تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که ما را پس از مردنمان زیارت کند گویا ما را هنگام زنده بودنمان زیارت کرده است....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826457575




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرثيه اي در برف


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرثيه اي در برف
مرثيه اي در برف   نويسنده: مازيار فکري ارشاد   عناصر روايت و شخصيت پردازي در فيلمنامه«استشهادي براي خدا»   خلاصه داستان   فتحي(جمشيد هاشم پور) پس از 20سال به روستاي خود بازگشته تا از مردم و همسرش حلاليت بطلبد. 20سال پيش نرگس همسر فتحي به دليل ريزش بهمن، به اجبار چند روزي را در کوهستان همراه با دو سرباز سپري کرده و اين موضوع باعث شده تا اهالي روستا تهمت هاي ناروايي به او نسبت دهند. فتحي که تحمل تهمت هاي مردم را نداشته، پس از به آتش کشيدن مزارع روستاييان همسر خود را ترک کرده و از روستا مي رود. اکنون پس از اين مدت طولاني و در حالي که نشانه هاي مرگ را لمس کرده به روستا باز مي گردد تا از مردم و نرگس حلاليت بطلبد. شيخ علي محمد(محسن تنابنده) روحاني و رحمت(احمد مهرانفر) گورکن روستا به او خبر مي دهند که نرگس سال هاست در بالاترين نقطه کوه، جايي که کمتر انساني تاب و توان رفتن به آنجا را دارد، به تنهايي زندگي مي کند. فتحي از آنها مي خواهد تا او را براي يافتن همسرش و همچنين حلاليت طلبيدن از اهالي روستا کمک کنند. شيخ علي محمد تلاش فراواني مي کند تا مردم را راضي کند که از گناه او در گذرند. اما اغلب مردم رضايت خود را منوط به بخشش نرگس مي کنند. به اصرار فتحي، شيخ علي محمد و رحمت همراه با بهيار روستا او را در سفري اوديسه وار همراهي مي کنند تا نرگس را بيابند. در نهايت و با تحمل مشقت هاي فراوان، فتحي به قله کوه و کلبه نرگس مي رسد. اما فتحي روي ديدار با نرگس را ندارد و پس از طواف به دور خانه او از سرما جان مي سپارد. در پايان نرگس بر بالاي جسد فتحي حاضر شده و با انگشت زدن روي کفنش، او را مي بخشد. فيلمنامه استشهادي براي خدا بر اساس طرحي از محمود آيدن و توسط عليرضا اميني و محسن تنابنده نگاشته شده است. آيدن را به عنوان متخصص ارائه ايده هاي ساده و چند خطي مي شناسيم که معمولاً به فيلم هايي قابل تأمل اما ضد قصه منجر شده اند. از اين منظر استشهادي براي خدا را مي توان در رده فيلم هايي قرار داد که چندان روي فيلمنامه و شيوه هاي کلاسيک روايتي تکيه نمي کنند و در روند گسترش پيرنگ روايتي فيلم، چندان وابسته به زير و بم هاي دراماتيک نيستند. در اين گونه فيلم ها شکل گيري موقعيت هاي خاص در لحظه، شخصيت پردازي و عوامل حاشيه اي چون موسيقي متن، فضا سازي و تدوين است که به موتور محرکه و پيش برنده روايت تبديل مي شود. در واقع به صراحت مي توان گفت که استشهادي براي خدا فيلم فيلمنامه نيست و مي توان آن را فيلمي مبتني بر موقعيت هاي ويژه روايتي ارزيابي کرد. جان مايه فيلم استشهادي براي خدا بر پايه روايتي مشهور بنا نهاده شده که براساس آن، اگر 40مؤمن بر خوبي فردي گواهي دهند، او پس از مرگ رستگار خواهد شد. اين ايده ساده و روشن تنها با قرار گرفتن در فضاي خاص فيلم است که به نتيجه اي مطلوب مي رسد. برف و سرما در اين فيلم، حکم عنصري دراماتيک را پيدا کرده و نه تنها برخي خلأهاي درام فيلمنامه را پوشش مي دهند، که با فضا سازي ويژه خود بار روايت را به پيش مي برند. در واقع شخصيت هاي فيلم به ويژه فتحي به عنوان محور اصلي داستان با قرار گرفتن در شرايطي دشوار و جانکاه، هم به اصل خود نزديک تر مي شوند و هم با رياضتي که مي کشند، به سوي تطهير و پالوده شدن از ناپاکي ها رهسپار مي شوند. موضوع اصلي حلاليت طلبيدن هم که به عنوان جوهر اصلي روايت مطرح مي شود، با قرارگيري در فضاي سرد و برفي روستا و کوهستان است که مفهومي روشن مي يابد. اين رياضت کشي به پاکي از گناهان و در نهايت به رستگاري شخصيت فتحي و حتي همراهان نيمه راه او مي انجامد. موقعيت دراماتيک فيلم به واسطه حضور در منطقه اي کوهستاني و با سرمايي کشنده شکل مي گيرد. در حقيقت تنها يک موقعيت سرشار از تعليق- يعني رويارويي فتحي با همسرش پس از 20سال و حلاليت طلبيدن از او- فيلم را به جلوه مي راند. موقعيتي پر تعليق که در واقع با رخ ندادن و برآورده نساختن انتظار ايجاد شده در تماشاگر، خود موقعيتي دراماتيک مي آفريند. فتحي با سفر به سمت کلبه نرگس در بدترين شرايط آب و هوايي و با طي طريقي دشوار و جانفرسا، در واقع خواسته يا ناخواسته پاي در راه سير و سلوکي معنوي مي گذارد و در خلال اين سفر پر مشقت، به تطهير و تزکيه روحي دست مي يابد. عدم نمايش چهره نرگس که از آغاز فيلم، تماشاگر در انتظار ديدن چهره او و رويارويي با هامسر بي وفايش مي ماند نيز، در اين ميان به تأثيرگذاري چنين موقعيتي ياري فراوان رسانده است. پايان بندي جذاب و هوشمندانه فيلم، با همين تمهيد ياد شده در بالا و شکل نگرفتن رويارويي مستقيم و عقيم گذاردن انتظار ايجاد شده در ذهن تماشاگر، به اين تاثيرگذاري ذهني و احساسي کمک مي کند. همان گونه که اشاره کردم، استشهادي براي خدا فيلمي دراماتيک به مفهوم کلاسيک و متکي بر عناصر روايت فيلمنامه اي نيست. پس از کاستي بايد به روشي ديگر و با بهره گيري از عناصر جانبي صورت مي پذيرفت. در اين فيلم عنصر موسيقي به کمک روايت آمده و با ايجاد حجم سنگيني از موسيقي توصيفي و همراهي کننده موقعيت ها، بار عظيمي از روايت و گسترش پيرنگ داستاني را بر دوش مي کشد. صرف نظر از قطعات انتخابي فيلم که از موسيقي متن فيلم هاي سينماي جهان برگرفته شده، قطعات ساخته و تنظيم شده توسط بهنام ابطحي نيز نقشي پر رنگ دارند. به واسطه کم حشو و زوايد بودن پيرنگ اصلي داستاني، موسيقي بخش عمده اي از عملکرد انتقال احساس نماها و موقعيت هاي فيلم به مخاطب را بر عهده گرفته است. تا جايي که به نظر مي رسد استشهادي براي خدا بيش از حد لزوم از اين عنصر حاشيه اي بهره گرفته است و گه گاه، حضور پر رنگ و پر حجم موسيقي متن آزارنده به نظر مي رسد. اما به هر حال و با در نظر گرفتن نواقص موجود در بخش روايت فيلمنامه، شايد بتوان استفاده از اين موسيقي سنگين و حجيم را موردي اجتناب ناپذير دانست. صرف نظر از عنصر بيروني موسيقي، فيلمنامه تمهيدات و عناصري دروني را نيز براي جبران کاستي هاي پيرنگ روايي مد نظر قرار داده است. مهم ترين عنصر دروني فيلمنامه استشهادي براي خدا به منظور جبران کمبودهاي دراماتيک را مي توان در شخصيت پردازي پر و پيمان فيلم، چه در مورد شخصيت اصلي و چه در مورد شخصيت هاي فرعي قصه دانست؛ وجهي که بي شک در صورت ناديده گرفته شدن مي توانست با توجه به کندي ريتم و تخت بودن تصاوير، فيلم را به اثري غير قابل تحمل بدل کند. گزينش بازيگري با ويژگي هاي فيزيکي جمشيد هاشم پور و نمايش شکنندگي و اضمحلال جسمي و روحي مردي با اندام و قامت او در ميان سرما و برف و بوران منطقه، رويکردي اقناع کننده براي حلاليت طلبي و پويش شخصيت فتحي به سوي تطهير روحي و رستگاري را رقم زده است. شخصيت کم حرف، افسرده و درون گراي فتحي بستري مناسب براي پذيرش کنش هاي او در بازگشت به روستا و رابطه اش با شخصيت هايي که با آنان رودررو مي شود، فراهم آورده است. او به ندرت بيش از يک جمله بر زبان مي آورد و هميشه مي کوشد از پاسخ به پرسش هاي پر شمار رحمت و شيخ علي محمد بگريزد. چهره مصمم و در عين حال دردمند و نادم هاشم پور در پردازش اين شخصيت بسيار به کار آمده است. از سوي ديگر مي توان شخصيت به غايت پرورده و سنجيده شيخ علي محمد را کامل ترين و بهترين شخصيت فيلمنامه استشهادي براي خدا دانست. تا جايي که با پوزش از بازيگر خوش قريحه اي چون محسن تنابنده، گزينش اين نقش و نقش آفرين آن به عنوان برنده سيمرغ بلورين بازيگر نقش مکمل مرد در جشنواره بيست و ششم فجر را، بيش از توان بازيگري مي توان مرهون شخصيت پردازي سرشار از جزئيات شيخ علي محمد دانست که اين هم بر توانايي هاي تنابنده در مقام فيلمنامه نويس صحه مي گذارد. شخصيت شيخ علي محمد در سينماي ساليان اخير ايران يک روحاني کلاسيک به شمار نمي رود. شخصيت پردازي او، لهجه مشهدي اش، ساده دلي و همراهي اش و مقابله هاي کلامي طنزآلودش با شخصيت رحمت و گريز دائمي از وسوسه موعظه و نصيحت نسبت به فتحي و ديگران و در عين حال تأکيد بر رعايت حرمت او از سوي روستاييان، جلوه اي تازه از پردازش شخصيت کاراکترهاي روحاني در سينماي ايران بخشيده است. علاوه بر او بايد به شخصيت رحمت، تنها جوان ساکن روستا و روحيه منحصر به فردي که دارد، با بازي درخشان احمد مهرانفر اشاره کرد. رحمت جواني خام با ويژگي هاي شخصيتي و روحي تمام عيار روستايي است. زياد حرف مي زند، بيش از حد کنجکاو است و با وجود احترامي که براي شيخ علي محمد و فتحي قائل است، دائم به کلنجار با آنها به خصوص با شيخ علي محمد مي پردازد. موضوع عشق نامتعارفش به بهيار جوان منطقه و دخالت کودکانه در امور شخصي او هم بخشي ديگر از اين شخصيت چند وجهي و با ظرافت پرورده شده را به نمايش مي گذارد. بي ترديد بخشي از پيشبرد روايت ميان مايه فيلم استشهادي براي خدا در مجادله هاي کلامي او و شيخ علي محمد نهفته است. بسياري از اطلاعات ضروري نهفته در متن فيلمنامه از زبان او و روايت هاي منحصر به فردش از موضوعات گوناگون به مخاطب ارائه مي شود. در نقطه مقابل از شخصيت بهيار منطقه چيز زيادي نمي دانيم و حتي در لحظه هاي همگام شدن با او، نکته خاصي از درونياتش درک و دريافت نمي کنيم. شخصيت او در هاله اي از ابهام فرو رفته تا عشق رحمت به او هم با پرسش هاي فراواني رو به رو شود و اين نيز از نکات جذاب فيلمنامه است. در آخر نيز بايد به تمهيد هوشمندانه فيلمنامه و فيلم در عدم نمايش چهره نرگس اشاره کرد، که به اين ترتيب تصوير اثيري و وهم آلود بودن اين شخصيت، در روند پردازش شخصيت فتحي و انگيزه هايش از طلب آمرزش پس از سال ها بسيار به کار آمده است. منبع: فيلم نگار، شماره 87 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن