تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820223048
برنامه چهارم به دنبال توسعه مدرنيته و تعميم نظام سلطه در ايران بود
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: برنامه چهارم به دنبال توسعه مدرنيته و تعميم نظام سلطه در ايران بود
بايد هرچه زودتر جلوي تدوين برنامه ششم با ديدگاه نهادگرايي گرفته شود.
حجتالاسلام علي كشوري دبير شوراي راهبردي الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني از جمله كساني است كه در سالهاي اخير به صورت تخصصي درباره مباحث مربوط به الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت و برنامههاي توسعه و مباحث مربوط به آن، ارائه نظر و فعاليت كرده است. از وي مقالات و يادداشتهاي متعددي در فضاي رسانهاي كشور پيرامون ضرورت توجه به مباحث بنيادي نظير مباني نظري برنامههاي توسعه و ضرورت نقد تفصيلي راه طي شده منتشر شده است. اين گفتوگو درباره بررسي مباني نظري برنامه چهارم توسعه كه در دوره اصلاحات نگاشته شده و در جستوجوي الگويي براي اداره كشور است انجام شده است. ايشان به صورت تفصيلي درباره مقدمات و الزامات چنين كاري توضيح دادند. يكي از دغدغههاي حجتالاسلام كشوري در مباحث برنامههاي توسعه، كمكاري و رسانهپردازي ناقص جريان انقلابي درباره موضوعات مهم فكري است. همچنين در اين گفتوگو به يكي از الزامات مهم ورود به نقد برنامههاي توسعه اشاره و تذكر داده ميشود كه نبايد هدف از برنامهاي نظير برنامه چهارم توسعه را در لايه سياسي آن بحث كرد بلكه بايد به مباني فكري غلطي اشاره كرد كه چنين خروجيهايي را در برداشته است و آن همانا ناآشنايي برنامهنويسان با مباني تفكر اسلامي و همچنين تلاش جريان سكولار براي توسعه مدرنيته و تعريف ايران ذيل گفتمان سلطه جهاني بوده است.
مستحضر هستيد كه تدوين برنامههاي توسعه در قالب برنامههاي زمانمند در كشور انجام ميشود. ارزيابي محتوايي و كاربردي شما از برنامههايي كه تاكنون تدوين شدهاند چيست؟ به نظر شما اين برنامهها چه نتايجي براي كشور داشته است؟ قبل از ارزيابي برنامههاي توسعه كشور بهتر است به چگونگي روش ارزيابي آنها بپردازيم؛ يعني ابتدا مشخص كنيم كه هدف از ارزيابي برنامههاي توسعه كشور چه چيزي است. بعد براساس پايهاي كه تعريف ميشود مطلب را ادامه دهيم. منظور از ارزيابي برنامههاي توسعه، در جبهه پيشرفت اسلامي و جبهه نيروهاي انقلاب اسلامي، اين است كه بدانيم آيا اين نوع برنامهريزي براي كشور، اهداف تعريفشده انقلاب را محقق ميسازد يا خير؟ به نظر بنده، اين هدف اصلي است كه بايد در نقدها و ارزيابيها مورد توجه قرار گيرد. جريان توسعهگرا در كشور، مدل برنامهريزيهاي توسعه را مورد نقد دروني قرار داده است. به نظر اين جريان، دوره تقسيمبندي برنامهريزيها به كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت در كشور گذشته است و بايد از ديدگاهي ديگر برنامهريزيها صورت بگيرند. با توجه به نقدهاي اين جريان به برنامهريزيهاي توسعه، بايد با دقت و بسيار شفاف صحبت كنيم تا تفاوت نقدهاي ما از نقدهاي آن مشخص باشد. فكر ميكنم اولين تفاوتي كه بايد روي آن تأكيد كرد، هدف از نقد برنامههاي توسعه است. اين هدف در واقع سنجش ميزان كمك برنامههاي توسعه به انقلاب براي دستيابي به آرمانهاي متعالي خويش است. بيانات مهم مقام معظم رهبري در سال 1390 در شهر كرمانشاه در خصوص مفهوم مهمي به نام ثبات نظام بوده است. خلاصه فرمايشات ايشان در سخنراني اين بود كه آرمانهاي ثابتي در جهان وجود دارند. دليل ثبات اين آرمانها نيز متناسب بودن آنها با فطرت بشر است. ايشان در اين سخنراني به وجود سازوكارهاي اجتماعي نيز اشاره فرمودند كه اين سازوكارها و ساختارهاي اجتماعي و برنامهريزيهاي برآمده از اين ساختارها در همه كشورها از جمله در ايران در جريان هستند. پرسيده شد اگر سازوكارها و ساختارهاي اداري جامعه نتوانند آرمانهاي تعريفشده انقلاب را محقق كنند، چه بايد كرد؟ شرح و توضيح آنچه مقام معظم رهبري فرمودند اين بود كه اگر سازوكارهاي اجتماعي توان تحقق آرمانهاي انقلاب را نداشته باشند، براي مثال اگر نتوانند عدالت را محقق كنند، سازوكارها، ساختارها و برنامهريزيهاي اجتماعي بايد تغيير كنند. بنابراين، هر جا تعارضي بين آرمانها و سازوكارهاي اجراي آرمانها به وجود آمد، طبيعتاً بايد به فكر تغيير دادن و بهينه كردن سازوكارها باشيم. با پيمودن چنين مسيري، ضمن تحرك و پويايي، ثبات نظام نيز حفظ ميشود. به نظر بنده، فلسفه و دليل اصلي بازخواني برنامه توسعه، در اولين نقشه راه توليد الگوي پيشرفت اسلامي، ثبات نظام است. در واقع هدف اين است كه بدانيم سازوكارها و برنامهريزيهاي انجام شده از اول انقلاب تاكنون، چقدر در ثبات نظام و دستيابي به آرمانهاي انقلاب مؤثر بودهاند. نكته ديگر اين است كه بايد در بازخواني كارآمدي برنامههاي توسعه، متنوع عمل شود. يعني بررسي و ارزيابي برنامههاي توسعه كشور بايد به شكلهاي مختلف در دستور كار قرار بگيرد. فرض بفرماييد براي مثال ميتوان ميزان احكام ناظر به بخش اقتصاد را در اين پنج برنامه توسعه از نظر كمي مورد بررسي قرار داد. بهتر است برنامهها از نظر اقتصادي، سياسي و فرهنگي بررسي شوند، مثلاً تأثير اين برنامهها در يك دوره خاص بر زندگي مردم مورد بررسي قرار بگيرد. بررسي شود چه چيزي باعث ايجاد حادثه اسلامشهر در دوران سازندگي شد؟ يا علت حوادثي كه در قزوين، مشهد يا بعضي شهرهاي ديگر اتفاق افتاد چه چيزي بود. روش ديگر، بررسي مباني نظري حاكم بر برنامههاي توسعه است. به عنوان مثال، در برنامه چهارم كشور، جريان نيروهاي انقلاب، مباني برنامه چهارم را مورد انتقادي جدي قرار دادند. قابلدفاع بودن نظام مفاهيم يك برنامه بسيار مهم است، زيرا گوياي ميزان هماهنگي آن با فضاي مفهومي انقلاب اسلامي است. برنامههاي توسعه در كشور را حتي ميتوان از حيث اجرا شدن و نشدن آنها نيز مورد بررسي قرار داد. همانطور كه ميدانيد يك سري احكام از برنامه اول توسعه به برنامه دوم و همينطور به برنامه سوم و چهارم انتقال پيدا كرده است. حتي در برنامه پنجم نيز ردپايي از آنها به چشم ميخورد. يكي از مدلهاي نقد ميتواند بازخواني تاريخ توسعه در دنيا باشد. حتي ميتوان پا را فراتر از برنامه پنجساله بعد از انقلاب گذاشت و به بررسي تاريخ برنامهنويسي در ايران از اول پيدايش تا امروز پرداخت. به هر حال، بهتر است ملاك نقد برنامهها از حالت كلي خارج شود، زيرا درحالحاضر عدهاي از نبود تنوع نقد در كشور استفاده ميكنند و ناكارآمدي برنامه توسعه را به پاي انقلاب مينويسند. بنده در مقام احصاي روشهاي نقد نيستم، اما لازم ميدانم اشاره كنم كه در نقد برنامههاي توسعه، دو روش وجود دارد. روش اول، نقد كلي و اجمالي غيرمتنوع است. روش دوم، تنوع در بررسي است. در اولين نقشه راه توليد الگوي پيشرفت اسلامي، شش نوع نقد براي برنامههاي توسعه تعريف شده است. بايد اشاره كنم كه البته بيش از اين تعداد نيز امكانپذير است. بنده اصراري ندارم كه حتماً اين مدلهاي نقد مورد پذيرش قطعي واقع بشوند، فقط عرض بنده اين است كه نقد كلي نشود. هر چقدر نقد برنامه توسعه مسئلهمحورتر مطرح شود، قدرت هدايت نظامات ذهني مباحث نقدي بيشتر ميشود. فلسفه الگوي پيشرفت اسلامي نيز هدايت نظام ذهني و تغيير نگرشهاست. نتيجهاي كه ميتوان گرفت اين است كه جبهه بزرگ طرفداران انقلاب اسلامي بايد پروندهاي دائمي را براي نقد برنامههاي توسعه باز كنند. همانطور كه ميدانيد ثُبات نظام جمهوري اسلامي موضوع بسيار مهمي است كه نميتوان آن را با ديگر مسائل برابر دانست. اساساً همه فعاليتهاي الگوي پيشرفت اسلامي در راستاي ايجاد ثبات بيشتر انقلاب اسلامي است. بنابراين اگر هدف، حصول اطمينان از حركت كردن در مسير ثبات جمهوري اسلامي است، وجود پروندهاي دائمي و متنوع نياز است. اين نكته را عرض كردم كه تلقي بسته شدن بحث ايجاد نشود. زيرا به فضل پروردگار وقتي اندكي در دوران پرورش الگوي پيشرفت اسلامي ارتقا حاصل شود، پرونده مسائل توسعه دائماً بازخواني خواهد شد. حال به سؤال شما برميگرديم و ميخواهيم به نقد برنامههاي توسعه بپردازيم. در اولين نقشه راه الگوي پيشرفت انقلاب اسلامي براي ارزيابي منصفانه از برنامههاي كشور و عملكرد دولتهايي كه اين برنامهها را نوشتهاند، در گام اول، بهصورت تفصيليتر از وضعيت فعلي، خواستهها و آرمانهاي مردم ايران تعريف شده است. دليل آن نيز اين است كه در فضاي ارزيابي، انقلاب معيار و محك قرار بگيرد. طبيعي است كه اگر معيار و محك نقد برنامههاي توسعه حالت اجمالي داشته باشد، نقد تفصيلي آن شكل نميگيرد. بنابراين براي نقد منصفانه برنامههاي توسعه، اقدام اولين نقشه راه الگوي پيشرفت اسلامي اين بوده است كه انقلاب اسلامي بهصورت تفصيلي ذيلِ اصطلاح «جهت حركت انقلاب اسلامي» معنا شود. در نتيجه واضح بودن اصطلاح جهت حركتي انقلاب اسلامي، در فضاي نقد دستمان بازتر خواهد بود. بنده بحثهاي اصطلاح جهت حركت انقلاب اسلامي را بهطور خلاصه عرض ميكنم. بعد از آن به فضاي نقد ميپردازم. در قالب اصطلاح جهت حركت انقلاب اسلامي به سه سؤال پاسخ داده شده است. در واقع پاسخ دادن به اين سه سؤال باعث ميشود درك بهتري از انقلاب اسلامي در ذهنها ايجاد شود. سؤال اول اين است كه جامعه ايرانِ بعد از انقلاب براساس چه مبناي فكري اداره خواهد شد؟ در شرح چرايي مطرح شدن اين سؤال بايد عرض كنم، مشخص است كه ايران بعد از انقلاب به دنبال تحقق شاخصهاي هويت اسلامي است. بخشي از اين شاخصهها همانطور كه همه ميدانند عدالت، احياي نهاد خانواده، حفظ استقلال كشور و نفي سبيل است. بنابراين، آرمان، تحقق شاخصههاي انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي با چه فكري ميتواند به اين آرمان دست پيدا كند؟ آيا با هر برنامهريزي و تفكري ميتوان به اين آرمان دست پيدا كرد؟ آيا انقلاب اسلامي براي تحقق آرمانهاي خود فكر خاصي دارد؟ براي درك سؤال اول، بعد از موشكافي آن در پاسخ به اين سؤال، سه احتمال بررسي شده است كه بنده از شرح آنها خودداري و به اشارهاي بسنده ميكنم. جواب اول، جواب روشنفكري است. جريان روشنفكري، اداره جامعه ايران بعد از انقلاب را در اصلاح قرائت ديني ميداند. در واقع پايه فكري جريان روشنفكري براي اداره جامعه، اصلاح قرائت ديني است. اين جريان، براي اسلامِ با قرائت كنوني، قابليت اجرايي قائل نيست. مبناي اين تغييرِ قرائت را نيز بر اين ميداند كه هرگاه بين مفاهيم اسلامي و مفاهيم مدرن تعارضي ايجاد شد، درك اسلامي به نفع درك مدرن اصلاح شود. مشهورترين موقعيت اجرايي اين بحث در حدود و تعزيرات است. دليل آن نيز منافات اجراي حدود و تعزيرات با فرهنگ حقوق بشر امروز است. از اين بحث با پرسيدن سؤالي از جريان روشنفكري ميگذرم. جريان روشنفكري معتقد به اصلاح قرائت ديني است و بسياري از افراد آن نيز ادعاي دينداري ميكنند. با توجه به اينكه همه ميدانيم، درون روايات دست بردن، كم و زياد كردن در دين، انقباض و انبساط در دين و شريعت، مصداق بدعت شمرده شده است و شخصي كه اين كار را ميكند بهشدت حقير و خوار شمرده ميشود، اين جريان اگر واقعاً در دينداري خود صداقت دارند، پاسخ دهند كه با مجموعه روايات در باب بدعت چه كنيم؟ براي مثال، در نهجالبلاغه، در روايتي اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند: «إنَّمَا بَدءُ وُقُوعِ الفِتَن أهوَاء تُتَّبَعُ وَ أحكامٌ ...» احكامي كه بدعت گذاشته ميشود در كنار اهوايي كه تبعيت ميشود، دو عامل ايجاد فتنه در جامعه هستند. بنابراين اميرالمؤمنين(ع) ريشه ايجاد فتنه را بدعت ميدانند. در روايت ديگري از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است، «مَن أهانَ صاحِبَ بِدعَه أمَّنَه اللّهُ يومَ الفَزَع ِالأَكبَر» به اين معني كه هركس به بدعتگذاري اهانت كند، خدا روز وحشت بزرگ او را ايمن دارد. بنابراين، پاسخ جريان روشنفكري به اين سؤال، بسياري از مسائل پيشآمده را برطرف ميكند. جريان ديگر، فهم سنتي از اسلام است. جريان فهم سنتي از اسلام براي تحقق شاخصههاي هويت اسلامي از ما ميخواهد تبليغ اسلامي را با افزايش كميت و كيفيت آن در دستور كار قرار دهيم. واضح است كه خواسته اين جريان كاملاً مخالف خواسته جريان روشنفكري است، زيرا اين جريان براي فهم فعلي از اسلام، قابليت اجرايي شدن قائل شده است، اما راه اجراي آن را تبليغ هويت اسلامي ميداند. ضمن احترامي كه براي جريان فهم سنتي از اسلام، به دليل اعتقاد آنها به كارآمدي اسلام در عصر حاضر، قائل هستم، سؤالي نيز از اين جريان ميپرسم؛ اگر فقط به تبليغ هويت اسلامي اكتفا شود، چگونه با مردمي كه زندگي، وقت، ذهن و دوران تربيت آنها اشغال شده است و به تعبير قرآن «وَ يضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتيكانَتْ عَلَيهِمْ ... » غل و زنجير به پايشان است يا در واقع گرفتاري و مشغله دارند، ميتوان ارتباط تبليغي برقرار كرد؟ شايد جريان فهم سنتي از اسلام براي تبليغ اسلام آماده باشد، اما در دوره شكلگيري شخصيت كه مهمترين دوران حيات انسان است، افراد گرفتار مدرسه رفتن هستند. بنابراين، سن تربيت اشغال شده است. فرد مجبور است دروسي را بخواند كه شايد در آينده، با استفاده از آنها، بتواند نقشي در جامعه اجتماعي ايفا كند. بنابراين، فرصتي ندارد كه به امور مهم ديني و مطالعاتي درباره افق زندگي خود بپردازد. بعد از فارغالتحصيلي نيز دچار پديده زشت مصرفگرايي ميشود. توجه داشته باشيد كه مصرفگرايي ذائقه را تغيير ميدهد. با تغيير ذائقه، تأمل و تفكر انسان به سمت دنيا متمايل ميشود و فقط به روشهاي كسب درآمد و مسائلي از اين قبيل ميانديشد. اين از عوارض مصرفگرايي است. عرض بنده اين است كه تبليغ كردن روش بدي نيست، اما صرفاً به تبليغ اكتفا كردن، كار صحيحي نيست. جريان ديگري نيز در كشور وجود دارد كه با نام جريان اسلام ناب شناخته ميشود. نقطه اشتراك بسيار مهمي بين جريان اسلام ناب و جريان فهم سنتي از اسلام وجود دارد. هر دو جريان معتقد هستند كه برطرف شدن مشكلات مردم در گرو تحقق شاخصه هويت اسلامي است. با اينحال، جريان اسلام ناب، در روش تحقق اسلام، با جريان فهم سنتي از اسلام اختلافنظر دارد. دليل اختلافنظر نيز بر سر سؤالي است كه براي جريان فهم سنتي از اسلام مطرح شد. در دوران مدرن، برنامهريزي جامعه و نظامات اجتماعي، سن تربيت و بقيه سنين دوران زندگي افراد را اشغال كرده است. به همين دليل بايد فعاليتهايي در زمينه آزادسازي ظرفيتهاي افراد در دستور كار قرار بگيرد تا اينگونه، ابتدا كشش و علاقه فرد نسبت به مسائل ديني ارتقا پيدا كند، بعد از آن، تبليغ در اين ظرفيت آمادهشده ضرب شود. بنابراين، جريان اسلام ناب معتقد است به دليل اينكه نظامات اجتماعي كاملاً اسلامي نشدهاند و تقريباً نظامات مدرن غالب هستند، بخشي از جامعه ايران در حالحاضر زير نظر برنامهريزي مدرن اداره ميشود كه در واقع اين نظامات مدرن به مثابه غل و زنجيري به پاي مسلمانان هستند. جريان اسلام ناب خواستار تغيير سازوكارهاي اجتماعي بهگونهاي است كه وقت براي تبليغ هويت اسلامي بيشتر شود. با تغيير سازوكارها ميتوان سرفصلهاي جديدي مثل معاد، آخرت و خانواده را به متون درسي آموزشي اضافه كرد و تحولي بنيادين را در نظام آموزشوپرورش ايجاد نمود. با اضافه شدن هركدام از اين سرفصلها افق زندگي افراد تغيير خواهد كرد. بنابراين شرايط بايد بهگونهاي باشد كه وقت فرد با برنامهريزيهاي نظامات مدرن اشغال نشود. به مجموعه كارهاي تبليغي و غيرتبليغي كه شرايط را آماده ميكند تا در درون فرد حالت انصاف و استماع نسبت به تبليغ ارتقا پيدا كند، نظامسازي اسلامي گفته ميشود. مفهوم نظامسازي اسلامي بهصورت تفصيلي در نظريه پردازش موضوعات جهتساز شرح داده شده است. با اين توضيحات مشخص شد كه اساساً جمهوري اسلامي ايران بعد از انقلاب با انتخاب يكي از اين سه احتمال اداره خواهد شد. به نظر بنده، دليل اصلي مطرح كردن صريح و تفصيلي ديدگاههاي جريانهاي ديگر اين است كه با مقايسه پيشنهادهاي جريانهاي مختلف با يكديگر، برتري تفكر انقلاب نسبت به ساير تفكرها كاملاً آشكار ميشود. پيشنهاد نقشه راه الگوي پيشرفت انقلاب اسلامي براي اداره جامعه، «بسط تفكر نظامسازي اسلامي است» كه اجمالاً درباره آن توضيح داده شد. با توضيحاتي كه عرض شد، فضا براي نقد نظري برنامههاي توسعه آماده است. اگر به اين باور رسيديم كه بايد به دنبال نظامسازي اسلامي باشيم، بايد مشخص كنيم كه مجموعه مواد برنامههاي توسعه، چقدر در راستاي نظامسازي انقلاب اسلامي هستند. اجازه دهيد واضحتر بيان كنم. به اسم كوچكسازي و چابكسازي دولت، در دوران اصلاحات، نهاد جهاد سازندگي قرباني شد. وظيفه اين نهاد رسيدگي ويژه به امور مستضعفين و فقرا بود. ميدانيد كه يكي از مهمترين شاخصههاي هويت اسلامي جامعه، رسيدگي ويژه به امور مستضعفين و تلاش براي فقرزدايي از جامعه است. در واقع جهاد سازندگي بخشي از نظامسازي حضرت امام(ره) بوده است كه با هدف بررسي ويژه به امور مستضعفين ايجاد شده بود. در مراحل پنجگانهاي كه براي تحقق آرمانهاي انقلاب تعريف شده است، مثل مرحله انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي، جامعه اسلامي و امت اسلامي، مرحله دولت اسلامي مرحلهاي است كه ميخواهيم در خانههاي خالي نظام اجتماعي و سياسي مورد تعريف حضرت امام(ره)، نظامسازي اسلامي انجام دهيم. ذكر اين نكته لازم است كه حضرت امام(ره) حدود 10 مورد نظامسازي اسلامي انجام دادهاند كه ما در مرحله دولت اسلامي، نظامسازي اسلامي را بسط دهيم. متأسفانه برنامههاي توسعهاي ما نهتنها نظامسازي اسلامي را بسط ندادهاند، بلكه حتي با اجرايي شدن برخي از احكام خطرناكي كه در آنها وجود دارد، ممكن است نظامسازي اسلامي حضرت امام(ره) نيز به چالش كشيده شود. مطلع هستيد كه تفاوت بين مرحله دوم و سوم انقلاب يعني مرحله نظاماسلامي و دولت اسلامي در اجمال و تفصيل آنهاست. از آنجا كه مبناي تفكر اداره جامعه، نظامسازي اسلامي دانسته ميشود، در مرحله نظام اسلامي، در چند بخش، نظامسازي انجام شده است. در مرحله دولت اسلامي، خانههاي خالي، نظامسازي اسلامي ميشوند، مثل خانه اقتصاد، آموزشوپرورش و دستگاه آمارگيري كشور. به نظر بنده، دستگاه آمارگيري جزو خانههايي است كه بايد در آن نظامسازي اسلامي صورت بگيرد. در واقع مدل آمارگيري كشور بايد فرهنگمحور شود و فضاي ديگري بايد در آن اصل قرار گيرد. برنامههاي توسعه كشور بايد نظامسازي اسلامي را بهصورت تفصيلي تئوريزه كنند كه اساساً شاهد چنين چيزي در برنامههاي توسعه نيستيم. نويسندگان توسعهگرا و تدوينكنندگان برنامههاي توسعه اصلاً دركي از نظامسازي اسلامي ندارند و صرفاً تعميمدهنده نظامات مدرن در كشور هستند. در حوزه نظري، مهمترين نقد همين است كه عرض كردم. برنامههاي توسعه كشور اصلاً با مبناي نظامسازي اسلامي انقلاب همسويي ندارند. بنده براي نمونه نيز جهادسازندگي را مثال زدم، البته نمونههاي ديگري نيز وجود دارند. فرموديد هدف از نقد برنامههاي توسعه، بررسي نسبتي است كه با آرمانهاي انقلاب دارند. بازميگردم به بخشي از همان سؤال اولم. با بررسي وجوه فرهنگي و اجتماعي برنامه چهارم توسعه و مباني نظري آن بفرماييد كه اين برنامه و مباني نظري آن چه نسبتي با آرمانهاي انقلاب و انديشههاي امام خميني(ره) برقرار كرده است؟ ميتوان گفت كه در برنامه چهارم، نظامسازي اسلامي تعميم پيدا نكرده است. برنامه چهارم دو بخش دارد؛ بخش قوانين و بخش مباني نظري. بحث مباني نظري برنامه چهارم سروصداي زيادي ايجاد كرد. ناگفته نماند كه بين مباني نظري برنامه چهارم و قانون برنامه چهارم نيز شكافي تئوريك وجود دارد. به هر حال، در مباني نظري برنامه چهارم، سه استراتژي براي برنامه نظام پيشنهاد شده بود. در هر سه، يك اصل مشترك وجود داشت و آن اين بود كه ايران براي توسعه و پيشرفت بايد تقسيم كار جهاني را بپذيرد. از اين تقسيم كار نيز سه نوع تحليل شده بود. آنچه در اين بحث حائز اهميت است اين است كه فضاي بخش مباني نظري، نظامي را حاكم بر دنيا ميداند كه معتقد به توسعه و مدرنيته است و در مجموع نظامات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن نيز نظمي را در دنيا ايجاد كرده است. پذيرفتن تقسيمكار جهاني يعني دست شستن از آرمانها و مبناي فكري كشور كه همان نظامسازي اسلامي است. براي مثال، ساختار نظامات حاكم بر دنيا براساس نظامات اقتصادي شكل گرفته است. در ضمن عملكرد فرهنگها، رسانهها، مديران و حكمرانان نيز در راستاي پشتيباني از بخش اقتصاد است. ساختارهاي بينالمللي عموماً لجستيك بخش اقتصاد و توليد جامعه خود هستند. بنابراين نظامات مدرن نظمي را در دنيا ايجاد كردهاند. فرض كنيد در ساختار سياسي، حق وتو وجود دارد. در ساختار اقتصادي، سامانه سوئيفت وجود دارد كه اگر تدبير نكنيد و ارز واسط خود را روي دلار تثبيت كنيد، اين سامانه خدماتي به شما ارائه نميدهد. اين باعث ميشود كه در تبادلات مالي به بنبست برسيد. تحريمهاي فعلي كشور نيز نتيجه چنين چيزي است. اين نظم حاكم، در بخش فرهنگ نيز امپراتوري رسانهاي و شبكههاي اجتماعي را در دست دارد. اينترنت و مجموعه متغيرها در فضاي مجازي براي ايجاد انحراف و به دست گرفتن كنترل ذهن بشر است. اساساً طراحي فضاي سايبري براي كنترل بخش فرهنگ و كنترل فضاي ذهن بشر بوده است. وقتي روزانه يكي از خبرگزاريهاي امريكايي حجم بسياري خبر توليد ميكند و به طرق مختلف جلوي چشم مخاطبان خود قرار ميدهد، در واقع با اين كار قدرت تفكر را از مخاطب خود ميگيرد. اين معادلهاي منطقي است كه هرچه حجم دادهها به ذهن بيشتر باشد، قدرت پردازش و تأمل روي آن دادهها كمتر ميشود. آنچه گفته شد مظهر سلطه نظامات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است. بنابراين پذيرفتن تقسيم كار جهاني در واقع پذيرفتن نداشتن استقلال در نظامات ذكر شده است. خلاصه اينكه چون ماهيت نظامات موجود دنيا ايجاد سلطه است، پيشنهاد پذيرفتن تقسيمكار جهاني در برنامه چهارم به معني تعميم نظام سلطه در ايران بوده است، البته به فضل الهي اين برنامه اجرايي نشد. بنابراين ميتوان گفت كه تدوينكنندگان برنامه چهارم علاوه بر اينكه نظامسازي اسلامي را درك نكرده بودند، ماهيت نظامات مدرن را نيز كه ايجاد نظام سلطه بوده است، درك نكرده بودند. در نتيجه، اين مهمترين ايرادي است كه به مباني نظري برنامه چهارم و خود برنامه چهارم وارد بوده است. بايد اشاره كنم كه اين ايراد به هر سه استراتژي برنامه چهارم وارد است. چرا اين مباني نظري مورد توجه قرار گرفت؟ به عبارت ديگر، دليل تدوين اين برنامه كه تا اين حد از آرمانهاي انقلاب اسلامي فاصله داشته است، چه بود؟ به نظر بنده، مقصر نيروهاي انقلاب هستند. وقتي راجع به انقلاب اسلامي، مبناي انقلاب اسلامي، مفهوم نظامسازي اسلامي و بحث الگوي پيشرفت اسلامي كار گفتماني گستردهاي انجام نميشود، امكان تعميم اين موضوع ايجاد ميشود. مقام معظم رهبري قبلاً فرموده بودند كه آنقدر به قوت مباني انقلاب اسلامي اعتقاد دارند كه حتي حاضر هستند جلسات نقد مباني مسلم انقلاب را نيز بپذيرند. به نظر ايشان ميتوان در جلساتي كه مباني مسلم انقلاب بهدرستي نقد علمي ميشوند، ورود پيدا كرد. شايد در آن زمان، اين صحبتها نوعي شعار تلقي ميشد، اما امروز، در دوران نرمش قهرمانانه، شاهد هستيم كه ايشان با صداقت اين صحبتها را بيان فرمودهاند. يكي از مسلمترين مباني انقلاب، مبارزه با استكبار است. در حاليكه رهبر انقلاب در دولت يازدهم به ايده سياست خارجي توسعهگرا اجازه عملياتي شدن دادهاند. از روز اول نيز با اطمينان فرمودند كه به اين مذاكرات بدبين هستند و اين مذاكرات به نتيجه نميرسد. در واقع رهبر انقلاب در مرحله عمل اجازه دادند سياست خارجي جمهوري اسلامي نقد شود. توجه داشته باشيد كه اين بهترين نوع نقد است. يعني ايشان پذيرفتند كه در صورت محقق شدن آن ايده، تفكر حضرت امام(ره) و انقلاب بايد اصلاح شود. بعد از 18 ماه مذاكره، اثبات شد كه بدبيني ايشان بهجا بوده است و امريكا قابلاعتماد نيست. اخلاق مقام معظم رهبري اينگونه است. ايشان حتي براي مسلمات انقلاب نيز اجازه مقايسه ميدهند. اين مقايسه ميتواند مقايسهاي عملي مثل همين تدبير حكيمانه و نرمش قهرمانانه باشد. اين روش باعث شده است كه امروز در سطح دنيا نيز اين تفكر ايجاد شود كه امريكا قابلاعتماد نيست. اين همان روحيهاي است كه جبهه نيروهاي انقلاب به آن نياز دارد. بنابراين، وقتي در نقشه راه نظام، روي مفاهيم اثباتي و تحليلي انقلاب، بين فكر انقلاب و فكري كه ادعاي كارآمدي ميكند، مقايسهاي جدي انجام نميشود، بايد اين انتظار را داشت كه اين توهم براي جريان توسعهگرا ايجاد شود كه كارآمد است. بايد دوستان انقلابي را براي اين توهم ايجادشده مقصر دانست كه چرا بين تفكرات انقلابي و تفكرات توسعهگرا، نظام مقايسه ايجاد نميكنند؟ با كليگويي درباره انقلاب، شكلگيري برنامههايي مثل برنامههاي توسعه غيرقابلاجتناب است. تصور نكنيد كه امثال برنامه چهارم تكرار نميشود. به نظر بنده، برنامه ششم با ديدگاه نهادگرايي به اندازه برنامه چهارم يا حتي بيشتر از آن، از تفكرات انقلاب فاصله دارد. در واقع با اجراي برنامه ششم به آرمان عدالت، احياي نهاد خانواده و استقلال كشور نزديكتر نخواهيم شد. بااينكه دوستان انقلابي يك بار شاهد غلط نوشتهشدن برنامهها بودهاند، اما هنوز عزم جزم نكردهاند تا همانگونه كه توافقنامه ژنو را نقد ميكنند، ديدگاه نهادگرايي حاكم بر تدوين برنامه ششم را نيز نقد كنند. مطلبي كه ميفرماييد يعني كمكاري صورت گرفته از طرف نيروهاي انقلاب درست است. اما ميخواهيم بدانيم به نظرتان اهداف ايجابي جريان توسعهگرا از نوشتن اين برنامهها چه بوده است؟ به دنبال چه بودهاند كه مباني آنها با مباني انقلاب فاصله گرفته است؟ جريان توسعهگرا، از اول انقلاب تاكنون، آرمان خود را در كشورهاي توسعهيافته جستوجو كرده است. كشورهاي گروه هشت را كشورهاي كارآمدي ميداند. طبيعي است كه وقتي در ذهن جريان توسعهگرا تعريف خاصي از كارآمدي وجود دارد، سعي ميكنند كشور را نيز به همان سمت سوق بدهند. به هر حال، اين نيز يكي از آفات بيبرنامه بودن نيروهاي انقلاب براي مقابله با ترجمهگرايي در كشور است. وقتي در كشور همان مفاهيم توسعه تدريس ميشود، نوع خاصي از كارآمدي به معناي مصرفي كردن جامعه و بقيه شاخصهها در ذهنها شكل ميگيرد. با صراحت عرض ميكنم، مشكل امروز كشور بيش از آنكه سياسي باشد فكري است. بنده چندان موافق نيستم كه براي تحليل برنامهاي در فضاي كشور به دنبال خوانش انگيزههاي سياسي آن بگرديم، زيرا واقعاً مشكل فكري وجود دارد. بسياري از كارشناسان توسعهگراي كشور هنوز مفهوم نظامسازي اسلاميرا درك نكردهاند. دليل آن نيز اين است كه راجع به نظامسازي اسلامي كار تفصيلي انجام نشده است. پيشنهاد بنده اين است كه از حوادث سياسي خوانشي فكري و تحليلي داشته باشيم، نه اينكه از برنامههاي توسعهاي و كارهايي كه فكري بودهاند، خوانشي سياسي داشته باشيم. به نظر ميرسد با اين روش دستيابي به آرمانهاي انقلاب راحتتر شود. نظرات و انتقادات شما درباره مصاديق اجرايي و كاركرديتر مباني نظري برنامه چهارم و خود برنامه چهارم مخصوصاً در حوزه فرهنگي و اجتماعي چيست؟ غير از بحث مباني نظري، سنگ بنايي تحتعنوان بهبود مستمر فضاي كسبوكار در برنامه چهارم گذاشته شد كه البته موضوع جديدي نبود، اما در برنامه چهارم بسيار جدي مطرح شد. همين موضوع در برنامه پنجم به 108 حكم اقتصادي تبديل شد. در حال حاضر نيز با مطرح شدن بحث اقتصاد مقاومتي باز نظريه بهبود مستمر فضاي كسبوكار، نظريه غالب است. نظريه بهبود مستمر فضاي كسبوكار دو دسته عامل را بر بنگاههاي توليدي مؤثر ميداند. دسته اول، عواملي هستند كه در اختيار صاحب بنگاه است. دسته دوم، عواملي هستند كه بر توليد تأثيرگذار هستند، اما در اختيار صاحب بنگاه نيستند. بنابراين براي اينكه بنگاههاي توليدي و بخشهاي اقتصادي در كشور راهاندازي شوند بايد عوامل بيروني مؤثر بر بنگاههاي توليدي را بهبود بخشيد. براي مثال گفته ميشود ايجاد يك بنگاه توليدي با توجه به قوانين كشور زمانبر است. گاهي اوقات شش ماه زمان لازم است تا يك بنگاه توليدي راهاندازي شود يا حتي مجوز بگيريد. بنابراين خواستار اصلاح قوانين هستند، زيرا حتي اگر سرمايهگذار نيز بخواهد بنگاهي ايجاد كند، قانون كشور را كه نميتواند تغيير دهد. بنابراين حكومت وظيفه دارد عوامل بيروني مؤثر بر كسبوكار را بهبود ببخشد. تعارض از اينجا مشخص ميشود كه فضاي كسبوكاري كه به آن اشاره ميشود در واقع شامل همه مسائل جامعه ميشود. براي مثال قوانين جامعه، حمايت قضايي، تحول در نظام آموزشي براي كارآفرين بار آوردن كودكان و سياست خارجي براي جذب سرمايهگذار و بازار مصرف بيشتر، همه بخشي از فضاي كسبوكار محسوب ميشوند. معناي اين نظريه اين است كه بايد همه چيز در خدمت بخش اقتصاد قرار گيرد. براي بهبود توليد بايد فضاي حاكم بر كسبوكار بهبود يابد و بهبود فضاي كسبوكار همه مسائل جامعه را در بر ميگيرد. مشخص است كه اقتصاد هدف قرار گرفته است و همه بخشهاي جامعه در خدمت بخش اقتصاد هستند. اين خلاف قانون اساسي است، زيرا اقتصاد در قانون اساسي وسيله است نه هدف. شايد مسائل اقتصادي برطرفشدني نباشند، اما وقتي درباره اقتصاد مقاومتي بحث نميشود، در نتيجه در نهادهاي نظام، نظريه بهبود فضاي كسبوكار با عنوان نظريه اقتصاد مقاومتي پيشنهاد ميشود. بررسي نظريه سياست خارجي توسعهگرا كه امروز مبناي ديپلماسي كشور است، بيانكننده اين مطلب است كه محيط بينالملل آثار فراواني بر توسعه يك كشور دارد. بنابراين كشور بدون كنترل محيط بينالملل توسعه پيدا نميكند. بخش اقتصاد جامعه، باعث به چالش كشيده شدن شعار تفكر استكبارستيزي و تفكر مرگ بر امريكا ميشود. درست است كه نميتوانيم به بهانه بهبود فضاي كسبوكار همه بخشهاي جامعه را در خدمت بخش اقتصاد قرار دهيم، اما چگونه بايد مشكلات اقتصادي را برطرف كنيم؟ در اولين نقشه راه توليد الگوي پيشرفت اسلامي، مطرح شده است كه در طول يك يا دو برنامه ميانمدت، بخش عمدهاي از سبد نيازهاي خانوارها را ميتوان با سرمايه بخش وقف تأمين كرد. اين موضوع در نظريه بنگاههاي وقفمحور شرح داده شده است. بنابراين يكي از اتفاقات برنامه چهارم، همين بحث استفاده و تعميم نظريه بهبود مستمر فضاي حاكم بر كسبوكار است. در برنامه پنجم، ذيل نظريه بهبود مستمر فضاي حاكم بر كسبوكار، 108 ماده اقتصادي آمده است. اين در حالي است كه كل برنامه پنجم، 235 ماده است. در واقع اين نظريه نيمي از تخصيصهاي برنامه پنجم را به خود اختصاص داده است. پس از نظر شما يكي از ايرادات وارد بر برنامه چهارم اين است كه اقتصاد به عنوان مبنا قرار گرفته و فرهنگ و مسائل زيربناييتر ديگر ذيل اقتصاد است؟ بله، همينطور است. يعني عملاً بااينكه قانون اساسي اقتصاد را وسيله معرفي كرده است، با مطرح شده اين نظريه حالتي ايجاد شده است كه شاهد آن هستيد. سياستگذاري و آينده ترسيمي حضرت امام(ره) براي كشور چه بوده است و با آيندهاي كه برنامه چهارم توسعه و مباني نظري آن به تصوير كشيدهاند چه تفاوتي دارد؟ همانطور كه در ابتدا عرض كردم حضرت امام(ره) خواستار تحقق شاخصهاي هويت اسلامي بوداند. بنابراين هدف ايشان از هدف جريان توسعهگرا متفاوت بوده است. فكر اصلي حضرت امام(ره) براي تحقق شاخصههاي هويت اسلامي، ديدگاه نظامسازي اسلامي بوده است. راه ايشان نيز از راه جريان فهم سنتي از اسلام متفاوت بوده است. به نظر بنده، راه اصلاح برنامهريزي كشور، براساس گفتمان حضرت امام(ره) و انقلاب، تبيين تفصيلي مفهوم نظامسازي اسلامي و ترجمه اين مفهوم براي بخشهاي مختلف است. براي مثال، در حال حاضر، نظامسازي در بخش اقتصاد با تفكر بهبود مستمر فضاي حاكم بر كسبوكار صورت ميگيرد. بنگاههاي وقفمحور نيز ترجمهاي از مفهوم نظامسازي اسلامي حضرت امام(ره) براي بخش اقتصاد هستند. در اولين نقشه راه الگوي پيشرفت اسلامي 81 لازمه اين نظامسازي اسلامي شرح داده شده است. اين امر نشاندهنده اين است كه حداقل يك قدم در راه تفصيلي شدن مفهوم نظامسازي اسلامي برداشته شده است. چه نسبتي بين مباني نظري نوشتهشده براي برنامه چهارم با ضرورياتي كه فرموديد برقرار ميشود؟ مباني نظري در برنامه چهارم خواستار توسعه مدرنيته در ايران بوده است. درحاليكه مطالبه اولين نقشه راه الگوي پيشرفت اسلامي، فرايند اسلامي شدن برنامهها در ايران است. اين دو مسير كاملاً متفاوت هستند. علت اين اختلاف فكري به وجود آمده نيز غفلت دوستان انقلابي بوده است. بنده بسيار نگران هستم، زيرا با اينكه حدود 9 سال از سفارش به بحث الگوي پيشرفت اسلامي مقام معظم رهبري ميگذرد، هنوز دوستان انقلابي از اقدام در اين زمينه غفلت ميكنند. به نظر بنده، وقتي گفتمان الگوي پيشرفت اسلامي جدي گرفته نشود، بحث نظامسازي اسلامي در اجمال است. بنده دوباره تأكيد ميكنم كه غفلت ما از الگوي پيشرفت اسلامي باعث ميشود تا مباني نظري برنامه چهارم و امثال آن شكل بگيرند. اكنون نيز بايد روي برنامه ششم تمركز شود. همانطور كه ميدانيد دولت محترم به صراحت اعلام كرده است كه ميخواهد برنامه ششم را با ديدگاه نهادگرايي ببندد. ديدگاه نهادگرايي، يكي از مكاتب مشهور و شناختهشده توسعه است. بنابراين، بررسي اين موضوع بايد سريعاً در دستور كار قرار بگيرد. به نظر بنده، هرچه زودتر بايد جلوي تدوين برنامه ششم با ديدگاه نهادگرايي گرفته شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]
صفحات پیشنهادی
تلگراف: سردار سلیمانی؛ فرماندهی فاقد هرگونه مدال و رتبه نظامی /توافق هستهای یعنی پذیرش سلطه ایران بر منطقه از
تلگراف سردار سلیمانی فرماندهی فاقد هرگونه مدال و رتبه نظامی توافق هستهای یعنی پذیرش سلطه ایران بر منطقه از سوی آمریکا مردی با موهای جوگندمی در حال تفکر در مقابل یک نقشه ایستاده و افسران حاضر در اطراف وی درباره حملات خود به وی توضیح می دهند به گزارش نامه نیوز تلگراف در گزارشتلگراف: توافق هسته ای یعنی آمریکا سلطه ایران بر منطقه را پذیرفته است/ ژنرال سلیمانی مشهورترین فرمانده نظامی ای
تلگراف توافق هسته ای یعنی آمریکا سلطه ایران بر منطقه را پذیرفته است ژنرال سلیمانی مشهورترین فرمانده نظامی ایران مردی با موهای جوگندمی در حال تفکر در مقابل یک نقشه ایستاده و افسران حاضر در اطراف وی درباره حملات خود به وی توضیح می دهند به گزارش نامه نیوز به نقل از تلگراف پس ازحادثه شیراز در نظام مردمسالار ایران اقدامی ناشایست است/ ایران قصد سلطه گری بر هیچ کشوری ندارد
در حال بروز رسانی لاریجانی در نشست خبری حادثه شیراز در نظام مردمسالار ایران اقدامی ناشایست است ایران قصد سلطه گری بر هیچ کشوری ندارد نشست خبری رئیس مجلس شورای اسلامی دقایقی قبل با حضور رسانههای خارجی و داخلی برگزار شد به گزارش خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران علی لاریجانیهارف: بهدنبال رابطه با ایران هستیم / گزینه نظامی کنار گذاشته شده است
پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲ ۵۰ سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سوالی با تاکید بر اینکه آمریکا خواهان روابط مختلف با ایران و ملت این کشور است در عین حال گفت که ما آشکارا اعلام میکنیم هرگونه توافق هستهای با ایران به معنای روابط گرم صمیمی و گسترده با این کشور نیست به گزارادعای الجزیره درباره حضور نظامی ایران در عراق
ادعای الجزیره درباره حضور نظامی ایران در عراقتاریخ انتشار دوشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۲۰ ۴۵ یک مقام کرد مدعی شد ایران تعداد زیادی از نظامیان خود را وارد کشور عراق کرده است به گزارش تسنیم به نقل از الجزیره مقامات کرد در عراق مدعی شدهاند ایران ۳۰ هزار سرباز و کارشناس نظامیبازداشت مستشاران نظامی داعش |اخبار ایران و جهان
بازداشت مستشاران نظامی داعش منابع عراقی از بازداشت چهار مستشار آمریکایی و اسرائیلی در مرکز عملیات داعش در منطقهای دوردست در استان نینوا خبر دادند کد خبر ۴۸۱۶۵۰ تاریخ انتشار ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰ ۵۹ - 07 March 2015 منابع عراقی از بازداشت چهار مستشار آمریکایی و اسرائیلی در مرکز عماذعان نتانیاهو بر تاثیرگذاری ایران در منطقه و نظام بینالملل
سفیر سابق ایران در چین مطرح کرد اذعان نتانیاهو بر تاثیرگذاری ایران در منطقه و نظام بینالملل سفیر سابق ایران در چین گفت نتانیاهو به این واقعیت پی برده است که جمهوری اسلامی ایران نقش تأثیرگذاری در منطقه و ساختار بینالملل دارد و این اسرائیل را نگران کرده است جواد منصوری در گتحريم ها هيچ تأثيري در روند برنامههاي دفاعي ايران ندارد
۱۷ اسفند ۱۳۹۳ ۱۳ ۲۶ب ظ فرمانده نيروي هوافضاي سپاه تحريم ها هيچ تأثيري در روند برنامههاي دفاعي ايران ندارد فرمانده نيروي هوافضاي سپاه در مراسم رونمايي از موشک کروز سومار گفت تحريم ها هيچ تأثيري در روند برنامههاي دفاعي ايران ندارد به گزارش خبرگزاري موج سردار اميرعلي حاجي زالاریجانی در نشست خبری/۵ ایران قصد سلطهگری بر هیچ کشوری را ندارد/اقدام سناتورهای آمریکایی ناپخته بود
لاریجانی در نشست خبری ۵ایران قصد سلطهگری بر هیچ کشوری را ندارد اقدام سناتورهای آمریکایی ناپخته بودرئیس مجلس شورای اسلامی گفت ما اگر بتوانیم به کشورهای همسایه اگر مشکلی داشته باشند کمک میکنیم ولی ایران قصد سلطهگری بر هیچ کشوری را ندارد و بعد از انقلاب نیز این موضوع را نشان دانظام جمهوری اسلامی ایران برای همه کشورهای منطقه استقلال قائل است
نظام جمهوری اسلامی ایران برای همه کشورهای منطقه استقلال قائل است رئیس مجلس شورای اسلامی گفت نظام جمهوری اسلامی ایران برای همه کشورهای منطقه استقلال قائل است جوان آنلاین علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در نشست خبری با رسانههای عربی گفت خیلی خوشوقتیم که در انتهای سفر به کرایزن فرهنگی ایران در ترکمنستان: برنامههای مشترک فرهنگی زمینهساز مناسبات سیاسی است
شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۷ ۵۸ رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان گفت برگزاری برنامههای مشترک فرهنگی ایران و ترکمنستان زمینهساز مناسبات سیاسی و اقتصادی است رسول اسماعیلزاده رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنادفتر احمدی نژاد کدام سخن اکبر رفسنجانی را تکذیب کرد؟/ لغو پروازهای عمره به دلیل اظهارات آیت الله جنتی؟/ به خاط
دفتر احمدی نژاد کدام سخن اکبر رفسنجانی را تکذیب کرد لغو پروازهای عمره به دلیل اظهارات آیت الله جنتی به خاطر م ه شورای رهبری مطرح شد می خواهند روحانیت را به جان هم بیاندازند فریدون نگذاشت قائم مقام ظریف شوم آمار جمعیت اپوزسیون نظام رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطوزیر جنگ آمریکا: حضور نظامیان ایرانی در عراق نگران کننده است
وزیر جنگ آمریکا حضور نظامیان ایرانی در عراق نگران کننده استتاریخ انتشار سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۲ ۰۳ وزیر دفاع آمریکا حضور مستشاران نظامی ایران در درگیریهای تکریت عراق را نگران کننده خواند اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا امروز چهارشنبه اعلام کرد که حضور مستشاران نظامعراق بهدنبال تعیین گذرگاه مرزی جدید با ایران
چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵ ۳۳ کمیته گذرگاههای مرزی شورای استانداری بصره از سفر قریب الوقوع هیاتی از وزارت کشور عراق به این استان برای انتخاب محل گذرگاه جدید مرزی با ایران در شمال بصره خبر داد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا کمیته گذرگاههای مرزی شورای استاندارای بصردولت در جبهه مخالفاننظام شکاف ایجاد کرد |اخبار ایران و جهان
دولت در جبهه مخالفاننظام شکاف ایجاد کرد سخنگوی دولت از رشد 28 درصدی صادرات غیرنفتی ایران خبر داد و گفت دولت تدبیر و امید توانست با برطرف شدن تحریمها منافع ملی را حفظ کند کد خبر ۴۸۳۲۲۷ تاریخ انتشار ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱ ۴۹ - 12 March 2015 سخنگوی دولت از رشد 28 درصدی صادرات غیرتوانبازدارندگی ایران اجازه حمله نظامیرا میگیرد |اخبار ایران و جهان
توانبازدارندگی ایران اجازه حمله نظامیرا میگیرد فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران گفت ملت ایران مقاومت و ایستادگی را در ۸ سال دفاع مقدس درک کردند و لذا توان بازدارندگی نظام اسلامی اجازه حمله را از دشمنان را می گیرد کد خبر ۴۸۴۸۰۹ تاریخ انتشار ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۳ ۱۲ - 18 Marcبازمهندسی نظام پارلمانی بستر شکوفای اقتصادی ایران
یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰ ۲۴ یک عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس تقویت بنیه نظارتی مجلس را بستر شکوفایی اقتصادی دانست و افزود تا مادامی که قوانین جامع نوشته نشود و جنبه نظارتی مجلس تقویت نگردد نمیتوان نسبت به شکوفایی اقتصادی امید چندانی داشت مجید منصوری در گفتوگو با خبرنگار پار-
سیاسی
پربازدیدترینها