واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دارالترجمة غيررسمي نويسنده:حسين كلهر ورود فيلمهاي خارجي به شبكه زيرزميني از دوطريق انجام ميشود؛ روش قديميتر: نسخة اصل ديويدي فيلمها يا نسخهاي كه در سينما فيلمبرداري شده (اصلاحاً نسخهپردهاي) به وسيله مسافران به طور قاچاقي به كشور وارد ميشود. روش جديدتر: نسخه اصل يا پردهاي فيلمها و سريالها از اينترنت و سايتهاي مخصوص، دانلود ميشوند. براي توزيعكنندگان فيلمهاي خارجي روش دوم راحتتر و كمخطرتر است. با رواج يافتن استفاده از خطوط اينترنت پرسرعت ADSL در كشور، دانلود كردن فيلمهاي خارجي بسيار راحتتر شده است. هرچند مسئولان وزارت ارتباطات با افزايش دانلودت فيلم،موسيقي، نرمافزار و... احساس خطر كردند و اعلام كردند كه كاربران خانگي از اين پس تنها ميتوانند از اينترنت ADSL حداكثر با 128كيلوبايت استفاده كنند اما اين محدوديت هم جلوي تكثيركنندگان فيلمهاي خارجي را نگرفت. مقدمه: پيدا كردن يك مؤسسة نشر سريالهاي زيرزميني به راحتي پيدا كردن خود ديويديهاي زيرزميني نبود. نكته اول اينكه اين مؤسسات زيرنويس كار(!) مجوز درست و درماني ندارند؛ يعني يا يك دفتر كوچك بدون تابلو هستند يا مربوط به مؤسسهاياند كه براي توليد زيرنويس مجوز ندارند. گاهي اوقات هم مؤسسات تصويري و استوديوهاي خصوصي ضبط صدا، باتوجه به مقبوليت يك سريال آن را ترجمه ميكنند. %- مترجم شماره هفت بفرماييد!: راهروي ساختمان يك طبقة خالي است و هيچچيز هم نظر شما را به خود جلب نميكند؛ نه عكس، نه پوستري از سريالها و نه حتي يك كاغذ پرينت شده كه معرف فعاليت اين دفتر كوچك باشد. در را كه باز ميكنيم، فقط صداي ترقترق تايپ كردن ميآيد. 12-10تا جوان بيستوچندساله هركدام جلوي يك كامپيوتر نشستهاند و با هدفوني در گوش وچشماني دوخته شده به مانيتور تندتند تايپ ميكنند. هرچند لحظه يكبار هم از سرعتشان كم ميشود، چشمان خود را باريك ميكنند و تكهاي از فيلم را كه متوجه ديالوگهايش نشدهاند چندباره گوش ميدهند. اينكه آدمهاي اين رديف چندنفر در ميان و به فواصل زماني نامنظم خيمه ميزنند روي لپتاپ يا مانيتور كه بادقت بيشتري ترجمه كنند صحنه جالبي را بوجود ميآورد. گاهي ديكشنري كامپيوتر قات ميزند. آن وقت است كه هدفون را از گوششان در ميآورند و با اشاره دست از دوست بغلدستي معني اين كلمه در اين موقعيت را ميپرسند. اين همه آدم كه در يك گله جا دائماً روي مانيتور خم و راست ميشوند، سؤال ميكنند و ترقترق زيرنويسها را تايپ ميكنند، با گوشيهاي بزرگي كه به گوش دارند، آدم را ياد مركز 118 مياندازند. %- ترجمه به صرف سوسيس و كالباس : همهشان آقا هستند. كوچكترين آنها اميد 17ساله است و سينا كه مسئول اين دفتر است با 34بهار، بزرگترين مترجم است. محيطي كه تمام كارمندانش آقايان مجرد، زيرنظر دولت نباشد و به خاطر يك طبقه بودن همسايهاي هم نداشته باشد معلوم است كه چه آش شلهقلمكاري ميشود. علاوه بر تمام اينها، دوستي قبلي چندتا از اين مترجمها باهم و گذران روزي 12-10ساعت در اين اتاق 4×8 آنها را خيلي با هم اُخت و صميمي كرده است. حوصلهشان كه سر ميرود، تقريباً هردوساعت يكبار گوشيها را ميكنند، جوك ميگويند و از شيرينكاريهايي كه به صورت زيرنويس فيلم به خورد ملّت دادهاند، غش و ضعف ميروند. هنوز باورمان نميشود كه خوراك فرهنگي هرشبي سريالبينها از اين دارالرتجمههاي غيررسمي بيرون ميآيد. اميد-17 اين كار را از آگهي روزنامه پيدا كردم. زبانم بد نيست، خوره فيلم و سريال هم هستم و براي كلاس كنكور هم بايد دنبال كار ميگشتم. فيلمها و سريالهايي را كه ترجمه ميكنم، آقا سينا معمولاً دستكاري نميكند؛ مگراينكه اصطلاحي نوشته باشم كه نامأنوس باشد. منظورم بيادبانه نيست؛ چون هنوز دبيرستاني هستم، لغات و اصطلاحاتي بين خودمان داريم كه شايد حتي براي جوانهايي كه دو- سه سال از ما بزرگترند ناآشنا باشد. آقاسينا هم آدم بامعرفتي است و پول به موقع ميدهد. براي هر قسمت 60هزار تومان به من دستمزد ميدهد؛ علاوه بر اينكه برخلاف بعضي از شركتهاي ديگر، كلّ يك سيزن را به آدم ميدهد تا ترجمه كند. اينجوري، هم آدمهاي سريال را ميشناسيم و هم اصطلاحاتي را كه در يك سريال زياد به كار ميروند و به قول ميثم، زبان تخصصي آن سريال را ياد ميگيريم. از همه مهمتر اينكه مطمئنيم تا چند هفته كه اين سيزن را ترجمه ميكنيم، درآمدمان هم تضمين شده است. داوود-24 من مترجم رسمي صدا و سيما بودم. خيلي كلاس داشت اما وقتي سينا از من خواهش كرد كه به اينجا بيايم، استقبال كردم. به اندازه صدا و سيما پرستيژ ندارد اما از حقوق راضي هستم. ساعتهاي كاري و حتي سريالي كه براي ترجمه انتخاب ميكنم به اختيار خودم هستند. البته كاركردن در اينجا باعث نشده از محيطهاي رسمي دور شوم. هنوز گاهي راديو ميروم و مقالههاي دانشجويي رشتههاي هنري را ترجمه ميكنم. اگر هم دوستان در شركتهاي خود مهمان خارجي داشته باشند، به عنوان مترجم همراه، چند روزي به آنها كمك ميكنم. ترجمة حرفهاي اين سياههاي آمريكايي واقعاً مشكل است. باوجود اينكه تكست(متن) هم دستمان است، توي هيچ لغتنامهاي نميشود اصطلاحهايشان را پيدا كد. مشكل ديگر اينكه وسواس زيادي به خرج ميدهم و سرعت ترجمهام به شدّت پايين است. چون قبلاً ساعتي پول ميگرفتيم، عادت كردهايم كه كار را كش بدهيم. اينجا پروژهاي پرداخت ميكنند. دقت و وسواسم كم شده است. آنموقع مثل مديران دوبلاژ به هماهنگي جمله فارسي و انگليسي دقت ميكردم و به شخصيت آدمهايي كه ديالوگهايشان را برگردان ميكردم، براي همين دغدغة اصلي من اينجا فقط انتقال مفهوم است. سينا34- مدير دفتر اصليترين سؤال ما از آقاي مدير، گردش مالي در يك چنين تجارتي بود. باوجود اين همه هزينه، چه سودي عايد اين دفتر ميشود؟ «اين دفتر و امثال اين اتاقهاي ترجمه، نقشي در فروش ديويديها ندارند. منظورم اين است كه سود حاصل از فروش سريالها به ما نميرسد. اين كار ما مثل دارالترجمهها يك كار صرفاً ترجمهاي است و بر مبناي سفارش. پيش از اين تعداد زيادي فيلم سينمايي و انيميشن را زيرنويس كردهايم و پيشتر هم بنا به سفارش يك شركت ديگر، مستندهاي حياتوحش بيبيسي را زيرنويس ميزديم. باتوجه به روند رو به رشد سريالبيني بين همة افراد جامعه، آدمهاي مختلف با نظر به شناختي كه از توانايي من و بچههاي گروهم داشتند، تعداد زيادي سريال را به ما سفارش دادند. متأسفانه اجازه ندارم كه نام شركت توزيع سريالها را بياورم اما در تعداد زيادي از فروشگاههاي محصولات فرهنگي و كامپيوتري، ديويديهاي شركت مادر ما با زيرنويسهايي كه در همين دفتر تهيه شدهاند با قيمت هر حلقه 1500 تومان به فروش ميرسند. از آنجا كه اعتقاد داريم كارمان فرهنگي است، زيرنويسها را روي اينترنت هم به اشتراك ميگذاريم. از من نشنيده بگيريد كه تلويزيونهاي فارسيزبان- مثلmbcpersia - بعد از مذاكره با سازندگان سريالها، زيرنويس آن را براي پخش از ما ميخرند». منبع:نشريه همشهري جوان؛ ش245 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]