تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):نشانه‏هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798228357




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نوعروس2 ماهه بودم که دختری گفت از شوهرم باردار بوده و ..! / ناچار شدم دختر 5 ساله فرزاد را هم قبل کنم!


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: نوعروس2 ماهه بودم که دختری گفت از شوهرم باردار بوده و ..! / ناچار شدم دختر 5 ساله فرزاد را هم قبل کنم!
دختر 21 ساله در حالی که رای غیابی طلاق را در دست داشت و بیان می کرد نمی دانم چرا سرنوشت من همواره به روزهای سیاه گره می خورد، در راهروی دادگاه به تشریح ماجرای تلخ زندگی اش پرداخت و گفت: 19 سال بیشتر نداشتم که با رحمان ازدواج کردم اما فقط دو ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان و به طور اتفاقی متوجه شدم که نامزدم قبل از ازدواج با من با زنان دیگری ارتباط داشته است و این را دختری به من گفت که از او باردار شده و سقط کرده بود.
آفتاب‌‌نیوز : با آن که همه اطرافیانم می دانستند، من در ماجرای طلاق از همسرم، هیچ تقصیری نداشتم اما باز هم نمی توانستم کنایه ها و زخم زبان های دیگران را تحمل کنم چرا که طلاق در خانواده ما سابقه نداشت و همه فامیل طلاق را پدیده ای زشت و ناپسند می دانستند. با این وجود من خوشحال بودم که قبل از آغاز زندگی مشترک پی به فریب کاری ها و حیله گری های نامزدم بردم واز او طلاق گرفتم. البته اگر خانواده ام موضوع تحقیق درباره نامزدم را جدی می گرفتند شاید امروز مهر طلاق بر شناسنامه ام خودنمایی نمی کرد و ...

به گزارش آفتاب نیوز به نقل از رکنا، دختر 21 ساله در حالی که رای غیابی طلاق را در دست داشت و بیان می کرد نمی دانم چرا سرنوشت من همواره به روزهای سیاه گره می خورد، در راهروی دادگاه به تشریح ماجرای تلخ زندگی اش پرداخت و گفت: 19 سال بیشتر نداشتم که با رحمان ازدواج کردم اما فقط دو ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان و به طور اتفاقی متوجه شدم که نامزدم قبل از ازدواج با من با زنان دیگری ارتباط داشته است و این را دختری به من گفت که از او باردار شده و سقط کرده بود. به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد به همین دلیل قبل از آغاز زندگی مشترک از او طلاق گرفتم اما از آن روز به بعد گویی جرم Crime خطرناکی را مرتکب شده ام چرا که نگاه های اطرافیانم به من تغییر کرده بود و مدام با زخم زبان های شان آزارم می دادند.

به طوری که دیگر نمی توانستم این وضعیت را تحمل کنم. در همان روزها بود که «فرزاد» مرا خواستگاری کرد. اگرچه قیافه ظاهری او از اعتیاد شدیدش حکایت داشت اما تصمیم گرفته بودم برای رهایی از نگاه های سرزنش آمیز اطرافیانم این موضوع را نادیده بگیرم. در واقع من از مواد مخدر صنعتی و آثار و عوارض آن اطلاعی نداشتم و تنها مصرف تریاک را اعتیاد می دانستم.

همسر سابق فرزاد به دلیل اعتیاد از او جدا شده و سرپرستی دختر پنج ساله اش را به او سپرده بود. بنابراین من در حالی نگهداری دختر فرزاد را به عهده گرفتم که تا آن روز تجربه مهارت های تربیت فرزند را نداشتم خلاصه خیلی زود مراسم ازدواج من و فرزاد برگزار شد و ما با اجاره کردن منزلی کوچک در نزدیکی خانه مادرم زندگی مشترکمان را شروع کردیم اما این زندگی نیز تنها یک هفته دوام داشت چرا که فرزاد به خاطر استفاده از مواد مخدر صنعتی دچار توهم و سوء ظن می شد و مرا تا سر حد مرگ کتک می زد.

از سوی دیگر به دلیل اعتیاد سنگین اش از عهده کارهای ساختمانی برنمی آمد و کارفرمایان او را بدون دادن مزدی اخراج می کردند. دیگر نه تنها نمی توانستیم اجاره خانه پرداخت کنیم، بلکه به نان شب نیز محتاج بودیم. به همین دلیل فرزاد مرا کتک می زد تا از فروشگاه پدرم مواد غذایی به خانه بیاورم. من هم از سر ناچاری مدتی این کار را کردم اما دیگر از خانواده ام خجالت می کشیدم چرا که باید پول تهیه مواد مخدر او را نیز از مادرم می گرفتم. این در حالی بود که فرزاد دیگر سرکار نمی رفت و با هر بهانه ای مرا زیر مشت و لگد می گرفت. او می گفت، چرا با دخترش بلند صحبت کرده ام یا لباس های او را تمیز نشسته ام و ...

این شرایط دیگر برایم قابل تحمل نبود و نمی توانستم به این زندگی ادامه بدهم. با این وجود زخم زبان اطرافیان را به جان خریدم و دادخواست طلاق دادم اما از آن روز به بعد دیگر فرزاد را ندیدم و او به مکان نامعلومی رفت و در جلسات دادگاه هم حاضر نشد تا این که دادگاه به صورت غیابی رای طلاق را صادر کرد.



۰۳ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن