تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799569935




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اغفال دختر نوجوان در راه مدرسه


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


کلاهبرداری حرفه ای؛
اغفال دختر نوجوان در راه مدرسه
فرزند آخر یک خانواده پنج نفره بودم. دو خواهر بزرگ‌ترم ازدواج کرده بودند و من نیز سال آخر دوران راهنمایی را می‌گذراندم.




به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، پدر و مادر پیرم سعی می‌کردند همه آنچه دوست دارم را برایم فراهم کنند. پدرم پزشک و مادرم حسابدار بود و با وجود سن نسبتاً بالایی که داشتند برای رفاه بیشتر من هر دویشان تا دیر وقت کار می‌کردند و شب‌ها که خسته به خانه می‌رسیدند، شامی می‌خوردند و خوابشان می‌برد. خیلی راحت می‌توانم بگویم که هیچ وقتی برای من نداشتند و رفع نیازهای عاطفی مرا به طور کلی فراموش کرده بودند.
در همه این سال‌ها یاد گرفته بودم نیازهایم را خودم برطرف کنم و به تنهایی‌ام عادت کرده بودم اما روزهای تلخ زندگی من از روزهای آخر دی ماه سال گذشته شروع شد؛ روزهایی که خودم را برای امتحانات پایان ترم آماده می‌کردم. یکی از این روزها بود که در مسیر برگشت از مدرسه به خانه، پسری با ظاهر آرام و باشخصیت سر راهم ایستاد و صدایم کرد. وقتی به سمتش برگشتم لبخندی زد و به راهش ادامه داد. این کار در روزهای بعد هم تکرار شد و همین باعث جلب شدن توجهم به سمت وی شد.   از چند روز بعد، همه مسیر مدرسه‌ تا خانه را با او طی می‌کردم و با هم حرف می‌زدیم.آن پسر هفت سالی از من بزرگ‌تر بود و در صحبت‌هایش مدام مرا نصیحت و به درس خواندن تشویقم می‌کرد.حرف‌هایش باعث شد اعتمادم به او روز به روز بیشتر شود. دیدارهای ما در مسیر مدرسه دو ماهی ادامه داشت. با گذر زمان به خودم آمدم و متوجه شدم به آن پسر علاقه‌مند شده و به دیدن هر روزه او وابسته شده‌ام.اوج گرفتن علاقه من با یک اتفاق عجیب همراه شد.   پسری که هر روز و حتی در روزهای بارانی و برفی برای دیدن من به محل قرار همیشگی می‌‌‌آمد، ناگهان غیبش زد. هر چقدر هم که با شماره‌اش تماس می‌گرفتم، نتیجه‌ای نمی‌گرفتم.تازه فهمیدم چقدر به آن پسر وابسته شده‌ام و نبودش برایم قابل تحمل نبود.هر راهی که می‌توانستم امتحان کردم تا خبری از او به‌دست بیاورم اما همه تلاش‌هایم به بن‌بست بی‌خبری برمی‌خورد.دیگر توان تمرکز برای درس خواندن و رسیدگی به تکالیف تحصیلی‌‌ام را از دست داده بودم و همه فکر و حواسم به گمشده‌ام بود!
دو هفته‌ای گذشت تا خبری از او پیدا کنم. پیامکی کوتاه از شماره او به گوشی‌ام فرستاده شد: «حال مادرم خوب نیست. درگیر درمان او هستم و پول کافی برای درمانش ندارم.» جواب دادم: «چه کاری از من ساخته‌است؟» هیچ پاسخی نیامد. فردا ظهر او را در همان محل قرار همیشگی دیدم. دوباره همان حرف‌های پیامکی را تکرار کرد و گفت تا زمان حل شدن مشکلش نمی‌تواند با من در ارتباط باشد. هر چه فکر کردم تا کاری برایش انجام دهم، راهی به ذهنم نمی‌رسید تا اینکه خودش تماس گرفت و پیشنهادی را مطرح کرد.
-اگر بتوانی فقط به اندازه یک میلیون تومان از پدر و مادرت پول بگیری، همه مشکلاتم حل می‌شود و می‌توانیم باز هم یکدیگر را ببینیم.
-اما من نمی‌توانم این مبلغ را از آنها بخواهم. نمی‌پرسند این همه پول را برای چه کاری می‌خواهی؟
-لازم نیست به آنها بگویی، رمز دوم کارت عابربانکشان را پیدا کن و ...
نمی‌دانم چطور خام حرف‌هایش شدم. در سه هفته و در چند نوبت بیش از پنج میلیون تومان پول را به صورت اینترنتی از حساب مادرم به حساب او انتقال دادم و بعد از آن بود که دیگر هیچ خبری از آن پسر کلاهبردار پیدا نکردم.همه آن حرف‌ها، قرارها، مریضی مادرش و... همه آنها سناریوی نقشه اخاذی او از من و خانواده‌ام بود.حالا پدر و مادرم هم در جریان همه ماجرا قرار گرفته‌اند و آبرویی برایم نمانده است. نمی‌دانم چرا اینقدر ساده‌لوحانه گول حرف‌هایش را خوردم و به دام نقشه کلاهبرداری‌اش افتادم.
نظر کارشناس:
استفاده از روابط احساسی و سوءاستفاده از استیصال طعمه‌ها در برابر حس تلخ ناکامی عاطفی، یکی از روش‌های کلاهبرداران برای اخاذی و کلاهبرداری‌های این‌چنینی است.
در این شیوه به دلیل گرفتار شدن طعمه در دام احساسات کاذب، قوه عقل و منطق تا حدود زیادی تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و راه سوءاستفاده را برای کلاهبرداران هموار می‌کند.
نوجوانان درصد بالایی از جامعه آماری افراد گرفتار در این شیوه نه چندان جدید را تشکیل می‌دهند و لزوم آگاهی‌بخشی والدین به فرزندان مهم‌ترین راه مقابله با گرفتار شدن نوجوانان در این قبیل دام‌ها خواهد بود.

2005



۳۰/۰۹/۱۳۹۳ - ۰۷:۳۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن