واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: شعاری که مصادره کرده اند چه چیزی "بصیرت" نیست؟! جعفر محمدی
عصرایران - این روزها ، "بصیرت" که از توصیه های بحق رهبر معظم انقلاب برای شناخت راه و چاه به شمار می رود ، توسط گروهی به کرات مورد استفاده قرار می گیرد و یا بهتر است صریح تر بگوییم مصادره به مطلوب شده است به گونه ای که هر صدای مخالف با خود را بی بصیرتی می نامند و با این پیش فرض که خود بصیرترین انسان های روزگارند ، در کوی و برزن مخالفان خود را به بصیرت دار شدن دعوت می کنند! و حال آن که خود عملاً در مسیری گام بر می دارند که خلاف منافع کلان نظام و انقلاب و مردم است.هر چند در باب این که بصیرت چیست ، بسیار سخن گفته اند ، اما تا کنون در این خصوص که بصیرت چه چیزی نیست؟ حرفی به میان نیامده و آقایان خیال می کنند هر آنچه خود می کنند ، عین بصیرت است و در مقابل ، حتی نفس کشیدن دیگران هم مصداق بی بصیرتی!از این رو بی مناسبت نیست مصادیقی از اعمال و رویکردهایی که به تصور بصیرت بار بودنشان از برخی افراد و جریان ها سر می زند را بر شماریم تا شاید گوشی شنوا پیدا شود و بصیرت از محاقی که اکنون بدان گرفتار آمده رهایی یابد هر چند که نیک می دانیم خواب زدگان را سر بیداری نخواهد بود اما دل های روشن را چرا؟! - بی گمان این بصیرت نیست که یاران انقلاب - همان کسانی که زندگی شان را وقف برچیدن نظام پادشاهی در ایران و برقراری جمهوری اسلامی کردند - را به دلیل آن که در خط سیاسی ما حرکت نمی کنند ، با دستاویز "ملاک حال فعلی افراد است" از دایره انقلاب بیرون بدانیم و تازه به دوران رسیدگانی که حتی در دوران جنگ هم در کنج عافیت بودند و پس از جنگ خود رابر سر سفره تقسیم غنائم رساندند و امروز هم ادعایشان گوش فلک را کرد کرده ، شاخص نظام و انقلاب بدانیم.راستی اگر می گویند ملاک ، حال فعلی افراد است ، در همان حال خودشان را هم میزان و محک سنجش حال فعلی افراد می دانند و نکته همین جاست و الا در این که ملاک ، حال فعلی است ، تردیدی وجود ندارد. - این که از صبح تا شب ، خود را ولایتمدار معرفی کنیم ولی از میان سخنان رهبری تنها برای آن قسمت از سخنانی که باب میل مان هست ،تکبیر بگوییم و بدان ها عمل کنیم و برای شنیدن سخنانی که چندان با منافع جناحی مان همخوانی ندارد ، گوش هایمان سنگین شود ، نامش بصیرت نیست. - این که کاری کنیم چهره رئوف نظام واقعی اسلامی در گذر زمان به ویژه در میان جوانان به عنوان چهره ای نامهربان تبلیغ شود ، به هیچ عنوان نمی تواند نام بصیرت به خود بگیرد. - این که مردان ایران را در قانونی نانوشته به ریش دار و بی ریش و زنان را به چادری و مانتویی تقسیم کنیم و همچنان در سطح و صورت باقی بمانیم و در همان حال هم خیال کنیم که داریم مبانی اسلام را به وسیله افراد ظاهر الصلاح تحکیم می کنیم ، ربطی به بصیرت ندارد. - این که قانون اساسی - که میثاق مشترک همه ملت ایران و ثمره خون های صدها هزار شهید است- را حتی یک بار هم نخوانده باشیم و اساساً در کنش و واکنش هایمان وقعی به آن ننهیم و اصول مترقی و مردمی آن را ندیده بگیریم ، کجایش بصیرت است؟ - این که هر گاه کسی سخن از ایران و ایرانی و مظاهر تمدنی ایران بزند ، فوراً انگ ضد اسلامی به او بچسبانیم و با کج سلیقگی هایی مانند معرفی عید بزرگ غدیر در برابر عید نوروز ، ایرانیت را در برابر اسلامیت قرار دهیم و بین آنها رابطه "یا این یا آن" برقرار کنیم ، هرگز بصیرت نیست. - این بصیرت نیست که اگر فلان بخشدار و شهردار اسبق که در خط سیاسی دیگری است ، اختلاسی کرده ، باید در بوق و کرنا شود ولی اگر فلان مقام ارشد نزدیک به ما ، چند برابرش را بالا کشیده و رویش هم یک لیوان آب خورده ، باید سکوت کنیم و لاپوشانی نماییم و این سکوت را به هزار توجیه ناروا تئوریزه کنیم!- اهانت به مراجعی که در طول تاریخ تشیع ، حامی دین و مردم بوده اند و از همین رو ، همواره محترم شمرده می شدند ، هرگز قرابتی با بصیرت ندارد ؛ چه آن که وقتی خلیفه کشی باب شود ، سرانجام شمشیر ابن ملجم بر فرق علی(ع) می نشیند. - این که کاری کنیم، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان منتقدی که در داخل ، با رعایت خطوط قرمز و در رسانه هایی با برد محدود فعالیت می کنند ، ناگزیر از جلای وطن شوند و سر از رسانه هایی با مخاطبان میلیونی در بیاورند و بر غنای آنها بیفزایند و خط قرمزی هم برایشان نماند ، هرگز مصداق بصیرت نیست.فقط دقیقه ای تأمل کنید و ببینید در یکی دو سال اخیر ، چه حجم بزرگی از توان رسانه ای داخل کشور ، به رسانه های خارجی پمپاژ شده و آنها را حرفه ای تر و قوی تر است! - عزم جدی برای نشیدن سخن دیگران و نادیده گرفتن سلایق و دیدگاه های مختلف و تمسک به اسلوب "یا با ما - یا بر ما" و صدور این حکم که "بر ما" ها محکوم به عزلت و فنا هستند ، آتش افروزی در زیر خاکستر و عین خیانت به نظام و انقلاب و مردم و خون شهداست و هرگز بصیرت نام ندارد.قطعاً تبدیل موافق به مردد ، مردد به مخالف ، مخالف به معاند و معاند به محارب ، هیچ نسبتی با بصیرت ندارد. - این که هر منتقدی ، ولو آن که به نظام و انقلاب و کشور و ملت پایبند باشد را به کوچکترین نقدی به هزار انگ بنوازیم و در کوچه و خیابان و تجمعات غیرقانونی و رسانه های آزاد از هفت دولت متهم شان کنیم و حکم شان را هم صادر نماییم و هزینه های نقد را آنقدر بالا ببریم که تنها "آن ور آبی های مصون از تعقیب" بتوانند آزادانه و حتی مغرضانه نقد کنند و مردم هم در فقدان نقدهای چارچوب دار داخلی ، به نقدهای لجام گسیخته خارجی پناه ببرند ، هرگز نشانی از بصیرت ندارد ؛ آب به آسیاب دشمن ریختن که شاخ و دم ندارد.- این که آنقدر بصیرت بصیرت کنیم و این مساله مهم را لوث کنیم و از حیز انتفاع بیندازیمش ، کجایش بصیرت است؟!بعد از تحریر:حضرت علی علیه السلام - که جان و روح مان فدای عدالت پروری اش باد - روزی بر منبر بودند که یکی از خوارج ، او را دشنام داد ؛ اصحاب خواستند متعرض مرد معترض شوند اما امام فرمودند: کاری به کار او نداشته باشید ، فقط دشنامی به من داد...حضرت حتی حقوق او از بیت المال را نیز نکاست.بی بصیرتی است این فراز از زندگی مولا را از کتاب تاریخ جدا کنیم و نادیده اش انگاریم کما این که ندیدن جهادهای شجاعانه اش نیز بی بصیرتی است.ای کاش بصیرت ، فقط لقلقه زبان نباشد و در مغزها نیز تحول ایجاد کند چه ان که بین مغز و زبان ، راهی است بس طولانی هر چند که ظاهر امر ، نشان از همسایگی دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]