تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834454353
بوشهر به روایت احمد آرام/ از فراز درههای تاریک/ شهرها و چهرهها
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
بوشهر به روایت احمد آرام/ از فراز درههای تاریک/ شهرها و چهرهها فرهنگ > ادبیات - در شهری که معماری و موسیقی خود را از قرن پانزده، به گونهای معجزهآسا حفظ کرده بود امروز خبری از آن معماری باشکوه نیست.
احمد آرام: جاده های هولناکی که در جنگ جهانی دوّم بوسیله ی متفقین ساخته شده بود ، و بوشهر را به استان فارس ( شیراز ) وصل می کرد ، شاید یکی از مرگ زای ترین جاده های ایران بود که از فراز دره هایی بکر و ترسناک می گذاشتند . مرگزا بودن جاده ها آن چنان ترسناک بود که گاه وارد ادبیات داستانی می شد . پیش از آن این جاده ها مالرو بودند و تنها قافله ها می توانستند از آن عبور کنند ؛ البته اگر از دست راهزن ها جان سالم به در می بردند : « .... آنوقت ها وسیله ی نقلیه کجاوه و یا پالکی بود . این کوه و کمرهای وحشتناکِ راه جنوب پیموده می شد ؛ و ما دوازده روز در راه بودیم ...»(۱) . ناصرخسرو نیز در سفرنامه اش آورده که برای رسیدن به جنوب بوسیله ی قافله از همین مسیرها گذشته بود . اگر از شیراز رهسپار بوشهر بودید یا بلعکس ، ناگزیر از « کُتَل »(۲) هایی می گذشتید که نام های عجیب و غریبِ بومی داشتند ، برای مثال : « کُتَل پیرزن » ، « کُتَل فِلفِلو» ، « کُتَل مِلو » ، « کُتَل رودَک » ، « کُتَل دختر » ، « کُتَل کمارج » و ... و این نام ها متناسب با شرایط جغرافیایی و اقلیمی ، و حتا باورهای مردمی ، به درستی برای گردنه ها انتخاب شده بود . کُتَل فلفلو یکی از خوفناک ترین جاده های کوهستانی بود که به نحو معجزه آسایی اتومبیل های شخصی یا کامیون ها را از شکاف قُله ها ، و از فراز پرتگاه ها ، عبور می داد . به همین دلیل به خاطر تیزی پیچ و خم های خطرناکش نام فلفل را متناسب با این جاده نام گذاری کرده بودند . از جمله تنگه های صعب العبور دیگر یکی هم کتل پیرزن بود که عقیده داشتند محال است که پیرزنی بعد از گذر ، و دیدن چنین تنگه هایی از ترس هلاک نشود و جان سالم به در ببرد . کتل رودک ، به دلیل پر پیچ و خم بودن خسته کننده اش ، همچون روده ای بزرگ ، از ته دره به بالا کشیده می شد ، و پس از عبور از ده ها نیم دایره ی تنگ ، بر فراز رشته کوه های زاگرس قرار می گرفت . در میان گَرد و غبار جاده ها هیچ راننده ای نمی توانست ریسک کند تا از دنده یک به دنده ی سبک برود ، به این دلیل که امکان سرعت یا سبقت نبود ، و این که هرآن ممکن بود با اتومبیل رو برو سر شاخ بشوند و به ته دره سقوط کند . گاه که در سربالایی ها مجبور به توقف می شدند از "دنده پنج " استفاده می بردند . دنده پنج ، چوب مثلثیِ به قاعده ای بود که عقب اغلب ماشین های سنگین ، مانند وانت بارها یا کامیون ها ،از زنجیری آویزان بود . دنده پنج را می گذاشتند پشت چرخ عقب ماشین های سنگین تا از حرکت باز ماند . معمولاً در شکاف کوه ها میدانچه هایی درست کرده بودند برای پارک کردن اجباری اتومبیل ها . هر راننده ای با مشاهده ی گرد و غباری که از جاده های اعماق دره به چشم می خورد ، مجبور می شد لحظاتی در میدانچه ها توقف کند و انتظار بکشد تا بعد از عبور آن اتومبیل دوباره به راه خود ادامه دهد . اگر چنین میدانچه هایی ساخته نمی شدند هیچ امکانی وجود نداشت که در یک زمان دو اتومبیل از کنار هم رد شوند . همین توقف گاه های اجباری ساعتها به طول می انجامید . راننده ها وقتی از بعضی از تنگه ها خلاص می شدند و می افتادند توی جاده های کفی ، می دانستند که در چند کیلومتری جاده باردیگر دره هایی دیگر سر راهشان سبز خواهد شد . اگر در زمستان راه می زدند لغزندگی جاده ها مصیبت را دو چندان می کرد و مجبور می شدند تا پایان بارش جایی توقف کنند . در این هنگام جاده های کفی هم ، به خاطر آن همه گِل و لای ، به باتلاق تبدیل می شدند ، و چه بسا کامیون ها تا چند روز امکان تکان خوردن نداشتند : « شوفر سومی که تا آن وقت همه اش چرت زده بود و چیزی نگفته بود ، کاکاسیاه براق گنده ای بود که گِل و لجن باتلاق روی پیشانی و لپ هایش نشسته بود سر و رویش از گِل و شُل سفید شده بود . این سه تن با کهزاد که پای پیاده راه افتاده بود رفته بود بوشهر ، از پریشب سحر توی باتلاق گیر کرده بودند و هرچه کرده بودند نتوانسته بودند از تو باتلاق رد بشوند ... چهارتا کامیون خاموش توی باتلاق خوابیده بودند . لجن تا زیر شاسی هایشان بالا آمده بود . مثل اینکه سالها همانجا سوت و کور زیر شرشر باران خشکشان زده بود . تاریکی پرپشتی آنها را قاتی سیاهی شب و پُف نم های ریز باران کرده بود . دانه های باران مانند ساچمه های چهار پاره تو باتلاق فرو می رفت و گم می شد ... هر چهار کامیون بارشان پنبه بود . شوفرها نیمی از عدل های یک کامیون را ریخته بودند پایین توی لجن ها و برای خودشان تو کامیون عقبی جا درست کرده بودند .»(۳) . مردمِ دارا با اتومبیل های دَربَست ، که اغلب فورد امریکایی بود ، به راه می زدند . این وسیله ی نقلیه کرایه های نسبتاً بیشتری می گرفتند . گاهی در اعماق دره ها شمایی از بعضی از این نوع اتومبیل ها ، که به نحو دلخراشی لت و پار شده بود ، دیده می شدند : « به تو گفت سی و نُه سالش که شد چشم هاش به او دروغ گفتند . درست روی چِنگِ کُتَل فلفلو ، چشم هاش تاریک می شوند و جاده از توی تاریکی چشم هاش روی درّه دراز می شود . فرمان ازدستش در می رود و فوردِ سیاه رنگ جَست می زند روی دره ای که تهش پُر از بُخار بود . اسفندیار شوفر به تو گفت فکر کرده افتاده توی جاده ای که از وسط یک تکه ابر می گذرد . ولی این جوری نبود ، پوزه ی ماشینش می افتد تو بخاری که مثل مه همه جا را گرفته بود . وقتی که از آن بالایِ دره پوزه ی فورد سُر می خورد روی هوایی که داغی شهریورماه را تو آسمانش نگه داشته بود ، او از همان بالا به ته دره نگاه کرد ، به درخت های بلوط ، به شبدرهای وحشی ، به کنده های ترسناک درختان بادام کوهی ، به سمورهایی که داشتند میان خار اشترها می دویدند و به لاشخورهایی که شونه به شونه اش ، تو هوای داغ ، بال می زدند . به تو گفته بود بوی صخره ها از آن بالا زیر دماغش می زده ، بوی آفتاب کهنه . اسفندیار شوفر به خودش گفته بود برای چه ته آن دره آن قدر تاریک است ! به یادش می آید که همان روز فشار باد به ته فورد می خورد و توی بدنه اش ، لای فلز و آهن ، صدایی می دود شبیه زوزه گرگ »(۴) . اما مردم ندار و تقریباً فرو دست ، مجبور می شدند در قسمت عقب پیکاب(۵) ها سفر کنند .از تمام این مصیبت ها گذشته ، حضور پاسگاه های تفتیش کالای قاچاق نیز خود معضل بزرگی به حساب می آمد . امنیه ها برای کشف پاکت های چای یا سیگار ، گاه محموله های یک کامیون را خالی می کردند . حتا مسافران عادی که برای دیدار آشناهایشان به شیراز می رفتند و معمولاً سوغات خارجی می بردند مشمول چنین قانونی می شدند : « اسم امنیه در آن صفحات با وبا یکی بود . وقتی امنیه می آمد شلاق و حبس و ته تفنگ و سرقت و مرض هم می آمد ... وکیل باشیِ امنیه شکل شمر تعزیه بود . سبیلش مثل پاچه بُز سیاه و پشم آلود بود . چشمهای پق و از کاسه درآمده داشت با نیم تنه ی عرق و شوره ی نمک ...»(۶) گاهی رفتار امنیه ها از راهزنانی که ناگهان با تفنگ برنو از شکاف کوه ها بیرون می زدند ، بدتر و دهشتناک تر بود . اگر به آنها باج نمی دادند ممکن بود تمام دار و ندار مسافرها را به بهانه ی جنس قاچاق ضبط کنند . در آن وضعیت دستت به جایی بند نبود ، فقط خدا خدا می کردی که هرچه زودتر به مقصد برسی . وقتی از بعضی از کوه کُتَل ها خلاص می شدی به کازرون می رسیدی . شهری که می توانست استراحتگاه خوبی باشد . اگر بوشهر را در چله ی تابستان جهنم فرض می کردی ، کازرون برزخ می شد و شیراز بهشت . به همین دلیل در چله ی تابستان بوشهری ها به هر بهانه ای از بوشهر بیرون می زدند : « پدرم گفت " بچه های من که نباید حمال بشوند باید مدرسه بروند در این جهنم سوزان تلف می شوند ، مریض می شوند ، باید هرچه زودتر به شیراز جنت طراز رسید . " چه دردسر بدهم ، رسیدیم شیراز . چندی آرام زندگی کردیم . کم کم ابوی که تا آنوقت با گلوله لب به مشروب نمی گذاشت ، دستور طبیب را بهانه کرد و عرق دو آتشه خلار شیراز را سر شب در سینی قشنگی که پر از مزه بود می نوشید و می گفت برای بی خوابی می خورم، بدم می آید ، چیز بدی است ، خدا لعنت کند دکتر را . این هم دوا بود که به ما داد ! »(۷) . بوشهری ها چهار ماه تابستان را با تمام آن درد و رنجی که در راه تحمل کرده بودند ، به شیراز که می رسیدند مزه ی بهشت را می چشیدند . اما همیشه این فکر عذابشان می داد که آخر سر باید سرازیر آن همه راه های پر پیچ و خم شوند . این بار سبدهای انگور و هلو و سیب را ردیف می کردند و با خود می بردند تا در مسیر راه بوی شیراز هم همراهشان باشد . سرانجام که همه ی کُتَل ها را پشت سر می گذاشتند ، وقتی به جاده ای می رسیدند که تهش می خورد به « آب مُخک » ، دیگر خیالشان راحت می شد که به کفی رسیده اند ، و پس از گذر از برازجان ، وارد جاده شوسه ای ناهمواری می شدند که اندک اندک آنها را به بوی دریا می رساند ، به شهری که معماری و موسیقی خود را از قرن پانزده ، به گونه ای معجزه آسا ، در آن زمان ، حفظ کرده بود . البته امروز دیگر از آن معماری با شکوه خبری نیست ، و اگر چیزی برجای مانده باشد شمایی رنگ باخته و گاه مونتاژ شده از خانه های قدیم و جدید است که هویت خود را از دست داده اند . ۱ - شلوارهای وصله دار / رسول پرویزی / انتشاراتامیرکبیر / 1342 ۲ - گردنه های صعب العبور . ۳ - داستان « چرا دریا توفانی شده بود » از کتاب « انتری که لوتی اش مرده بود » / صادق چوبک / کتاب جیبی /1344 ۴ - « مرده ای که حالش خوب است » / احمد آرام / نشر افق ۵ - پیکاپ مارک معروف نوعی وانت بار بود . ۶ - داستان « شیر محمد » از کتاب شلوارهای وصله دار / رسول پرویزی . ۷ _ داستان « ابراهیم » از کتاب / شلوارهای وصله دار / رسول پرویزی .
کلید واژه ها: ادبیات ایران - ادبیات -
پنجشنبه 6 فروردین 1394 - 12:36:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]
صفحات پیشنهادی
اصفهان به روایت علی خدایی/ آواز سی و سه پل/ شهرها و چهرهها
اصفهان به روایت علی خدایی آواز سی و سه پل شهرها و چهرهها فرهنگ > ادبیات - در غرفههای پل روزها و شبها صداهایی از تمام ایران میشنوی با لهجههای گوناگون از شمال آمدهاند آذربایجانیها هم هستند خراسانیها بلوچها با لباسهایشان خوزستانیها علی خدایی اصکاری که صدام نتوانست بکند، ما با آبادان کردیم/ شهرها و چهرهها / آبادان به روایت محسن امیریوسفی
کاری که صدام نتوانست بکند ما با آبادان کردیم شهرها و چهرهها آبادان به روایت محسن امیریوسفی فرهنگ > سینما - اگر مردم همه شهرها آرمان و ایده آلهایشان همیشه در آینده معنا میشود ولی برای آبادانی ها اوج پیشرفت و صمیمیت درگذشتهای معنا میشود که خیلی دور نیست محسنتبریز به روایت کمال تبریزی/ شهری که حالم را خوش می کند/ شهرها و چهره ها
تبریز به روایت کمال تبریزی شهری که حالم را خوش می کند شهرها و چهره ها فرهنگ > سینما - تبریز برای من یعنی محله شش گیلان با همه مشخصات سنتی قدیمی اش که حالم را خوش می کند كمال تبريزي تبریز همیشه برای من همان معنای اولیه لغوی اش را داشته است ریختن تب هنگامیکه وارداردبیل به روایت محمدرضا بایرامی / روستاهای دوست داشتنی / شهرها و چهره
اردبیل به روایت محمدرضا بایرامی روستاهای دوست داشتنی شهرها و چهره فرهنگ > ادبیات - شهر آبگرمها که زمانی رسیدن به آن خودش داستانی داشت حالا در محاصرهی هتلهایی است که سر به آسمان میسایند محمدرضا بایرامی در زمانهایقدیم هروقت به سوی اردبیل می&zwnjروایت ضرغامی از ماجراي سانسور نکردن بازي واليبال، تماس دفتر رهبري درباره مصاحبه زنده رئيس جمهوري و سفرهای انتخ
روایت ضرغامی از ماجراي سانسور نکردن بازي واليبال تماس دفتر رهبري درباره مصاحبه زنده رئيس جمهوري و سفرهای انتخاباتی دولت احمدی نژاد در مورد بازي آمريکا و آرژانتين که بازي خيلي مهمي بود و نتيجه آن تکليف صعود ما را مشخص ميکرد چنين اغماضي را نميتوانستم انجام دهم و حجت شرعي براي پاستاندار کهگیلویه و بویراحمد خبر داد تفاهمنامه مهم استانداران فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در حوزه گردشگ
استاندار کهگیلویه و بویراحمد خبر دادتفاهمنامه مهم استانداران فارس بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در حوزه گردشگریاستاندار کهگیلویه و بویراحمد از امضای تفاهمنامه مهم استانداران فارس بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در حوزه گردشگری خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج سیدموسی خادمیروایت هاشمی از پیام احمدی نژاد به وی
روایت هاشمی از پیام احمدی نژاد به وی آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره احمدی نژاد گفت ایشان در دولت من فرماندار و استاندار بود فقط ایشان نبود سه نفر بودند که میگفتم ظرفیت کشوری مانند ایران با شرایط و مشکلات داخلی و خارجی خاص خودش خیلی بالاتر از توان این افراد است البته آقای احمیاد یادگار / 9 سید احمد خمینی به روایت تصویر-2
یاد یادگار 9سید احمد خمینی به روایت تصویر-2سیداحمد خمینی پس از وفات ناگهانی شهید مصطفی خمینی همواره همراه و پشتیبان بنیانگذار جمهوری اسلامی بود و نقش بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت خبرگزاری فارس- سرویس سیاسی 25 اسفند سال 93 مصادف است با بیستمین سالگرد رحلت حاج احمد آقا خروایت سرپرست وزارت اقتصاد دولت نهم از ماجرای خاوری: اين بنده خدا بازنشسته بود، اما با حکم وزیر اقتصاد و تاییدی
روایت سرپرست وزارت اقتصاد دولت نهم از ماجرای خاوری اين بنده خدا بازنشسته بود اما با حکم وزیر اقتصاد و تاییدیه احمدی نژاد مجددا روی کار آمد وقتی اختلاس شد فقط به جرم خاوری رسیدگی شد پس دیگران چه سرپرست وزارت امور اقتصادی و دارایی دولت نهم گفت در بانک مرکزی آدمهايي را بر سرروایت احمد خاتمی از انتخابات خبرگان: هاشمی به یزدی تبریک گفت
روایت احمد خاتمی از انتخابات خبرگان هاشمی به یزدی تبریک گفت وی اضافه کرد انتخابات دیروز در دو مرحله برگزار شد که در تاریخ خبرگان نخستین بار است که انتخاب رئیس در دو مرحله انجام میشود اما بلافاصله پس از انتخاب رئیس آیت الله هاشمی رفسنجانی به آیت الله یزدی تبریک گفت و در پی آنروایتهای وزیر بهداشت از طرح تحول سلامت، زیرمیزی پزشکان، پرستاران ناراضی، انتخابات ریاستجمهوری، دولت احمدی
روایتهای وزیر بهداشت از طرح تحول سلامت زیرمیزی پزشکان پرستاران ناراضی انتخابات ریاستجمهوری دولت احمدینژاد و وزیر بهداشت در پاسخ به منتقدان طرح تحول سلامت گفت با اعتباری حدود ۵ هزار میلیارد تومان رضایتمندی در مردم ایجاد شده است این قابل مقایسه با بودجه کل کشور هستفارس گزارش میدهد چهارشنبه آخر سال آرام در شهرهای استان لرستان/قدردانی از نیروی انتظامی
فارس گزارش میدهدچهارشنبه آخر سال آرام در شهرهای استان لرستان قدردانی از نیروی انتظامیچهارشنبه آخر سال در شهرهای مختلف استان لرستان هیچ تلفات جانی نداشت و نقش نیروی انتظامی در این زمینه غیرقابل انکار است به گزارش خبرگزاری فارس از خرمآباد بنا بر یک آداب و رسوم دیرینه مردمبا افتتاح غرفههای صنایع دستی در یاسوج صورت گرفت افتتاح 80 غرفه صنایع دستی در ورودی شهرهای کهگیلویه و بویراحم
با افتتاح غرفههای صنایع دستی در یاسوج صورت گرفتافتتاح 80 غرفه صنایع دستی در ورودی شهرهای کهگیلویه و بویراحمدهمزمان با افتتاح غرفههای صنایع دستی در یاسوج 80 غرفه صنایع دستی در ورودی شهرهای کهگیلویه و بویراحمد افتتاح شد به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج بعدازظهر امروز با حضورتأکید فرمانده معظم کل قوا بر بهبود خدمات انتظامی و ابتکار عمل در برقراری امنیت و آرامش اخلاقی و اجتماعی/ قدردا
با حکم فرمانده کل قوا سردار سرتیپ اشتری به فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد تأکید فرمانده معظم کل قوا بر بهبود خدمات انتظامی و ابتکار عمل در برقراری امنیت و آرامش اخلاقی و اجتماعی قدردانی از تلاشهای بیدریغ و مؤثر سردار احمدیمقدم حضرت آیت الله خامنهای فرمانده معظم کل قوا در حکیاد یادگار / 8 سید احمد خمینی به روایت تصویر-1
یاد یادگار 8سید احمد خمینی به روایت تصویر-1سید احمد خمینی پس از وفات ناگهانی شهید مصطفی خمینی همواره همراه و پشتیبان بنیانگذار جمهوری اسلامی بود و نقش بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت خبرگزاری فارس- سرویس سیاسی اسفند سال 93 مصادف است با بیستمین سالگرد رحلت حاج احمد آقا خمیسید احمد خمینی به روایت تصویر
سید احمد خمینی به روایت تصویر اسفند سال 93 مصادف است با بیستمین سالگرد رحلت حاج احمد آقا خمینی که به باور بسیاری از بزرگان نظام عنصری بیبدیل و عزیزترین شخص برای بنیانگذار جمهوری اسلامی محسوب میشد و ملت ایران مدیون نقش پرتلاش و پرتوان وی در حراست از سلامتی جسمی و آرامش خاطر امامدیرکل اوقاف کهگیلویه و بویراحمد خبر داد اجرای طرح آرامش بهاری ویژه نوروز در 25 بقعه متبرکه کهگیلویه و بویراحم
مدیرکل اوقاف کهگیلویه و بویراحمد خبر داداجرای طرح آرامش بهاری ویژه نوروز در 25 بقعه متبرکه کهگیلویه و بویراحمدمدیرکل اوقاف و امور خیریه کهگیلویه و بویراحمد از اجرای طرح آرامش بهاری ویژه نوروز 94 در 25 بقعه متبرکه استان خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج سید نورالله جنتی&zw-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها