واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يك گيلان كوچك ديگر! نويسنده: م. شيرازي قلوه سنگهاي صاف و صيقلي زير كفشهايت تلق تولوق صدا ميكنند و از يك راهروي باريك سنگي رد ميشوي كه مثل يك خط خاكستري روي تن جنگلي انبوه ميماند. جنگلي كه الان حسابي طلايي و پاييزي شده است. اين خط خاكستري را كه ادامه بدهي يك جا وصل ميشوي به روستاهاي باصفاي گيلان!... اينجا موزهي ميراث روستايي گيلان است. جايي بسيار ديدني كه شرط ميبندم خيلي از مسافرهاي شمال كشور آن را از قلم انداختهاند! موزهي ميراث روستايي گيلان يك فضاي 260 هكتاري است كه در دل جنگل سراوان ايجاد شده است. اين موزهى زيبا و منحصر به فرد اولين اكوه موزهى خاورميانه است كه در فضايي باز ايجاد شده است و تاريخچه و فرهنگ و زندگي روستايي مردم استان گيلان را روايت ميكند. هر قسمت اين موزه مربوط به روستايي از استان گيلان است. در هر روستاي اين موزه خانههاي اربابي و كشاورزان ساده بازچيني شده است. يعني اينكه اسكلت و سازههاي خانهها اصل هستند و با روشهايي خاص از روستاي مورد نظر به موزه آورده شدهاند و در آنجا دوبارهسازي شدهاند. در اين موزهى قشنگ نماي خانههاي شيرواني را ميبينيد كه بهشان كلاههاي حصيري و قلاب ماهيگيري يا سيرهاي نخ كرده آويزان است و بالكن خانهها كه پر از گلدانهاي سرسبز و با طراوت است. ميتوانيد به داخل خانهها برويد و وسايل زندگي و تزئينات خانههاي روستاييان را ببينيد و به انبار خانهها سرك بكشيد كه پر از عطر برنج دودي است و ماهي خشك به ديوارهايش آويزان است. دارهاي بافندگي روستاييان را از نزديك ميبينيد و پيلههاي كرم ابريشم كه توسط زنهاي روستايي به نخ تبديل ميشده است. جالب اينجاست كه بر طاقچهى بعضي از خانهها قاب عكس سياه و سفيد روستاييان ساكن در خانه هم ديده ميشود! به طويله و مزرعه آن روستاها هم ميشود سر زد و گاو و گوسفندها و مرغ و خروسهاي واقعي را ديد! در هر خانه هم يكي دو نفر خانم و آقا هستند كه لباسهاي مربوط به آن روستا را پوشيدهاند و در حكم راهنماي بازيدكنندهها به حساب ميآيند. در بعضي از روستاها هنرمندان رشتههاي مختلف صنايع دستي در محلهاي مخصوص نشستهاند و صنايع دستي ويژهى آن روستا را توليد ميكنند و به بازديدكنندهها ميفروشند. در موزهى ميراث روستايي گيلان ميتواني به چايخانهها و مهمانسراهاي روستايي بروي و با خوراكيهاي سنتي روستاهاى گيلان پذيرايي بشوي. يكي از اين خوراكيهاي خوشمزه كه من امتحان كردم و حسابي پسنديدم يك نوع فالوده مخصوص روستايي بود كه با ليموترش تازه صرف ميشد. در آنجا خانمهايي با لباس روستايي حضور دارند كه غذاهاي خوشمزهي مخصوص روستا را ميپزند و به بازديدكنندهها ميفروشند. علاوه بر چايخانهها و مهمانسراهاي روستايي ميتواني به محلهايي سر بزني كه روستاييان در آن دور هم جمع ميشدند و نمايش اجرا ميكردند و يا بازيهاي گروهي انجام ميدادند. بازار روز و مزارع برنج و باغات چاي را هم ميشود ديد و با گياهان دارويي و درختهاي بوميشان هم آشنا شد. در اين موزهي باشكوه انواع زندگيهاي ييلاقي، كوهپايهاي، جلگهاي و جنگلي را از نزديك لمس ميكني و ميبيني كه اقوام گوناگون گيلك، تالش، ترك، گالش و كرد چطور عليرغم تفاوتها كنار هم زندگي ميكردند. ميز و نيمكتهاي چوبي، حصار باغچههاي پر گل و نردههاي اطراف راهروهاي سنگي همه و همه به شيوهى روستاييان استان گيلان ساخته و پرداخته شده است. آنقدر كه اصلاً احساس نميكني به يك موزه آمدي و تمام مدت خودت را در آغوش روستاهاي با صفاي اين خطه از كشورمان تصور ميكني. به خصوص اينكه برخورد راهنماهاي موزه هم بينهايت گرم و صميمانه است و مثل اهالي مهربان اين روستاها از شما استقبال ميكنند و در خانههايشان را به رويتان باز ميگذارند. موزهى ميراث روستايي گيلان 9 حوزه فرهنگي و معماري را كه شامل جلگه شرق سپيدرود و جلگه مركزي گيلان ميشود و تقريباً 41 خانه براي بازديد مردم آماده كرده است و آن طور كه مسئولان موزه ميگفتند ظاهراً قرار است مجموعههاي ديگري به موزه اضافه شود و درياچهاي نيز به عنوان درياي خزر در محل موزه ساخته بشود. منبع:نشريه شاهد نوجوان،شماره ي 56.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 556]