واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
اردبیل به روایت محمدرضا بایرامی / روستاهای دوست داشتنی / شهرها و چهره فرهنگ > ادبیات - شهر آبگرمها که زمانی رسیدن به آن خودش داستانی داشت، حالا در محاصرهی هتلهایی است که سر به آسمان میسایند.
محمدرضا بایرامی: در زمانهایقدیم، هروقت به سوی اردبیل میرفتم، از ترس ندیدن گردنهی "حیران"، هیچ وقت تو اتوبوس چرت نمیزدم چه رسد به خوابیدن. فرقی هم نمیکرد شب باشد یا روز. یکبار قبل از عید، داخل اتوبوسی بودم نیمه پر. به شمال که رسیدیم، راننده ماشین را به شاگردش سپرد با این دلداری که: تو گردنه خودم میایم و مینشینم! بعد هم رفت و گرفت خوابید تو بوفه. چند ساعتی بعد از نیمه شب بود که رسیدیم به اول گردنه. برف شدیدی شروع شده بود و همه جا غرق تاریکی و سکوت بود و جاده خلوت؛ به شدت خلوت!. شاگرد راننده گاهی از تو آیینه با نگرانی عقب اتوبوس را نگاه می کرد اما خواب راننده گویی سنگین شده بود ناجور! متوجه نگرانیاش شدم. پرسیدم بروم صدایش کنم؟ جواب داد نه! فقط بیا جلو! رفتم. از جاده چیزی دیده نمیشد در واقع. گفت: تو فقط بغلهای راه را بپا! توکل برخدا! گویا میترسید ناغافل برویم ته دره. چشم دوختم به کنارههای راه و شاگرد راننده هم به این نتیجه رسید که رد مانده بر برف اتوبوس قبلی را ـ که معلوم نبود کی رفته ـ بگیرد و خیلی آرام آرام جلو برود. ظاهراً این تنها کاری بود که میشد کرد. خوش بختانه، به جز من، کسی از مسافران هم بیدار نبود که شاهد این لحظات دلهرهآور باشد...آن روزها گردنهی حیران نه تعریض شده بود، نه تیربرق داشت نه نور لامپ. امروز اما همه چیز فرق کرده. امثال من هم دیگر با اتوبوس نمیگذریم ازش. همه خوش بخت شدهایم و صاحب خودرو!! اما گردنه، دیگر آن گردنه نیست. تونل بالا، دیدنیترین و هیجانانگیزترین بخش راه را حذف کرده است. جا به جا پارکینگهایی هست که می توانی درش توقف کنی و چای بنوشی و مناظر اطراف را نگاه کنی یا اگر نویسنده باشی، به ماجرای اتوبوس نویسندگان عازم ارمنستان فکر کنی و اینکه قرار بود از کدام پیچ پایین برود و نشد؟ اگر هم توقفت طولانی باشد، میتوانی سوار تله کابین بشوی و از دامنه بالا بروی. چمنزارهای حیران، یکی از زیباترین چمنزارهایی ست که من به عمر خود دیده ام اما حالا اگر کمی دقت کنی، میدانی که این مناظر در حال از بین رفتن است و تماشایشان مغتنم.و همین ممکن است غمگینت کند همچون غریقی در انتظار سرنوشت محتوم. ویلا سازی ـ اکثراً با پول یامفت بادآورده ـ در حال از بین بردن همه چیز است. هیچ کاریش هم نمیشود کرد. مدیران دولتی، نمایندگان مجلس، بازاریانی که دلال بازی ها میلیاردرشان کرده و..کاخهایشان را روی چمنزارهای محبوب ما بنا کردهاند تا مهر تاییدی باشند بر اینکه در این چند دهه، فقط ساحل خزر نبود که از بین رفت تا ما را اولین کشور جهان بکند که دریا دارد اما ساحل آزاد ندارد! گردنه های صعب العبور قدیمی هم در حال از بین رفتن هستند. جنگل هم البته به زودی تمام خواهد با حماقتهای قانونی سالیان پیش، که آن را به نام مرتع داران سند زد با این تصور یا توجیه که آنها حفظش خواهند کرد و نفهمید که فقط خردش خواهند کرد. و البته برای فروش! آن سوی گردنه، اولین حسی که پیدا میکردی این بود که به قول همشهریان، در "وطن" هستی. اما این روزها در همه جای وطن، آدم احساس غریبی میکند. شهر آبگرمها که زمانی رسیدن به آن خودش داستانی داشت(به خصوص اگر که از روستاهای کوهستانی میآمدی)، حالا در محاصرهی هتلهایی است که سر به آسمان میسایند و در بیشتر یا برخی شان، ادعا بر این است که بخشی از آبهای معدنی گرم را به سوی آن هدایت کردهاند! چیزی که شدنی به نظر نمیرسد مگر اینکه بتوان گفت گاز و آبگرم کن ها می توانند ماهیت را هم تغییر بدهند! اما من روستاها اردبیل را به شدت دوست دارم، جایی که چهره شان کامل عوض نشده هنوز و کمتر ناامیدت میکند. در این میان، ییلاق های دامنه ی سبلان دیدنی ترینند. جایی که زلزله سال 1375 آن، الهام بخش رمان "گرگها از برف نمیترسند" بود برای من. در این دامنه ها، با 200 متر کم و زیاد شدن ارتفاع، آب و هوا به کلی و به شکل باور نکردنی عوض میشود. تابستان همین دو سال پیش، در 4 کیلومتری بالای سرعین بود که شنیدم یکی از دوستان آمده و در هتل کنار "گاومیش گولی" مستقر شده.. با اورکت و کلاه رفتم جلو در هتل. در حالی که تیشرت پوشیده بود، آمد پایین و وقتی مرا به آن حال دید خندید: این وضعی ست؟ گفتم بیا برویم بعدا متوجه میشوی. آن موقع، خود سرعین کاملا آفتابی بود، اما وقتی یک کیلومتر بالا رفتیم و به روستای بعدی رسیدیم، خبری از آفتاب نبود و ابر همه جا را پوشانده بود. دو کیلومتر دیگر بالا رفتیم و مه همه جا را پوشاند و بعد باران ریز، باریدن گرفت و دوست ما، احساس سرمای شدید کرد... 5757
کلید واژه ها: ادبیات ایران - ادبیات -
یکشنبه 2 فروردین 1394 - 09:00:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]