تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نگاه مؤمن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834454353




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بوشهر به روایت احمد آرام/ از فراز دره‌های تاریک/ شهرها و چهره‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


بوشهر به روایت احمد آرام/ از فراز دره‌های تاریک/ شهرها و چهره‌ها فرهنگ > ادبیات - در شهری که معماری و موسیقی خود را از قرن پانزده، به گونه‌ای معجزه‌آسا حفظ کرده بود امروز خبری از آن معماری باشکوه نیست.

احمد آرام: جاده های هولناکی که در جنگ جهانی دوّم بوسیله ی متفقین ساخته شده بود ، و بوشهر را به استان فارس ( شیراز ) وصل می کرد ، شاید یکی از مرگ زای ترین جاده های ایران بود که از فراز دره هایی بکر و ترسناک می گذاشتند . مرگزا بودن جاده ها آن چنان ترسناک بود که گاه وارد ادبیات داستانی می شد . پیش از آن این جاده ها مالرو بودند  و تنها قافله ها می توانستند از آن عبور کنند ؛ البته اگر از دست راهزن ها جان سالم به در می بردند : « .... آنوقت ها وسیله ی نقلیه کجاوه و یا پالکی بود . این کوه و کمرهای وحشتناکِ راه جنوب پیموده می شد ؛ و ما دوازده روز در راه بودیم ...»(۱) . ناصرخسرو نیز در سفرنامه اش آورده که برای رسیدن به جنوب بوسیله ی قافله از همین مسیرها گذشته بود .  اگر از شیراز رهسپار بوشهر بودید یا بلعکس  ، ناگزیر از « کُتَل »(۲) هایی  می گذشتید که نام های عجیب و غریبِ بومی داشتند ، برای مثال : « کُتَل پیرزن » ، « کُتَل فِلفِلو» ، « کُتَل مِلو » ، « کُتَل رودَک » ، «  کُتَل دختر » ، « کُتَل کمارج » و ... و این نام ها متناسب با شرایط جغرافیایی و اقلیمی ، و حتا باورهای مردمی ،  به درستی برای گردنه ها انتخاب شده بود . کُتَل فلفلو یکی از خوفناک ترین جاده های کوهستانی بود که به نحو معجزه آسایی اتومبیل های شخصی یا کامیون ها  را از شکاف قُله ها ، و از فراز پرتگاه ها ، عبور می داد . به همین دلیل به خاطر تیزی پیچ و خم های خطرناکش  نام فلفل را متناسب با این جاده نام گذاری کرده بودند . از جمله تنگه های صعب العبور دیگر یکی هم کتل پیرزن بود که عقیده داشتند محال است که پیرزنی بعد از گذر ، و  دیدن چنین تنگه هایی از ترس هلاک نشود و جان سالم به در ببرد . کتل رودک ، به دلیل پر پیچ و خم بودن خسته کننده اش ، همچون روده ای بزرگ ، از ته دره به بالا کشیده می شد ، و پس از عبور از ده ها نیم دایره ی تنگ ،  بر فراز رشته کوه های زاگرس قرار می گرفت .  در میان گَرد و غبار جاده ها هیچ راننده ای نمی توانست ریسک کند تا از دنده  یک به دنده ی سبک برود ، به  این دلیل  که امکان سرعت یا سبقت نبود ، و این که هرآن ممکن بود با اتومبیل رو برو سر شاخ بشوند و به ته دره سقوط کند  . گاه که در سربالایی ها مجبور به توقف می شدند از "دنده پنج " استفاده می بردند . دنده پنج ، چوب مثلثیِ به قاعده ای بود که عقب اغلب ماشین های سنگین ، مانند وانت بارها یا کامیون ها ،از زنجیری آویزان بود . دنده پنج را می گذاشتند پشت چرخ عقب ماشین های سنگین تا از حرکت باز ماند . معمولاً در شکاف کوه ها میدانچه هایی درست کرده بودند برای پارک کردن اجباری اتومبیل ها . هر راننده ای با مشاهده ی گرد و غباری که از جاده های اعماق دره به چشم می خورد  ، مجبور می شد لحظاتی در میدانچه ها توقف کند و انتظار بکشد  تا بعد از عبور آن اتومبیل دوباره به راه خود ادامه دهد  . اگر چنین میدانچه هایی ساخته نمی شدند هیچ امکانی وجود نداشت که در یک زمان دو اتومبیل از کنار هم رد شوند . همین توقف گاه های اجباری ساعتها به طول می انجامید . راننده ها وقتی از بعضی از تنگه ها خلاص می شدند و می افتادند توی جاده های کفی ، می دانستند که در چند کیلومتری جاده باردیگر دره هایی دیگر سر راهشان سبز خواهد شد  . اگر در زمستان راه می زدند لغزندگی جاده ها مصیبت را دو چندان می کرد و مجبور می شدند تا پایان بارش جایی توقف کنند . در این هنگام جاده های کفی هم ، به خاطر آن همه گِل و لای ، به باتلاق تبدیل می شدند ، و چه بسا کامیون ها تا چند روز امکان تکان خوردن نداشتند : « شوفر سومی که تا آن وقت همه  اش چرت زده بود و چیزی نگفته بود ، کاکاسیاه براق گنده ای بود که گِل و لجن باتلاق روی پیشانی و لپ هایش نشسته بود سر و رویش از گِل و شُل سفید شده بود . این سه تن با کهزاد که پای پیاده راه افتاده بود رفته بود بوشهر ، از پریشب سحر توی باتلاق گیر کرده بودند و هرچه کرده بودند نتوانسته بودند از تو باتلاق رد بشوند ... چهارتا کامیون خاموش توی باتلاق  خوابیده بودند . لجن تا زیر شاسی هایشان بالا آمده بود . مثل اینکه سالها همانجا سوت و کور زیر شرشر باران خشکشان زده بود . تاریکی پرپشتی آنها را قاتی سیاهی شب و پُف نم های ریز باران کرده بود . دانه های باران مانند ساچمه های چهار پاره تو باتلاق فرو می رفت و گم می شد ... هر چهار کامیون بارشان پنبه بود . شوفرها نیمی از عدل های یک کامیون را ریخته بودند پایین توی لجن ها و برای خودشان تو کامیون عقبی جا درست کرده بودند .»(۳) . مردمِ دارا  با اتومبیل های دَربَست ، که اغلب فورد امریکایی بود ، به راه می زدند . این وسیله ی نقلیه کرایه های نسبتاً بیشتری می گرفتند . گاهی در اعماق دره ها شمایی از بعضی از این نوع اتومبیل ها ، که به نحو دلخراشی لت و پار شده بود ، دیده می شدند : « به تو گفت سی و نُه سالش که شد چشم هاش به او دروغ گفتند . درست روی چِنگِ کُتَل فلفلو ، چشم هاش تاریک می شوند و جاده از توی تاریکی چشم هاش روی درّه دراز می شود . فرمان ازدستش در می رود و فوردِ سیاه رنگ جَست می زند روی دره ای که تهش پُر از بُخار بود . اسفندیار شوفر به تو گفت فکر کرده افتاده توی جاده ای که از وسط یک تکه ابر می گذرد . ولی این جوری نبود ، پوزه ی ماشینش می افتد تو بخاری که مثل مه همه جا را گرفته بود .  وقتی که از آن بالایِ دره پوزه ی فورد  سُر می خورد روی هوایی که داغی شهریورماه را تو آسمانش نگه داشته بود ، او از همان بالا به ته دره نگاه کرد ، به درخت های بلوط ، به شبدرهای وحشی ، به کنده های ترسناک درختان بادام کوهی ، به سمورهایی که داشتند میان خار اشترها می دویدند و به لاشخورهایی که شونه به شونه اش ، تو هوای داغ ، بال می زدند . به تو گفته بود بوی صخره ها از آن بالا زیر دماغش می زده ، بوی آفتاب کهنه . اسفندیار شوفر به خودش گفته بود  برای چه ته آن دره آن قدر تاریک است ! به یادش می آید که همان روز  فشار باد به ته فورد می خورد و توی بدنه اش ، لای فلز و آهن ، صدایی می دود شبیه زوزه گرگ »(۴) . اما مردم ندار و تقریباً فرو دست ، مجبور می شدند در قسمت عقب پیکاب(۵) ها سفر کنند .از تمام این مصیبت ها گذشته ، حضور پاسگاه های تفتیش کالای قاچاق نیز خود معضل بزرگی به حساب می آمد . امنیه ها برای کشف پاکت های چای یا سیگار ، گاه محموله های یک کامیون را خالی می کردند . حتا مسافران عادی که برای دیدار آشناهایشان به شیراز می رفتند و معمولاً سوغات خارجی می بردند مشمول چنین قانونی می شدند : « اسم امنیه در آن صفحات با وبا یکی بود . وقتی امنیه می آمد شلاق و حبس و ته تفنگ و سرقت و مرض هم می آمد ... وکیل باشیِ امنیه شکل شمر تعزیه بود . سبیلش مثل پاچه بُز سیاه و پشم آلود بود . چشمهای پق و از کاسه درآمده داشت با نیم تنه ی عرق و شوره ی نمک ...»(۶) گاهی رفتار امنیه ها از راهزنانی  که ناگهان با تفنگ برنو از شکاف کوه ها بیرون می زدند ، بدتر و دهشتناک تر بود . اگر به آنها باج نمی دادند ممکن بود تمام دار و ندار مسافرها را به بهانه ی جنس قاچاق ضبط کنند .  در آن وضعیت دستت به جایی بند نبود ، فقط خدا خدا می کردی که هرچه زودتر به مقصد برسی . وقتی از بعضی از کوه کُتَل ها خلاص می شدی به کازرون می رسیدی . شهری که می توانست استراحتگاه خوبی باشد . اگر بوشهر را در چله ی تابستان جهنم فرض می کردی ، کازرون برزخ می شد و شیراز بهشت . به همین دلیل در چله ی تابستان بوشهری ها به هر بهانه ای از بوشهر بیرون می زدند : « پدرم گفت " بچه های من که نباید حمال  بشوند باید مدرسه بروند در این جهنم سوزان تلف می شوند ، مریض می شوند ، باید هرچه زودتر به شیراز جنت طراز رسید . " چه دردسر بدهم ، رسیدیم شیراز . چندی آرام زندگی کردیم . کم کم ابوی که تا آنوقت با گلوله لب به مشروب نمی گذاشت ، دستور طبیب را بهانه کرد و عرق دو آتشه خلار شیراز را سر شب در سینی قشنگی که پر از مزه بود می نوشید و می گفت برای بی خوابی می خورم، بدم می آید ، چیز بدی است ، خدا لعنت کند دکتر را . این هم دوا بود که به ما داد ! »(۷)  . بوشهری ها چهار ماه تابستان را با تمام آن درد و رنجی که در راه تحمل کرده بودند ، به  شیراز که می رسیدند  مزه ی بهشت را می چشیدند . اما همیشه این فکر عذابشان می داد که آخر سر باید  سرازیر آن همه راه های پر پیچ و خم شوند . این بار سبدهای انگور و هلو و سیب را ردیف می کردند  و با خود می بردند تا در مسیر راه  بوی شیراز هم همراهشان  باشد . سرانجام که  همه ی کُتَل ها را پشت سر می گذاشتند ، وقتی به جاده ای می رسیدند که تهش می خورد به « آب مُخک » ، دیگر خیالشان راحت می شد که به کفی رسیده اند ، و پس از گذر از برازجان ، وارد جاده شوسه ای ناهمواری می شدند که اندک اندک آنها را به بوی دریا می رساند ، به شهری که معماری و موسیقی خود را از قرن پانزده ، به گونه ای معجزه آسا  ، در آن زمان ، حفظ کرده بود . البته امروز دیگر از آن معماری با شکوه خبری نیست ، و اگر چیزی برجای مانده باشد شمایی رنگ باخته و گاه مونتاژ شده از خانه های قدیم و جدید است که هویت خود را از دست داده اند .     ۱ -  شلوارهای وصله دار / رسول پرویزی / انتشاراتامیرکبیر / 1342 ۲ - گردنه های صعب العبور . ۳ - داستان « چرا دریا توفانی شده بود » از کتاب « انتری که لوتی اش مرده بود »  / صادق چوبک / کتاب جیبی /1344 ۴ -  « مرده ای که حالش خوب است » / احمد آرام / نشر افق ۵ - پیکاپ مارک معروف نوعی وانت بار بود . ۶ - داستان « شیر محمد » از کتاب شلوارهای وصله دار / رسول پرویزی . ۷ _  داستان « ابراهیم » از کتاب / شلوارهای وصله دار / رسول پرویزی .    

کلید واژه ها: ادبیات ایران - ادبیات -




پنجشنبه 6 فروردین 1394 - 12:36:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن