درستی و خطا می پردازد. راستی و خطا هر یک حاصل گونه‌ای خاص از ارتباط مابین انسان با جهان (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) پیرامون است. آن گاه که انسان برای غلبه بر چیزها مشغول به آنها می شود از کلیت آنها غافل می‌شود. این حالت سلطه بر چیزهاست که مانع اصلی در مقابل بروز و عیان شدن آنها می شود. اما آنگاه که انسان در موضع برون از خود قرار می گیرد یعنی خود را در معرض چیزها بدون هرگونه غلبه و سلطه ورزی قرار می دهد امکان عیان شدن را به آنها می دهد. پس حقیقت همانا در رهائی است. یعنی سرشت حقیقت همانا رهائی است. لذا حقیقت جلوه ای از قضایای صحیح درباره یک شیء توسط یک سوژه شناسنده (عامل انسانی) نیست بلکه درست قرار گرفتن در ارتباط با چیزهاست و موضع صحیح نیز حاصل اعراض از استیلاگری است. پرسش تکنولوژی هایدگر در اثر دیگرش با نام پرسش تکنولوژی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) (یا فناوری)، این موضوع را مطرح می کند که تکنولوژی همان شیوه خاص از ارتباط با چیزهاست. پس تکنولوژی یک وسیله نیست بلکه شیوه ای خاص از آشکار کردن چیزها است و بنابراین با مقوله حقیقت مرتبط است. تکنولوژی مدرن با میل به سروری بر چیزها رخصت عیان شدن آنها -آن گونه که هستند- را از آن‌ها سلب می کند. لذا استیلای تکنولوژی بر چیزها باعث خروج‌شان از آنچه هستند و نه خروج آن‌ها از خفا شده است. در باب اومانیسم هایدگر در رساله‌ای به نام نامه‌ای در باب اومانیسم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) سعی در ارائه نگرشی متفاوت در مورد انسان دارد. وی نگرش‌های متافیزیکی رایج مسیحی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)مارکسیستی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و اگزیستانسیالیستی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8%B 3%DB%8C%D 8%A 7%D 9%84%DB%8C%D 8%B 3%D 8%AA) را مورد نقد قرار می‌دهد. او آن‌ها را در فهم سرشت انسان دچار خطا می‌داند. وی در این راستا به رابطه مابین اندیشیدن بودن و سرشت انسان اشاره می‌کند. اندیشیدن همانا اندیشه بودن است. بودن است که اندیشیدن را ممکن می‌کند. اندیشیدن که همانا رابطه انسان با بودن است محیط در بودن است. اما زبان که سرای بودن است آنگاه که تسلیم میل انسان برای سلطه ورزی بر چیزها شد خطری برای سرشت انسان است. پایان فلسفه در کتاب پایان فلسفه، هایدگر در پی‌گیری دیالکتیک پدیدار شناسانه هگل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) به عرضه نظریه حقیقت خویش می‌رسد. وی به تلاش فلسفی اما ناتمام هگل و هوسرل در بازگشت فکری به "در-خود" چیزها اشاره می کند و تلاش خود را مصروف اراثه نظریه ای می کند که محور آن بازگشت به "در-خود" به معنای اصیل و دقیق آن باشد. هایدگر معتقد است هگل وهوسرل علیرغم تفاوت ظاهری در شیوه و سبک، در محتوا یک مطلب را اراثه می دهند. دیالکتیک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) هگل حرکتی است که در آن موضوع به خویش می آید و حضور خودش را می یابد. اگر هگل غایت حرکت وجود به عنوان روح (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) را حضور (وجود در بودن آگاهانه خویش) می پندارد، هوسرل حضور (سوژه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) معنابخش) را نقطه شروع فلسفیدن می داند. اما هیچ یک در پاسخ به پرسش تفکر کمکی نمی کنند. مفهوم کلیدی در اینجا مفهوم نور (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)است. هایدگر می گوید که فقط به خاطر نور است فقط از روشنایی است که آنچه تابنده است می تواند خود را بنمایاند. اما روشنی به نوبه خود مبتنی است بر چیزی که در عیان است، چیزی وارسته که می توان آن را در اینجا و آنجا، اکنون و بعد به روشنی دید. در آنجا که یک موجود با موجودی دیگر مواجه می شود، عیان است که غلبه دارد. این عیان امکان حرکت انتزاعی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) را فراهم می کند. در عیان هر چیز همانگونه که هست بروز می کند. aftab_shamgahi14th November 2008, 01:10 AMمیراث هایدگر از زمان انتشار کتاب هستی و زمان تاکنون آرای هایدگر منشاء تاثیرات به سزائی در قلمرو اندیشه در حوزه‌های فکری گوناگون با درجات و شکل های مختلفی بوده است. حوزه های فکری متاثر از هایدگر از فلسفه وجود تا فلسفه سیاسی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 8%B 3%DB%8C) روانشناسی روان درمانی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 9%86%DB%8C) نقد ادبی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) الهیات (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و ... را شامل می شود. حوزه های جغرافیایی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) متاثر از آراء وی نیز از شرق دور تا آمریکای لاتین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 8%A 7%D 8%AA%DB%8C%D 9%86) را دربرمی گیرد. مکاتب فکری متعددی با تاثیرپذیری از تاملات هایدگر شکل گرفته‌اند. می‌توان به متفکرانی چون سارتر گادامر دریدا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و فوکو (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) اشاره کرد. این درحالی است که متفکران مطرح دیگری همچون آرنت مارکوزه بولتمان ریکور مک اینتایر و لاکان نیز مدیون آراء هایدگر هستند. بروز آشکار آراء هایدگر نخستین بار در مباحث فلسفی ژان پل سارتر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %D 8%AA%D 8%B 1) نمایان گشت. سارتر با اثر نامی خود با نام بود و نبود که در سال ۱۹۴۳ مکتب اگزیستانسیالیسم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8%B 3%DB%8C%D 8%A 7%D 9%84%DB%8C%D 8%B 3%D 9%85) - نه بحث اگزیستانسیال که هایدگر به عنوان هماهنگی ساختارهای حاصل شده در پاسخ از هستی مطرح کرده- را اثرگذارترین مکتب دوران خود نمود در جریان تحولات و بحران های اجتماعی سیاسی اواخر دهه ۶۰ میلادی در اروپا و آمریکا مرجع فکری عمده ای بود. سارتر با بهره گیری از کتاب هستی و زمان هایدگر محور اندیشه خود را چه در وجه فلسفی و چه در وجه سیاسی مقوله آزادی قرار داد. هانس-گئورگ گادامر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 8%A 7%D 9%85%D 8%B 1) نیز که به عنوان بنیانگذار هرمنوتیک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) فلسفی شناخته شده است با تاکید بر پیشین بودن زبان نسبت به گفتار خصلت عمده زبان را دیالوگی بودن آن می داند. از دیدگاه او زندگی در بطن زبان و در دیالوگ بین افراد متجلی و تجربه می شود. گادامر برخلاف سارتر که متکی بر نیمه اول کتاب هستی و زمان بود با بهره بردن از نیمه دوم این کتاب و نیز آراء و آثار هایدگر در باب زبان هرمنوتیک تاریخ و محوریت فهم در افق تاریخ و زبان عام بودن هرمنوتیک را شکل داد. گادامر اگرچه آراء خود را در امتداد اندیشه هایدگر می داند اما با نقد بنیادین او بر افلاطون (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) موافق نیست. او تلاش خویش را صرف آشتی دادن فلسفه هایدگر و افلاطون کرد. نام دریدا با مقوله ساختارشکنی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 9%86%DB%8C) عجین است. دریدادر آراء خویش بیش از هر چیز مدیون دو مقوله هایدگری واسازی (Destruction) و زبانمندی (Sprachlichkeit) است. بحث هایدگر درباره رمزآلودگی سرشت وجود نیز بر تفکر دریدا تاثیرگذار بوده است. دریدا غیاب را مقدم بر حضور می داند. چه زبان از طریق نشانه ها جای چیزها را می گیرد. بنابراین حضور چیزها در زبان جای حضور خود آنها را می گیرد. و این به معنای حضور در عین غیاب است. پس هر چه هست نشانه است. نشانه ها به یکدیگر ارجاع می شوند نه به خود چیزها. میشل فوکو نیز در آراء خود از فلسفه هایدگر تاثیر گرفته است. او از مباحث هایدگر درباره اومانیسم ابزاری شدن معرفت و به خفا رفتن حقیقت بهره برده است. او بر نقش قدرت و سلطه در نابود کردن سوژه انسانی و به حاشیه رانده شدن و مغلوب شدن انسان در ساختارهای تکنو-بوروکراتیک اشاره کرده و از مستولی شدن دانش درباره انسان بر خود انسان در عصر جدید و دانش مدرن سخن گفته است. aftab_shamgahi14th November 2008, 01:11 AMگفتارهایی از هایدگر «ما برای تفسیر آواز و غزل آماده نیستیم، بلکه هیچ حقی هم در این کار نداریم، زیرا قلمرویی که در آن گفتگو بین شعر و اندیشه برقرار است به آهستگی قابل کشف شدن، دسترسی و تفحص در اندیشه است.» «گفتن و بیانی که کامل تر است تنها پاره ای از اوقات پدید می آید. تنها کسانی که جسورتر هستند نسبت به آن توانمند هستند زیرا این کاری ست دشوار. مشکل، دست یابی به وجود است.» سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1482]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن