تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827734767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترس، دروغ، شك به روايت فرهادي


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ترس، دروغ، شك به روايت فرهادي
جدايي نادر از سيمين
نگاهي به ديالوگ‌‌ها و نماهاي كليدي «جدايي نادر از سيمين» «جدايي نادر از سيمين» روايت فرهادي از ترس، دروغ و شك است كه او قصد دارد مخاطب راجع به آن قضاوت كند. او سعي كرده با استفاده از صحنه‌هاي حاشيه‌اي مثل پرسيدن سوال درسي از ترمه، حرف‌هايش را بزند.«جدايي نادر از سيمين» فيلمي از اصغر فرهادي است كه تاكنون جوايز بسياري از جشنواره‌هاي برلين، فجر و آسياپاسيفيك دريافت كرده است.داستان اين فيلم درباره زن و شوهري (نادر و سيمين) است كه قصد دارند پس از 14 سال از هم جدا شوند. نادر و سيمين نمايندگاني از طبقه متوسط به بالاي جامعه هستند. پدر نادر كه مبتلا به آلزايمر است، نياز به مراقبت دارد و آن‌‌ها راضيه (ساره بيات) را براي انجام نگهداري پدر به خانه مي‌آورند.راضيه كه فردي متدين است روزي براي رفتن به دكتر، دست پدر نادر را مي‌بندد تا وقتي برمي‌گردد تكان نخورد و مشكلي برايش پيش نيايد. از قضا آن روز نادر زود به خانه مي‌آيد و چند بار در مي‌زند ولي كسي در را باز نمي‌كند. در نهايت به داخل خانه مي‌رود و با پدرش كه از روي تخت افتاده‌، مواجه مي‌شود.داستان اين فيلم درباره زن و شوهري (نادر و سيمين) است كه قصد دارند پس از 14 سال از هم جدا شوند. نادر و سيمين نمايندگاني از طبقه متوسط به بالاي جامعه هستند. پدر نادر كه مبتلا به آلزايمر است، نياز به مراقبت دارد و آن‌‌ها راضيه (ساره بيات) را براي انجام نگهداري پدر به خانه مي‌آورند.نادر پس از تيمار كردن پدرش با راضيه مواجه مي‌شود و با او بحث مي‌كند و به او تهمت دزدي از كشوي داخل اتاق مي‌زند. تماشاگر در ابتداي فيلم ديده است كه پول‌‌هاي داخل اتاق را سيمين به جهت حساب كردن پول كارگرها برداشته بود.در ادامه راضيه مي‌گويد من دزدي نكردم و اگر دزدي كرده بودم الان اينجا حضور نداشتم. كشمكش ادامه مي‌يابد تا اين كه نادر، راضيه را -كه حامله است - به بيرون از خانه هل مي‌دهد.
جدايي نادر از سيمين
پس از اين حركت به نادر خبر مي‌دهند كه راضيه حامله بوده و بچه‌اش در اثر ضربه تو سقط شده است.كار به شكايت و دعوا مي‌رسد و حجت، همسر راضيه (شهاب حسيني) كه شخصي بدهكار است، بارها با نادر دعوا مي‌كند.پس از شكايت راضيه از نادر، نادر هم از راضيه به دليل بستن دست پدرش شكايت مي‌كند.در اين بين «ترمه» فرزند نادر و سيمين (با بازي سارينا فرهادي) شاهد كل ماجراست و به نوعي مي‌خواهد تصميم‌گيري كند.داستان ادامه مي‌يابد تا اينكه نادر به حرف خود درباره آسيب ديدن پدرش توسط راضيه شك مي‌كند و راضيه هم به سقط شدن بچه‌اش با ضربه نادر شك مي‌كند. (راضيه روز قبل از حادثه با يك ماشين تصادف كرده بود و نادر هم براي بيرون آوردن پدرش از دستشويي به درب دستشويي ضربه زد).سيمين با همسر راضيه صحبت مي‌كند تا مبلغي را بگيرند و ماجرا ختم شود.نادر كه در ابتدا راضي به اين كار نمي‌شود و مي‌گويد من پول زور به هيچ كس نمي‌دهم، به همراه همسر و فرزند خود به خانه راضيه و حجت مي‌رود. طلب‌كارهاي حجت هم نشسته‌اند و نادر مي‌گويد من پول را مي‌دهم ولي قبل از آن راضيه بايد روي قرآن دست بگذارد و بگويد من باعث سقط شدن بچه او هستم. راضيه هم اين كار را نمي‌كند و حجت متوجه ماجرا مي‌شود و از خانه بيرون مي‌رود.سكانس پاياني فيلم را هم يا ديده‌ايد و يا خواهيد ديد.«اصغر فرهادي» در «جدايي نادر از سيمين» سعي كرده با استفاده از صحنه‌هاي حاشيه‌اي مثل پرسيدن سوال درسي از ترمه، حرف‌هايش را بزند.فيلم او با «درباره الي...» فاصله‌هاي زيادي دارد. در فيلم قبلي صحنه‌‌هاي اضافه ديده نمي‌شود ولي در اين فيلم نماهاي اضافه مثل سوار كردن پدر به ماشين يا بالا آوردن او و يا حضور ترمه در ماشين و نماهاي بسيار ديگر مي‌توانست حذف شود تا ريتم فيلم تند شود. با اين كه موضوع فيلم، مخاطب را تا انتها سر صندلي سينما نگه مي‌دارد ولي وجود صحنه‌هاي زايد، مخاطب را خسته و كلافه مي‌كند.
جدايي نادر از سيمين
نكته ديگر در مورد اين فيلم، عدم استفاده از موسيقي‌ است كه در برخي صحنه‌ها به شدت احساس مي‌شود. البته پخش موسيقي‌هاي غيرمستقيم فيلم، يكي در داخل ماشين و از طريق ضبط و دو موسيقي ديگر از طريق راديوي خانه نادر تا حدودي از اين فضاي كلافه‌كننده و عصبي تلطيف مي‌كند كه البته كافي نيست.با تمام اين تفاصيل، نمي‌توان از دوربين‌ روي دست‌هاي خوب محمود كلاري، فيلمنامه و كارگرداني قوي فرهادي چشم‌پوشي كرد ولي همه موافقان و مخالفان اين فيلم تا رسيدن به «درباره الي...» فاصله‌ها دارد.در ادامه اين يادداشت شما را با برخي ديالوگ‌ها و نماهاي كليدي فيلم آشنا مي‌كنم تا زمان تماشاي فيلم توجه بيشتري به آن‌‌ها كنيد و درباره موضوع و مضمون فيلم قضاوت كنيد.- تيتراژ اين فيلم با صحنه كپي از صفحات شناسنامه براي ارائه به دادگاه آغاز مي‌شود و نادر (پيمان معادي) و سيمين (ليلا حاتمي) در دادگاه درباره اختلافات‌شان صحبت مي‌كنند.- در سكانس ابتدايي فيلم در دادگاه، دليل سيمين براي جدايي، رفتن به خارج از كشور است كه در اين رابطه مي‌گويد: «من ترجيح مي‌دهم دخترم در اين شرايط بزرگ نشود».- پس از پايان دادگاه، سيمين وسايلش را جمع مي‌‌كند تا به خانه مادرش برود. لحظه رفتن سي‌دي شجريان را مي‌برد و وقتي نادر به او مي‌گويد هر كدام را كه مي‌خواي ببر، مي‌گويد: من فقط همين را مي‌برم.
جدايي نادر از سيمين
- در نمايي از فيلم، «ترمه» در پمپ بنزين به ماشين پدرش بنزين مي‌زند. وقتي كه داخل ماشين مي‌شود، مي‌گويد «همه نگاه مي‌كنن». پدر هم مي‌گويد: «بذار نگاه كنن». نادر از دخترش مي‌پرسد بقيه پول را گرفتي، ترمه مي‌گويد نه، بقيه‌اش انعام است. پدر مي‌گويد «زماني انعام مي‌دهند كه خود طرف بنزين بزند». در نهايت او را مجبور مي‌كند بقيه پول را پس بگيرد و در نهايت مابقي پول را هم به خود او مي‌دهد. نادر با اين كار به دخترش ياد مي‌دهد حق‌اش را بگيرد.- در قسمتي از فيلم راضيه به دخترش مي‌گويد كيسه آشغال‌ها را بيرون ببر. كيسه آشغال‌ها پاره و راه‌پله كثيف مي‌‌شود. همسايه ‌آن‌ها از راضيه تقاضا مي‌كند آشغال‌ها را با سطل بيرون ببرد كه راضيه مي‌گويد ببخشيد سرم گيج رفت و كيسه آشغال‌ها پاره شد. اين دروغ كوچك جلوتر و در زماني كه قرار است همسايه‌ها شهادت دهند، برايش مشكل‌ساز مي‌‌شود.- در نماي مهمي از فيلم كه گويي فرهادي مي‌خواهد شعار بدهد، نادر معني لغاتي را از ترمه مي‌پرسد. اولين كلمه «نهضت» است كه ترمه «جنبش» معنا مي‌كند. كلمه دوم «باديه» است كه ترمه به اشتباه مي‌گويد «باد تند» و نادر آن را با واژه «بيابان» اصلاح مي‌كند.كلمه سوم «گارانتي» است كه ترمه مي‌گويد «ضمانت». نادر مي‌گويد ضمانت عربي است و بايد بگويي «پشتيبان». ترمه مي‌گويد معلم‌مان گفته است. نادر هم مي‌گويد: چيزي كه غلطه، غلطه! حالا هر كي مي‌‌خواد گفته باشه يا هر جا مي‌خواد نوشته باشه.- نادر زماني كه وارد خانه مادرزنش مي‌‌شود، مردي در حال تنظيم شبكه‌هاي ماهواره است و در بك‌گراند آن فردي در حال نماز خواندن.
جدايي نادر از سيمين
- وقتي معلم خصوصي ترمه، خانم قرايي (با بازي مريلا زارعي) براي شهادت دادن به دادگاه مي‌آيد، با سيمين برخورد مي‌كند و از او مي‌پرسد من چه چيزي بايد بگويم. سيمين به او مي‌گويد: «به نظرم واقعيت را بگوييد.»-در نماي ديگري وقتي مادر سيمين از ترمه سوال درسي مي‌پرسد، ترمه در جواب مي‌گويد: «در زمان ساسانيان، مردم به دو دسته اشراف و بزرگان و مردم عادي تقسيم مي‌شدند».- حجت (شهاب حسيني) به مامور دادگاه مي‌گويد: «من رو از حبس مي‌ترسوني، برو از خدا بترس. حرف نزنم كه چي، كه حقمُ بخورن».- زماني كه نادر قصد دارد به همسايه‌شان زنگ بزند، ترمه از او مي‌پرسد «چرا مي‌خواي زنگ بزني؟» نادر در جواب مي‌گويد: «براي اينكه حواسش باشه براي تحقيقات ميان». ترمه در ادامه مي‌گويد: «اگه قراره راستش رو بگه، چرا بايد حواسش باشه».- در جريان جر و بحث نادر و سيمين، نادر خطاب به او مي‌گويد: «بچه تو بايد همين جا بزرگ بشه كه مثل تو ترسو بار نياد. تو مي‌ترسي اينجا وايسي».- ترمه كه حواسش به همه چيز است، از پدرش مي‌پرسد اگر نمي‌دانستي راضيه حامله است، از كجا فهميدي خانم معلم به او شماره دكتر داده است.- نادر به دخترش مي‌گويد: «قانون اين چيزا حاليش نيست. ميگه مي‌دونستي يا نمي‌دونستي».- در صحنه‌اي، «ترمه» بچه كوچكي را با حسرت نگاه مي‌كند كه به راحتي روي پاي مادرش خوابيده است.سينما و تلويزيون تبيان خبرگزاري فارس 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 601]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن