واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: به استناد سرشماري سالهاي 1375 و 1385 بررسي ميشودشاخصهاي كليدي بازار كار
دكتر عليرضا اميني بخش پايانيبعد ديگر ارزيابي نتايج سرشماري سال 1385 از جنبه استاني است. جدول شماره يك نتايج نرخهاي بيكاري و مشاركت نيروي كار را در استانهاي كشور در سال 1385 نشان ميدهد. شايان ذكر است، تعداد استانهاي كشور از 25 استان در سال 1375 به 30 استان در سال 1385 افزايش يافته و اين امر مقايسه نتايج دو سرشماري را مشكل ميكند.
به منظور قابليت قياس نتايج دو سرشماري، تعداد استانهاي سال 1385 با توجه به تقسيمات جغرافيايي سال 1375 به 25 استان، جمعيسازي شده است.
با ملاحظه جدول مشخص ميشود كه ميانگين نرخ بيكاري كشور در دهه 1385-1375 حدود 7/3واحد درصد افزايش يافته كه بيشترين افزايش به استان سيستان و بلوچستان با 5/22واحد درصد تعلق داشته و تنها در استان آذربايجان غربي نرخ بيكاري 5/0واحد درصد كاهش يافته است. افزايش بسيار زياد نرخ بيكاري در استان سيستان و بلوچستان ناشي از مشكلات اجرايي سرشماري سال 1385 در اين استان است، زيرا بر اساس نتايج طرح آمارگيري نيروي كار مركز آمار ايران در پاييز همين سال نرخ بيكاري 1/10درصد بوده است كه حدود 4/21واحد درصد با نتايج سرشماري اختلاف دارد. افزون بر اين، اگر نرخ بيكاري چنين افزايشي داشت، نرخ مشاركت در اين استان نميتوانست بيشتر از حد ميانگين كل كشور افزايش يابد. با توجه به استدلال ذكر شده، افزايش نرخهاي مشاركت در استانهاي ايلام، كرمان و لرستان نيز به ميزاني بيشتر از ميانگين كل كشور توام با افزايش زياد در نرخ بيكاري جاي تامل و بررسي بيشتر دارد. به عبارت ديگر، براي تاييد افزايشهاي ايجاد شده در نرخهاي مشاركت نيروي كار لازم است سطح تحصيلات جمعيت، درصد جمعيت داراي تحصيلات عالي و ميانگين سن ازدواج در اين استانها سريعتر از ميانگين كل كشور افزايش و بعد خانوار نيز به ميزان بيشتري نسبت به ميانگين كل كشور كاهش يافته باشد.
بنابراين، در استفاده از نتايج استاني سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1385 در استانهاي ايلام، كرمان و لرستان بايد احتياط كرد.
اگر چهار استان كرمان، لرستان و سيستانوبلوچستان و ايلام را از فهرست استانهاي سال 1385 حذف كنيم (يا نرخ بيكاري آنها را از طرح آمارگيري نيروي كار جايگزين كنيم)، فاصله بين بيشترين و كمترين نرخ بيكاري در استانهاي كشور از 5/13درصد در 1375 به 35/15دصد افزايش يافته كه اين افزايش با توجه به روند صعودي ميانگين نرخ بيكاري منطقي است، اما اگر استانهاي يادشده را حذف نكنيم، دامنه تغييرات نرخ بيكاري در سال 1385 حدود 64/23درصد است كه اين رقم بسيار بالاتر خواهد بود، زيرا در سالهاي اخير از طريق توزيع استاني وجوه اداره شده در زمينه توسعه طرحهاي اشتغالزا با توجه به شاخصهايي مانند نرخ بيكاري، انتظار نميرود چنين افزايشي در فاصله نرخ بيكاري استانها ايجاد شده باشد.
نتيجهگيري
با توجه به مطالب بررسيشده ميتوان نتيجه گرفت نتايج سرشماري سال 1385 از اعتبار به نسبت خوبي در زمينه شاخصهاي كليدي بازار كار برخوردار است و روند آنها را به خوبي نشان ميدهد. البته ارقام مطابق جمعيت شاغل و فعال ممكن است به دليل كمشماري كاركنان فاميلي بدون مزد داراي خطاي كم برآورد باشد، اگرچه اين خطا در سرشماريهاي سالهاي قبل نيز وجود داشته است و از نظر مقايسه اشكالهاي اساسي و مهمي را ايجاد نميكند.افزونبر اين، براي مقايسه نتايج دو سرشماري بايد به تغيير تعاريف اشتغال و بيكاري و كمشماري جمعيت در سرشماري سال 1375 نيز توجه كرد. نكته ديگر اينكه، درخصوص استفاده از نتايج استاني سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1385 بايد احتياط كرد و به طور مشخص در استانهاي سيستانوبلوچستان، كرمان، لرستان و ايلام، نتايج غيرقابل اتكا به نظر ميرسد و در مورد اين استانها ميتوان از نتايج طرح آمارگيري نيروي كار مركز آمار ايران استفاده كرد.
مهمترين نتايج به دست آمده عبارتند از:
1 - افزايش نرخ مشاركت نيروي كار در دهه 1385-1375 با توجه به گسترش دانشگاهها در دوره 1375-1370 و فارغالتحصيل شدن پذيرفتهشدگان آن دوره در سالهاي 1385-1375 و كاهش بعد خانوار و افزايش ميانگين سن ازدواج، منطقي است.
2 - نرخ مشاركت نيروي كار در گروههاي سني 54-20ساله افزايش يافته است كه با توجه به افزايش سطح تحصيلات (به ويژه در مورد زنان)، كاهش بعد خانوار، افزايش ميانگين سن ازدواج، كاهش قدرت خريد سرپرست خانوار، گسترش مهد كودكها و نظير اينها داراي توجيه است.
3 - بهرغم افزايش فرصتهاي شغلي ايجاد شده در دهه اخير نسبت به دوره 1375-1370، به دليل افزايش فشار عرضه نيروي كار، نرخ بيكاري در اين دوره افزايش يافته است.
4 - متوسط سالانه افزايش اشتغال در دهه اخير حداكثر 525هزار نفر و متوسط سالانه افزايش جمعيت فعال حداكثر 674هزار نفر بوده است.
5 - كمترين فرصتهاي شغلي در بخش كشاورزي و بيشترين آن در بخش خدمات ايجاد شده است.
6 - متوسط نرخ رشد سالانه بهرهوري نيروي كار در بخش غيرنفتي در دهه اخير حداقل 1/2درصد بوده كه نسبت به دوره مشابه 1375-1370 حدود 8/0واحد درصد بيشتر است كه با توجه به ارتقاي شاخصهاي سرمايه انساني، سطح فناوري و سرمايه برتر شدن تكنيكهاي توليد منطقي به نظر ميرسد.
7 - نرخ بيكاري جوانان در دهه اخير افزايش يافته است كه با توجه به فشار عرضه نيروي كار جوانان، كمبود تجربه و سابقه كار، نارساييهاي نظام آموزشي و انعطافناپذيري قوانين و مقررات ناظر بر بازار كار كشور قابلتوجيه است. شايان ذكر است، نرخ بيكاري زنان جوان بيشتر از مردان جوان و نرخهاي بيكاري جوانان در گروههاي سني پايينتر، بيشتر است.
8 - نرخ بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهها در دهه اخير 5/2برابر شده است و با توجه به افزايش بسيار زياد در پذيرش دانشجو در دانشگاهها و موسسههاي آموزش عالي در سالهاي اخير، شاهد تشديد بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي در سالهاي آتي خواهيم بود. به منظور جلوگيري از ايجاد بحران بيكاري، برنامهريزي مناسب براي گسترش مشاغل دانش پايه و فعاليتهاي اقتصاد نوين اجتنابناپذير است.
9 - نرخ بيكاري زنان در دهه اخير سريعتر از نرخ بيكاري مردان افزايش يافته است كه با توجه به بازار كار تفكيك شده در ايران منطقي به نظر ميرسد.
10 - نرخ بيكاري در مناطق روستايي بيشتر از مناطق شهري است كه دليل آن اشتغال كم ايجاد شده در روستاها در مقايسه با عرضه جديد نيروي كار است.به عبارت ديگر، افزايش فشار عرضه نيروي كار و پايين بودن توان اشتغالزايي مناطق روستايي (بهويژه بخش كشاورزي) به افزايش نرخ بيكاري روستايي منجر شده است.
11 - با حذف استانهاي سيستانوبلوچستان، لرستان، كرمان و ايلام از فهرست استانهاي سال 1385 كه آمارهاي آنها دقت لازم را ندارد يا جايگزيني نرخ بيكاري آنها از طرح آمارگيري نيروي كار، دامنه تغييرات نرخ بيكاري بين استانهاي كشور از 5/13درصد در سال 1375 به 35/15درصد افزايش يافته است كه با توجه به روند افزايش متوسط نرخ بيكاري كل كشور به ميزان 7/3واحد درصد منطقي به نظر ميرسد.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]