تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به من ايمان نياورده است آن كس كه شب سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. به من ايمان ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826241439




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پنجشنبه فیروزه­‌ای و داستان چند دختر دانشجو


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


پنجشنبه فیروزه­‌ای و داستان چند دختر دانشجو فرهنگ > کتاب - ساختار روایت دینی این رمان شکل گرفته در ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترسی زندگی امروزین همه ماست و همین مسئله است که داستان را برای خواندن و پی­گرفتن قابل تأمل می­کند.

به گزارش خبرآنلاین، «پنجشنبه فیروزه­‌ای» نوشته سارا عرفانی از سوی انتشارات نیستان منتشر شد. اثری که ناشر آن را در زمره داستان های دینی جذاب به حساب می آورد و آن را یک تجربه قابل اعتنا و قابل قبول که به دور از هر نوع قضاوت و یا ظاهرالصلاح نشان دادن بخشی از شخصیت­های داستانی و ترسیم فضاهای سفید و سیاه در داستان، سبک­های مختلف از زندگی انسانی را پیش روی هم قرار داده و مخاطب را به هم ذات پنداری وادار می کند. «پنجشنبه فیروزه‌ای» با یک داستان سریع و سرضرب آغاز می­ شود. با روایتی از یک دانشجو که اهل ادا در آوردن نیست. اما رمان پس از این پیش ­درآمد وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو می­ شود که برای زیارت به مشهد مقدس رفته­ اند. شاید اوج رفتار عرفانی در نگارش این رمان و رو در رو قرار دادن سبک­های مختلف زیستی در رمان را بتوان در این بخش رمان جستجو کرد. او با زیرکی و در عین حال رعایت جنبه های مختلف عفاف، مخاطب را به درون تو در توی ذهن دختران جوان دانشجویی می­ برد که در این سفر همراهند. توصیف دقیق پوشش، چهره و حتی شرح لحن آنها در کنار دیالوگ­‌های به کار رفته توسط آنها و نیز شیوه واکنش های جسمی آنها در بیان برخی جملات و عکس­ العمل نشان دادن به آنها یکی از نقاط قوت وی در ترسیم شخصیت­های این رمان است. با این حال او در کنار این چنین ابتکاراتی، به ترسیمی ظریف و زیبا از اندیشه و نگاه و زندگی مؤمنانه از زاویه یک دختر جوان در بستر رویدادهایی که داستان پیش پای او می­گذارد دست یافته است. «پنجشنبه فیروزه‌­ای» از حیث بیان رویدادهای داستانی اثری به شدت امروزی است. نه در زمره آثار آپارتمانی شبه­ روشنکفرانه است و نه آثاری که به تمامی در مسجد و مکان­های مذهبی می­ گذرد. در بخشی از رمان می­‌خوانیم: یکی از دختر‌ها به طرفش آمد و گفت: «صبر کن!» جلوتر آمد. به جزوه‌ای که دستش بود اشاره کرد و گفت: «بابا چقدر همه چی رو می‌نویسی! هر چی نیگاه کردم دیدم کم مونده سرفه‌های استادم بنویسی.» خندید. پسر هم خندید. نفس عمیقی کشید و گذاشت بوی گرم و شیرین ادکلن تمام ریه‌ا‌ش را پر کند. گفت: «مگه یادت نیست؟ جلسه اول گفت توی امتحان از حرفای کلاس سؤال می‌ده.» دختر گره‌ای به ابروهای پیوسته‌ش انداخت و گفت: «اتفاقاً همین خیلی منو ترسوند. برای همین گفتم جزوه تو رو امانت بگیرم کپی کنم، اگه اجازه می‌دی البته. بچه‌ها گفتن جزوه‌هات از بقیه کامل‌تره.» پسر چند لحظه مردد ماند. دختر بی‌معطلی گفت: «نگران نباش! امانت دار خوبی هستم.» سر کج کرد و منتظر ماند. چند بار پلک زد و نگاهش کرد. گفت: «تازه می‌خواستم بگم برای جلسات قبلی رو هم بیاری ازت بگیرم.» دختر دیگری چند ردیف جلوتر بند کیفش را روی شانه انداخت و وقتی داشت از کلاس بیرون می‌رفت، برایش دست تکان داد. پسر هم دست تکان داد. ورق‌ها را مرتب کرد و جلو دختر گرفت که همچنان لبخند شیطنت آمیزی به لب داشت. گفت: «باشه، بگیر!» دختر که فاتحانه ورقه‌ها را در کوله پشتی می‌گذاشت گفت: «ممنونم! کپی می‌کنم فردا می‌آرم. اگه تو‌ام لطف کنی بقیه‌شو بیاری خیلی عالی می‌شه.» ـ باشه. می‌آرم... پسری که تا آن موقع کنارش نشسته بود بلند شد. با چشم به کوله او اشاره کرد و گفت: «اونم بی‌زحمت کپی کن فردا بیار. یادت نره.» ـ یادم نمی‌ره. برو خوش باش! بعد نفس عمیقی کشید و به دختر گفت: «پس بوی ادکلن تو بود که از اول ساعت، تمام کلاس رو برداشته بود. درسته؟ الآن که اومدی نزدیکم متوجه شدم.» ابروهای پیوسته دختر در هم رفت و یک قدم عقب گذاشت. گفت: «ببخشید... اذیتت کرد؟» ـ اصلاً!... اتفاقاً خیلی عالی بود. می‌شه گفت دیوانه کننده بود. معلومه فیک نیست. حتماً کلی به خاطرش پیاده شدی! ولی معلومه خوش سلیقه‌ای. آفرین! ـ لطف داری. اگه زنونه نبود می‌گفتم قابل نداره. هر دو خندیدند... بنابراین گزارش، این رمان در 380 صفحه و با قیمت 21هزار تومان منتشر شده است. 6060

کلید واژه ها: ادبیات ایران - معرفی کتاب - بازار کتاب -




جمعه 15 اسفند 1393 - 17:20:07





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن