واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دستهاي جادويي
به دستهايت نگاه كن! با آنها چه كارهايي انجام ميدهي؟ مينويسي، چيزهاي را برميداري و ميگذاري، در را باز ميكني و ... اگر يك روز از صبح تا شب همه كارهايي را يادداشت كني كه با دستهايت انجام ميدهي، يك طومار درست ميشود... با اين وجود هنوز كارهاي زيادي هست كه ميتواني با دستهايت انجام بدهي اما آنها را در فهرستت ننوشتهاي؛ يكي از اين كارها، اجراي نمايش است.شايد فكر كني منظورم اجراي نمايشهاي عروسكي است، از آن عروسكهايي كه مثل دستكش ميپوشي و با حركت دستهايت، آنها را هم حركت ميدهي؛ اما منظور من اجراي نمايش با خود دستهايت است، نمايشي كه شخصتهاي اصلي آن، دستهاي تو هستند. حالا كه بزرگ شدهاي ميتواني همين كارها را آگاهانه انجام بدهي: با دستهايت شخصيتهاي مختلفي بسازي و آنها را طوري حركت بدهي كه تماشاگران نمايشات باور كنند چيزي كه ميبينند دستهاي تو نيستند، بلكه شخصيتهايي هستند كه تو با آنها درست كردهاييكي از اين نمايشها را زماني كه كوچك بودي مادرت، برايت اجرا ميكرد: «مار آمده، موش آمده، دست داره، پا داره ...»؛ همه انگشتهاي يك دستش را، به جز دو انگشت اشاره و انگشت وسطي، جمع ميكرد،
دستش را عمود به زمين نگه ميداشت و آنوقت همينطور كه اين شعر را ميخواند، دو انگشت آزادش را به نوبت از روي زمين بلند ميكرد، جلو ميبرد و دوباره روي زمين ميگذاشت، طوري كه انگار انگشتهايش پاهاي يك موجود زنده هستند كه دارد راه ميرود؛ تو ميدانستي كه اين موجود، در حقيقت دست مادرت است، اما باور ميكردي كه جانوري است كه دارد به تو نزديك ميشود، آنقدر كه وقتي به تو ميرسيد و ميخواست تو را قلقلك بدهد، تو عكسالعمل نشان ميدادي. آن موقع نميدانستي كه داري يك نمايش تماشا ميكني، شايد مادرت هم نميدانست كه دارد برايت يك نمايش اجرا ميكند، اما در اين اتفاق همه ويژگيهاي يك نمايش، وجود داشته: بازيگر، تماشاگر، خلاقيت، تخيل ... و اين كه تماشاگر ميدانسته دارد نمايش تماشا ميكند، اما اين نمايش را باور ميكرده و با آن همراه ميشده ...به دستهايت نگاه كن! با آنها چه كارهايي انجام ميدهي؟ حالا كه بزرگ شدهاي ميتواني همين كارها را آگاهانه انجام بدهي: با دستهايت شخصيتهاي مختلفي بسازي و آنها را طوري حركت بدهي كه تماشاگران نمايشات باور كنند چيزي كه ميبينند دستهاي تو نيستند، بلكه شخصيتهايي هستند كه تو با آنها درست كردهاي؛ اين كار يعني خلق يك چيز تازه، چيزي كه تو به آن شكل دادهاي، اول در ذهنت و بعد بيرون از آن؛ كاري كه لذت و جذابيتهاي زيادي دارد. اما گذشته از اين جذابيتها، تو با اين كار ميتواني حرفهايي را هم كه ميخواهي، به اطرافيانت بزني، درست مثل يك نمايش واقعي.
اين همان كاري است كه گروه نمايشي گرجستان، با اجراي نمايش «ديوار» در بيست و هفتمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر انجام دادند.اعضاي اين گروه به دستهايشان شكلهاي مختلفي ميدادند و با اين كار شخصيتهاي مختلفي را مجسم ميكردند و آنوقت اين شخصيتها، نقششان را در نمايش اجرا ميكردند؛ دستهايي كه آدم ميشدند و راه ميرفتند، دستهايي كه به شكل بال بر پشت اين آدمها قرار ميگرفتند و آنها را به پرواز در ميآوردند، دستهايي كه با اضافه كردن اشيايي خيلي ظريف و كوچك به انگشتهايشان، تبديل به موجوداتي عجيب و غريب ميشدند و... و همه اينها نمايشي پر از خلاقيت و ابتكار ميساختند كه بازيگرانش با تمرين زياد و مهارتي كه به دست آورده بودند آن را جذابتر و ديدنيتر كرده بودند.اين نمايش با وجود سادگياش، يكي از پرطرفدارترين نمايشهاي جشنواره تئاتر فجر امسال يود.حرفي كه اين گروه نمايشي ميخواست با اجراي نمايشش بزند اين بود كه تا وقتي آدمها همديگر را دوست داشته باشند ديگر نيازي به چيزهايي كه آدمها را از هم جدا ميكنند نيست، چيزهايي مثل ديوار كه نماد و نماينده همه فاصلهها، دوريها و جداييهاست. اين گروه بر اساس اين موضوع، شخصيتها و ماجراهايي را كه در نمايش اتفاق ميافتادند، انتخاب و به آنها شكل داده بود. اين نمايش با وجود سادگياش، يكي از پرطرفدارترين نمايشهاي جشنواره تئاتر فجر امسال يود.تو هم اگر دوست داشته باشي، با تكيه به امكاناتي كه داري ميتواني نمايشي خوب و ديدني خلق كني؛ با استفاده از دستهايت، قوه تفكر، خلاقيتات و تمرين زياد.آتوسا رقمي ( همشهري )
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]