تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812821805




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مارتين هايدگر و فلسفه وجود و مرگ (عدم)‏ درمانده اي دربرابر مرگ


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: مارتين هايدگر و فلسفه وجود و مرگ (عدم)‏ درمانده اي دربرابر مرگ
ميرعماد اشراقي

اشاره:

مارتين هايدگر از پيشگامان مكتب اگزيستانسياليسم است. او در معروف ‌ترين كتاب خود "هستي و زمان" به مفهوم وجود و ماهيت حقيقي آن پرداخته است. او مرگ و نيستي را پديده‌اي مي‌داند كه وجود را احاطه نموده است. از طرف ديگر براي يافتن واقعيت وجود بايد آن را در زمان بررسي نمود. مارتين هايدگر از پرنفوذترين و بحث ‌انگيزترين چهره‌هاي فلسفي قرن بيستم است. در انديشه‌ فلسفي او، يك انسجام و وحدت موضوعي ديده مي‌شود كه تفكرات او را در يك مسير هدايت مي‌كند. آثار او ناظر بر يك مسئله است، مسئله‌اي كه وحدت نگارش و محتوايي رساله‌ هاي او را تضمين نموده است، و آن مسئله، مسئله وجود است.‏

تفكر و نظريات هايدگر در باب وجود در كتاب "وجود و زمان" به اوج مي‌رسد. از ديد او، وجود در افق زمان مفهوم پيدا مي‌كند و در اين افق مي‌توان به معني آن پي برد و زمان حقيقت وجود است. در واقع تمام آثار هايدگر با بيان و نشان دادن اين انسجام ناشناخته بين دو مفهوم وجود و زمان از ديگر كتب متمايز مي‌گردد.‏

نظريات هايدگر در جهان غرب، جزئي از نظريات آماده‌گرا محسوب مي‌گردد. وي بخشي مهمي از مطالعات خود را در باب وجود و هستي نوشته است، او هستي را جرياني متداوم در زمان مي‌داند، و هستي وجود را از عدم و حيات را از مرگ متمايز مي‌سازد. جهان هستي از يك سو به وجود و از سوي ديگر به عدم و نيستي راه دارد و اين زمان است كه بين اين دو رابطه‌اي دوطرفه برقرار مي‌كند. مفهوم هستي و وجود در زمان نهفته است.

هايدگر در باب مسئله وجود چنين مي‌گويد: "تمام وجود در وجود است. شنيدن چنين گفته‌اي براي گوش‌هاي ما پيش پا افتاده و حتي مي‌توان گفت توهين آميز است. زيرا هيچ كس ديگر در مورد اين واقعيت كه به وجود تعلق دارد، فكر نمي‌كند. تمام دنيا مي‌داند كه وجود همان چيزي است كه هست. مگر به جز بودن براي وجود چه كار ديگري باقي مي‌ماند؟ اما همين واقعيت كه بودن در وجود است و اينكه بودن در وجود تجلي مي‌يابد يوناني‌ها را دچار حيرتي عميق كرد."

هايدگر فلسفه يونان را بنيان و نيروي
شكل دهنده به تاريخ غرب مي‌داند و تعبيري كه وي براي زبان فلسفي استفاده مي‌كند، زبان يوناني است. از اين‌رو، هايدگر فلسفه خود را با تشريح فلسفه يوناني آغاز نموده و مسائل و مباحثي را به صورت مبهم و در هم‌تنيده مطرح ساخته و به فرايند معني‌داري از مفهوم هستي و وجود مي‌رسد.

هايدگر برداشت و رويكرد تازه‌اي در باب مسائل مابعدالطبيعه و دين بيان مي‌سازد، او سرنوشت و زندگي انسان را در حيطه‌اي از عدم مي‌داند، انسان‌ها قبل از به دنيا آمدن در عدم به سر مي‌بردند و بعد از آنكه مدت زماني را در حيات و وجود طي كردند، باز به عدم خواهند پيوست، از ديد او حيات بشري و وجود توسط عدم و نيستي احاطه شده است، و بخشي از مفهوم و ماهيت وجود را بايد در نيستي جستجو نمود. فلسفه بايد بخش مهمي را به عدم و مفاهيم و ابعاد آن بپردازد، تا بتواند ماهيت زندگي را دريابد.‏

او فلسفه را به راهي مارپيچ شبيه مي‌نمايد كه در مركز آن وجود يا بودن "‏Being‏" قرار گرفته است.‏‎ ‎‏ منتها اين وجود نوع خاصي از وجود است كه منظور از آن بيشتر هستي وجود است، آنچه كه تمام موجودات اعم از جاندار و بي‌جان را در برمي‌گيرد.

تفكري كه هايدگر انسان‌ها را به آن دعوت مي‌كند، تفكري نيست كه هدف آن غلبه و استيلاي انسان بر كل جهان و يا تغيير آن باشد. او پيشنهاد مي‌كند كه انسان‌ها عالم هستي و زمين و موجودات را آن ‌چنان كه هستند، اجازه حيات بدهند. يعني با زبان منطقي خود زندگي كنند، او اين تفكر را ‏reflection‏ يعني تفكر حقيقي مي‌نامد.در انديشه هايدگر فلسفه پاسخي در برابر مرگ است، انسان‌ها ناگزير از مرگ هستند، آنها عمري در جهت رسيدن به اهداف خود سپري مي‌كنند و سرانجام در دنيايي بي‌عاطفه، بايد انتظار مرگ خود را بكشند، هر چند كه تلاش و كوشش براي رهايي از اضمحلال و نيستي كاري بيهوده است و بايد با واقعيت مرگ كه بخش مهمي از حيات آدمي است، صادق بود. اين واقعيت مرگ است كه انسان را به فلسفه و پرداختن به موضوعات آن واداشته است. توصيف و تعريف هايدگر از مفهوم مرگ، همان تصورات عمومي مردم است، او مي‌گويد: "مردن، از آن ماست و هيچ كس نمي‌تواند كسي را از مردن باز دارد."‏

در نظر هايدگر انسان از هستي جدا نيست و نمي‌تواند از اصل و ريشه خود جدا باشد، انسان جزئي از هستي است و در عين حال تماشاگر هستي نيز است، او در هستي غوطه ‌ور شده و هستي و انسان يك نوع همزيستي دارند. آنچه كه انسان را از هستي متمايز و جدا مي‌سازد، جنبه‌ موقتي بودن آن است، يعني مسئله مرگ. مرگ كه همواره سبب نگراني و ناراحتي او مي‌شود. تصور مرگ هيچ بودن و عدم را در خاطر انسان تداعي مي‌كند، مرگي كه هرگز نمي‌توان از آن فرار نمود. او در طول زندگي خود انساني مختار بوده و مي‌تواند شرايط خطر را از خود دور سازد و دست به انتخاب مسائل بزند، ولي مرگ اجتناب‌ناپذير است.‏

تفكر هايدگر با نظريات متداول سنت
مابعد الطبيعه غرب، در مسئله‌ پرداختن به ماهيت وجود متفاوت است. در سنت مابعد الطبيعه غرب، از زمان افلاطون به مسئله وجود توجه شده است، و تعريف و مفهوم ساده‌اي داشته كه با ماهيت مترادف بود، مانند وجود اشياء، موجودات يا انسان. و دلالت بر آن چيزي داشت كه موجودي از آن ايجاد گشته است. ‏

هايدگر با توسل به اهميت زبان و با تفكر در مفاهيم الفاظ و دقت‌نظر در ريشه‌ آنها، توانست به روشي بسيار بكر و جديد وجود را از كائنات و موجودات متمايز كند. زبان مورد استعمال هايدگر، زباني است كه به وحدت و انسجام وجود استوار است و فقط اين زبان است كه ما را به معني وجود رهنمون مي‌سازد. هايدگر از طريق اين زبان كه از قالب منطق ارسطويي يا ديالكتيك هگلي متمايز بوده و شباهتي خاص به كتب اشعار دارد، به سنت مابعدالطبيعه غرب حمله نموده و آن را به ورطه نقد مي‌كشد. ‏

با اينكه وي در كتب خود تفكرات و نظريات بكر و متمايز از سنت فلسفي گذشته را ارائه مي‌دهد، با اين حال فاقد روش منطقي و ديدگاه منحصر به فرد است، به همين دليل نام او در رديف نويسندگان و متفكران باب روز نمي‌آيد و از بزرگترين فيلسوفان قرن معاصر محسوب نمي‌شود. او هيچ قاعده‌اي براي رفتار و كردار انسان ارائه نمي‌دهد و نمي‌خواهد معمايي از جهان را حل نمايد. او هيچ سعادت و نيكبختي را فرا روي انسان قرار نمي‌دهد و براي موفقيت انسان در زندگي هيچ وعده و راه‌حلي نمي‌دهد. روند فلسفه وي، بيان آرام و ساده‌گويي مسائل و واقعيت‌هاست. با اين حال تفكرات و انديشه‌ او تا آينده و زمان حال گسترش يافته و كتب و نوشته‌ هاي او در رديف رساله ‌هاي مهم فلسفه به شمار مي‌آيد.‏

از كتاب "وجود و زمان" هايدگر دو تعبير عمده را مي‌توان استنباط نمود. در تعبير اول پديده شناسي ‏Dasein‏ اصلاحي از پديده‌شناسي هوسرل از آگاهي است، ‏Dasein‏ از نظر هايدگر همان آگاهي هوسرل است، البته درگيري عملي بيشتري با امور دارد، بنابراين از درك حسي گسترده‌تر است. اما تعبير هايدگر از آگاهي به ‏Dasein‏ غني‌تر و كامل‌تر از نظر و رويكرد هوسرل مي‌باشد. ‏Dasein‏ را مي‌توان درك يا فراگيري كه هم حالت عملي و هم حالت نظر‌ي رفتار را امكان‌پذير مي‌سازد، تعريف نمود، لذا ‏Dasein‏ حلقه ارتباطي انسان با دنيا است. هايدگر يك وجودگرا يا اگزيستانسياليست مي‌باشد، او در زمان و وجود، تحليل‌هايي سرشار از نبوغ از موضوع‌هايي كه مربوط به سنت اگزيستانسياليسم است، وجود دارد.‏

آنچه كه در فلسفه هايدگر به طور بارز خود را نشان مي‌دهد، مسئله وجود يا هستي و عدم يا مرگ است، از نظر هايدگر وجود در نيستي احاطه شده است، او مفهوم وجود را در قالب عدم تعريف مي‌نمايد. اما واقعيت اين است در هستي، هيچ‌گونه عدم و نيستي وجود ندارد. جهان هستي با تمام موجودات و انسان‌هايي كه در آن زندگي مي‌كنند، نشان از وجود هستند.‏

هايدگر آغاز و پايان زندگي را نيستي مي‌داند، در حالي كه از نظر اعتقادات و باورهاي ديني ما، آغاز و پايان حيات انسان‌ها هستي است، مرگ پايان زندگي انسان‌ها نيست. هايدگر مرگ را تجربه‌اي تلخ و ناگزير از حيات مي‌داند كه با آن افراد به عدم مي‌پيوندند. اما مرگ در واقع آغاز حياتي دوباره براي انسان‌هاست، كه در آن مسير و سرنوشتي را كه براي خود رقم زده‌اند، تجربه خواهند نمود. هرگز حيات بشري با مرگ به خاتمه خود نمي‌رسد، بلكه از مرحله‌اي وارد مرحله‌ي ديگر مي‌شود.‏

هايدگر انسان را با رويداد مرگ تنها مي‌گذارد و مرگ را بخش اصلي و نامشروط حيات انسان مي‌داند، اما كوچكترين راهنمايي براي جستجوي معناي آن ارائه نمي‌دهد. هايدگر نه تنها تعريفي درست و منطبق با واقعيت از مرگ و وجود ارائه نمي‌دهد، بلكه انسان را در وادي گمراهي و بدبيني قرار داده و تعريفي اشتباه از مفهوم هستي و عدم بيان مي‌سازد.

هايدگر مسئله مرگ را در جهان دنيوي بررسي كرده و آن را به آخرت ربط نمي‌دهد. او سعي مي‌نمايد كه مرگ را در باطن اين جهان تحليل و تشريح نمايد، به همين دليل به مفهوم نادرست و ناقصي از مرگ مي‌رسد. از ديد او انسان از كل جدا گشته و ريشه‌هاي كيهاني خود را گم كرده و همواره در جستجوي وجود است و اين پرسش از وجود جزئي از سرشت اوست، حتي خود او به اين پرسش اساسي انسان جوابي نمي‌دهد.‏

منابع:‏

مرداني نوكنده، محمد حسين؛ مشاهير فلسفه غرب براي جوانان، قم: موسسه فرهنگي انتشاراتي گرگان، 1383.

لاسكم، ديويد،تفكر در دوره قرون وسطي، ترجمه حنايي كاشاني، نشر قصيده، 1380.

زيبا كلام، فاطمه، سير انديشه فلسفي در غرب، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1385.

مرداني نوكنده، محمد حسين؛ مقاله‌ گذري در انديشه‌هاي مارتين هايدگر، كيهان فرهنگي، ش175، 1380.

جمعه|ا|5|ا|اسفند|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 287]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن