محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846698147
هويتي كه وجود ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هويتي كه وجود ندارد نويسنده:مهران آرين اين قهرمانها قرار است بار بيتاريخ بودن آمريكا را به دوش بكشند.
آندره: بيچاره كشوري كه قهرمان ندارد. گاليله: بيچاره كشوري كه به قهرمان نياز دارد (از نمايشنامه «زندگي گاليله» اثر برتولت برشت). وقتي كريستف كلمب، خيلي تصادفي آمريكا را كشف كرد شايد به فكرش هم نميرسيد كه 500 سال بعد، ساكنانش از خود او- نماد استعمار و دستاندازي- قهرمان بسازند و اسم نمايش را هم بگذارند: «1492؛ فتح بهشت» و بهشت آمريكا در تاريخ كوتاه چند صدسالهاش چه جهنمها كه به خود نديد؛ استعمار انگليس، جنگهاي استقلال و انفصال، جنگ جهاني دوم، تبعيضنژادي، دوزخ ويتنام، ترورها و رسواييهاي سياسي و اخلاقي، ماجراي يازدهم سپتامبر و بالأخره جنگهاي بيحاصل عراق و افغانستان. از ابتداي قرن بيستم و بالندگي هنر تصوير متحرك، آمريكاييها همواره به دنبال انعكاس تاريخ و فرهنگي بودند كه در اصل وجود نداشت؛ اما ميشد آن را ساخت تبليغ كرد، خريد يا فروخت. قرن پيش از آن- قرن نوزدهم- زمان شكوفايي علم و فرهنگ در اروپا بود اما اين سو مهاجران هنوز داشتند به سمت غرب آمريكا حركت ميكردند تا به تدريج دولتي فدرال شكل بگيرد و قهرمانان آينده وسترن ظهور كنند. آنچه بعدها در هاليوود از بوچ كسيدي، ساندنس كيد، پت گارت و بوفالوبيل ديديم، شيفتگي نسلي از سينماروهاي آمريكايي به آدمهايي بود كه در زمان خود ياغياني قانونشكن بودند و نميگذاشتند تمدن وحشي پا به حيطة حاكميت قانون بگذارد. سادگي درعين پيچيدگي: هرچه دهة50 براي آمريكاييهاي نوستالژي بازاسوده و رنگارنگ بود، دهة60 و ماجراهايش، بحران موشكي كوبا، ترور كندي و آغاز جنگ ويتنام ذائقة قهرمان پروران و قهرمان شيفتگان هاليوود را تغيير داد. ديگر دنياي ساده و سياه و سفيد وسترن و قهرمان و ضدقهرمانش نميتوانست پاسخ مسائل پيچيده روز را بدهد. كمونيسم را نميشد به قامت فلان گانگستر يا وسترنر دوخت و با يك دوئل محتوم سر و ته قضيه را هم آورد. افول وسترن، آغازگر دوراني ديگر با قهرماناني ديگر بود. دنياي كميكها داشت جان ميگرفت و جيمز باندها يكه تاز ميدان بودند حتي وسترن هم با اسپاگتي سر جيولئونه طعم ديگري داشت و كلينت ايستوود بيقيد و بند بيشتر از جان وين آقا و پاكيزه محبوب قلبها بود. ايستوود بعدها به شمايل يكي ديگر از قهرمانهاي پيچيده دهه هفتادي تبديل شد. هري كثيف، پليس بياعتنا به عرف و قانون كه اصول خودش را داشت، همان قهرماني كه تماشاگر دلزده از رسوايي واترگيت به دنبال آن بود. لوك اسكاي واكر «جنگ ستارگان» هم در فضا قهرماني ميكند و قهرمانهاي سفيد مذكر- خواه مثبت و اخلاقگرا و خواه كثيف اما دوستداشتني- پردههاي سينما را پر ميكنند. اما ريگان دهة80 جور ديگري فكر ميكند. پروژههاي نظاميگري او «جنگ ستارگان» (جنگهاي ستارهاي) نام دارند و همه در تلاشند تا كابوس ويتنام را فراموش كنند. «تاپ گان» و تام كروز، سيلوستر استالون و رمبوهايش و آرنولد و كوه عضلههايش و محصول اين دورانند. از قهرمانان فضايي خبري نيست و همه چيز بوي پوست و گوشت و خون ميدهد. قهرمانپروري تاپگان به نحوي بود كه بنا به ادعاي ارتش آمريكا تعداد داوطلبان خدمت در نيروي دريايي پس از نمايش عمومي اين فيلم به شدّت بالا رفت. بروس ويليس هم در پايان همين دهه «جان سخت» ميشود تا قهرمان سفيد مذكر- هرچند با درد و رنج و زخم و خون- همچنان در پايان پيروز باشد. نظم نوين جهاني، نويدجورج بوش پدر بود كه دهة90 با تبعات آن آغاز ميشود. رمبو ديگر طرفدار ندارد اما آرنولد در «ترميناتور2» بازميگردد تا بار ديگر دنيا را نجات دهد. از آن سو، موج فيلمهاي آخرالزمان با «ارماگدون» آغاز ميشود. فيلم نمونهاي از جانفشانيهاي قهرمانهاي آمريكايي است كه در قالب چند كارگر ساده حفاري جلوهگرند اما جان خود را فدا ميكنند تا همة دنيا- آنگونه كه انتهاي فيلم نشانمان ميدهد- خوشحال و خندان دست به آسمان برند و به جان منجيان خود دعا كنند. اين نوع قهرمانپردازي ديگر به عضله و هيكل و آشنايي با آخرين فنون رزمي و تيراندازي نياز ندارد. همه ميتوانند قهرمان باشند؛ حتي شما آمريكايي عزيز! قهرمانهاي پسا يازدهم سپتامبري: چه كسي ميدانست كه شروع قرن بيستويكم با ماجرايي همراه شود كه همة قهرمانهاي پيشين رسماً در يك واپسگرايي آشكار حقير جلوه كنند؟ كداميك از ابرقهرمانهاي حتي ماورايي چون سوپرمن و بتمن ميتوانستند از وقوع چنين حادثهاي جلوگيري كنند؟ آيا آوردن ابرقهرمان قديمياي مثل هالك و خلق ابرقهرمانهاي جديدي مثل هنكاك به اين دليل نيست؟ تفاوت هالك با سوپرمن وبتمن اين است كه او تقريباً قادر به انجام هركاري هست و با يك لشكر توپ و تفنگ و هليكوپتر مبارزه ميكند و هنكاك با يكدست جلوي تريليهاي غولآسا را ميگيرد. پس نبايد متوقف كردن هواپيما در آسمان براي آنها كاري داشته باشد. هالك سبزرنگ، البته نشاني از يك انسان طبيعي ندارد وهنكاك قهرماني است سياهپوست. به همينراحتي كليشة قهرمان سفيد مذكر به قهرمان سفيد و سياه و سبز مذكر تبديل شد (به استثناي catwoman كه آنقدر بد بود كه بيخيالش شدند). اندكي قبل از 11سپتامبر بود كه ميخواستند فيلمي به عنوان «سوپرمن عليه بتمن» بسازند؛ يعني درگيري دو ابرقهرمان تماماً آمريكايي. هاليوود البته بارها خودش را هجو كرده و تا آنجا كه ايدهاي پولساز باشد حتي از قرباني كردن بتهاي دستسازش هم ابا ندارد. اما يازدهم سپتامبر غرور ابرقدرتمندانة آمريكا را خدشهدار كرده بود و به جان هم انداختن دو نهاد محبوب و عوامپسند اين سرزمين- درحاليكه شبكههاي تلويزيوني آمريكا زيرنويس America underattack را ميرفتند- خطرناك به نظر ميرسيد و تازه «اسپايدرمن» هم از راه رسيده تا باشگاه ابرقهرمانها كامل شود و اسباببازي فروشيها و طراحان گيم، محصولي ديگر براي عرضه به دنياي بيقهرمان داشته باشند اما به هرحال چيزي در قهرمانپردازيها تغيير كرده بود. بتمن كريستوفر نولان با آن تلخاندشي و تقديرگرايياش با بتمن كارتوني تيم برتن بسيار متفاوت بود يا قهرمان جديدالورودي چون هنكاك در آن واحد تركيبي بود از سوپرمن، اسپايدرمن و هالك. يا شخصيت اصلي فيلم "wanted" جوانكي بود كه به صورتي ژنتيكي مهارتي را به ارث برده بود و قادر به انجام حركات محيرالعقول هنگام شليك با اسلحه بود. اينجا هم اينكه «پدر تو كي بوده» مثل «تو آمريكايي هستي يا نه» اهميتي يكسان دارد. قهرمانها در تلويزيون: و حالا «قهرمانهاي» NBC را داريم كه هم به نسلهاي پيشين خود اداي دين ميكنند و هم ميخواهند متفاوت باشند. آنها آدمهايي عادي هستند كه دارند زندگيشان را ميكنند؛ «دختري دبيرستاني، يك نقاش، پليس، زني خانهدار و پسر و شوهرش كارمند اداره، پرستار، گارسون رستوران و البته كانديداي نمايندگي كنگره». هركدام از اينها را در فصل اول مجموعه درحال كشف قابليتها و تواناييهاي مافوق انساني ميبينيم و تأثيراتي كه اين تواناييها روي زندگي و كار آنها ميگذارند. كلر ميتواند سلولسازي كند و زخم و جراحت و مرگ تقريباً براي او معنا ندارد، «ايزاك» ميتواند آينده را نقاشي كند. مت ميتواند ذهن ديگران را بخواند، الي خودي ديگر (alterego) دارد كه ازنظر فيزيكي بسيار قوي است. لئونارد ميتواند از مواد جامد مثل ديوار عبور كند و پسرشان- ميكا- ميتواند با تكنولوژي ارتباط برقرار كند و آن را تحت كنترل درآورد. هيرو قادراست در زمان و مكان سفر كند. ناتان پرواز ميكند و برادرش- پيتر- ميتواند تواناييهاي ديگران را با شرايطي تقليد كند. به اين ابر قهرمانان در فصول بعدي كساني چون مايا و مانيكا اضافه ميشوند كه اولي از خود ويروسي مرگبار ساطع كرده و ديگري هر حركت فيزيكياي را كه ببيند در ذهن ضبط ميكند و سپس انجام ميدهد. طبعاً ضد ابرقهرمان هم داريم؛ ضد ابرقهرمانهايي كه بعضي اوقات رنگ عوض ميكنند و ميخواهند خود را همسو با ابرقهرمانها نشان دهند. كمپاني در كش و قوس موضعگيري نسبت به آنهاست. آيا آنها بايد تحت كنترل باشند يا اينكه بايد از نيروهايشان درجهت درست استفاده كرد؟ پديدآورندگان كمپاني، اغلب از والدين ابرقهرمانها هستند (عامل ژنتيك) وگرنه منبع آن توانايي خاص دقيقاً معلوم نيست. سايلر (sylar) ضد ابرقهرماني است كه جز در معدودي لحظات قرار است شر مطلق باشد. قهرمانگرايي «قهرمانان» تصوير كاملي از دنياي جديد، پيش روي ما مينهد. در اين دنيا اولاً هركسي با هر طبقه، شغل، جنسيت و پيشينهاي ميتواند يك قهرمان باشد و ثانياً اين نه يك يا دو قهرمان كه مجموعهاي از قهرمانهاست كه قرار است دنيا و سرنوشت نوع بشر را نجات دهد. هركدام از اين آدمها قطعاتي از يك پازل هستند كه تنها درصورتيكه كنار يكديگر قرار گيرند به يك ابرقهرمان تبديل ميشوند. فصل اول طبق كليشههاي معمول به نابودي دنيا اشاره دارد كه از نابودي مظهر اقتدار آمريكا- نيويورك- آغاز ميشود. فصل دوم به درگيريهاي كمپاني با قهرمانها و ويروس شانتي ميپردازد و بار ديگر نجات دنيا توسط اتحادي از قهرمهانان و فصل سوم به دشمنان و بدخواهان كه آنها را احاطه كردهاند. تأكيد بر اتحاد و همبستگي خصوصاً در فصل سوم نشانگر رهيافت جديد قهرمانپروري به سبك آمريكايي است. حتي اگر مثل سوپرمن پرواز كنيد باز به دختر نوجواني نياز داريد كه شفايتان دهد يا اگر ميتوانيد هرلحظه كه اراده كنيد از جايي ديگر و زماني ديگر سر درآوريد باز به دوستي نياز داريد كه موقع نياز به شما كمك كند تا به تير غيب گرفتار نشويد. در سري «قهرمانان» قهرمان تنها معنا ندارد. در آرماگدون هم تلاش جمعي را شاهد هستيم؛ با اينكه بازهم بروس ويلس است كه در انتها خود را فدا ميكند تا هم دوستانش و هم بشريت را نجات دهد. cheerleader% يا مسيح؟ درميان همة قهرمانها، كلربنت؛ دختر نوجواني كه عضو گروه تشويقكننده هاي دبيرستاني است، ظاهراً كمي مهمتر است. توانايي خود درماني و شفا از تعاليم مسيحي ميآيد. شعار قهرمانهاي بالقوه در فصل اول اين است: «cheerleader را نجات دهيد تا دنيا نجات يابد». روح مسيح(ع) به قالب دختري نوجوان درآمده كه جزدر بعضي لحظات عملاً از توانايياش استفاده نميكند. درعوض براي تفريح يا خودنمايي هم كه شده بلايي سر خودش ميآورد وبعد خود شفايي پيشه ميكند. اين را مقايسه كنيد با «بن هاوكينز» در «كارناوال» يا «شان» در «4400». در هردوي اين مجموعهها كه اسلاف و درواقع نسخة اوريجينال قهرمانان هستند، شخصيتهاي محوري قرار است «برگزيده» باشند و به عبارتي با توانايي منحصربهفردشان كه به معجزه عيسي(ع) مسيح شبيه است، جهان را به مكاني بهتر براي زيستن تبديل كنند. بن هاوكينز و شانفارل با آدمهاي ديگر با همة تواناييهايشان متفاوتند و جايگاه ممتازي دارند. روح بخشيدن به مردگان معجزهاي است كه تنها پيامبران الهي از آن بهرهمند بودهاند. اما در 4400 اين آيندگان هستند كه شان را از زمان حال ميدزدند، به آينده ميبرند، به او اين توانايي را اعطا ميكنند (يا تزريق ميكنند؟!) و برميگردانندش؛ يعني انسان آينده اين علم و تكنولوژي را دارد كه بتواند انسان مرده را به زندگي بازگرداند. نكته اينجاست كه هيچكدام از اين شخصيتهاي برگزيده ويژگي يا خصوصيت منحصربهفردي درمقايسه با ديگر انسانها ندارند كه برگزيده شوند. درباره كلروبن احتمال توارث و جهش ژنتيكي ميرود و دربارهشان هم هيچ زمينهچيني و پيشينهاي براي محق بودن او به داشتن چنين توانايي معجزهواري ارائه نميشود. حالآنكه هريك از پيامبران خدا پيش از رسيدن به بعثت مورد آزمايش الهي قرار ميگرفتند و برگزيده شدنشان به خاطر شايستگي و لياقتشان بوده و نه تصادف و شانس. در 4400 مسيح موعود يا messiah «جوردن كالير»ي است كه از مرگ به زندگي بازگشته و سياتل را «سرزمين موعود» ميخواند. يكي ديگر از شباهتهاي «قهرمانان» با 4400 خواست بعضي از آنان براي امكان انتقال اين توانايي به ديگران است كه از همان عنصر غالب «جمع قهرمان» به جاي «فرد قهرمان» اين روزهاي هاليوود ميآيد. آنها سخاوتمندانه دوست دارند امكانات و قابليتهايشان را با ديگران تقسيم كنند تا شايد اين «ابر انسان» باشد كه جهان را از نابودي و پاياني محتوم نجات ميدهد. فرمول هم يكي است؛ تهية دارويي كه هركس با مصرف آن بتواند توانايي «ويژه» خود را پيدا كند. اما در 4400 اسم اين آدمها «قهرمان» نيست؛ نه خودشان و نه ديگران، كسي آنها را قهرمان نميداند و صدا نميزند. آنها موجوداتي عجيب و غريب (freak) هستند كه بايد گوشهاي دور از بقيه زندگي كنند و حق معاشرت با ديگران را ندارند. مردم عادي بخشي از درام به حساب ميآيند و واكنشهايشان به اين مسأله كه جنبة عمومي پيدا كرد، اهميت دارد. اما در «قهرمانان» انگار همة آن آدمهاي داراي تواناييهاي فوق بشري در جزيرهاي دورافتاده زندگي ميكنند. مراواداتشان با خودشان است و دست بالا با «كمپاني». محيطي ايزوله كه در آن اثري از آدمهاي معمولي نميبينيم و معلوم نيست شخصيت و تيپها براي چه كسي قهرمانبازي درميآورند. گفتيم «تيپ» به اين دليل كه جز ناتان و پتير پترلي كه به مثابه «شخصيت» با آنها رفتار شده، بقيه حضوري سايهوار دارند، ميايند و ميروند، بدونآنكه وجهي تازه از آنها ببينيم. «هيرو» تيپ ژاپني بامزه است يا «كلر» تيپ دختر تينايجر احساساتي. عدم تشخص اين آدمها، باورپذيري مخاطب را خدشهدار ميكند، به طوريكه بعضي از آنها حتي سمپاتيك هم نيستند. چه برسد به اينكه به عنوان «قهرمان منجي» جايي در قلب تماشاگر بازكنند. شغل ميخواهيم نه قهرمان: روشنفكران غرب- خصوصاً پس از ركود اقتصادي يك سال اخير و بحرانهاي مالي در پي آن- استدلال ميكنند كه در اين شرايط، دغدغه فرد نه هراس از پايان جهان، كه تنها يك «شغل» است كه با آن بتواند زندگياش را تأمين كند. شعار امروز جوان آمريكايي اين است: «ميخواهم زندگي كنم، نه اينكه صرفاً زنده بمانم». قهرمانها به تعبيري قرار است به آدمها كمك كنند تا زندگي بهتري داشته باشند؛ اما القاي ترس از پايان جهان و كابوسهاي پس از آن، گويا به تنها دستاويز حضور ناگزير آنها بدل شده. موج فيلمهاي آخرالزماني در سالهاي اخير، گرايشي است كه از هراس يازدهم سپتامبر ميآيد. آرام و راحت در محلّ كارتان نشستهايد كه ناگهان هواپيمايي به ساختمان ميكوبد، موجي از اقيانوس شما را ميبرد، زمين دهن باز ميكند و شما را ميبلعد و... حالا اگر با اين دهشت مرگبار هر روز و هرلحظه از زندگيتان درگير باشيد به چه نسخهاي نياز داريد كه مسكن اضطرابتان باشد؛ توانايي پرواز. سفر در زمان و مكان يا خوددرماني؟ اين است كه مخاطبان درگير اقساط خانه و شغل ازدست داده و ورشكسته حاصل از بحران اقتصادي دلخوش قهرمانانياند كه شايد گوشهاي از همان سرزمين مخفي شدهاند تا سربزنگاه به دادشان برسند. آنها خوب ميدانند كه اين قهرمانها از جنس جورجبوش و باراك اوباما نخواهند بود. منبع:نشريه همشهري جوان؛ ش245 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]
صفحات پیشنهادی
معاون سازمان ملي جوانان: بحران هويت در ايران وجود ندارد
معاون سازمان ملي جوانان: بحران هويت در ايران وجود ندارد تهران -خبرگزاري ... وي افزود: اين مطالعه داراي سه فاز است كه فاز اول آن انجام شده و فازهاي دوم و سوم آن نيز در حال طراحي ...
معاون سازمان ملي جوانان: بحران هويت در ايران وجود ندارد تهران -خبرگزاري ... وي افزود: اين مطالعه داراي سه فاز است كه فاز اول آن انجام شده و فازهاي دوم و سوم آن نيز در حال طراحي ...
دولت هویت مستقلی ندارد که تریبون مستقل داشته باشد
دولت هویت مستقلی ندارد که تریبون مستقل داشته باشد-سیاست > دولت - گفت و گو با ... این مسئله را رد نمی کنم که در برخی مراحل ضعف هایی در اطلاع رسانی وجود دارد.
دولت هویت مستقلی ندارد که تریبون مستقل داشته باشد-سیاست > دولت - گفت و گو با ... این مسئله را رد نمی کنم که در برخی مراحل ضعف هایی در اطلاع رسانی وجود دارد.
شهر و هويت شهرنشيني - غفار پارسا
25 مه 2008 – احادیث و روایات: امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم .... محلهها را طراحي كند، وجود ندارد كه اين موضوع باعث نابودي هويت شهري شده و ...
25 مه 2008 – احادیث و روایات: امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم .... محلهها را طراحي كند، وجود ندارد كه اين موضوع باعث نابودي هويت شهري شده و ...
سرنخي از هويت و علت قتل زن ناشناس وجود ندارد معماي جسدي ...
19 ژوئن 2008 – سرنخي از هويت و علت قتل زن ناشناس وجود ندارد معماي جسدي مدفون در پارك ... پازل جنايي را در برابر كارآگاهان قرار داده است كه هيچ قطعه راهنمايي ندارد.
19 ژوئن 2008 – سرنخي از هويت و علت قتل زن ناشناس وجود ندارد معماي جسدي مدفون در پارك ... پازل جنايي را در برابر كارآگاهان قرار داده است كه هيچ قطعه راهنمايي ندارد.
اراده مفاهمه وجود ندارد
اما درباره هويت آن دو نظريه اساسي وجود دارد: گروهي معتقدند كه آنچه وجود حقيقي دارد، ... روابطي مانند پدري و فرزندي يا مفاهمه كه از يك طرف تفهيم و از سوي ديگر فهم است، .
اما درباره هويت آن دو نظريه اساسي وجود دارد: گروهي معتقدند كه آنچه وجود حقيقي دارد، ... روابطي مانند پدري و فرزندي يا مفاهمه كه از يك طرف تفهيم و از سوي ديگر فهم است، .
متولي خاصي براي نوجوانان فراري وجود ندارد
از دلايل ديگر فاصله فرهنگي است كه بين محيط خانه، مدرسه و اجتماع وجود دارد كه اين فاصله، كودك را دچار بحران هويت ميكند. اين عامل خود يكي از عوامل اصلي فرار از مدرسه ...
از دلايل ديگر فاصله فرهنگي است كه بين محيط خانه، مدرسه و اجتماع وجود دارد كه اين فاصله، كودك را دچار بحران هويت ميكند. اين عامل خود يكي از عوامل اصلي فرار از مدرسه ...
يك جامعهشناس: شكلگيري هويت محلات ميتواند سبب تقويت ...
وي ادامه داد: هويت اجتماعي، احساس تعلقي است كه نسبت به يك واحد جمعي وجود دارد و شكل دهنده هويت است. به عقيده وي در تعريف هويت شهري توجه به 4 مقوله قلمرو ...
وي ادامه داد: هويت اجتماعي، احساس تعلقي است كه نسبت به يك واحد جمعي وجود دارد و شكل دهنده هويت است. به عقيده وي در تعريف هويت شهري توجه به 4 مقوله قلمرو ...
هيج نظارتي بر فرآوردهاي لبني فله وجود ندارد
هيج نظارتي بر فرآوردهاي لبني فله وجود ندارد خبرگزاري فارس: معاون غذا و داروي وزارت ... در كشور وجود ندارد و توصيه ما به مردم شهرها اين است كه از اين فرآوردهها استفاده نكنند. ... هویت حیوانات تنها با یک عکس · هيج نظارتي بر فرآوردهاي لبني فله وجود ندارد ...
هيج نظارتي بر فرآوردهاي لبني فله وجود ندارد خبرگزاري فارس: معاون غذا و داروي وزارت ... در كشور وجود ندارد و توصيه ما به مردم شهرها اين است كه از اين فرآوردهها استفاده نكنند. ... هویت حیوانات تنها با یک عکس · هيج نظارتي بر فرآوردهاي لبني فله وجود ندارد ...
مهدوی، دونده دوپينگی كه وجود خارجی ندارد!
مهدوی، دونده دوپينگی كه وجود خارجی ندارد! ... آيا از موضوع دوپينگ ورزشكاري به نام شاهرخ مهدوي اطلاع دارند يا نه ميگويد: من مسئول هويت ورزشكاران دووميداني نيستم، شما اين ...
مهدوی، دونده دوپينگی كه وجود خارجی ندارد! ... آيا از موضوع دوپينگ ورزشكاري به نام شاهرخ مهدوي اطلاع دارند يا نه ميگويد: من مسئول هويت ورزشكاران دووميداني نيستم، شما اين ...
رييس جهاد دانشگاهي و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي:بيشتر ...
طيبي با اشاره به اينكه شكاف هويتي بين نسل گذشته و امروز وجود ندارد گفت: اگر نگراني هايي در اين حوزه ديده مي شودعامل آن جامعه است و جوانان بايد بدانند كه انقلاب ...
طيبي با اشاره به اينكه شكاف هويتي بين نسل گذشته و امروز وجود ندارد گفت: اگر نگراني هايي در اين حوزه ديده مي شودعامل آن جامعه است و جوانان بايد بدانند كه انقلاب ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها