تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834239356
امروز صورت می‌گیرد رونمایی از رمان «خط تماس» محمدرضا بایرامی در
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: امروز صورت می‌گیرد
رونمایی از رمان «خط تماس» محمدرضا بایرامی در خبرگزاری فارس
آئین رونمایی از رمان «خط تماس» نوشته «محمدرضا بایرامی» امروز سه‌شنبه ۱۹ اسفند در سالن همایش‌های خبرگزاری فارس برگزار می‌شود.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، در آئین رونمایی از رمان «خط تماس» که امروز سه‌شنبه 19 اسفند در سالن همایش‌های خبرگزاری فارس برگزار می‌شود، سردار علی ناظری مدیر مسئول انتشارات فاتحان، سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج،، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری و محمدرضا بایرامی مؤلف رمان «خط تماس»، به ایراد سخنرانی خواهند پرداخت. رمان «خط تماس» نوشته «محمدرضا بایرامی» پیرامون زندگی سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی نوشته شده است که در مراسم امروز نیز خانواده این شهید بزرگوار حضور به عمل خواهد آورد. بر اساس این گزارش، محمدرضا بایرامی در مقدمه رمان «خط تماس»، نوشته است: اگر بیهقی، که من ذره‌ای هم نیستم در مقابل عظمت ادبی او، تاریخ را با خاطره‌نگاری و قضاوت پیوند داده، من هم به وسع و یا گمان خود، آن را با چیزی پیوند داده‌ام که تخیلی است از جنس شناخت. در بسیار یا برخی جاها، یا من نبوده‌ام و یا بوده‌ام و فرصتی برای یادداشت نویسی نبوده. اما وقتی از تابلوی جورچین، یک یا چند قطعه را بیرون می‌کشید، راحت می‌توان جای آن را پیدا کرد و من هم همین کار را کرده‌ام. با این حال می‌گویم: «این نوشته برداشتی است از یک زندگی؛ نه تاریخ است و نه عین زندگی. اسامی برخی افراد هم بنا به دلایلی،عوض شده است». و اما روای‌ها، افراد جدید وارد شده به جنگ نیستند، ولی روایت‌شان به بعد از عملیات فتح‌المبین برمی‌گردد. آن وقتی که فرماندهان به این نتیجه رسیدند که برای هر لشکر، یک نفر را تعیین کنند که همه جا سرک بکشد و در جلسات هم حضور داشته باشد و هر چیزی را که می‌بیند و می‌شنود،ثبت و ضبط کند تا بعداً، هم مرور بشود برای نقد و بررسی عمل کرد و هم برای آیندگان به یادگار بماند. من البته نه راوی بودم و نه قصد روایت‌گری داشتم. یک بسیجی عادی بودم. علاقه‌مند ادبیات. و حتی شاید بشود گفت خورده آن. در مرحله دوم بیت‌المقدس، پشت خاکریز بودیم و در حال استراحت. بیشتر بچه‌ها سعی می‌کردند بخوابند. اما من که به راحتی خوابم نمی‌برد، کتابی از کوله‌ام درآورده و مشغول خواندن بودم که سردار، به صورت سر زده با موتور آمد برای بازدید.
کتاب را بستم و از جایم بلند شدم. سردار لبخندی زد و گفت: «راحت باش». شوخی یا جدی پرسیدنش را متوجه نشدم. با شرمندگی گفتم: «نه! رمان است». گویا حسابی تعجب کرد: «رمان؟! تو وسط این هیایو رمان می‌خوانی؟!» گفتم بله و توضیح دادم که چقدر بد خواب هستم. پرسید: «حالا درباره چی هست این رمانت؟» انگار علاقه‌مند شده بود. گفتم: «درباره جنگ!» و روی جلد کتاب را نشان دادم. داستانی بود از «اریش ماریا مارک». گفت: «در غرب خبری نیست؟!» توضیح دادم: «منظورش این است که در جبهه غرب خبری نیست». آن سوی کارون و سمت غرب را نشان داد. «دیگه برتر! خبری نیست و این بلا را دارند به سرمان می‌آورند؟ باید در صداقتش تردید کرد!» هر دو خندیدیم و این، اولین برخورد نزدیک ما بود. کمی حرف زدیم و من گفتم که گاه چیزکی هم قلمی می‌کنم. چند ماه بعد و در حالی که اصلاً فکر نمی‌کردم او مرا یادش باشد، کسی را دنبالم فرستاد، رفتم مقر تیپ در اهواز. مقداری درباره کار راوی و اهمیت آن توضیح داد و آخر سر گفت که راوی قبلی لشکر نجف شهید شده است با به جا گذاشتن چند کاست و مقدار زیادی یادداشت و من شاید بتوانم نقش او را برعهده بگیرم و یا دنبال کنم. با خوشحالی قبول کردم. به خصوص که از دست‌یابی به اندوخته ارزشمند شهید، به هیجان آمده بودم و حتماً جواب بسیاری از سؤال‌ها و کنجکاوی‌هایم را می‌توانستم در آن پیدا کنم. هیچ نمی‌دانستم که بعدها سعی خواهم کرد راوی خود سردار هم باشم به مدد دیده‌ها و شنیده‌هایم و انبوه خاطرات دیگران. بر مبنای این گزارش، رمان «خط تماس» در نوع خود کم‌نظیر است، چراکه زندگی و خاطرات شهدا کمتر در قالب رمان منتشر شده است، همچنین این رمان، از نادر کتاب‌هایی بوده که در این سبک نگارش است، ساختار این رمان از پیچیدگی‌های خاصی برخودار بوده که همین موضوع به جذابیتش افزوده است. «محمدرضا بایرامی»، نویسنده اصرار دارد تا زیاد در خصوص داستان صحبت نکند حتی در رمان «خط تماس» هم کمتر نامی از شهید کاظمی دید می‌شود تا مخاطبان با دیدن و خواندن آن لذت مطالعه‌اش را ببرند. گفتنی است، نشر «فاتحان» با همکاری کنگره سرداران و 2500 شهید شهرستان نجف‌آباد و مؤسسه فرهنگی _ هنری سابقون، رمان «خط تماس» تألیف «محمدرضا بایرامی» را در 245 صفحه و با قیمت 12000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است. انتهای پیام/و
93/12/19 - 10:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها