تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798151332




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-معلم فداکار برای نجات دانش‌آموزان تا یک قدمی مرگ رفت


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

معلم فداکار برای نجات دانش‌آموزان تا یک قدمی مرگ رفت «هر معلمی جای من بود برای نجات جان دانش‌آموزانش جان خود را به خطر می‌انداخت، دانش‌آموزان امانت‌هایی نزد ما هستند که باید مراقب آنها باشیم»این بخشی از اظهارات معلم فداکار مشگین‌شهری است که برای نجات جان شش دانش‌آموز خود، تا یک قدمی مرگ رفت، اما توانست درس عشق را برای دانش‌آموزانش معنا کند.
 

به گزارش جام جم، شانزدهم دی امسال امیر صادقی چهل و شش ساله مدیر و معلم مدرسه بنی هاشمی روستای ساطی از توابع شهرستان مشگین شهر، پس از خداحافظی از همسر و سه فرزندش از خانه شان در مشگین شهر خارج شد تا راهی مدرسه شود. سال ها بود که شغل معلمی را انتخاب کرده بود و هر روز برای تدریس به پنج دختر و یک پسر روستایی مسافت 30 کیلومتری شهر تا روستا را طی می کرد. مدرسه روستا تنها یک کانکس بود که دانش آموزان هر روز همزمان با معلم، خود را به آنجا می رساندند. صادقی سه شنبه صبح پشت میز نشست و درس را آغاز کرد کودکان مشتاقانه به حرف های آقا معلم گوش می دادند که ناگهان لرزه ای بر کانکس افتاد. نیمکت دانش آموزان تکان می خورد و هر لحظه بر وحشت کودکان افزوده می شد. ابتدا تصور کردند زلزله آمده است. دانش آموزان ترسیده بودند و چند نفری از آنها به گریه افتادند. معلم نگاهی به بیرون انداخت، توفان شدیدی در حال وزیدن بود و هر لحظه امکان داشت کلاس بر سر دانش آموزان آوار شود. به سمت دانش آموزان برگشت تا آنها را از آنجا خارج کند، اما ناگهان بخشی از دیواره و سقف کلاس فرو ریخت و شش کودک را گرفتار کرد. دانش آموزان وحشت زده از معلم درخواست کمک داشتند. معلم آنها را از میان قطعات کانکس خارج کرد و خواست سریع آنجا را ترک کنند، اما زمان بسرعت می گذشت و قسمت در کلاس هم در حال فروریختن بود. معلم فداکار خود را مقابل در رساند و به هر زحمتی بود آن را باز کرد. بخشی از دیوار روی بدنش افتاده بود و او سنگینی و جراحت را تحمل می کرد تا دانش آموزان بتوانند از کلاس خارج شوند. پنج نفر از دانش آموزان کلاس را ترک کردند قصد داشت آخرین دانش آموز را خارج کند که ناگهان سقف کلاس روی آنها آوار شد. دانش آموزان نجات یافته به روستا بازگشتند و از اهالی کمک خواستند. همزمان والدین یکی از دانش آموزان که متوجه وقوع توفان شده بود به مدرسه فرزندش آمد. او مشاهده کرد تنها مدرسه کوچک روستا تخریب شده و صدای کمک خواهی معلم و یکی از دانش آموزان از زیر آوار به گوش می رسد. او با شنیدن صدای کمک خواهی به سمت آنها رفت و بسختی توانست دانش آموز را نجات دهد. پس سراغ آقا معلم رفت تا او را نیز نجات دهد که بخش دیگری از کانکس ریزش کرد و او نیز زیر آوار ماند. مرد جوان و معلم سعی کردند خود را نجات دهند، اما بی فایده بود. هر دو بشدت زخمی شده بودند و قدرت حرکتی نداشتند. در حالی که آنها در تلاش بودند تا راهی برای نجات خود پیدا کنند، اهالی روستا از راه رسیدند و با برداشتن قطعات کانکس، توانستند آقا معلم و پدر یکی از دانش آموزان را نجات دهند.

این دو نفر که بشدت زخمی شده بودند به بیمارستان حضرت ولی عصر(عج) منتقل شده و ساعاتی بعد با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافتند. معلم فداکار در این بیمارستان بستری شد، اما دیگر مصدوم را برای ادامه درمان به بیمارستانی در شهر اردبیل منتقل کردند. دعای دانش آموزان برای معلم امیر صادقی روی تخت بیمارستان بی هوش بود و دانش آموزان پشت در برای به هوش آمدن معلم فداکار دعا می کردند. آقا معلم بسختی چشمانش را باز کرد و دانش آموزان با شنیدن این خبر جشن شادی در بیمارستان به راه انداختند. نگران دانش آموزان بود همسر معلم فداکار به جام جم گفت: در خانه بودم که یکی از اهالی روستا با من تماس گرفت و خبرداد چنین حادثه ای برای شوهرم رخ داده است. خود را به بیمارستان رساندم. او بشدت زخمی شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. پزشکان به دلیل صدمات وارده به شوهرم احتمال نمی دادند او زنده بماند، اما خدا معجزه کرد و او را به من، بچه هایم و دانش آموزانش دوباره هدیه داد. هر چند این حادثه بسیار تلخ بود، اما خوشحالم که همسر مردی هستم که فداکاری را معنا کرد. او جان خود را برای نجات دانش آموزانش که همیشه به آنها افتخار می کرد، به خطر انداخت.

وی ادامه داد: شوهرم سال هاست در روستاهای مختلف درس می داد. خستگی مسیر خانه تا مدارس روستایی بر او تاثیر نداشت. او هر روز به عشق دیدار دانش آموزانش خانه را ترک می کرد. همیشه آنها را راهنمایی می کرد و مثل پدری دلسوز برای دانش آموزانش بود. همه شاگردانش او را دوست داشتند و بخوبی درس می خواندند. او خوشحال از این بود که آنها هر سال یکی از پایه های درسی را طی کرده و به کلاس بالاتر می رفتند. همسر معلم فداکار یادآور شد: شوهرم فقط به درس شاگردانش بسنده نمی کرد و محرم اسرار آنها بود. اگر یکی از شاگردانش سر کلاس حاضر نمی شد به خانه شان می رفت و جویای احوالش می شد. همین حسن اخلاق او باعث شده بود هر روستایی که برای درس دادن می رفت دانش آموزان و خانواده هایشان او را فراموش نکنند. تنها آرزویش این بود که شاگردانش خوب زندگی کنند.

معلم فداکار در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بستری است و در گفت وگویی کوتاه با خبرنگار جام جم گفت: خوشحالم از این که همه دانش آموزانم زنده مانده اند. من به عنوان یک مسلمان و یک معلم وظیفه ام بود که جان شاگردانم را واجب تر از جان خود بدانم. آنها امانت های خانواده هایشان هستند که در کلاس درس به من سپرده شده بودند. هر معلم دیگری جای من بود همین کار را می کرد و شاگردانش ر ا نجات می داد. من قهرمان نیستم، بلکه قهرمان همین شاگردانی هستند که زمانی که بزرگ شدند به این مردم و جامعه خدمتی انجام می دهند. امیدوارم حالم زودتر خوب شود و دوباره سر کلاس بروم. امیدوارم پدر شاگردی که در این حادثه به کمکمان شتافت نیز حالش بهبود یابد و نزد خانواده اش بازگردد. گزارش خبرنگار جام جم حاکی است، معلم فداکار در بیمارستان تحت مراقبت های ویژه پزشکی است و دیگر مصدوم حادثه نیز در بیمارستان دیگری تحت درمان است. معصومه ملکی - گروه حوادث


 


پنج شنبه 18 دی 1393 ساعت 08:53





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن