تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى‏رود، همچنان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798121327




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای یک آدم ربایی عجیب/آدم ربا به دوستانش گفت مامور امنیتی هستم و مرد ربوده‌شده جاسوس است


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ماجرای یک آدم ربایی عجیب/آدم ربا به دوستانش گفت مامور امنیتی هستم و مرد ربوده‌شده جاسوس است
مستأجری که با صاحبخانه‌اش دچار اختلاف شده بود نقشه عجیبی کشید.
آفتاب‌‌نیوز : او كه وانمود مي‌كرد مأمور نهادهاي امنيتي است 4جوان ماجراجو را فريب و به آنها وعده داد كه اگر صاحبخانه را بدزدند در اين نهاد امنيتي استخدام مي‌شوند. آنها هم فريب مأمور قلابي را خوردند و 9روز صاحبخانه سالخورده را در شرايط سختي زنداني كردند؛ غافل از اينكه همه اين كارها نقشه‌اي است براي دستبرد به‌حساب 205ميليون توماني صاحبخانه. به گزارش همشهری، متهمان اين پرونده ديروز در دادگاه محاكمه شدند و جزئيات بيشتري از اين ماجرا را شرح دادند. در ابتداي جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران برگزار شد، ابتدا ، نماينده دادستان به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: متهمان اين پرونده كه 5نفر هستند با همدستي يكديگر خود را مأمور وزارت اطلاعات معرفي كرده و شاكي را با استفاده از سلاح گرم ربوده‌اند. آنها وي را مدت 9روز در 2ويلا در شهريار و فومن نگه‌داري كرده و در نهايت بعد از دستبرد به حساب 205ميليون توماني او رهايش كرده‌اند. همچنين در بازرسي از مخفيگاه متهمان يك قبضه سلاح گرم همراه با مهمات كشف شده است. 9روز در اسارتگاه مأموران قلابي در ادامه قاضي از شاكي خواست آنچه را كه اتفاق افتاده بازگو كند. مرد ربوده شده كه 73ساله است، گفت: من آپارتمانم را به مستأجري اجاره داده بودم و قرار بود او ماهانه 2ميليون و 500هزار تومان بپردازد اما 11‌ماه بود كه اجاره را نمي‌داد. به همين دليل از وي شكايت كردم. در اين ميان او چند مرتبه نيز با من درگير شد تا اينكه يك روز فردي با من تماس گرفت و خودش را پليس معرفي كرد. او از من خواست براي دريافت حكمي به كيوسك پليسي كه در پارك قيطريه است بروم. من هم پياده به پارك رفتم اما هيچ‌كس آنجا نبود. مي‌خواستم به خانه‌ام برگردم كه 3جوان جلويم را گرفتند و گفتند مأمور وزارت اطلاعات هستند و حكم جلبم را دارند. آنها من را سوار خودرويي كردند و وقتي به نزديكي بزرگراه آزادگان رسيديم يكي از آنها ناگهان سرنگي از جيبش بيرون آورد و مي‌خواست به من تزريق كند. آن موقع بود كه فهميدم آنها مأمور نيستند و نيت ديگري دارند. به آنها گفتم هر كاري بخواهيد انجام مي‌دهم اما يكي از آنها با شوكر به من ضربه زد. دست و پايم چند لحظه فلج شده بود و او در اين موقع محتويات سرنگ را در بازويم تزريق كرد و كيسه‌اي روي سرم كشيد. از آن به بعد ديگر متوجه چيزي نشدم تا اينكه وقتي به‌هوش آمدم دست و پايم را به يك صندلي بسته بودند و به‌خاطر بسته‌بودن چشمانم تا 9روز چيزي نمي‌ديدم. شاكي ادامه داد: حدود 3روز به‌جز آب، هيچ غذايي به من ندادند و در عوض مدام به من آمپول تزريق مي‌كردند. بعد فهميدم كه آنها به من مواد‌مخدر تزريق مي‌كردند، چرا كه پس از آزادي وقتي آزمايش اعتياد دادم نتيجه مثبت بود. چند روز بعد من را به جاي ديگري بردند. در آنجا دست و پايم را با زنجير بستند. در گوشم هدفون گذاشته بودند و موسيقي پخش مي‌شد تا من چيزي نشنوم. مي‌گفتند دستور كشتن تو را داريم و حتي قبرت را هم كنده‌ايم. شمارش روزها از دستم خارج شده بود. در اين مدت آنها مدام با بيسيم صحبت مي‌كردند و چند مرتبه با چشمان بسته از من بازجويي كردند. چون مي‌خواستند بدانند كه من چه املاكي دارم. آنها با تهديد رمز 2عابربانكم را گرفتند و از آن 205ميليون تومان برداشت كردند. همچنين روي چندين برگه سفيد از من حدود 20امضا گرفتند. اين شرايط ادامه داشت تا اينكه گفتند دستور آزادي‌ات رسيده است اما ديگر نبايد در ايران بماني. گفتند به يكي از نزديكانت بگو برايت بليت هواپيما بخرد. چند ساعت بعد هم يك تاكسي دربست برايم گرفتند و من را به تهران فرستادند. انكار همه اتهامات در ادامه جلسه متهم رديف اول كه همان مستأجر شاكي است در جايگاه ايستاد، اما گفت هيچ‌يك از اتهاماتش را قبول ندارد. او گفت: من به صاحبخانه‌ام حدود 20ميليون تومان بدهكار بودم اما دليلي نداشت كه بخواهم دست به آدم‌ربايي بزنم. من متهمان ديگر را نمي‌شناسم. ربودن مردي كه جاسوس نبود در ادامه 2متهم ديگر كه نقشه آدم‌ربايي را عملي كرده بودند به دفاع از خودشان پرداختند. آنها گفتند چون بيكار بودند و از طرفي علاقه زيادي به كارهاي پليسي و امنيتي داشتند فريب خوردند.متهم رديف دوم گفت: اتهام آدم‌ربايي را قبول دارم. ما به دستور متهم رديف اول اين كار را كرديم. او و يكي از دوستانش خودشان را مأمور وزارت اطلاعات معرفي كرده بودند و شاكي را به ما معرفي كردند و گفتند كه او يك جاسوس صنعتي است و براي كشورهاي خارجي اطلاعاتي نفتي مي‌فرستد و قرار است به‌زودي از كشور فرار كند. گفتند آنها 2سال است كه روي اين پرونده كار مي‌كنند و اگر با آنها همكاري كنيم ما را در وزارت اطلاعات استخدام مي‌كنند و پاداش مي‌دهند. ما هم قبول كرديم. روز آدم ربايي ما كه هر دو كت و شلوار به تن داشتيم پياده شديم و به شاكي گفتيم:حكم جلبت را داريم. سوار ماشين شو. او هم بدون مقاومت سوار شد و ما او را به ويلايي در شهريار برديم و 3روز آنجا نگه داشتيم و سپس او را به فومن برديم. در اين مدت به ما مي‌گفتند كه چند روز ديگر او را نگه داريد و مأموران به‌زودي وي را از شما تحويل مي‌گيرند. آنها به ما 2بيسيم اسباب‌بازي ، دستبند و شوكر داده بودند تا اينكه روز نهم فهميديم كه ركب خورده‌ايم و ناخواسته دست به آدم ربايي زده‌ايم. در ادامه اين جلسه قضات دادگاه با اخذ آخرين دفاع از متهمان براي صدور راي وارد شور شدند. دزدي كه شاه دزد شد متهم رديف چهارم اين پرونده جواني شمالي است كه بدون هيچ زحمتي پول‌هاي شاكي را صاحب شد و با آن سكه‌هاي طلا خريد. وي در دفاع از خود گفت: يكي از متهمان با من نسبت خانوادگي دوري دارد. او طوري رفتار مي‌كند كه همه فاميل فكر مي‌كنند مأمور است. يك روز با من تماس گرفت و گفت يك كارت عابر بانك دارد و مي‌خواهد در مغازه‌ من با دستگاه پوز از آن 200ميليون تومان برداشت كند. اما وقتي او كارت كشيد،گفت كه به جاي پول به او سكه طلا بدهم. من هم قبول كردم و از چند طلافروشي تعدادي سكه خريدم اما سكه‌ها را نزد خودم نگه داشتم كه دستگير شدم. پشت‌پرده تزريق‌هاي مرموز متهم رديف سوم همان كسي است كه در اين مدت مدام به مرد ربوده شده تزريق مي‌كرد. وي در‌اين‌باره گفت: چون مي‌خواستيم شاكي سر و صدا نكند و كارمان راحت شود در بين راه من يك سرنگ را كه داخلش مقداري ديازپام و سرم بود به بازوي شاكي تزريق كردم. در ادامه هم چون او مسن بود و مي‌دانستم ديابت دارد من به او سرم تزريق مي‌كردم تا حالش بد نشود. ما مراقب او بوديم. مثلا خودمان شكلات صبحانه مي‌خورديم اما به گروگان مان چون ديابت داشت پنير مي‌داديم. وي ادامه داد: متهم رديف اول و چهارم ما را فريب داده بودند و پول‌هاي شاكي را از حسابش برداشت كرده بود و وقتي ما اين موضوع را فهميديم او را آزاد كرديم.



۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن