تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805121693




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

افسانه 2برادر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
افسانه 2برادر
افسانه 2برادر     اگر لاست نبود، فرار از زندان هم ساخته نمي‌شد.  

تمام ماجراهاي سريال «فرار از زندان» فقط از يك جا آب مي‌خورد؛ از درون ذهن يك مرد 41ساله به نام پل شيرينگ. قبل از ساخت اين مجموعة تلويزيوني، كسي روي شيرينگ خيلي حساب خاصي نمي‌كرد اما بعد از ساخت اين سريال، زندگي هنري او هم از اين‌رو به آن‌رو شده. او بيشتر كارهاي سريال را خودش به تنهايي انجام داده؛ مخصوصاً نوشتن فيلمنامه كه يكي از كارهاي محبوب جناب شيرينگ است. البته درباره كارگرداني او كاملاً كنار كشيده و بيشتر از دور مراقب اوضاع و احوال كارگردان‌هاي سريال است. پل در ايلي‌نويز به دنيا آمده؛ همان‌جايي كه ماجراهاي سريال (حداقل چند فصل ابتدايي) در آن اتفاق مي‌افتد. ابتدا درسال2003 فيلمنامه‌اش را روي ميز مديران شركت فاكس گذاشت اما مديران خوشحال فاكس او را تحويل نگرفتند. دليل آنها براي اين كار اين بود كه مردم از اين سريال‌هاي پيچيده و خفن خوش‌شان نمي‌آيد و پروژه شكست مي‌خورد اما موفقيت سريال لاست باعث شد مديران فاكس با منت‌كشي سراغ جناب شيرينگ بروند. همين شد كه كم‌كم سريال دور هم جمع شدند و توانستند اولين قسمت را در 29آگوست2005 به نمايش بگذارند. ماجراي اصلي سريال اصلا و ابدا داستان جديدي نيست و بارها اين موضوع را در فيلم‌ها و سريال‌هاي ديگر هم ديده‌ايم. خط اصلي داستان خيلي واضح و روشن و البته تكراري است، لينكلن باروز در دام يك توطئه گرفتار مي‌شود و به جرم كشتن برادر معاون رئيس‌جمهور آمريكا به اعدام محكوم مي‌شود و تا زماني‌كه حكمش اجراء شود، به زندان فاكس ريور منتقل مي‌شود. اما مسأله‌اي به اين سادگي كم‌كم دچار پيچيدگي مي‌شود، يعني فيلمنامه‌نويس تصميم مي‌گيرد اين اتفاق به ظاهر ساده را آنچنان پيچ دهد و از دل آن ماجراجويي بزرگ دربياورد كه تماشاگر را هاج و واج بگذارد. برادر لينكلن، مايكل خود را وسط ماجرا مي‌اندازد تا هرجوري شده برادرش را از زندان فراري بدهد. مايكل كه علاوه بر مهندس ساختمان بودن، هوش بسيار بالايي هم دارد، تمام نقشة زندان فاكس‌ريور را روي بدنش خالكوبي مي‌كند و با كشيدن نقشه‌اي بسيار ساده (يك سرقت ساختگي بانك) به دل ماجرا مي‌زند تا در زندان كنار برادرش باشد. اجراي تك‌تك برنامه‌هاي ازقبل تعيين‌شده مايكل خودش كلّي از ماجراي سريال را در برمي‌گيرد؛ از سوراخ كردن ديوارهاي زندان بگيريد تا راضي كردن بعضي از زنداني‌ها براي همكاري. هر حركتي ازقبل توسط او پيش‌بيني شده حتي جزئي‌ترين آنها اما تنها چيزي كه اين وسط مي‌تواند او را غافلگير مي‌كند، رفتار زندانيان ديگر است كه سر از نقشه فرار او درآورده‌اند و بيشتر اوقات باعث دردسر مي‌شوند و كار او را به تأخير مي‌اندازند. البته گاهي هم اين قضيه برعكس مي‌شود و اين زنداني‌هاي ديگر هستند كه به كمك مايكل و برادرش مي‌آيند. با اين‌حال اين ماجرا يك روي ديگر هم دارد؛ بيرون از زندان ماجرا به شكلي ديگر درحال پيگيري است. وكيل لينكلن، ورونيكا دانوان كه دوست دوران كودكي آنهاست به شدّت دنبال جمع كردن مدارك لازم براي تبئره كردن لينكلن است اما مگر مي‌شود به همين راحتي مدركي جمع كرد. نقشة طرف مقابل كه اين توطئه را به دقت طراحي كرده، به قدرتي پيچيده و دقيق است كه هركسي نمي‌تواند به اين مدارك دست پيدا كند. تازه اگر همة موانع را پشت سر بگذارند و نزديك مدرك شوند، درست چند دقيقه قبل از آن اين مدارك پودر مي‌شوند و مي‌روند هوا. اين همان موش و گربه بازي هميشگي فيلمنامه‌نويسان است كه تا دقيقه نود شما را با چشماني باز و ذهني خسته بيدار نگه مي‌دارد و در آخر شما را با دست‌هاي خالي روانة رختخواب مي‌كند. فيلمنامه‌اي كه شيرينگ آن را براي ساخت سريال آماده كرده بود، از همان قسمت اول نشان مي‌داد كه پيچيدگي خاص خودش را دارد، البته نه مثل لاست درهم تنيده و تخيلي و نه مثل سريال‌هاي ديگر خطي و دورهمي كه بشود اول و آخر آن را به راحتي حدس زد. نت‌هايي با طعم ايراني:  

بين همة اسامي ريز و درشت سازندگان سريال يك اسم چشم ما ايراني‌ها را بيشتر به خودش مي‌گيرد؛ «رامين جوادي» يا به قول خود خارجي‌ها "Ramin Djawadi". آهنگساز ايراني- آلماني سريال فرار از زندان كه اين روزها براي آهنگسازي براي فيلم‌هاي هاليوودي سرش بسيار شلوغ است. او كار خودش را با يگتار زدن در چند گروه آلماني شروع كرد. اما بعد از مدّتي ديد كه اين كار برايش نه آب دارد و نه نان و به خاطر همين جل و پلاسش را جمع كرد تا به آمريكا و دانشگاه موسيقي بركلي برود و مثل بچه آدم ساخت موسيقي فيلم را در آنجا ياد بگيرد. در همان‌جا بود كه عضو گروه My Favourite Relative شد، اما اين گروه هم نتوانست تمام خواسته‌هاي اين پسر را برآورده كند. همين انگيزه‌اي شد تا بعد از فارغ‌التحصيل شدن از دانشگاه به كاليفرنيا برود و با گروه Media Venture جوش بخورد. حضور در اين گروه براي رامين بسيار خوش‌يمن بود؛ چراكه توانست كار تنظيم و آهنگسازي را از همين‌جا شروع كند. رامين كم‌كم توانست براي خودش اسمي دركند و هاليوودي‌ها را به سمت خود بكشاند. اولين تجربة سينمايي او فيلم كوتاه 14دقيقه‌اي به نام Shoo Fly بود كه توسط ساجيت واريئر درسال2001 كارگرداني شده بود. با اينكه فيلم چندان ديده نشد اما شروع خوبي براي خود رامين بود. كارهاي بعدي او هم مانند همين فيلم چيز دندان‌گيري از آب درنيامدند تا پيشنهاد آهنگسازي براي قسمت سوم بليد (Blade) از راه رسيد و زندگي حرفه‌اي او را زير و رو كرد. فيلم خون‌آشامي بليد كار خودش را كرد و مثل خودش اسم رامين را هم همه‌جا پخش كرد. تأثير اين فيلم آن‌قدر بود كه هانس‌زيمر (يكي از معروف‌ترين آهنگسازان دوره خودمان) از او براي ساخت موسيقي فيلم بتمن آغاز مي‌كند و يكي از قسمت‌هاي دزدان دريايي كارائيب دعوت به كار كرد. ساخت آهنگ‌هايي براي فيلم‌هايي مثل «از غبار بپرس»، انيميشن خنده‌دار «فصل شكار يك و دو»، فيلم «آقاي بروكس» با بازي كوين كاستنر و... . درنهايت ساخت آهنگ‌هاي همين سريال نشان داد كه نوبت ديگر نوبت رامين است. حالا او با داشتن فقط 35سال سن يك جايزه «انجمن نويسندگان، ناشران و آهنگسازان» و نامزدي «امي» و «گرمي» را در جيب دارد كه هركدام از آنها افتخاري بزرگ براي يك آهنگساز محسوب مي‌شود. منبع:نشريه همشهري جوان؛ ش245 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن