واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تجربه فروشگاههاي «شهر كتاب» پس از 15 سالمدل موفق توزيع كتاب
نگاه سوم- كتاب و حواشي به وجود آمده حول اين محصول فرهنگي، سالها است كه محل بحث اهالي فرهنگ است.
اينكه در اين سالها چگونه با اين مقوله برخورد شده و تعداد كتابهاي موجود با توجه به درخواست جامعه پاسخگوي نياز اقشار مختلف هست يا نه يا اساسا بحث مميزي چه قدر در ميزان ارائه كتابها تاثير مستقيم داشته، يا خيلي بحثهاي ديگر كه موضوع گزارشهاي مفصلي است. در دايره نشر و ارائه كتاب، موسسه «شهر كتاب» كه سالها است در حال فعاليت است به تازگي با تعطيلي يكي از شعب اين فروشگاه زنجيرهاي بعد تازهاي را از شكل برخورد با اين مساله عيان كرد.
شهر كتاب چگونه شكل گرفت؟
جرقه ايجاد فروشگاههاي زنجيرهاي كتاب كه بعدها با نام «شهر كتاب» به حركت خود موجوديت بخشيد، از سالهاي اوليه دهه هفتاد شكل گرفت، در سالهايي كه غلامحسين كرباسچي شهرداري تهران را برعهده داشت و قرار بر اين بود كه «شهر كتاب» محلي بشود براي ارائه محصولات فرهنگي در قالبي متفاوت كه پاسخگوي نياز كتابخوانها باشد. سيدمحمدرضا امامپور، مدير اداري-مالي شهر كتاب در مورد شكلگيري اين مكان فرهنگي ميگويد: «شهر كتاب با الهامي از يكي از فرمايشات مقام معظم رهبري شكل گرفت. ايشان فرمودند: خوب است كتابهايمان را شكيل و جذاب عرضه كنيم براي آحاد مردم، تا فرهنگ كتابخواني را در مردم ايجاد كنيم.»
اين بود كه جرقه شكلگيري اين موسسه در ذهن آدمهاي فرهنگي و اجرايي زده شد. بدين ترتيب در سال 74 شهر كتاب در قالب يك موسسه عامالمنفعه و غيرانتفاعي تاسيس شد و به ثبت رسيد و در قالب آن اساسنامهاي تهيه شد كه كتب تحقيقاتي، علمي و مذهبي و ديني در اولويت چاپ قرار گرفت. اين موسسه با گسترش فضاي موجود، در حال حاضر با 37 فروشگاه و بالغ بر 12هزار و 7 متر فضاي فرهنگي در سطح شهر تهران مشغول فعاليت است.»
امامپور در مورد شكل واگذاري فروشگاههاي «شهر كتاب» گفت: «فروشگاهها را به مديران فرهنگي كشور كه البته ناشر هم هستند واگذار ميكنيم. اين نكته را هم بايد در نظر بگيريم كه ما استانداردهايي داريم و طبق اساسنامه خودمان اين استانداردها را به اطلاع مديران شهر كتاب ميرسانيم و خود آنها دور هم جمع ميشوند و ما فقط جنبه نظارتي كار را برعهده داريم. در اين زمان البته بعضي از فروشگاهها نتوانستند اهداف ما را درست به اجرا دربياورند، پس ادامه همكاري با آنها براي ما ميسر نبود.»
شايد اين قطع همكاري كه امامپور از آن سخن گفت يك موضوع حاشيهاي را كه در چند روز اخير اتفاق افتاد به ياد بياورد. تعطيلي شهر كتاب ساعي كه در خبرگزاريها با عنوان «پلمب شهر كتاب ساعي» ذكر شده بود.
شهر كتاب ساعي چگونه بسته شد؟
«نشر ايران، بند نافش به يارانه وصل است، بنابراين نميتواند روي پاي خودش بايستد.» اين جملهاي بود كه مهندس فيروزان مديرعامل شهر كتاب عنوان كرد. از او كه درباره تعطيلي شهر كتاب ساعي پرسيديم با واكنش جالبي روبهرو شديم: «چرا اين قدر اين مساله مهم شده است. قضيه خيلي ساده است، شهر كتاب مديري استخدام ميكند و با او قرارداد ميبندد. وقتي قرارداد تمام ميشود، اگر تمايلي باشد كه كار ادامه پيدا كند قرارداد تمديد ميشود. مدير شهر كتاب ساعي دكتر همايونپور قراردادشان با ما تمام شده بود و رفتند، به همين راحتي.»
اينكه چرا اين مساله مهم شده است، شايد دليل سادهاي داشته باشد. با اين اوضاعي كه در حال حاضر روي مساله كتاب هست شايد تعطيلي مكاني كه در آنجا كتاب عرضه ميشود به عنوان هجمهاي تلقي شود كه سعي دارد اساس فرهنگ كتابخواني را در مردم از بين ببرد. البته در اين مورد بهخصوص شايد مساله به اين گونه نباشد.
فيروزان توضيح كوتاهي در اين مورد ميدهد: «دكتر همايونپور در سال 82 با ما قرارداد بست و در طول اين سالها به ايشان فراوان تذكر داديم كه موجودي شهر كتاب ساعي با بدهيهاي آنجا نميخواند. به اين شكل شد كه دو ماه قبل از اينكه قراردادش تمام شود به ايشان گفتيم كه بروند. ايشان هم آن فروشگاه را بست و رفت. حتي روي شيشه شهر كتاب ساعي كاغذي چسبانده شده كه اين مساله بسيار عادي جلوه ميكند. اما خبرگزاريها اين مساله كوچك را با پلمب شهر كتاب ساعي حساسيت بيهوده دادند.»
فيروزان البته يك تعبير سادهتر هم از اين ماجرا دارد: «مديري عوض شده تا مدير بهتري بيايد، همين.»
اولويت مردم كتاب نيست
به هر حال صورت مساله همچنان باقي ميماند. اينكه مكاني به شخصي واگذار شود و در طول يك بازه زماني از او گرفته شود. چگونگي در اختيار گذاشتن اين مكانها خود جاي سوال مهمي است؟ مديران اين فروشگاهها بر اساس چه ضوابطي انتخاب ميشوند و چرا انتشارات و آدمهاي ديگر مسووليت فروشگاهها را بر عهده نميگيرند.
از محمدعلي جعفريه مدير نشر ثالث درباره وجود اين شهر كتابها سوال كرديم: «خب شهر كتاب يك سري فروشگاههاي زنجيرهاي است كه شهرداري درست كرده و در اختيار يك سري ناشرهاي خاص قرارداده آنها به عنوان كتابفروشي عمل ميكنند. البته واگذاري اين فروشگاهها رابطهمند است نه ضابطهمند. به من هم پيشنهاد شد كه مسووليت يكي از همين فروشگاهها را بگيرم كه به دلايلي قبول نكردم. سيستم كار اين مكانها به شكل خصوصي است و مديران فروشگاهها شخصا براي محلي كه در اختيار دارند تصميم ميگيرند و طبق روال معمول اينگونه كارها، توزيعكننده ميرود و كتابها را معرفي ميكند و همه نوع كتابي به آنجا ميرود. كتابهاي ما هم در آنجا هست و اتفاقا فروش خوبي دارد.»
فخريزاده، مدير انتشارات روزنه كار البته پا را از اين فراتر گذاشت و صريحتر سخن گفت:« ما جايي براي عرضه كتابهايمان نداريم. مشكل اين است كه كتابفروشيهاي ما سرمايهگذار نيستند.مغازه بوتيك كه بلوز و پيراهن ميفروشد، روي محصولي سرمايهگذاري ميكند، اما كتابفروشيهاي ما مثلا نميآيند كتابها را با 30درصد كمتر بخرند و بگذارند توي ويترين تا فروش برود. شهر كتابها هم به فكر خودشان هستند. فقط به اين فكر ميكنند كه بتوانند اجاره خودشان را به شهرداري بدهند. كتابي هم كه بالاترين فروش را داشته باشد در آنجا به فروش ميرود.»
صحبتهاي پاياني «فخريزاده البته به معضلي اساسي در زمينه كتاب و نشر اشاره ميكند واقعيتي دردناك كه اگر فكري براي آن نشود قطعا آينده خوبي در انتظار كتاب نخواهد بود: «هيچ دورنماي مثبتي وجود ندارد. اينترنت در دسترس همه قرار دارد و حتي كودكان ترجيح ميدهند جذابيت را از اينترنت بگيرند تا كتاب دانشنامه بازيگران كه ما چاپ كرديم در مملكتي كه 70ميليون جمعيت دارد، صدعدد فروش نرفته. مردم دنبال اين چيزها نيستند. اولويتشان پوشاك و غذا و مسكن است. كتاب، اولويت دهم هم نيست.»
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]