تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860712922
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: مسيح يا ضدمسيح؟ refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
مسيح يا ضدمسيح؟
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
![مسيح يا ضدمسيح؟](http://rasekhoon.net/userfiles/Article/1389/11shahrivar/08/142133.jpg)
مسيح يا ضدمسيح؟ نويسنده: شاهين شجري كهن مانند بسياري از افسانههاي آمريكايي، ترويج عرفان مسيحي در بافت معنايي اين سريال نيز ديده ميشود. دربين سريالهاي پرطرفدار آمريكايي كه مدّتي است حواس همه را پرت كرده «فرار از زندان» جايگاهي منحصربهفرد دارد. اين مجموعه براساس روزآمدترين تئوريهاي دانش ارتباطات، طراحي و توليد شده است و حاصل هزاران ساعت بحث و نظريهپردازي در اتاقهاي فكر استوديودهاي عظيم هاليوود است. تصويري كه «فرار از زندان» از رؤياي آمريكايي و تعريف اسطورهاي ابر قهرمان ارائه ميدهد بسيار ظريف و دقيق پردازش شده است. طراحي يك شخصيت چندبعدي پيچيده مانند مايكل اسكافيلد و داستاني كه در لايههاي زيرين خود به هر تفسيري راه ميدهد باعث شده كه انبوهي از تفسيرها و بررسيهاي مفهومي درباره اين سريال قابل طرح باشد. درميان سريالهاي اخير، هيچ مجموعهاي مانند «فرار از زندان» انباشته از مفاهيم كنايي و اشارات تأويلپذير مذهبي، سياسي و فرهنگي نيست. در اين مقاله سعي شده قسمتي از دلالتهاي مفهومي متن بررسي شود و مابهازاي آنها در سريال مشخص شود. براي رمزگشايي ديگر مفاهيم پنهان در «فرار از زندان» بايد پژوهشي گسترده در تاريخ، ادبيات و نمادشناسي فرهنگ مسيحي- اونجليستي كرد كه خود ميتواند ايدهاي مستقل براي يك ويژهنامة مجزا باشد.
![](http://rasekhoon.net/userfiles/Article/1389/11shahrivar/08/1421331.jpg)
نظرية اول: تحليلگران هنري ميگويند دورنماي توليد آثار هنري در هريك از ادوار اجتماعي و تاريخي بايد بازتابدهنده اوضاع جامعه و حالوهواي حاكم بر محيط باشد؛ يعني هنر هر دوران بايد آينة تمامنماي شرايط آن دوران باشد. براساس همين نظريه، پژوهشگران تاريخ هنر با تطبيق آثار هنري هر دوره با زمان توليدشان به جو اجتماعي و سياسي حاكم بر آن دوره پي ميبرند؛ به عبارت ديگر آنها دلالتهاي آثار هنري را بررسي ميكنند و ازنوع و مشخصات ظاهري اين آثار نتيجه ميگيرند كه در دوران مورد پژوهش چه شرايطي بر جامعه پديدآورنده اثر، حكمفرما بوده است. نظرية دوم: تحليلگران فرهنگي ميگويند هرگاه پيوند ميان هنر، ادبيات و سينماي يك جامعة فرضي با شرايط اجتماعي و سياسي آن جامعه كمرنگ شود بايد فاتحة فرهنگ را خواند. اصلاً هنر غيرمتعهد يعني همين كه اوضاع جامعه ازنظر اقتصادي و سياسي به هم ريخته است اما هنرمندان دارند راه خودشان را ميروند و همچنان آثار فاخر و شيك توليد ميكنند. وقتي تأثيرگذاري هنر و زندگي بر يكديگر كمرنگ شوند و اين دو از يكديگر تأثيرپذيري نداشته باشند نتيجه اين ميشود كه جريانهاي هنري راكد و غيرفعال ميشوند و هنرمندان نميتوانند با توليدات هنري به محرّكهاي بيروني و پيامهايي كه از محيط اطرافشان دريافت ميكنند پاسخ دهند و اين يعني فاصلة ميان هنر و پديدآورنده آثار ادبي و فرهنگي با جامعة خودش زياد ميشود. نظريه سوم: اصلا نظريه سومي لازم نيست. از همان دو نظريه قبلي ميتوان نتيجه گرفت كه اثر هنري بايد واكنشي به شرايط اجتماعي و سياسي جامعه باشد تا به عنوان هنر متعهد شناخته شود. اگر اين نتيجهگيري را قبول داريد بايد جواب اين سؤال هم برايتان مهم باشد كه در اينصورت چگونه ميتوان دستور زبان مشخصي براي فهم دلالتهاي يك اثر هنري پيدا كرد كه همواره صادق باشد؟ يعني مثلاً وفور نقاشيهاي مينياتور در قرن10هجري بر چه واقعيتهايي دلالت ميكند؟ يا رويكرد سينماگران ايراني به فيلمهاي جشنوارهاي در دهة1360 را چگونه بايد تحليل كرد؟ چرا بعد از حملة مغول به ايران رويكرد شاعران به تغزل و سرودن اشعار غنايي پررنگتر شد؟ آيا ميان حوادث اجتماعي و رويكردهاي هنري ارتباط مستقيمي هست؟ آينهاي دربرابر جامعه: سينما در هر كشوري چكيده هنر و فرهنگ جامعه به شمار ميرود. هر اتفاق كلاني كه در هنر و ادبيات ميافتد به سرعت در سينما بازتاب مييابد و خودش را نشان ميدهد. ازطرفي يك سينماي قوي و زنده هم جامعه را در خود بازتاب ميدهد. نتيجه؟ اينكه سينماي سالم و پويا برآيند وقايعي است كه در هنر و زندگي اتفاق افتاده است. نمونه؟ سينماي آمريكا كه در هر دوراني رويكردي متناسب با اوضاع اجتماعي و احوال آن دوران در پيش ميگيرد. در آمريكا دوگونه سينما وجود دارد كه تحت عنوان سينماي هاليوودت (يا سينماي بدنه كه توليدات اكثريت را در بر ميگيرد) و سينماي مستقل (كه آثار فيلمسازان مؤلف و غيروابسته را شامل ميشود) طبقهبندي ميشوند. هاليوود كه محلّ جولان كمپانيهاي بزرگ و انحصارطلب است همواره با رويكردي برنامهريزي شده نسبت به اوضاع اجتماعي واكنش نشان داده است. جالب اينجاست كه اين واكنش در بيشتر مواقع درجهت حفظ منافع دولت آمريكا و طبقات سرمايهدار بوده است؛ مثلاً در دهة1930 كه اوج بحران اقتصادي است و اصلاً در تاريخ اجتماعي آمريكا آن سالها را با نام «سالهاي ركود اقتصادي» ميشناسند. موج فيلمهاي كمدي به راه ميافتد و از چاپلين تا باستركيتن و هارولد لويد، بزرگترين آثارشان را در اين دهه به نمايش ميگذارند. حتماً رابطهاي ميان اين به همريختگي اقتصادي و وفور فيلمهاي كمدي وجود دارد كه البته اين رابطه لزوماً همگون نيست بلكه گاهي ميتواند وارونه باشد؛ مثل همين نمونه فيلمهاي كمدي و ركود اقتصادي در دهة30 كه طبق تئوري «مردم را سرگرم كن تا مشكلات را فراموش كنند» قابل توجيه است. ازطرفي در دهة1970 كه دورانآرمانگرايي و فعاليت تيپهاي اجتماعي ديگرانديش شروع ميشود سينماي آمريكا حجم توليد را افزايش ميدهد و از چپ و راست فيلمهاي كمدي، حادثهاي و موزيكالهاي شاد و خندان روانة پرده ميشوند. بازهم در راستاي همان تئوري معروف و البته به ياري سرمايهها و نيروهاي انساني عظيمي كه كمپانيهاي بزرگ در خدمت دارند. كما اينكه دهة70 دوران اوجگيري سينماي مستقل آمريكا هم هست و در همان دوران دهساله به اندازه كلّ تاريخ سينما آثار فوقالعاده باكيفيت و تكرارنشدني ساخته شد.همچنين با بالاگرفتن تب جنگ سرد ميان دو ابرقدرت آن روز جهان فيلمهاي ابرقهرماني به صورت يك ژانر پرمحصول درآمد كه هنوز هم توليد اينگونه فيلمها به تبع تغييرات سياسي و اجتماعي روز ادامه دارد. حتماً شخصيتهاي داستاني معروف آن دوران را به خاطر داريد؛ رمبو و راكي دوگونة مشهور از قهرمانان يكه و تكرويي هستند كه خارج از نظام عرفي متداول يك تنه با نيروهاي متخاصم ميجنگند و با شيوههاي غيرمتعارف به ياري نيروي فردي و قدرت فرابشريشان پوزه دشمن را به خاك ميمالند! شمايل ابر انساني رمبو كه بر تعداد پرشمار نظاميان دشمن غلبه ميكند و هيچ گلولهاي بر پيكرش كارگر نيست نمادي از شكستناپذيري آمريكا در جنگها و درگيريهاي نظامي است. اين همان تصويري بود كه نظام سرمايهداري و حكومت آمريكا با صرف بودجههاي كلان ميليوندلاري سعي داشت در ذهن مردم جهان نقش ببندد. با پررنگ شدن نقش تلويزيون در شكلدهي به افكار و ذهنيتهاي عمومي، پاي قهرمانان يك هاليوودي به صفحة تلويزيون هم باز شد. مايكل اسكافيلد «فرار از زندان» يكي از همين قهرمانان تكرو و نابغه است كه حتي در فضاي خطرناك و خصمانهاي مثل زندان با تكيه بر قدرت فردي اوضاع را يك تنه بهبود ميبخشد. ببينيد مايكل چند خصلت مشترك با رمبو يا راكي دارد و با چه فرمول آشنايي طراحي شده است؟ نقش تلويزيون و برنامههاي غيرانتخابي: تا پيش از دهة1990 نميتوان نقش چشمگيري براي تلويزيون در تعيين معادلات مربوط به افكارسنجي قائل بود. دستكم درباره سريالهاي داستاني اوضاع به اين منوال نبود كه حالا هست. ولي در سالهاي گذشته نفوذ تلويزيون به طور تصاعدي افزايش يافته و گروههاي هدف برنامههاي تلويزيون (باتوجه به پخش فراگير و غيرانتخابي اين برنامهها) دامنة گستردهاي از مردم عادي را تشكيل ميدهندكه روزبهروز بر تعدادشان افزوده ميشود. اين است كه تمايل به ايجاد ذهنيت تصويري مشترك ازطريق نفوذ در ذهن بينندگان تلويزيون افزايش يافته است. از سريال «ابر قهرمانان» (Heros) و بافت معنيدار داستانش كه بگذريم، ردپاي اين نگرش در تمام سريالهاي معروف چندسال اخير ديده ميشود. در «فرار از زندان» محيط زنداني كه مايكل به طور خودخواسته واردآن ميشود استعارهاي از دنياي مخوف پيرامون است كه قهرمانان بايد يك تنه از پس مشكلات و تهديدهاي اين دنياي مخوف برآيد. شخصيتهاي فرار از زندان بيشتر عبوس، جدي و عملگرا هستند و ماجراهاي سريال در فضاي مناسبات خشن مردانه رخ ميدهند. مايكل اسكافيلد شخصيت اصلي فرار از زندان در پس تمام انگيزه ها و محركهاي رفتارياش ميل به اصلاح اوضاع و نجات دادن انسانها را نهفته دارد. او يك منجي بالفطره است كه خودخواسته در شرايط دشواري گرفتار شده است. اين جنبة نجاتدهندگي همان نقش و جايگاهي است كه آمريكا در صحنة مناسبات بينالمللي براي خودش قائل است و سعي دارد همين تصوير ذهني را براي مردم دنيا ايجاد كند كه قهرمان آمريكايي (نماد كشور آمريكا) درنهايت باوجود همة مشكلات و سختيها پيروز خواهد شد. رؤياي آمريكا: American Dream يك رؤيا نيست؛ يك سبك زندگي و جهانبيني است. رؤياي آمريكايي ميگويد كه شهروندان آمريكا بايد با اتكاء بر توانايي بالقوهاي كه مليتشان برايشان ايجاد كرده نه تنها زندگي اجتماعي خود بلكه اوضاع كلّي جهان را بهبود بخشند. مايكل «فرار از زندان» طبق تئوري رؤياي آمريكايي ابرقهرماني اصلاحگر است كه فرديتش مهم نيست و در هر دوراني ممكن است تغيير كند اما تعريفش ثابت است. يعني اين ابرقهرمان اسم و نشان خاصي ندارد. گاهي ناپديد ميشود و دوباره رجعت ميكند (الگوي مسيحي منجي) اما همواره درست سر بزنگاه همين اطراف حضور دارد تا به همه كمك كند. درواقع مهمتر از هويته فردي ابرقهرمان، وظيفهاي است كه او به عنوان منجي برعهده دارد و بايد گروه پرشماري از مردم عادي را درست در لحظهاي كه هيچ احتمال نجاتي وجود ندارد نجات دهد. شايد به همين خاطر باشد كه مثلاً سوپرمن يا مرد عنكبوتي در ظاهر و شكل و شمايل با مردم عادي تفاوت ندارند اما ناگهان به ابرقهرمان تبديل ميشوند. جالب اينجاست كه بعد از حوادث پرتنشي مانند حادثة 11سپتامبر كه مردم آمريكا به شدّت احساس ناامني ميكنند ناگهان سيل عجيبي از فيلمهاي از قهرماني در هاليوود به راه ميافتد. فيلمهايي كه پيام اصلي آنها وعده پيروزي نهايي است.در اين فيلمها شخصيتهاي عادي ناگهان به بتمن، سوپرمن و اسپايدرمن تبديل ميشوند و باقدرتي فرامعمولي اوضاع آشفته اطرافشان را به نفع اكثريت جامعه اصلاح ميكنند. البته مايكل اسكافيلدقهرماني ملموستر و انسانيتر است ولي نوع مواجهه او با زندانيان و رسالتي كه براي نجاتدهندگي برعهده گرفته او را شبيه ابرقهرمانان هاليوودي ميكند. الگوهاي مسيحي در شخصيتپردازي: عرفان مسيحي به طرزي عميق در بافت معنايي درام اين سريال رخنه كرده است. شباهتهاي شخصيت مايكل و حضرت مسيح بيشتر از آن است كه بتواند اتفاقي باشد. مايكل با چهرهاي آفتابسوخته و البته چشمان آبي يادآور شمايل معروفي است كه از حضرت عيسي روي ديوار كليساها نقاشي ميشود؛ يك چهره مردانة شرقي با چشمان آبي. رسالت مايكل و تعهدي كه به نجات برادرش دارد آدم را به ياد همان كهنالگوي توراتي مياندازد كه برادر براي نجات روح برادر مسئول است و به نوعي رستگاري اين دو به يكديگر وابسته است. اين رسالت در طول داستان گسترش مييابد و درنهايت مايكل احساس ميكند (يا به طور خودكار در موقعيتي قرار ميگيرد) كه انگار وظيفة نجات تمام زندانيان برعهده اوست. حالا مسألة ديگر ازحالت شخصي خارج شده و به مأموريتي براي نجات بشريت تبديل شده است. در طول داستان مايكل در چندقسمت مورد شكنجه قرار ميگيرد. در يك صحنه او شكنجه را تحمل ميكند، درصورتيكه گناه را كس ديگري مرتكب شده است. اين الگوي ازلي كه بازتابي از رنجهاي مسيح كاملاً در شخصيت مايكل اسكافيلد قابل رديابي است. او بار گناهان زندانيان ديگر را به دوش ميكشد و براي نجات آنان خود را به خطر مياندازد؛ درصورتيكه مستحق اين عذاب نيست. مايكل به نوعي خود را قرباني ميكند تا ديگران رستگار شوند. ارتباط آميخته با عشق و احساس گناه مايكل يا خانم دكتر زندان بر اين واقعيت تأكيد ميكند كه مايكل خود را وقف رسالتش كرده و اجازه ندارد وارد احساسات دنيوي شود. اين همان نكوهشي است كه عرفان مسيحي درباره عشقهاي زميني و بخصوص مفهوم ازدواج به كار ميبرد. ازدواج در اين نگرش بار منفي دارد و نوعي كوتاه آمدن درمقابل نفش محسوب ميشود. مايكل اطراف زن پرسه ميزند ولي همواره هنگام جدّي شدن رويكرد احساساتياش نسبت به او، يك جوري جا ميزند و عقبنشيني ميكند. انگار يادش ميآيد كه وظيفهاش از احساسات شخصي مهمتر است. درحقيقت مايكل باتوجه به نقش رهاييبخشي كه برعهده گرفته ديگر مالك نفس و احساس خودش نيست و بايد هر حركتي كه ميكند در راستاي كمك به فرار زندانيان از زندان باشد. شخصيت منفي (زندانبان) در «فرار از زندان» نقشي پررنگ دارد و دقيقاً مطابق با فرمول داستانهاي سبك باروك طراحي شده است. شخصيت زندانبان همان قالب آشنايي را دارد كه شخصيت ضدمسيح (دجال) در ادبيات و كلام مسيحي دارد. ضدمسيح نقطة مقابل منجي است و نوعي خصومت فري با اودارد كه از نفرت و خشم شديد سرچشمه ميگيرد. در متن سريال هم زندانبان ميكوشدتا مايكل را آزار دهد و مانع دستيابي او به اهدافش شود. درنتيجه او نه تنها دشمن مايكل كه دشمن تمام زندانيان (انسانها) هم هست. اينجا بايد به اين نكته اشاره كرد كه تعريف ضدمسيح با تعريف شيطان تفاوتهاي بنيادي دارد كه بررسي اين تفاوتها در حوصلة اين مقاله نميگنجد. ترفندهاي تكنيكي و ابزار بصري: «فرار از زندان» به خاطر فضاي جدّي، ساختار خشن و تأكيد بر مناسبات مردانه، از سريالهايي مانند Lost و Friends كه داستانهايي لطيفتر و ساختاري خانواده پسند دارند جدا ميشود. ساختار بصري «فرار از زندان» چندوجهي و پيچيده است. عناصر تشكيلدهنده اين ساختار چندوجهي، بادقت و مهارت طراحي شدهاند؛ از عمق دادن به ميدان ديد دوربين گرفته تا رنگآميزي پر كنتراست سكانسهاي داخلي. هروقت ماجرا در زندان و در جمع افراد زنداني ميگذرد، طيف رنگها به سمت خاكستري و آبي تمايل مييابد و به محض ظهور يك جمع خانوادگي با يك زن روي صفحة تلويزيون، فوران رنگهاي گرم مانند قهوهاي و قرمز قاب تصوير را پر ميكند. اين نوع القاء احساسات به وسيلة تغيير دامنة عناصر بصري، در شناخت و آگاهي سازندگان از مختصات ذهني و ناخودآگاهي بيننده ريشه دارد. طراحي صحنه در سكانسهاي داخلي زندان با تأكيد بر خلأ و سكون حاكم بر فضاي زندگي آدمها انجام شده. فضاسازي با رنگهاي سرد و خنثي در محيطهايي بسته و محدود حس خفقانآور اسارت را به بيننده منتقل ميكند و جالب اينجاست كه دُز اين حس خفقانآور تعمداً و باتوجه به اهداف داستان در لحظات مختلف فيلم بالا و پايين ميشود؛ يعني در لحظاتي كه سريال قصد دارد همدردي بيننده را برانگيزد به جاي استفاده از ديالوگهاي سوزناك و فيگورهاي اغراقآميز بازيگران فقط بر اين حس گيرافتادن در محيط بسته و غيرصميمي تأكيد ميكند و با همين ابزار بصري ساده تأثير لازم را در بيننده ايجاد ميكند. نگاه كنيد به نماهاي بستة صحنههاي داخلي زندان كه در پيشزمينه يا جلوي قاب، تصويري از عناصر مفهومي مانند ميلههاي زندان يا قفلها و دستبندها ميبينيم كه در اين صحنهها كاركردي تأويلگرايانه پيدا ميكنند و كاملاً در خدمت فضاسازي هستند. بيشتر زمان فرار از زندان در نماهاي بسته و متوسط ميگذرد كه براي يك سريال تلويزيوني قالب استاندارد و مناسبي است. نماهاي اينسرت از اشياء و اجزاء سازنده محيط، مانع از كاهش تمركز بيننده ميشود و ذهن او را به سمت نتيجهگيريهاي مطلوب هدايت ميكند. نوع قاببندي «فرار از زندان» باوجود الزامي كه سازندگانش به رعايت الزامات مديوم تلويزيون داشتهاند، طبيعت سينمايي دارد؛ يعني باوجود فراواني نماهاي بسته، طراحي صحنه و نورپردازي طوري است كه آدم احساس ميكند كه درحال تماشاي يك فيلم سينمايي از صفحة تلويزيون است. استفاده از تكنيك دوربين روي دست در صحنههاي فرار و به ويژه نماهاي خارجي باعث ميشود كه التهاب و تنش حاكم بر صحنه به بيننده منتقل شود و هيجان بيشتري در نماهاي تعقيب و گريز بوجود بيايد. همة اين ترفندهاي تكنيكي به تلويزيون و سينماي آمريكا كمك ميكند تا با توليد سريالهايي مانند «فرار از زندان» تصوير ذهني جامعه را به دلخواه خود شكل دهند؛ يعني زمانيكه نميتوانند واقعيت عيني را عوض كنند، تصوير آن را در ذهن مخاطبشان اصلاح ميكنند. منبع:نشريه همشهري جوان؛ ش245 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]
صفحات پیشنهادی
مسيح يا ضدمسيح؟
مسيح يا ضدمسيح؟ مسيح يا ضدمسيح؟ نويسنده: شاهين شجري كهن مانند بسياري از افسانههاي آمريكايي، ترويج عرفان مسيحي در بافت معنايي اين سريال نيز ديده ميشود.
مسيح يا ضدمسيح؟ مسيح يا ضدمسيح؟ نويسنده: شاهين شجري كهن مانند بسياري از افسانههاي آمريكايي، ترويج عرفان مسيحي در بافت معنايي اين سريال نيز ديده ميشود.
مقايسه دجال در اسلام با آنتي كرايست در مسيحيت در فصلنامه ...
... علائم و نشانههايي مشترك براي فرارسيدن زمان اين رويداد بزرگ، پي ميبريم كه يكي از آنها ظهور دجال با عنوان اسلامي و آنتي كرايست يا ضدمسيح با عنوان مسيحي آن است.
... علائم و نشانههايي مشترك براي فرارسيدن زمان اين رويداد بزرگ، پي ميبريم كه يكي از آنها ظهور دجال با عنوان اسلامي و آنتي كرايست يا ضدمسيح با عنوان مسيحي آن است.
هويتي كه وجود ندارد
كمونيسم را نميشد به قامت فلان گانگستر يا وسترنر دوخت و با يك دوئل محتوم سر و ته قضيه را هم آورد. .... در 4400 مسيح موعود يا messiah «جوردن كالير»ي است كه از مرگ به زندگي بازگشته و سياتل را «سرزمين موعود» ميخواند. .... مسيح يا ضدمسيح؟
كمونيسم را نميشد به قامت فلان گانگستر يا وسترنر دوخت و با يك دوئل محتوم سر و ته قضيه را هم آورد. .... در 4400 مسيح موعود يا messiah «جوردن كالير»ي است كه از مرگ به زندگي بازگشته و سياتل را «سرزمين موعود» ميخواند. .... مسيح يا ضدمسيح؟
هاليوود و تئوري نگاه مردانه
مسيح يا ضدمسيح؟ اين مجموعه براساس روزآمدترين تئوريهاي دانش ارتباطات، طراحي و توليد شده است و حاصل هزاران ساعت بحث و نظريهپردازي در اتاقهاي فكر استوديودهاي ...
مسيح يا ضدمسيح؟ اين مجموعه براساس روزآمدترين تئوريهاي دانش ارتباطات، طراحي و توليد شده است و حاصل هزاران ساعت بحث و نظريهپردازي در اتاقهاي فكر استوديودهاي ...
ناجي چشم آبي
اين است كه تازه يك دهه پس از جنگ ويتنام موج آثار ضدجنگ راهي پردهها ميشوند يا 30سال بعد فيلمي عمري درباره ترور JFK ساخته ميشود. اما اينبار .... مسيح يا ضدمسيح؟
اين است كه تازه يك دهه پس از جنگ ويتنام موج آثار ضدجنگ راهي پردهها ميشوند يا 30سال بعد فيلمي عمري درباره ترور JFK ساخته ميشود. اما اينبار .... مسيح يا ضدمسيح؟
سوپرمنهاي قرن21
او در قسمتهاي متعددي براي «كمپاني» كار ميكند و در بخشهايي مستقل يا تحت تأثير نوآ بنت است. نميشود او را قهرمان به حساب آورد، .... مسيح يا ضدمسيح؟ كارگردان آنلاين ...
او در قسمتهاي متعددي براي «كمپاني» كار ميكند و در بخشهايي مستقل يا تحت تأثير نوآ بنت است. نميشود او را قهرمان به حساب آورد، .... مسيح يا ضدمسيح؟ كارگردان آنلاين ...
اين زندانيهاي خشن
ويژه نامه 6 تايي ها واقعيت يا تخیل-ويژه بازي استقلال و پرسپوليس. . مطالب پیشین. مسيح يا ضدمسيح؟ كارگردان آنلاين · زماني براي كشتن · 24×7 · ناجي چشم آبي ...
ويژه نامه 6 تايي ها واقعيت يا تخیل-ويژه بازي استقلال و پرسپوليس. . مطالب پیشین. مسيح يا ضدمسيح؟ كارگردان آنلاين · زماني براي كشتن · 24×7 · ناجي چشم آبي ...
24×7
مسيح يا ضدمسيح؟ اين زندانيهاي خشن · افسانه 2برادر · دوستان يا دشمنان؟ هفته بعد، همينجا · خنداندن به هر قيمتي · هويتي كه وجود ندارد · سوپرمنهاي قرن21. . مطالب پیشین ...
مسيح يا ضدمسيح؟ اين زندانيهاي خشن · افسانه 2برادر · دوستان يا دشمنان؟ هفته بعد، همينجا · خنداندن به هر قيمتي · هويتي كه وجود ندارد · سوپرمنهاي قرن21. . مطالب پیشین ...
ساكنان جزيره اسرارآميز
بن يا به طور كاملتر بنجامين مغزش هم به همين پيچيدگي است؛ بنابراين از اين مغز پيچيده انتظار ميرود فكرها و ايدههاي مخوفي به بيرون درز كند. ... مسيح يا ضدمسيح؟
بن يا به طور كاملتر بنجامين مغزش هم به همين پيچيدگي است؛ بنابراين از اين مغز پيچيده انتظار ميرود فكرها و ايدههاي مخوفي به بيرون درز كند. ... مسيح يا ضدمسيح؟
افسانه 2برادر
ويژه نامه 6 تايي ها واقعيت يا تخیل-ويژه بازي استقلال و پرسپوليس · موش هاي گرسنه. . مطالب پیشین. اين زندانيهاي خشن · مسيح يا ضدمسيح؟ كارگردان آنلاين ...
ويژه نامه 6 تايي ها واقعيت يا تخیل-ويژه بازي استقلال و پرسپوليس · موش هاي گرسنه. . مطالب پیشین. اين زندانيهاي خشن · مسيح يا ضدمسيح؟ كارگردان آنلاين ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها