تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام‏گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847291606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مسيري که پيموده ايم ...


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مسيري که پيموده ايم ...
مسيري که پيموده ايم ...   نويسنده: سعيد مروتي   1- سوم اسفند 1343، شب قوزي (فرخ غفاري) يکي از اولين فيلم هاي متفاوت سينماي ايران در سينماي سعدي روي پرده آمد. از دو روز بعد سينماهاي فردوسي، ونوس، پرسپوليس، المپيا، آريا، ژاله، شهناز، ستاره و ماندانا نيز به نمايش شب قوزي پرداختند. شب قوزي در گيشه به توفيق نرسيد، ولي نفس اکران عمومي اش باتوجه به تفاوت هاي محسوسي که با آثار رايج ومتداول آن دوران داشت، نکته اي قابل توجه بود. کافي است توجه داشته باشيم اين فيلم در کنار آثاري چون تعقيب خطرناک ( رضا صفايي) دختران با معرفت (امين اميني) و گناه من چيست؟ گرجي عباديا) روي پرده آمده بود. يک سال بعد، خشت وآينه (ابراهيم گلستان) در سينما راديوسيتي اکران شد. فيلمي که به لحاظ لحن، مضمون ، پرداخت وتصور سازنده اش از سينما، هنوز هم پس از گذشت 44 سال، پيش رو و متفاوت به نظر مي رسد درست درسالي اکران شد که گنج قارون به نمايش درآمد. روزگاري که فريدن قهرمان يک تاز سينماي فارسي بود، اما خشت وآينه هم اکران شد. همچنان که سياوش در تخت جمشيد فريدون رهنما هم درششم مهر1346 در سينما بلوار تهران چند روزي روي پرده بود. در دهه پنجاه با شکل گيري موج نو و با حضور پررنگ فيلم سازان خوش فکر، تعداد فيلم هاي متفاوت گسترش قابل توجهي يافت. حالا ديگر سينمايي جز سينماي فارسي هم به رسميت شناخته شده بود. هر چند در اين دهه بازار اکران بيش تر در سيطره فيلمفارسي ها و فيلم هاي نازل خارجي بود ولي هميشه سينمايي وجود داشت که در بيش تر اوقات سال، به نمايش فيلم هاي متفاوت مي پرداخت. دراين سال ها فيلم هايي چون مغول ها (پرويز کيمياوي) شازده احتجاب (بهمن فرمان آرا)، آرامش در حضور ديگران (ناصر تقوايي)، پستچي (داريوش مهرجويي)، اسرار گنج دره جني (ابراهيم گلستان)، غريبه ومه (بهرام بيضايي)، مهرگياه (فريدون گله) وطبيعت بي جان (سهراب شهيد ثالث) درسينما کاپري (بهمن فعلي) امکان نمايش عمومي يافتند. در واقع سينما کاپري تبديل به پاتوقي براي علاقه مندان سينماي متفاوت و خارج از جريان اصلي شده بود و اتفاقاًخيلي از فيلم ها دراين سينما مورد استقبال تماشاگران نيز قرار گرفتند. در اين دوران، دولت در اکران فيلم ها نقشي نداشت و همه چيز برعهده بخش خصوصي بود. 2- درسال هاي پس از انقلاب، ماجرا شکل ديگري به خود گرفت. بساط فيلمفارسي برچيده شد و بسياري از مصاديق سينماي فارسي از صحنه حذف شدند. مشخصاً از سال 1362 به بعد وبا تشکيل بنياد سينمايي فارابي، دولت به عنوان متولي سينما، توليد فيلم فرهنگي را در دستور کارخود قرار داد و به حمايت ازسينمايي پرداخت که هدف غايي و نهايي اش سرگرم کردن تماشاگر نباشد. سينماي نوين ايران شکل گرفت و آثاري ساخته شدند که ارتباطي با سينماي رايج و متداول نداشتند. دراين سال ها دولت چه در مرحله توليد و چه هنگام اکران به حمايت از فيلم هاي فرهنگي پرداخت. فيلم هاي اين جريان در آن سال ها که هنوز سيستم درجه بندي برقرار بود، با درجه کيفي الف روي پرده مي آمدند و از امتيازهايي که براي فيلم هاي الف درنظرگرفته شده بود، بهره مند مي شدند. يعني بهترين سالن هاي سينما، دربهترين فصل در اختياراين فيلم ها قرارمي گرفت. اين گونه بود که مثلاً ناروني مي توانست در شرايطي بهترين سالن هاي پايتخت، يعني سينماهاي آزادي وفرهنگ را در اختيارداشته باشد که درهمان دوران فيلم تجاري مسافران مهتاب (مهدي فخيم زاده) با درجه کيفي ج، تنها مي توانست چند سينماي جنوب شهر را براي مدتي کوتاه در اختيارداشته باشد. اين تفاوتي بود که دولت ميان فيلم هاي هنري و آثاري که صرفاً تجاري بودند و گيشه را مدنظر داشتند، قايل مي شد و به ندرت پيش مي آمد که فيلم هاي دسته دوم لااقل در تهران بتوانند اکران مناسبي بيابند. در واقع سيستم درجه بندي چنين اجازه اي را به اين فيلم ها نمي داد. امروز اگر پاي صحبت فيلم سازاني چون عياري، ابراهيمي فر، محمدعلي نجفي و ... بنشينيد، دهه شصت را بهترين دوران سينماي ايران مي دانند. سال هايي که فيلم فرهنگي ارج و قربي داشت و شرايط به گونه اي بود که حتي دولت، بخش خصوصي را به فعاليت دراين عرصه تشويق مي کرد. دوران موسوم به سينماي هدايتي/ حمايتي/ نظارتي که حاصلش سينمايي گلخانه اي بود که دولت از مرحله آغاز تدارک توليد، تا نمايش عمومي در شکل گيري اش نقشي مهم واساسي داشت. درآن دوران سينمادار امکان اين را نداشت که مثلاً از اکران فيلمي چون نقش عشقي (شهريار پارسي پور) سربازبزند. ترکيب فيلم هاي اکران، درابتداي هرسال از سوي دولت مشخص واعلام مي شد و سينما داران موظف به اجراي آن بودند. ضمن اين، دراين دوران شاهد شکل گيري پاتوق هاي فرهنگي بوديم. جايگاهي که در دهه پنجاه، سينما کاپري داشت، در دهه شصت، به سينما عصر جديد رسيد. سينمايي که تماشاگر خاص خود را داشت و فيلم هاي متفاوت اکران مي کرد. 3- دردهه هفتاد، با تغيير مديران، سياست هاي سينمايي هم دچار تحول شد. يکي از نشانه هاي اين تحول ،برداشته شدن آن حمايت سفت وسخت ازفيلم هاي فرهنگي و هنري بود. عنوان کنايي «فيلم جشنواره اي» دراين دوران، بيش تر ازقبل مصطلح شد. هرچند هنوزهم فيلم هاي اين طيف، امکان اکران در سينماها را داشتند. هنوز سينما عصرجديد زندگي و ديگر هيچ و زير درختان زيتون کيارستمي را اکران مي کرد و خون بس ناصرغلامرضايي با وجود لهجه لري بازيگرانش مي توانست درتهران به نمايش عمومي درآيد. حالا نبض گيشه و اکران بيش تر در دست فيلم هاي اکشن بود ولي سينماي فرهنگي نيز هنوز نفس مي کشيد. هرچند که ديگر خبر چنداني از حمايت هاي دولتي نبود. مسئولان جديد سينماي اعتقادي به اين فيلم ها نداشتند وبه آثار اين جريان بيش تر به چشم محصولاتي صادراتي نگاه مي کردند که بيشتر به درد حضور درجشنواره هاي خارجي مي خورند تا اکران داخلي. فيلم ساز نمونه اي اين ماجرا و شايد بتوان گفت بهترين مصداق براي اثبات چنين سياستي، ابوالفضل جليلي بود که رکورددار فيلم هاي به نمايش درنيامده است. جليلي که جز گال هيچ کدام از آثارش درايران به نمايش عمومي درنيامده اند، دردهه هفتاد، پرکارتر ازهميشه بود و درآن مقطع تقريباً همه فيلم هايش را هم با تهيه کننده دولتي (شبکه دو سيما) ساخت و با آن ها در جشنواره هاي جهاني متعددي حضوريافت ولي اکران عمومي درايران را تجربه نکرد. جالب اين که در اواخر دهه هفتاد، همه فيلم هاي پخش نشده جليلي ازتلويزيون که رسانه عمومي تري ست ،پخش شدند. ضمن اين که در کل هم حمايت دولت از سينما نسبت به دهه شصت کم رنگ تر شده بود. ازهمين دوران بود که فهرست فيلم هاي به نمايش درنيامده به تدريج طولاني تر شد. پس از دوم خرداد 76 و تحولات گسترده اجتماعي و سياسي اش، سيف الله داد معاون وقت امور سينمايي، بيش ترين تلاش خود را صورت داد تا دايره تصميم گيري و نفوذ دولت در سينماها به خصوص در موارد غيرضروري کاهش يابد وامورسينما به دست خود سينمايي ها بيفتد. ضمن اين که نسيم آزادي هم به سينما وزيدن گرفت و در دوراني که کم تر ازچهارسال طول کشيد، تقريباً همه نوع فيلمي با فراغ بال ساخته شد. ازجمله فيلم هاي متفاوت و نامتعارف، هرچند درمرحله اکران ديگرخبرچنداني از پشت گرمي هاي دولت نبود (شيوه اکران بودن يا نبودن کيانوش عياري را به ياد بياوريد) دراين دوران درکنارنمايش عمومي فيلم هاي قبادي، فرمان آرا، مخملباف، عياري، سينايي و... جريان تجاري هم قدرت گرفت و با بيداري شدن نوستالژي نهفته فيلمفارسي، برخي از مناسبات اکران دهه هاي چهل و پنجاه هم زنده شد. چند دفتر توليد و پخش خصوصي که البته پايه هاي قدرت خود را درسال هاي قبل تثبيت کرده بودند، توانستند به جايگاهي دست يابند که محصولات شان همواره اکراني مناسب داشته باشند. فضاي تنفس فيلم فرهنگي هم به تدريج تنگ تر شد. سينما عرصه جديد هم به عنوان مهم ترين پايگاه اين سينما در اکران، شروع به نمايش فيلم هاي تجاري کرد. اين روند در سال هاي بعد شدت گرفت. 4- در دهه هشتاد فهرست فيلم هاي متفاوت اکران نشده چنان طولاني شد که دولت درانديشه تدوين طرح هايي حمايتي براي اکران آثارفرهنگي برآمد. يکي از اين طرح ها، «آسمان باز» بود که بودجه اش را معاونت سينمايي تأمين کرد وتوسط خود سينمايي ها اجرا شد ولي حاصلي جز شکست به همراه نداشت. آن هم درحالي که تجربه موفق اکران شب هاي روشن پيش چشم بود. فيلمي که با تبليغات مناسب و اکران معدود اما طولاني در چند سالن مناسب، به خوبي توانست تماشاگر خود را بيابد. دراين سال ها خيلي از فيلم ها پروانه نمايش گرفتند ولي هرگز رنگ پرده را به خود نديدند و به نمايش هاي جشنواره اي بسنده کردند. فيلم هايي که گفته شد سينماداران رغبتي به اکران آن ها ندارند، چون سرنوشت شان درگيشه از پيش مشخص است. و اين فيلم ها محکوم به شکست اند. همچنين فيلم هاي زيادي هم بودند که موفق به دريافت پروانه نمايش نشدند. جرياني که سال ها متهم به فيلم ساختن براي سليقه فرنگي و جشنواره هاي خارجي و بي اعتنايي به تماشاگر ايراني بود، دراين سال ها، از دوران طلايي اش هم فاصله گرفت وميزان توفيقش درجشنواره هاي معتبر بين المللي کاهش يافت. به همين نسبت مشکلات اين سينما با مميزي گسترش پيدا کرد وفهرست خاکستري فيلم هاي به نمايش درنيامده قطورتر شد. دراين فهرست آثار نسل هاي مختلف فيلم سازي به چشم مي خورد. از عباس کيارستمي گرفته که طعم گيلاس آخرين فيلم اکران شده اش در ايران است که درسال 77 به نمايش عمومي درآمد، تا جعفر پناهي که تنها ساخته اولش بادکنک سفيد به اکران عمومي درآمده، تا سامان سالور که سه فيلم بلندش هيچ کدام موفق به اکران در ايران نشده اند. از نيمه دوم دهه هشتاد، مشکل فقط اين نبود که فيلم هاي فرهنگي امکان اکران مناسبي ندارند وطرح هاي درنظرگرفته شده براي اکران اين فيلم ها شکست خورده اند. مسأله گرفتن يا نگرفتن پروانه نمايش هم نبود، چون فيلمي مانند آتشکار(محسن اميريوسفي) حتي پروانه نمايش هم گرفت و مضمون و ساختارش به گونه اي است که در صورت اکران توانايي جذب مخاطب عام را هم دارد وهم اين که بازيگر شناخته شده اي به نام حميد فرخ نژاد درآن بازي کرده (که يکي از بدشانس ترين بازيگران سينماي ايران دراين سال ها بوده چون بيش تر فيلم هاي مهمش امکان اکران عمومي پيدا نکرده اند) آفسايد، چندکيلو خرما براي مراسم تدفين، ترانه تنهايي تهران، خواب تلخ، عصر جمعه، حافظ، تنها دوبار زندگي مي کنيم، کارگران مشغول کارند، ده، ژاني گه ل و...تنها نمونه هايي انگشت شمار از فهرستي هستند که آمارش نزديک به 150 فيلم است. در اين سال ها، مي توان گفت که فيلم هاي هنري و متفاوت جايگاهي درچرخه اکران ندارند ودر بسياري از ماه هاي سال هيچ سهمي از اکران به آن ها اختصاص نمي يابد. آن هم درحالي که تعداد سالن هاي سينما، با ساخت چندين پرديس در تهران و بازسازي و چند سالنه کردن چندين سينما، افزايش يافته ولي گويي هرچه تعداد صندلي هاي سينما بيش ترمي شود. سهم اختصاص يافت به آثار هنري کاهش مي يابد. يا چنان که در طرح هاي شکست خورده اين سال ها تجربه شد، سينماهاي واقع درمرکز و جنوب شهر به اکران آثارمتقاوت (واغلب هم دربدترين فصل اکران) اختصاص مي يابند که همه مي دانند به لحاظ بافت و ويژگي هاي جمعيتي، محل مناسبي براي نمايش اين نوع فيلم ها نيست. 5- به نظرمي رسد در زمينه نمايش فيلم هاي متفاوت وهنري اغلب دچارافراط و تقريط بوده ايم. اگر دردهه شصت، فيلم هاي متعلق به اين جريان، در بهترين سينماها وبا تبليغات و فضاي گسترده به اکران درمي آمدند و گاهي با وجود فروش ضعيف از پرده برداشته نمي شدند، درسال هاي بعد سير اتفاق ها به گونه اي پيش رفت که حالا ديگراصلاً امکاني براي نمايش اين نوع فيلم ها فراهم نمي شود در واقع جز چند فيلم ساز متنفذ که توانستند فضايي مناسب براي اکران فيلم هاي شان فراهم کنند، بقيه فيلم هاي اين جريان يا اکران نشده اند يا جوري روي پرده آمده و رفته اند که کسي از آمدن و رفتن شان خبردار نشد. سوء تفاهم هايي هم دراين ميان وجود داشته که نشان مي دهد برخي از فيلم سازان اين طيف تصور درستي از شيوه مناسب اکران آثارشان ندارند. مثلا کارگرداني که فيلمي بدون حضور بازيگر شناخته شده و بدون روايت داستان و مبتني بر ساختاري مستندگونه ساخته، انتظار دارد همان امکاني که دراختيار يک فيلم تجاري قرار مي گيرد، به او نيز تعلق يابد. يعني اکران درسينماهاي گروه با مدت زماني طولاني، چيزي که اتفاقاً اصلا به نفع چنين فيلم هايي نيست. فيلم هاي هنري بيش ازهرچيز، نيازمند ايجاد و به رسميت شناخت شدن پاتوق هايي فرهنگي هستند. جايي که علاقه مندان جدي سينما گردهم بيايند، کساني که تعدادشان برخلاف تصور برخي، آن قدرها هم که به نظر مي رسد کم نيست. نکته ديگر شيوه اکران اين فيلم ها ست .بديهي ست که سينماهاي ميدان انقلاب، جاي مناسبي براي نمايش فيلم هاي فرهنگي نيستند. مي توان آمار گرفت که فيلم هاي هنري به نمايش درآمده دراين سال ها، چه قدربا نمايش دراين سالن ها موفق به جذب مخاطب شده اند. همچنان که اکران در چندين سالن متعدد هم درمورد برخي از فيلم ها راهکارمناسبي نيست. فيلم فرهنگي، به جاي سالن هاي پرتعداد، به اکران متمرکز وبا مدت زمان طولاني نيازمند است تابه همراه اطلاع رساني درست، مخاطب خود را بيابد. همه اين ها البته به شرطي ست که ابتدا فضا بازتر شود و مديران سينمايي با اين نوع سينما تفاهم بيش تري داشته باشند و دست از مميزي سفت و سخت بردارند و دست کم براي پروانه نمايش هاي صادره شده، اعتبار قايل شوند. درگام بعدي است که مي توان به اکران درمناسب فکر کرد. تجربه موفق سينما کاپري در دهه پنجاه، هنوزمي تواند راه گشا باشد ولي درشرايط فعلي به نظرمي رسد که هنوز راه درازي براي رسيدن به مسيري که سي و چند سال پيش از آن عبور کرده ايم وداريم وهمچنان علاقه مند به تکرار تجربه هاي شکست خورده قبلي هستيم. منبع: ماهنامه سينمايي فيلم 399 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن