تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806829057




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زرافه ی کنجکاو


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زرافه ی کنجکاو
زرافه
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود.در یک جنگل بزرگ همه ی حیوانات با هم دوست بودند و به هم مهربانی می کردند. اما یک روز یک زرافه ی قد بلند از یک جنگل دیگر به این جنگل آمد. گردن این زرافه خیلی دراز بود. اما حیوان های جنگل از زرافه خوششان نمی آمد.چون زرافه همیشه گردنش را به خانه ی حیوان های دیگر نزدیک می کرد و به حرف های آن ها گوش می داد و آن ها را نگاه می کرد.حیوان های جنگل این کار زرافه را دوست نداشتند، برای همین می خواستند درسی به او بدهند.یک روز رئیس میمون ها به خانه ی قدیمی اش که بیرون جنگل بود رفت. زرافه دوست داشت داخل خانه ی رئیس میمون ها را ببیند، برای همین یواشکی به طرف خانه ی میمون رفت و به پنجره ی اتاقش نزدیک شد. پنجره باز بود و زرافه سرش را وارد اتاق کرد، میمون از اتاق بیرون رفت و زرافه هم با گردن درازش میمون را دنبال کرد. همه جا خیلی تاریک بود و زرافه نمی توانست خوب همه جا را ببیند.
زرافه
میمون از اتاقی وارد اتاق دیگر شد و زرافه هم او را دنبال کرد، اما دیگر زرافه نمی توانست میمون را دنبال کند چون دیگر گردنش بیشتر دراز نمی شد. گردن زرافه به هم پیچیده بود و بسیار درد گرفته بود.میمون به زرافه کمک کرد تا گردنش را از هم باز کند. بعد همه ی حیوان های جنگل به خانه ی زرافه رفتند و با او صحبت کردند و به او گفتند که او می تواند از گردن درازش برای کارهای بهتری استفاده کند. مثلاً اگر شکارچی ها به جنگل نزدیک می شوند به دیگران خبر بدهد.ترجمه: نعیمه درویشیبخش کودک و نوجاون* مطالب مرتبط:به دنبال درختمرغ کوچولوی قرمزکاکلی و میوچیدندان موشدوستی خیار و انارپوپی کوچولو در جستجوی همبازیفینگیلی و جینگیلیهزارپا غولهخانه پیتی پیتیرز کوچولوی صورتی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن