واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ساعدي، باني رئاليسم جادويي نويسنده:اكبر رضي زاده منبع:راسخون ادبيات وجامعه شناسي روستايي ايران با لباس رئاليسم سحرآميز،نخستين بار توسط دکتر غلامحسين ساعدي به داستان مدرن امروز وارد شد وسالهاست که درادبيات داستاني ما، جاخوش کرده است. دکتر غلامحسين ساعدي متخلص به «گوهر مراد» در 24 دي ماه 1314 درتبريز ديده به جهان گشود ودر دوم آذرماه 1364 درکشور فرانسه (پاريس) روي درنقاب خاک کشيد. او که دکتراي روانشناسي داشت. وبه اقتضاي شرايط شغلي- روان پزشک بودن هميشه به تجزيه وتحليل ذهنيات شخصيتهاي داستانهايش مي پرداخت و باورهاي آنها را از ديدگاه روانشناختي موشکافانه مورد مطالعه وامعان نظر قرار مي داد واز آگاهي ها واندوخته هاي پزشکي اش بيش ازاندازه استفاده مي کرد. ومضامين جن زدگي، ارواح بيمار، وشخصيتهاي عجيب وغريب را زياد به کار مي برد. کاراکترهايش عموماً روستاييان وخصوصاً روستاييان جنوبي بودند. آدمهايي معمولاً بي سواد، خرافاتي، زحمتکش، ذليل، مفلوک، بيمارگونه، جاهل، فاسد وبعضاً پليد!... آتمسفر اکثر داستانهايش مانند داستانهاي «ادگار آلن پو» مرموز ودلهره آور است وغالباً به طور اغراق آميز از اين شگرد استفاده کرده است. مضاميني هراس انگيز وعجيب وغريب که گاه جنبه هاي تمثيلي ورمز وراز گونه ونمادين (سمبليک ) به خود مي گيرد وگاهي دراين امر آن قدر افراط مي شود که اصل «واقع نمايي» يا «حقيقت مانندي » داستان دچار اختلال وآشفتگي مي شود. ساعدي يک نويسنده رئاليسم بود ولي رئاليسم او نيز با رئاليسم ديگران بکلي فرق داشت. نمايشنامه ها وداستانهايش با افراد وصحنه هاي واقعي شروع مي شد . ولي ناگهان يک موجود غير عادي، يا يک حادثه غير واقعي، يا يک سري عقايد خرافي حاد مثل جن و جن زدگي.... در آنها پديدار مي شد. از اين روست که داستانهايش به شيوه «رئاليسم جادويي» موسوم شده است. همان شيوه اي که قبلاً «گابريل گارسيا مارکز» و«آستورياس» بکار برده اند. بدون شک دکتر ساعدي از اولين نويسندگان «رئاليسم سحرآميز» در ادبيات داستاني ايران است، چه که، بيش ازحد واقع گرايي آرمانهاي ذهني قهرمانان خود را تشريح مي کند وبه لايه زيرين افکار آنان مي خلد. بدين جهت درميان نويسندگان ايراني که نظر ايجاد هول و ولا واضطراب ، بي نظير است. زبان ونثر داستانهاي ساعدي ساده وبي تکلف و بدون هيچ گونه آرايش و پرداخت لفظي است. نثري است بيشتر تصويري، تا توضيحي، نثري گفتاري که قابليت انعطاف آن براي بيان هر نوع داستاني مشهود است. ساعدي صاحب چندين مجموعه داستان، فيلمنامه،نمايشنامه وتک نگاري است که جوهر و ذات داستاني درنوشته هايش بسيار نيرومند ونظام يافته است، بطوري که خواننده را تا انتهاي داستان به دنبال خود مي کشد. مجموعه داستانهايش عبارتند از : «عزاداران بيل»، «ترس ولرز»، «گور وگهواره»، «ما نمي شنويم» «اهل هوا»، «بهترين باباي دنيا»، « توپ»، «دنديل» ، « تاتارخندان» و... که مهمترين و شايد شاهکارش «عزاداران بيل» بود، که گويي براساس داستان «نقاب مرگ سرخ» ادگار آلن پو، نوشته شده است. همان گونه، که رفت، اين نويسنده در کار نمايشنامه وفيلمنامه نويسي هم دست داشت که برخي از آنها عبارتند از : «آي با کلاه آي بي کلاه»، « با مها وزير بامها»، «چوب به دستهاي ورزيل»، « چشم دربرابرچشم»، « جانشين»،« ديکته وزاويه» و... دستمايه اصلي اکثر آنها، وحشت واضطراب و وهم وکابوس است. که جن وروح وطلسم وجادو دراغلب آنها حضور پررنگ دارند. از اين روست که وي را به عنوان شاخص ترين وشايد اولين نويسنده «رئاليسم جادويي» تاريخ ادبيات داستاني فارسي،ناميده اند. دکتر غلامحسين ساعدي اکنون در قطعه 85 گورستان پرلاشز فرانسه درکنار «صادق هدايت» خفته است. گفتني است براساس داستان «عزاداران بيل» اين نويسنده ونمايشنامه نويس توانمند ، فيلم سينمايي «گاو» ساخته شده است،که داريوش مهرجوئي کارگردان آن بود. بدون شک اين فيلم با توجه به «پيرنگ» و«درونمايه» سياسي اي که داشت، يکي از برترين آثار سينمايي قبل از انقلاب اسلامي است. با توجه به اينکه اغلب تک نگاري ها، نمايشنامه ها، وداستانهاي ساعدي ازمايه هاي اقليمي، جامعه شناختي روستايي، روان شناسي روستائيان وموقعيت هاي جغرافيايي مختلف برخوردار است، او را از يپشگامان ادبيات روستايي ايران، منظور داشته اند. /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2607]