محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827726160
آثاري كه رنگ پرده را نديدند
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آثاري كه رنگ پرده را نديدند نويسنده: شاپور عظيمي *اسماعيل فصيح روز 25 تير در بيمارستان شركت نفت در تهران درگذشت . كمتر كسي او را در مجامع ادبي يا هنري ديده بود و تقريباً به جز يكي دو مورد ، هيچ گاه تن به گفت و گو نداد . نويسنده اي كه در تمام عمرش حاضر نشد در مورد رمان ها ، داستان ها و شخصيت هاي آثارش حرفي بزند؛ چون اعتقاد داشت چنين كاري نقض غرض است . او باور داشت كه نبايد مانند نويسنده مورد علاقه اش -ارنست همينگوي - دائماً خود را به آثار منتشر شده اش سنجاق كند و توضيح دهد كه اين جا يا آن جا چه منظوري داشته است . او در حالي درگذشت كه با وجود علاقه قلبي اش ، هرگز نتوانست شاهد ساخته شدن فيلمي براساس آثارش باشد . علاقه شخصي به سينما و آثاري مانند كازابلانكا، همچنين اعتقاد بسياري از سينماگران و علاقه مندان و خوانندگان آثارش به (سينمايي بودن) رمان ها و داستان هاي فصيح ، فرصت مناسبي در اختيارمان مي گذارد تا با نگاهي مختصر به زندگي ، آثار و شكل روايت گري اش ، اندكي در اين امر كندوكاو كنيم كه اگر جلال آريان(معروف ترين مخلوق ادبي فصيح و شخصيت اصلي بسياري از آثارش ) معادلي سينمايي پيدا مي كرد ، آيا براي آن هايي كه در كتاب هاي فصيح با چنين شخصيتي زندگي كرده اند ، همان جلال آريان آشنا و هميشگي مي بود ؟ اسماعيل فصيح(كه نزديكانش او را ناصر صدا مي زدند ) متولد دوم اسفند 1313 در تهران ، زير بازارچه درخونگاه، به گفته خودش فرزند سيزدهم يا چهاردهم (ارباب حسن) يكي از كاسب هاي آن محله (همان محله اي كه مكان رخدادهاي چند رمانش بود) پس از گرفتن ديپلم طبيعي در 1331 با پرداخت صدتومان به اداره نظام وظيفه ، معافيت دائم گرفت و در 1335 از راه استانبول به پاريس و سپس به آمريكا رفت و ليسانس شيمي گرفت . در همان جا ازدواج كرد و ليسانس ادبيات انگليسي هم گرفت . پس از مرگ ناگهاني همسرش ، به ايران بازگشت و با ترجمه براي موسسه انتشارات فرانكلين و سپس استخدام در شركت ملي نفت ايران(با معرفي نامه اي از صادق چوبك) به اهواز رفت و در 1347 اولين رمانش شراب خام ، زير نظر نجف دريابندري و با ويرايش بهمن فرسي در انتشارات فرانكلين چاپ شد . در 1349 مجموعه داستان هاي كوتاه و پيوسته خاك آشنا و در 1351 دل كور منتشر شدند . در 1358 داستان جاويد ، در 1362 ثريا در اغما (كه خودش آن را به انگليسي ترجمه كرد) و در 1366 زمستان 62 از او منتشر شد . فصيح در كنار نوشتن ، دستي نيز در ترجمه داشت و در زمينه روان شناسي ، دو كتاب وضعيت آخر و ماندن در وضعيت آخر آثار مشهور تامس هريس را ترجمه كرد كه تقريباً پانزده سال است كه سال به سال چاپ مي شوند . بجز ترجمه مجموعه استادان داستان كه برگزيده اي از داستان هاي نويسندگان سرشناس خارجي است ، چند سال پيش رمان خواهر كوچيكه اثر ريموند چندلر را نيز به فارسي برگردانده است . فصيح ، ترجمه هاي ديگري نيز دارد . بهمن فرمان آرا اعتقاد دارد كه فصيح صاحب آثاري است به شدت تصويري كه قابليت تبديل شدن به فيلم و حتي سريال را دارند . خود فصيح در تنها گفت و گوي جمعي اش كه در شماره مهر/آبان1373 نشريه (كلك) منتشر شده ، اشاره مي كند كه عشق به فيلم و سينما هميشه در او بوده است : (چيز ديگري هم كه خيلي در زندگي و خيال پردازي من تأثير داشت ، فيلم است ... شايد هم علاقه من به كتاب و فيلم بر هم تأثير داشته اند كه احتمالاً داشته اند .) او در همان گفت و گو در پاسخ به اين پرسش كه فيلم هاي محبوبش چه آثاري هستند ، مي گويد : (دوست هنرمندي در همسايگي دارم كه آرشيوي بزرگ از فيلم هاي هنري اسكاربرده دارد ، يك چيزي بيش تر از پنجاه تا فيلم ... كه در واقع فيلم هاي اسكاربرده زندگي من هستند . فيلم هايي كه در من تأثير شديد گذاشته اند . مثلاً من مي توانم آخر شب ها يا صبح هاي زود تنها بنشينم و كازابلانكا يا بربادرفته يا آمادئوس را اقلاً ماهي يك بار تماشا كنم .) او در همان جا اشاره مي كند كه در سال 1355 از طرف شبكه دوم تلويزيون ، فردي نزد او مي آيد تا اجازه ساخت سريالي بر اساس رمان شراب خام را از او بگيرد . ظاهراً اين سريال با بازي مرحوم پرويز فني زاده و داود رشيدي در 31 قسمت ساخته مي شود و قرار بوده در پاييز 1357 از اين شبكه پخش شود اما به دليل وقايع انقلاب در همان سال ، هرگز چنين نشد . تقريباً تمام رمان هاي فصيح همواره در جذب مخاطبان موفق بوده اند و هر كدام به چاپ هاي متعدد رسيده اند . زمستان 62 احتمالاً شناخته شده ترين رمان اوست كه اولين بار در 1366 منتشر شد و پس از آن تا سال هاي بسيار اجازه انتشار نداشت . در همان دوران فرمان آرا بر اساس اين كتاب ، فيلم نامه اي نوشت اما نتوانست آن را بسازد . همچنين بر اساس داستان جاويد فيلم نامه اي نوشت كه آن هم ساخته نشد . فصيح پذيرفت كه فرمان آرا رمان ديگري از او را نيز به فيلم برگرداند . براي همين پيش از انتشار ، نسخه تايپ شده باد كهن را در اختيار فرمان آرا قرار داد . اين بار نيز فصيح نتوانست شاهد ساخته شدن فيلمي بر اساس اين داستان به شدت غريب و اسرارآميز با درون مايه اي كاملاً عرفاني باشد . ويژگي مهم كه در ميان آثار فصيح به چشم مي خورد ، آدم ها و روابطي است كه با يكديگر دارند ؛ آنها همگي ايراني اند و براي خوانندگان آشنا هستند . اين ويژگي در تمام داستان هاي فصيح ديده مي شود . چه داستان هايي كه در شرايط امروز و اين سال ها روي مي دهند و چه آن هايي كه مانند شراب خام ، داستان جاويد يا دل كور در زمان گذشته اتفاق مي افتند . بافت و تركيب پيچيده اي در رمان هاي او ديده نمي شود . برخي از آثارش درون مايه اي پليسي دارند و جلال آريان ، گاهي در قامت يك كارآگاه ظاهر مي شود . فردي گم مي شود و به عادت مألوف ، جلال آريان باخبر مي شود و حالا بايد دنبال گم شده ، ترك يار و ديار كند يا در همين تهران ، مانند فيليپ مارلو در آثار چندلر ، دنبال شان بگردد : زمستان 62، درد سياوش ، شهباز و جغدان ، فرار فروهر، تراژدي/كمدي پارس ، كشته عشق . در اين ميان گاهي آريان با محبوبي كه در گذشته اي دور گمش كرده ، روبرو مي شود و عشق قديم بار ديگر جوانه مي زند . اما هرگز همه چيز آن طور كه او و ما مي خواهيم پيش نمي رود . يا دست اجل از آستين درمي آيد و معشوق جان مي بازد يا جلال آريان تنهاتر از هميشه ، به سر خانه اول باز مي گردد . معمولاً در چنين مواقعي يا دوباره به سراغ كتابي مي رود كه در طول رمان مشغول خواندن آن بوده ، يا در وانفساي خاطرات گذشته فرو مي رود . اما يك چيز قطعي است. جلال آريان انگار هيچ وقت قرار نيست رنگ قرار و آرامش را ببيند . بايد هميشه تنها بماند . خيلي هابر اين امر صحه مي گذارند كه دامنه و برد يك فيلم ، حتي از كتابي كه از آن اقتباس مي شود بيش تر است . تيراژ 2000 نسخه اي يك كتاب و خوانندگان آن كجا و مخاطبان چندين هزار نفري يك فيلم كجا ؟ شايد به همين دليل است كه گاهي در اقتباس يك كتاب براي سينما ، شاهد پيچ و خم هاي دست و پاگير بيش تري هستيم . گويي تخيل سينمايي حساسيت بيش تري از تخيل ادبي دارد . به همين نسبت ، چاپ يك كتاب ، گاهي آسان تر از دريافت پروانه نمايش يك فيلم از نهادهاي مربوط است . در فضاهاي كلي آثار فصيح لحظاتي وجود دارد كه برگردان سينمايي آن ها كار را براي فيلم نامه نويس و كارگرداني كه قرار است آن لحظه ها را بسازد ، دشوار مي كند . پاره اي از رفتارها و گفته هاي شخصيت هاي كتاب هاي فصيح كه به شخصيت پردازي آن ها باز مي گردد ، بعيد است به زبان سينما برگردانده شوند . در واقع چنين مواردي را مي شود در امتداد تفاوت هاي سينما و ادبيات نيز جاي داد؛ تفاوت هايي كه مي توانند دليلي پذيرفتني براي عدم رغبت فيلم سازان براي اقتباس سينمايي از آثار ادبي باشند . به هر حال بايد پذيرفت كه تفاوت ادبيات و سينما گاهي بنيادين است . احمد اميني كه تعامل سينما و ادبيات يكي از دل مشغولي هايش بوده و هست و در اين زمينه كتابي در مورد فيلم هايي كه بر اساس آثار داستايفسكي ساخته شده اند نوشته و در سال 1368 نيز به بهانه بخش (سينما و ادبيات ) در جشنواره فجر ، مجموعه اي به همين نام نوشته و فراهم كرده ، يكي از فيلم سازان دوستدار آثار فصيح است و همواره كارهايش را دنبال كرده است . او مي گويد :(چند سال پيش با تهيه كننده يكي از سريال هايم كه او هم آثار فصيح را دوست داشت ، در مورد شخصيت جلال آريان حرف مي زديم . به نظر من اين شخصيت بسيار زنده و باورپذير است . ما حتي تصميم گرفتيم براي نوعي اداي دين به خلق چنين شخصيتي ، يكي از قهرمان هاي آن سريال را نزديك به شخصيت آريان پرداخت كنيم .) با اين حال ،اميني نيز به تفاوت ادبيات و سينما باور دارد : (آثاري وجود دارند كه تنها روي كاغذ جان مي گيرند ، زنده اند و در شكل ادبي داراي معنا هستند ، اما وقتي به فيلم برگردانده مي شوند، خاصيتشان از دست مي رود . سال ها پيش در نقدي بر فيلم شناگر اثر فرانك پري(براساس داستاني از جان چيور) به همين مسأله اشاره شده بود كه پاره اي از آثار ادبي به سينما درنمي آيند ، چون خيلي ادبي هستند . در بسياري از آثار مرحوم اسماعيل فصيح صحنه هاي تكان دهنده سينمايي وجود دارد . مثل آن صحنه كه در درد سياوش مردي سر يك گوسفند را مي برد و خون آن را در همه جا پخش مي كند . فصيح يك قصه گو به معناي واقعي كلمه است . داستان هايش خيلي روان پيش مي روند و دچار سكته نمي شوند . با اين همه ، شكل روايي در آثار او خواندني اند و نه ديدني .) رمان ها و داستان هاي اسماعيل فصيح نمونه اي از فاصله ميان روايت ادبي و سينمايي هستند . فصيح در جاهايي از نوشته هايش ، از فاصله گذاري هاي روايت سينمايي در يك نوع ادبي استفاده كرده است . مثل پايان زمستان 62 كه شهيد شدن منصور فرجام جوان در جبهه و خروج مريم جزايري و لاله از ايران ، به شيوه تدوين موازي روايت مي شود . اما او در مقام يك مؤلف براي روايت داستان هايش از ابزارهاي ادبي استفاده مي كند كه تنها متكي به ذهنيت خواننده اند و تصويري در كار نيست تا همه چيز را براي تماشاگر فراهم كند و به او بدهد . درواقع مي شود گفت كه فصيح در نوع روايت ادبي اش حتي از مؤلفه هاي سينمايي نوآر هم استفاده مي كند (كه خود،برگرفته از ادبيات پليسي است) اما اين همه را در خدمت يك روايت ادبي قرار مي دهد تا خواننده به تدريج و در طول داستان ، در ذهنش تصويري از قهرمان و كنش هايش پيدا كند . خود فصيح هم در همان نشريه (كلك) به چنين نكته اي اشاره كرده است :(...درباره كتاب بايد گفت كه از ميان چندين وسيله هنري كه داريم- از موسيقي بگيريم ، نقاشي ،شعر،رمان، فيلم و چيزهاي ديگر - من فكر مي كنم كتاب و به طور كلي داستان ، به فرد خيلي نزديك تر است تا حتي فيلم در ويدئو و در تنهايي. چرا؟ چون وقتي رمان مي خوانيد ، شما هستيد و كلمات و مركب و كاغذ ... بدون تصوير ، بدون موسيقي و بدون حس و احساس شعر . بنابراين شما بيش تر داخل آن مي رويد و بخشي از آن مي شويد . فيلم كمتر مي تواند آن اثر را داشته باشد ، حتي بهترين فيلم ها هم كه از روي كتاب هاي بزرگ ساخته شده اند ، باز اثر كتاب را ندارند .) نوشته هاي فصيح از اين قاعده كه خودش به آن باور دارد ، جدا نيستند . شيوه روايت او ، ادبي است و به تخيل خواننده نياز دارد . توصيف هاي او از جلال آريان ، به گونه اي اند كه هر بازيگري ، هر چند توانا ، اگر نقش او را بازي كند ، هم چنان نمي تواند به تصوير ذهني خواننده از اين شخصيت نزديك شود . آريان در لابه لاي صفحه هاي رمان هاي او نفس مي كشد و نه بيرون از آنها . اگر چه كنش هايي بيروني و پر از (آنتريك) همواره در داستان هاي فصيح يافت مي شوند اما ريتم توصيف اين كنش ها تابعي از نوع روايت ادبي او هستند . چه داستان هايي كه روايت اول شخص مفرد هستند و چه آن هايي كه راوي سوم شخص مفرد دارند . همواره نظرگاه نويسنده به شكل يك داناي كل محدود ، اطلاعات را به خواننده منتقل مي كند . مي دانيم كه بازنمايي تصويري چنين نقطه ديدي در سينما ، اگر نگوييم غيرممكن ، اما دست كم دشوار است . شايد همين مهم ترين دليل براي به فيلم درنيامدن آثار او باشد . مثل اين است كه فصيح اصرار دارد خواننده اش را در خلوت بنشاند و برايش داستاني روايت كند كه بيش تر با هوش و ذهن او سروكار دارد تا با چشم و دل او . منبع:نشريه ماهنامه سينمايي شماره398 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]
صفحات پیشنهادی
آثاري كه رنگ پرده را نديدند
آثاري كه رنگ پرده را نديدند نويسنده: شاپور عظيمي *اسماعيل فصيح روز 25 تير در بيمارستان شركت نفت در تهران درگذشت . كمتر كسي او را در مجامع ادبي يا هنري ديده ...
آثاري كه رنگ پرده را نديدند نويسنده: شاپور عظيمي *اسماعيل فصيح روز 25 تير در بيمارستان شركت نفت در تهران درگذشت . كمتر كسي او را در مجامع ادبي يا هنري ديده ...
اسماعيل فصيح درگذشت
آثاري كه رنگ پرده را نديدند نويسنده: شاپور عظيمي *اسماعيل فصيح روز 25 تير در بيمارستان شركت نفت در تهران درگذشت . كمتر كسي او را در مجامع ادبي يا هنري ديده .
آثاري كه رنگ پرده را نديدند نويسنده: شاپور عظيمي *اسماعيل فصيح روز 25 تير در بيمارستان شركت نفت در تهران درگذشت . كمتر كسي او را در مجامع ادبي يا هنري ديده .
آغاز اكران فيلمهاي فرهنگي /تجويز مسكني ديگر براي تن رنجور ...
زماني كه موج ساخت فيلمهايي متفاوت از آثار سينماي بدنه به وجود آمد، بحث ايجاد امكان ... خواسته متناقض منجر به تشكيل صف طولاني فليمهايي شد كه رنگ پرده نديدند يا به ...
زماني كه موج ساخت فيلمهايي متفاوت از آثار سينماي بدنه به وجود آمد، بحث ايجاد امكان ... خواسته متناقض منجر به تشكيل صف طولاني فليمهايي شد كه رنگ پرده نديدند يا به ...
تجویز مسکنی دیگر برای تن رنجور سینمای هنری ایران
زماني که موج ساخت فيلمهايي متفاوت از آثار سينماي بدنه به وجود آمد، بحث ايجاد ... دو خواسته متناقض منجر به تشکيل صف طولاني فليمهايي شد که رنگ پرده نديدند يا به ...
زماني که موج ساخت فيلمهايي متفاوت از آثار سينماي بدنه به وجود آمد، بحث ايجاد ... دو خواسته متناقض منجر به تشکيل صف طولاني فليمهايي شد که رنگ پرده نديدند يا به ...
مسكني براي تن رنجور سينما
زمانيكه موج ساخت فيلم هايي متفاوت از آثار سينماي بدنه بوجود آمد، بحث ايجاد امكان ... خواسته متناقض منجر به تشكيل صف طولاني فليم هايي شد كه رنگ پرده نديدند يا به ...
زمانيكه موج ساخت فيلم هايي متفاوت از آثار سينماي بدنه بوجود آمد، بحث ايجاد امكان ... خواسته متناقض منجر به تشكيل صف طولاني فليم هايي شد كه رنگ پرده نديدند يا به ...
مسيري که پيموده ايم ...
اين تفاوتي بود که دولت ميان فيلم هاي هنري و آثاري که صرفاً تجاري بودند و ... فيلم ها پروانه نمايش گرفتند ولي هرگز رنگ پرده را به خود نديدند و به نمايش هاي جشنواره اي ...
اين تفاوتي بود که دولت ميان فيلم هاي هنري و آثاري که صرفاً تجاري بودند و ... فيلم ها پروانه نمايش گرفتند ولي هرگز رنگ پرده را به خود نديدند و به نمايش هاي جشنواره اي ...
نگاهي به فيلم كنعان ساخته ماني حقيقي
جام جم آنلاين: «كنعان» از آن دسته آثاري است كه وظيفه دشواري در قبال برقراري .... از دو تجربه ويدئويي آبادان و كارگران مشغول كارند كه هيچگاه رنگ پرده را به خود نديدند، ...
جام جم آنلاين: «كنعان» از آن دسته آثاري است كه وظيفه دشواري در قبال برقراري .... از دو تجربه ويدئويي آبادان و كارگران مشغول كارند كه هيچگاه رنگ پرده را به خود نديدند، ...
نگاهى به فيلم «كنعان» ساخته مانى حقيقىماندن ميان روايت مدرن ...
احادیث و روایات: امام علی (ع):بهترين علم آن است كه مفيد باشد. ... تجربههاى پيشين او در فيلمسازى حرفهاى درايران، دو اثر ويدئويى بودند كه بنا به دلايلى رنگ پرده را به خود نديدند. «آبادان»، نخستين .... كميته تعرفه قيمتگذارى آثار نقاشى فعال مىشود.
احادیث و روایات: امام علی (ع):بهترين علم آن است كه مفيد باشد. ... تجربههاى پيشين او در فيلمسازى حرفهاى درايران، دو اثر ويدئويى بودند كه بنا به دلايلى رنگ پرده را به خود نديدند. «آبادان»، نخستين .... كميته تعرفه قيمتگذارى آثار نقاشى فعال مىشود.
مسكنى ديگر براى تن رنجور سينماى ايران
5 ا کتبر 2008 – زمانى كه موج ساخت فيلم هايى متفاوت از آثار سينماى بدنه به وجود آمد، بحث ... طولانى فليم هايى شد كه رنگ پرده نديدند يا به دليل مناسب نبودن شرايط ...
5 ا کتبر 2008 – زمانى كه موج ساخت فيلم هايى متفاوت از آثار سينماى بدنه به وجود آمد، بحث ... طولانى فليم هايى شد كه رنگ پرده نديدند يا به دليل مناسب نبودن شرايط ...
شمايل نگاري كلاسيك در پازل صدا
شمايل نگاري كلاسيك در پازل صداصداها، آخرين ساخته موتمن كه در جشنواره بيست و ... اجارهنشينها (داريوش مهرجويي) باشد؛ اما آنچه صداها را از آثار مشابه متمايز ميكند، نه .... از فيلمهاي مجوزدار و بدون مشكل توليد شده رنگ پرده را نديدند و در گيرودار مناسبات ...
شمايل نگاري كلاسيك در پازل صداصداها، آخرين ساخته موتمن كه در جشنواره بيست و ... اجارهنشينها (داريوش مهرجويي) باشد؛ اما آنچه صداها را از آثار مشابه متمايز ميكند، نه .... از فيلمهاي مجوزدار و بدون مشكل توليد شده رنگ پرده را نديدند و در گيرودار مناسبات ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها