محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799604161
درخواست راهنمایی برای باز کردن یک مغازه
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: hosseingrami9015th April 2011, 11:26 PMسلام به همگی دوستان و هموطنان گل گلاب. من به دلیل داشتن مشکل مالی باید یه مغازه برا خودم دست و پا کنم ولی واقعا نمیدونم باید چه کار کنم.هیچ مدرک و هیچ تجربه ای هم ندارم ولی میخوام با کمک و راهنمایی شما چیزای مورد نیاز رو تهیه و عملی کنم. حتما میپرسید که مغازه چی میخوای بزنی!و میخوای چه کار کنی؟و هدفت چیه؟ راستش خودمم هم دقیق نمیدونم که نون تو چه چیزیه.ولی بین خدمات کامپیوتری و کافی نت و گیم نت و تایپ و تکثیری موندم که خودمم به کافی نت بیشتر فکر میکنم چون دردسرش کمتر و پولش بیشتره.البته اگه به من باشه که همه اینها رو میخوام. یه نکته جالب اینکه که تو خانواده ما تقریبا هر نوع تخصصی در زمینه های رایانه هست مثلا خودم تو کل رایانه فعالیت دارم و هم تو موبایل نزدیکان دیگه هم یکی فوتوشاپیست یکی تایپیست و خلاصه هممون این کاره ایم و فقط یه مغازه کم داریم. از شما دوستان میخوام که شرایط و تجربتون رو هم علاوه بر راهنمایی که می کنید بگید. راستی آیا واقعا با توجه به شرایط کلی جامعه و وضعیت رایانه ها و یارانه ها و همه چی میشه به داشتن یه مغازه برا درآوردن هزینه یک یا چند شخص امیدوار بود؟چون من خودم واقعا داره بهم فشار مالی میاد از دانشگاه گرفته تا کلیه امور زندگی. راستی من رشته فناوری اطلاعات در مقطع کاردانی درس میخونم و مغازه رو هم قصد دارم تو بیرجند، شهری که توش زندگی میکنم بزنم. ببخشید اگه بی مقدمه بود و سرتون رو هم درد آوردم... جایی برا زدن این تاپیک پیدا نکردم و اینجا رو مناسب دیدم.اگه اشتباه کردم ببخشید. hosseingrami9017th April 2011, 06:16 AMسلام دوستان خواهش میکنم پاسخ بدین. hosseingrami9020th April 2011, 11:10 AMسلام دوستان لطف کنید بحث رو ادامه بدین. I s i L D u r21st April 2011, 12:40 AMدرود بر شما دوست گرامی اول از همه باید شرایط شهر خودتون رو بسنجید که مثلا تو بیرجند این مواردی که گفتید جواب میده یا خیر ؟ فقط تخصص داشتن مهم نیست ، بلکه مهم در اداره کردن اون محیط هستش و اینکه اخر سر یه چیزی هم از جیب نذارید تا ضرر سیستمهایی که برای کافی نت جمع کردید رو بپردازید ، شما اگه بخواید 6 تا سیستم هم راه اندازی کنید غیر از پول مغازه و راه اندازی شبکه ومیز و ..... باید سه میلیون و خرده ای هزینه کنید ، خوب چه قدر می تونید صبر کنید تا این پول به شما برگرده ، حالا استفاده به کنار . در کل شما قصد دارید یه سرمایه ای رو صرف کنید پس باید خیلی دقت کنید که ضرر ندهید . ضمنا من یکی از دوستانی رو که خیلی بیشتر از من در این زمینه تجربه دارند رو به این تاپیک رهنمون می کنم و امیدوارم ایشون هم در این مورد مشاوره مفیدی به شما ارائه بدهند. پاینده باشید . اسکادران عشق21st April 2011, 09:29 AMسلام خوبی؟ منم اول کارم و از پارکینگ خونمون شروع کردم داخل بازاره ولی خوب محل عبور و مرور بود. راست میگن باید شرایط و سنجید ولی خب شما اگه کسی رو دارین که بتونه امکانات قصدی در اختیارتون بذاره خوبه. الانم ی طبقه خونمون رو رهن کردم و کارم و اونجا توسعه دادم. ali_mosavi21st April 2011, 01:08 PMبا سلام در پاسخ به سوال دوستان باید بگم بنده مدیر فروش یک شرکت صنایع غذایی هستم و در کنارش یک شرکت فروش عمده لپ تاپ و قطعات کامپیوتر دارم ، رشته تحصیلیم کاردانی آی تی و کارشناسی مدیریت بازرگانی بوده و هم اکنون نیز دوباره دارم کارشناسی تبلیغات و بازار یابی میخونم حال نمیدونم چه کمکی میتونم براتون بکنم و ممنون میشم سوالتون رو واضح تر بپرسید و اگر بتونم کمکی بکنم دریغ نخواهم کرد. موفق باشید اسکادران عشق21st April 2011, 02:48 PMسلام ممنون علی آقا رمز موفقیتتون و میخواستم بدونم. اینکه سرمایه گذاریتون تا چه حد بوده و الان تو چه مقطعی هستین؟ ali_mosavi21st April 2011, 07:17 PM...راستش خودمم هم دقیق نمیدونم که نون تو چه چیزیه.ولی بین خدمات کامپیوتری و کافی نت و گیم نت و تایپ و تکثیری موندم که خودمم به کافی نت بیشتر فکر میکنم چون دردسرش کمتر و پولش بیشتره.البته اگه به من باشه که همه اینها رو میخوام. از شما دوستان میخوام که شرایط و تجربتون رو هم علاوه بر راهنمایی که می کنید بگید.... با سلام دوست عزیز در ابتدا باید بگم که باید یک هدف خاصی رو برای کار کردن دنبال کنید و اینکه توصیه های دیگران باید بعنوان یک راهنما و مشاوره باشند نه تصمیم گیرنده نهایی برای شما باشند چون ایده های افراد برای شغلهای مختلف متفاوت بوده و معمولا هر ایده شخص خاصی رو میطلبه و نمیتونه در هر شرایطی موفق باشه ، قبل از هر چیز باید ببینید که خودتون به چی علاقه دارید چون اگر بهترین کار رو هم داشته باشید و بهش علاقه نداشته باشید نمیتونید دوام بیارید نکته بعد اینکه باید ببینید به کاری که علاقه دارید چقدر سرمایه میخواد و اینده رو به رشد یا رو به افول داره ، و اینکه آیا تخصص لازم در این زمینه رو دارید؟ حال اینا موارد کلی برای شروع یک کار بود هر چند سوال شما یه سوال کلی هست و جوابش میتونه به اندازه یک کتاب باشه ولی بنده سعی خواهم کرد بصورت مختصر و مفید تا جایی که اطلاعات دارم توضیح بدم در مورد خدمات کامپیوتر باید بگم که شغل خوبی هست ولی بازار کارش هم تقریبا اشباع شده و اگر وارد این کار در زمینه فروشش بشید باید بتونید توانایی رقابت با رقبا رو داشته باشید که مسلتزم داشتن سرمایه هنگفت خواهد بود. در مورد کافی نت باید بگم بنده خودم کارمو با کافی نت شروع کردم و شرکت سپید نت که هم ای اس پی و هم کافی نت بوده رو با عموم در سال 80 شراکتی راه انداختیم و سکوی جهش من همین کار بوده که در زمان خودش بسیار در آمد زا بود چون اکثر مردم هنوز به اینترنت دسترسی نداشتند و اکثرا از کافی نتها استفاده میکردند ولی بنده دو سال پیش از عموم جدا شدم و با سرمایه ای که داشتم اومدم تو کار پی سی و لپ تاپ ، چون دیگه بازار کشش کافی نت رو نداشت هم دست زیاد شده بود و هم اینکه دیگه کم کم اینترنتهای ای دی اس ال یا وایرلس و حتی اینترنت سیمکارتها با هزینه های اندک و سرعت بالا فعال شدند و دیگه کسی سراغ کافی نت نمیومد و اون موقع برا کافی نتمون مشتری خوبی بود که به عموم گفتم بفروشیم و بریم تو کار دیگه و ایندش تاریکه که حرفمو گوش نکرد و الان شرکتش زیان ده شده و تازه به فکر فروش افتاده. پس با توجه به گسترش اینترنتهای خانگی با سرعت بالا دیگه کافی نتها باید بساطشون رو جمع کنن و اصلا هزینه خودشونم نمیتونن در بیارن تازه جدیدا شرکت مخابرات و ایرانسل هم داره اینترنت خانگی پر سرعت میده که هر روز هم هزینشون رو پایین میارن و قول میدم بزودی شاهد ورشکستگی شرکتها ارائه دهنده اینترنت پر سرعت خصوصی خواهیم بود چون محاله بتونن با این دو تا غول انحصاری مقابله کنن حالا میمونه دو تا شغل بعدی ، اول اینکه در انتخاب شغل شرایط محیطی رو هم در نظر بگیریم مثلا در یک شهر با سطح زندگی بالا مطمئن باشید که اکثر بچه ها تو خونشون پلی استیشن یا ایکس باکس دارن و یا کامپیوترهای به روز و با گرافیک قدرتمند در اختیار دارند پس در همچین شهرهایی گیم نت هم جواب نخواهد داد ولی اگر در یک شهر متوسط و یا پایین سطح باشید گیم نت واقعا جواب خواهد داد مخصوصا اگه بتونید مکانش رو در اطراف جایی که چندین مدرسه ابتدایی و راهنمایی متمرکز شده انتخاب کنید واقعا درآمد زا خواهد بود چون بچه های این سنین واقعا تشنه بازیهای رایانه ای و یا تحت شبکه گروهی هستند و مطمئنم پول تو جیبیشون رو به جای خوراکی میارن تو این مکانها هزینه میکنن به شرطی که بازیهای به روز و جذاب و دستگاه های بی نقص استفاده کنید. در مورد خدمات چاپ و تکثیر هم اگه بخواید حرفه ای باشید باید انواع پرینت و کپی رنگی لیزری و جوهر افشان ، پلاتر های حرفه ای ، دستگاه های کپی سرعت بالا و حرفه ای و... داشته باشید که سرمایه ای بالای 50 میلیون تومن میخواد و مطمئنم که در آمد زا نیز هست ولی برای کارهای ساده تر به سرمایه کمتر توصیه میکنم یک خدمات تایپ و تکثیر در نزدیک یکی از دانشگاه های شهرتون (بخصوص دانشگاه آزاد) دایر کنید و قیمت رو پایین بیارید و در تعداد بالا سود مناسبی خواهید داشت و در کنار این میتونید خدمات کامپیوتری خفیف رو هم داشته باشید مثل رایت سی دی ، انجام پروژه های دانشجویی د آوردن تحقیق از اینترنت برای دانشجویان ، فروش انواع سی دی های اموزشی و ...که مطمئنم در صورت وجود پشتکار و انگیزه موفق خواهید بود و خودتونم فرمودید که در اقوام افراد مسلط به این امور زیاد هستند و میتونید از اونها هم استفاده کنید در این کار. حال از چهار شغلی که فرمودید بنده گیم نت و خدمات چاپ و تکثیر با شرایطی که گفتم برای شما مناسب تر خواهد بود و ریسکش هم کمتره و سرمایه بالایی هم نمیخواد (باز هم دربین این دو بنده خدمات چاپ و تکثیر دانشجویی رو توصیه میکنم چون شغل شریف تر و رو به رشد تر هست) فقط باید بگم انتظار نداشته باشید بلافاصله بعد از شروع کار سود اوری داشته باشید شما شاید تا ماه ها زیان بدی و یا سر به سر باشید ولی نباید نا امید بشید و به تلاش و تبلیغات و ارزانفروشیتون ادامه بدید تا موفقیت حاصل بشه. اگر هم قصد راه اندازی گیم نت یا کافی نت داشتید توصیه میکنم به هیچ وجه تجهیزات نو نگیرید و بسیار هستند افرادی که تجهیزات کافی نت یا گیم نتشون رو که تمیز هم هستند رو به علل مختلف میخوان بفروشن و میتونید به نصف قیمت نو ازشون بخرید تا سرمایتون هدر نره و اگر هم خواستید بعدها جمع کنید لا اقل ضرر کمتری متحمل بشید. دیگه واقعا در اینجا بیشتر از این نتونستم توضیح بدم چون واقعا فضا اجازه نمیده و اگر سوال دیگری بود بنده در خدمت عزیزان هستم موفق باشید ali_mosavi21st April 2011, 08:30 PMسلام ممنون علی آقا رمز موفقیتتون و میخواستم بدونم. اینکه سرمایه گذاریتون تا چه حد بوده و الان تو چه مقطعی هستین؟ با سلام دوست عزیز باید بگم زندگی من داستان درازی داره که میشه ازش یک کتاب نوشت و اینکه بنده هنوز هم خودمو یک ادم موفق نمیدونم و سعی خواهم کرد باز هم پله های ترقی رو طی کنم به شرطی که انسانیت و شرافتم رو زیر پا نگذارم. راستشو بخواید من موفقیت هر چند اندک خودمو مدیون سختگیریهای پدرم میدونم و قضیه از این قراره که بنده تو یه خونواده معمولی توی زنجان متولد شدم ، پدرم یک مغازه ساعت فروشی داشت و خیلی وقت بود تو بازار فعالیت داشت من یک مادر احساسی و دلرحم و یک پدر قانونمند و سختگیر دارم از وقتی شش سالم بود پدرم همیشه در امور به من سخت میگرفت با اینکه تک پسر بودم از همون 6 سالگی منو مجبور میکرد تا برم برا خونه نون بگیرم یا خرید های دیگرو انجام بدم در صورتی که من توان حمل خرید هارو هم نداشتم و با مشقت فراوان بسته های خرید رو یه کم حمل میکردم و یه کم زمین میذاشتم تا استراحت کنم و با زحمت فراوان به خونه میاوردم و یا در سن اول ابتدایی ساعت 4 بامداد از خواب بیدار میشدم و در کوچه های تاریک با ترس میرفتم تا نون بخرم (نمیدونم یادتون هست که قدیما صف نون وایی خیلی شلوغ میشد و باید حد اقل چندین ساعت در صف انتظار میموندید تا بتونید 20 تا نون بگیرید و من برای اینکه بتونم به درسام برسم صبح زود از خوابم میزدم تا بتونم کارای دیگمو هم انجام بدم) و مادرم همیشه گلایه میکرد که چرا به پسرمون سخت میگیری ولی پدرم گوشش بدهکار نبود ، بعدها از همون دوران ابتدایی یک شیفت مدرسه میرفتم و شیفت بعد رو در مغازه کنار بابام بودم و کار میکردم و در دوران راهنمایی دیگه بقدری مسلط به کار بودم که بابام خودش میرفت و من مغازه رو اداره میکردم و درس رو هم میخوندم در صورتی که میدیدم همسن و سالام همشون مشغول بازی و تفریحن و صبحا تا ساعت فلان میخوابند و دست به سیاه و سفید هم نمیزنند ، همیشه از پدرم شکایت میکردمو میگفتم که داره منو اذیت میکنه ... و از دوران دبیرستان گفتم دیگه مغازه نمیام چون درسام سنگینه ،خلاصه سرتونو درد نیارم از دوم دبیرستان بود که بابام گفت دیگه از این به بعد پول تو جیبی نمیدم بهت و باید خودت کار کنی و خرجتو بدی (قابل ذکره بابام وضع مالیش خوب بود ولی اینکارارو میکرد) من پیش همه شکایت بردم که پدرم چنین میکنه یادمه یک ماه قهر کردم رفتم خونه پدر بزرگم ولی گوشش بدهکار نبود ، خلاصه یه مدت که دیدم واقعا به پول نیاز دارم رفتم تو یه مغازه کار پیدا کردم و مشغول شدم و تابستونا یه کار فصلی پیدا میکردمو زمستونا خرج تحصیلمو میدادم و از اینجا که مدیریت در آمد و هزینه رو یاد گرفتم ، یک تابستون رفتم تو یک مرغداری کار کردم یه سالن 10 هزار تایی بود و مرده گفت هر دو ساعت باید بیای از لونه ها تخم مرغارو جمع کنی یه ماسک داد با یه دستکش و لباس کار ، خلاصه ماسکو زدم لباس بزرگ رو پوشیدم و رفتم تو سالن ، بوی گند داشت خفم میکرد دستمو که بردم تخم مرغ بردارم مرغه دستمو گاز گرفت و خون اومد و ناگهان انگار یکی از پشت با لگد زد تو پشتم برگشتم دیدم یه خروس گنده لات چون به مرغش اذیت کردم اومده جفت پا رفته تو پشتم منم عصبانی شدم یک لگد جانانه بهش زدم و اومدم بیرون نشستم کلی گریه کردم آخه فقط 16 سالم بود و گلایه میکردم که خدایا چرا بابای من اینقدر بده و اذیتم میکنه ولی بابای مهدی پسر داییم هر چی دلش میخواد واسش میخره و دست هم به سیاه و سفید نمیزنه ... خلاصه بازم اشکامو پاک کردم و به کارم ادامه دادم تابستون بعد رفتم تو یه پروژه سد سازی کار کنم وقتی صاحبکار منو دید گفت آخه سو سول تو رو چه به اینکارا منم بهم برخورد گفتم سوسول خودتی میبینیم کی کار میکنه یا نه ، خلاتصه گفت چی بلدی گفتم هیچی یه بیل و یه کلنگ داد دستم گفت تا ظهر باید سنگای بر آمده لبه اون کوه رو بکنید ، من رفتم و هر چی میزدم دریغ از کنده شدن یک تکه و تا ظهر بقدری خسته شده بودم که دیگه نای نفس کشیدن هم نداشتم دیدم پوست کف دستم کامل کنده شده و داره میسوزه با دستمال بستم و دوباره مشغول شدم صاحب کار اومد وضعمو دید دلش به حالم سوخت و گفت خیلی مردی که تا الان دووم اوردی و گفت از فردا برو پای این میکسر بتن وایستا هر ماشینی که اومد برو پشتش با اهرم تخلیش کن منم خوشحال شدمو رفتم ، شب که خونه رسشیدم بقدری خسته بودم که نفهمیدم کی خوابیدم ، دستم خونی بود و مادرم صحنه رو دیده بود رفته بود اون یکی اتاق گریه میکرد و با بابام دعوا میکرد ، بابام صبح اومد گفت نمیخواد دیگه سر کار بری هزینتو خودم میدم منم که حرفای گذشتش بهم برخورده بود به رگ غیرتم خورد و گفتم لازم نکرده خودم بلدم خرجمو دربیارم من از هیچکس کمک نمیخوام خلاصه این کارها ادامه داشتو من بزرگتر میشدم و دیگه ادم دنیا دیده و سرد و گرم چشیده ای شده بودم و به روشهای مختلف گذران زندگی میکردیم تا اینکه تو دانشگاه قبول شدمو و همزمان با پس اندازهایی که داشتم و وامی که گرفتم با عموم شراکتی یه کافی نت زدیم ، اون موقع هیچی بلد نبودیم و اینکه عموم فقط تا سوم راهنمایی درس خونده بود و من فقط یه کم بلد بودم با کامپیوتر چجوری میشه کار کرد یه مهندسم بود که ماهی 300 بهش میدادیم هر موقع کارمون گیر بود بیاد رفع مشکل کنه خلاصه خدا هم کمک کرد و کارمون گرفت من قیمتهامونو از همه پایین تر اوردم یادمه تو اون سالها روزی 60 تومن دخل کافی نت میشد و فروش کارتمون هم ماهی 2 میلیون یعنی کلا ماهی حدودا 4 تومن دو نفری کاسب بودیم هزینه هامون تقریبا ماهی 2 تومن بود و اون موقع نفری 1 میلیون صاف میموند و برای ما کم نبود این مبلغ من به مرور کاردانی کامپیوترم رو تموم کردم و عملی هم اونجا داشتیم کار میکردیم و کارارو هم از مهندس یاد میگرفتم در کنارش شروع کردم به فروش لوازم کامپیوتر از طریق آگهی و تو این زمینه هم فعالیت میکردم پول از مشتری میگرفتم دو روز بعد سفارشاتشو در خونشون تحویل میدادم خلاصه نصب شبکه ، راه اندازی گیم نت و کافی نت و آموزش خصوصی و همه کاری میکردم دیگه و در آمد هم خوب بود ، به علت غروری که داشتم و سختیهایی که کشیده بودم با بابام میونه خوبی نداشتم ، بالاخره یه روز زد تو ازمون استخدام یه کارخونه قبول شدم و چون به کامپیوتر مسلط بودم شدم مسئول صدور حواله و ارتباط با مشتریان خلاصه صبح تا ساعت 4 بعد از ظهر میرفتیم اونجا و از اونجا یکسره میومدم کافی نت تا 11 شب ، تو محیط کار به علت تسلط و ارتباط خوبی که با تاجرا داشتم و دلیلشم این بود که تو مغازه قبلا فعالیت داشتم و میدونستم با هر ادمی چجوری باید حرف زد خلاصه مدیرم از من خوشش اومد و تشویقی دادن با اینکه خیلیای دیگه از نهادهای دیگه سفارشی اومده بودن و به زور میخواستن جای منو بگیرن و خلاصه ما هم که به غیر از خدا کسیو نداشتیم مدیرم پافشاری کرد و منو کرد سرپرست واحد فروش خلاصه دونفر زیر دستم کار میکردن من با این که سرپرست بودم ولی به جای یه مدیر کار میکردم و مستقیم تو جلسات شرکت میکردم و مدیرم که خیلی ادم شریفی هم بود خیالش از من راحت بود و همه کارا رو به من سپرده بود خلاصه روزگار میگذشتو من هم تو کار کامپیوتر بودم و هم کافی نت و هم کارخونه و باور کنید بعضی شبا فقط 4 ساعت میخوابیدم در کنارش دوباره دانشگاه در اومده بودمو داشتم رشته مدیریت بازرگانی میخوندم چون به کارم مربوط میشد... یه رئیس داشتیم که اصلا چش نداشت پیشرفت مارو ببینه خلاصه این هی زیراب مارو میزد ولی مدیرمون ادم دنیا دیده ای بود و هر دومون رو زیر نظر داشت خلاصه یه روز یکی از مشتریای میلیاردی ما اومد پیشم یه پاکت اورد با یه سر رسید گفت اینا مال شماست من تشکر کردمو بعد رفتنش باز کردم دیدم 4 میلیون تراول گذاشته تو پاکت و یه نامه که این عیدی شماستو لطفا بارهای مارو هم ازاد کنید ما ببریم ، من نمیدونستم چیکار باید بکنم وسوسه شده بودم کارشو را بندازم و پولارو وردارم ولی گفتم خدایا تو که کار مارو رونق دادی پس من ناشکریتو نکنم و همه پولارو با نامه بردم پیش مدیرم و اون ازم قدر دانی کرد و گفت برام جبران میکنه بعد که بار این یارو رو ازاد نکردیم این یارو رفت زیر اب همرو زد که ما به بچه هاتون پول دادیمو شما خبر ندارید و ... خلاصه امار در اومد که این رئیس زیر آب زن هم قبلا کلی رشوه گرفته از این تاجرا و منو خطر میدیده برا خودش که داشته زیرابمو میزده خلاصه رئیسرو اخراج کردنو با یک حکم تقدیر منو کردن رئیس واحد فروش .... خلاصه روزگار گذشتو بازم لطف خدا شامل حالمون شد بعد چند سال مدیر ما استعفا داد و رفت به شرکت نفت و مدیر عاملمون هم با توجه به سوابق و تشویقایی که داشتم منو کرد مدیر فروش و در کنارشم شرکت خودمو تو زمینه فروش لوازم کامپیوتر و لپ تاپ توسعه دادم و در اینده نزدیک میخوام از کار اداری استعفا بدمو بچسبم به کار خودم لازم به ذکره تا الا هیچ کس یک ریال هم بهم کمک نکرده و باور کنید هیچ پارتی و رابطه ای هم نداشتم و فقط نظر خدا بوده و تلاش خودم و الانم ماهی یک میلیون و دویست بدهی دارمو ولی فعالیتم همچنان زیاده و دوباره شرکت کردم دارم کارشناسی تبلیغات و بازاریابی میخونم اونم نه برا مدرک فقط برای علمی تر کردن فعالیت تجاری خودم...و در پایان بگم الان لا اقل روزی یه بار به والدینم سر میزنم و دست هر دوشونو میبوسم و موفقیت خودمو مدیون فشار با تدبیر پدرم میدونم و الان میفهمم که دلیل فشارهاش چی بوده فقط برای اینکه رو پای خودم بایستم. ببخشید که سرتون رو درد اوردم hosseingrami9021st April 2011, 11:43 PMدرود بر شما دوست گرامی اول از همه باید شرایط شهر خودتون رو بسنجید که مثلا تو بیرجند این مواردی که گفتید جواب میده یا خیر ؟ فقط تخصص داشتن مهم نیست ، بلکه مهم در اداره کردن اون محیط هستش و اینکه اخر سر یه چیزی هم از جیب نذارید تا ضرر سیستمهایی که برای کافی نت جمع کردید رو بپردازید ، شما اگه بخواید 6 تا سیستم هم راه اندازی کنید غیر از پول مغازه و راه اندازی شبکه ومیز و ..... باید سه میلیون و خرده ای هزینه کنید ، خوب چه قدر می تونید صبر کنید تا این پول به شما برگرده ، حالا استفاده به کنار . در کل شما قصد دارید یه سرمایه ای رو صرف کنید پس باید خیلی دقت کنید که ضرر ندهید . ضمنا من یکی از دوستانی رو که خیلی بیشتر از من در این زمینه تجربه دارند رو به این تاپیک رهنمون می کنم و امیدوارم ایشون هم در این مورد مشاوره مفیدی به شما ارائه بدهند. پاینده باشید . سلام رفیق و تشکر که پاسخ دادی. این فکاتور ها رو دارم بررسی میکنم. اون دوستی که میگفی ali_mosavi جان هست؟اگه کسی دیگه هست زودتر معرفیش کن. hosseingrami9021st April 2011, 11:46 PMسلام خوبی؟ منم اول کارم و از پارکینگ خونمون شروع کردم داخل بازاره ولی خوب محل عبور و مرور بود. راست میگن باید شرایط و سنجید ولی خب شما اگه کسی رو دارین که بتونه امکانات قصدی در اختیارتون بذاره خوبه. الانم ی طبقه خونمون رو رهن کردم و کارم و اونجا توسعه دادم. سلام رفیق گفتی پارکینگ من یه گاراژی دارم که تجاری هم نیست و به یه مدرسه راهنمایی و دبستان دو شیفته هم دختر و هم پسر مجهزه و در 20 متری اطراف هم نه کافی نتی نه گیم نتی نه خدماتی و خلاصه هیچی ولی مشکل من اینه که جای پرتی هست و فقط این دانش آموزان از اونجا رد میشن. ممنون از تجربت حتما این مورد رو مدنظر قرار میدم. نظرت رو حتما بگی. hosseingrami9021st April 2011, 11:53 PMبا سلام در پاسخ به سوال دوستان باید بگم بنده مدیر فروش یک شرکت صنایع غذایی هستم و در کنارش یک شرکت فروش عمده لپ تاپ و قطعات کامپیوتر دارم ، رشته تحصیلیم کاردانی آی تی و کارشناسی مدیریت بازرگانی بوده و هم اکنون نیز دوباره دارم کارشناسی تبلیغات و بازار یابی میخونم حال نمیدونم چه کمکی میتونم براتون بکنم و ممنون میشم سوالتون رو واضح تر بپرسید و اگر بتونم کمکی بکنم دریغ نخواهم کرد. موفق باشید سلام رفیق ممنون از توجهت. من فقط تجربت رو میخواستم که تو هم بی منت در پایین نقل قول ها گفتی و دل ما رو خون کردی(شوخی). نظرت در مورد شغل دفتر خدمات فنی کامپویتر و شغل دفتر خدمات ارتباطی چیه؟دوستان دیگه توی دیگر فروم ها در این مورد خیلی صحبت کردند سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5498]
-
گوناگون
پربازدیدترینها