تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834281031
تحلیل دو منتقد سرشناس بر تصویر سینمادر جشنواره33/ از نگاه سطحی به اجتماع تا فیلمسازان فاقد جهانبینی
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
تحلیل دو منتقد سرشناس بر تصویر سینمادر جشنواره33/ از نگاه سطحی به اجتماع تا فیلمسازان فاقد جهانبینی فرهنگ > سینما - دو منتقد مطرح سینمای ایران معتقدند بخشی از آنچه به عنوان میانمایگی در غالب فیلمهای جشنواره سی و سوم فجر مشاهده شد حاصل نگاه فیلمسازان فاقد جهانبینی است.
سمیه علیپور: جشنواره فیلم فجر فقط عرصهای برای رقابت سینماگران جهت تصاحب جوایز نیست؛ تصویری است از کلیت سینمای ایران. قابی است نسبتا کامل از چیدمان محصولات سینمایی؛ چیدمانی که میتواند دارای هارمونی به نظر برسد یا شلختگی ناشی از آن آزاردهنده باشد. وقتی از این زاویه قرار است به جشنواره نگریسته شود، نیاز به فاصله گرفتن از هیجانات رویداد و ته نشین شدن حس و حال حاصل از فیلمهاست. بر همین اساس روزها بعد از پایان کار جشنواره شاهرخ دولکو و مهرزاد دانش دو منتقد مطرح سینمای ایران که تحلیلهای علمی آنان، شائبه هرگونه برداشت غیرسینمایی را نفی میکند در خبرگزاری خبرآنلاین دور یک میز نشستند و نه جشنواره فیلم فجر، بلکه تابلوی محصولات سینمای ایران را در این رویداد سینمایی ارزیابی کردند؛ تابلویی شامل چند محصول قابل قبول که به گفته این منتقدان حاصل دانش و تلاش خود فیلمساز است و اغلب فیلمهای میانمایه که آن قوام لازم را به دست نیاوردهاند. آقای دولکو صحبتهای شما در برنامه «هفت» به این بازمیگشت که اغلب فیلمهای جشنواره امسال عقیم مانده بودند؛ همینطور نوشته شما آقای دانش در ماهنامه فیلم به میانمایگی فیلمها بازمیگشت. ابتدا دلایل این میانمایگی یا متوسط بودن را بشمارید تا پیشفرض اثبات شود و در ادامه به اینجا برسیم که چرا چنین شرایطی به وجود آمده است و غالب فیلمهای جشنواره در این سطح بودند؟ مهرزاد دانش: روال این است که در هر جشنوارهای چند فیلم خوب، چند کار متوسط و چند فیلم بد پیدا ميشود و معمولا کسی هم با این موضوع مشکلی ندارد. میتوان این نگاه را در مورد این دوره از جشنواره هم داشت، اما اگر قرار باشد از این نگاه گذر کنیم و تحلیلیتر بنگریم و این را در نظر داشته باشیم که اصلا این جشنواره برگزار میشود تا سینمای ایران مورد تحلیل و آسیبشناسی قرار گیرند میتوانیم بگوییم که برآیند کلی فیلمهای جشنواره نمایانگر فقدان خلاقیت و فردیت فیلمساز بود. موضوع میانمایگی که مطرح میکنم خیلی ربطی به بخشهای فنی ندارد، اتفاقا شاید در بخشهای فنی پیشرفتهایی کرده باشیم، اما این همه سینما نیست. فردیت و تالیف خود سازنده فیلم که جوهره اثر را تشکیل میدهد و به خصوص در فیلمنامه متجلی میشود، در اغلب فیلمهای جشنواره امسال وجود نداشت. هویت خاصی در فیلمها نميدید. وقتی دو فیلم را کنار هم میگذاشتیم به راحتی میتوانستیم تصور کنیم کارگردانانشان فردی دیگر هستند. فرقی نميکند اگر بگوییم که فیلم «دو» را سهیلا گلستانی ساخته یا مثلا کاوه سجادی حسینی. فیلمسازان در یک رویه شبیه به هم حرکت میکردند. گویا قصدشان این بود که از معابر آزمون پس دادهای عبور کنند بدون اینکه کسی به مشکل خاصی بربخورد. این یک نکته در مورد خود فیلمسازان بود که به نظرم تنبلیهای خودشان به این قضیه دامن میزند که نمیخواهند وارد عرصههای جدیتر شوند. نکته تاثیرگذار دیگر در این زمینه سیاستگذاریهای خود جشنواره است که انگار دائما در هراس است که دچار جنجال و حاشیه نشود. اینکه چرا مسئولان جشنواره به این نتیجه رسیدند که چرا جشنواره بیحاشیه و خنثی برگزار شود جای سئوال دارد. اینکه جشنواره بیحاشیه برگزار شود خوب است، اما خنثی بودن قطعا بد است. هم معنی تلقی کردن خنثی و بیحاشیه موحب بروز همین آفتی میشود که امسال در جشنواره با آن مواجه بودیم. شاهرخ دولکو: آنقدر سخنان آقای دانش کامل بود که نکته زیادی را برای گفتن در این زمینه باقی نمیگذارد. کلمهای که من میخواهم به گفته آقای دانش اضافه کنم، «جهانبینی» است. فکر میکنم فیلمسازان ما هیچکدام دارای جهانبینی نیستند، آنان فاقد این نوع نگاهاند که دنیای شخصی خودشان را بیافرینند؛ چیزی که ما در فیلمسازان نسل قبل، از جمله تقوایی، بیضایی، مهرجویی و کیارستمی داریم. یک کلیت حس و درک شدنی به نام جهانبینی در فیلمهای آنان وجود دارد که متوجه میشویم هر فیلم، کار کدامیکشان است. فیلم مهرجویی را بیضایی نمیتواند بسازد، همانطور که فیلم بیضایی را کیارستمی نمیتواند بسازد و فیلم تقوایی را مهرجویی نمیتواند بسازد.نه به این دلیل که بلد نیستند به شکل آن دیگری فیلم بسازند ، بلکه به این دلیل که اصولا جهانشان و دغدغه شان با آن دیگری متفاوت است . فیلمساران ما الان چون فاقد جهانبینی هستند، با وجود آنکه ممکن است به لحاظ تکنیکی پیشرفت کرده باشند ( که البته آن هم بیشتر به واسطه پیشرفت ابزاراست) اما به یک نگاه متعلق به خود نرسیدهاند. اینکه آقای دانش موضوع تنبلی را مطرح میکنند من این طور میبینم که ماجرا فقط محدود به تنبلی نمیشود، مجموعه ای از تنبلی و ندانستن را شامل میشود. تنبلی را تا جایی میپذیرم که به دنبال راههای نو، جهان نو و شناخت نو و یادگیری نیستند. روی دیگر این تنبلی ، بلد نبودن است. در میان فیلمهای سینمای جهان که در یکی دو سال اخیرمطرح بودند با چند فیلم روبرو میشوید که یا فیلم اول فیلمساز بودند یا در لوکیشنی محدود و با هزینه پایین ساخته شده بودند و بازیگران چندان درجه یکی در میان بازیگران آنان دیده نمیشود، اما نکتهای که وجود دارد یک جهانبینی و یک بلد بودن است که به ایده اضافه کردهاند و توانستهاند فیلم را در خدمت خود بگیرند. مثالهایی که در این مورد وجود دارد مثلا فیلم «لاک» است؛ فیلمی که به مدت یک ساعت و نیم در یک ماشین و با حضورفقط یک بازیگرو چند صدا می گذرد. شما هیچ چیز به خصوصی نمیبینید که شگفتآور باشد، اما نتیجه کار شگفتآور است. و یا فیلم Whiplashکه یک پسرجوان و یک معلم موسیقی شخصیتهای آن را تشکیل میدهند و لوکیشن هم محدود است، اما نتیجه کار درخشان است. برخلاف چیزی که ما در ایران تصور میکنیم و فکر می کنیم برای ساخت یک فیلم خوب حتما باید بهترین فیلمبردار را بیاوریم و تعداد بسیار زیادی لوکیشن داشته باشیم و بزرگترین بازیگران را مقابل دوربین قرار دهیم؛ لازمههای موفقیت یک فیلم اینها نیست. بلکه ایده ما باید درست باشد وبعد باید بتوانیم آن را به درستی پرورش دهیم. این همان چیزی است که در سینمای ایران کمتر دیده میشود و امسال به اوج خود رسیده بود. فیلمها، متوسط اند، نه فیلمهای خوبیاند و نه حتی فیلمهای بد. فیلمهای خوبی نیستند به همین دلایلی که میگوییم و فیلمهای بدی نیستند چون از این امکانات استفاده کردهاند؛ به هر حال فیلمبرداری، بازی و تدوین خوب در این فیلمها میبینید، اما چون فیلمساز جهانبینی نداشته و نسبت به فیلم خود دارای شناخت درستی نبوده، در مجموع با یک فیلم خوب روبرو نمیشویم.
شاهرخ دولکو
چطور میشود که یک نسل و یا شاید چند نسل از فیلمسازان ما به گفته شما فاقد جهانبینی هستند؟ دولکو: این موضوع به فرهنگ بازمیگردد. جهانبینی هنرمند و فیلمساز از فرهنگ اطراف او میآید. فرهنگ چیزی نیست که همراه فیلمساز پا به دنیا بگذارد. فرهنگ و جهانبینی به واسطه زندگی در جامعه و محیط کسب می شود. وقتی فرهنگ یک کشور بالاست، هنرمندان هم دارای جهانبینی و فرهنگ هستند. یک زمان در مملکت ما سطح فرهنگ بالا بود به همین دلیل فیلمسازانی به وجود میآمدند که دارای فرهنگ و جهانبینی بودند. وقتی سطح فرهنگ یک مملکت دقیقا تا آن جایی که ممکن است پایین میآید و فقط اقتصاد است که زیربنای مملکت میشود و همه فقط میخواهند کاری انجام دهند که یا از گرسنگی نمیرند یا هر چه ممکن است پول بیشتری به جیب بزنند، فیلمساز نمیتواند جهانبینی داشته باشد. این فیلمساز از کره مریخ نیامده و در این مملکت زندگی میکند و با همه مشکلاتی که مردم ایران با آن دست به گریبان هستند، دست و پنجه نرم می کند. در چنین شرایطی چیز زیادی از فرهنگ تراوش نمیشود که او هم به واسطه آن سیراب شود. بنابراین روند ساخت یک فیلم به این خلاصه می شود که یک جوری یک پولی از بانکی یا نهادی جذب شود و داستانی سر هم شود و فیلمی ساخته شود که فیلمساز نانی هم این وسط بخورد. خیلی به فکر آن فرهنگ نیستند و در نتیجه آن جهانبینی اصلا زمینه لازم را ندارد تا به وجود بیاید . دانش: این موضوع را میتوان از چند بعد بررسی کرد. یک بعد بحث سانسور است. نميخواهم سوار بر موجهای مشابه شوم و بگویم که سانسور بد است یا خوب یا هر چیز دیگری. منظورم از سانسور لزوما همانی نیست که از سوی وزارت ارشاد اعمال میشود، سانسورهایی است که از سوی عرف جامعه به هنرمند تحمیل میشود و هنرمند را دچار خودسانسوری میکند. سانسور تا یک مقطعی ممکن است موجب بروز خلاقیتهایی شود، اما در درازمدت ریشه خلاقیت را میخشکاند و فضای هنری سینما، تئاتر و ادبیات و غیره را تبدیل به تولید انبوه کارخانهای ميکند که همه چیز شکل همدیگر میشود. همه تصور میکنند از این خطی که برایشان ترسیم شده و یا حتی فکر میکنند که برایشان ترسیم شده عبور کنند، دچار دردسر میشوند. لاجرم مایل نیستند از این خیابان کمی آنطرفتر بروند و یا در یک فرعی بپیچند. مدام در یک اتوبان رفت و آمد دارند و طبیعتا این موجب کلیشهای شدن فضا میشود. نکته بعدی نبود دغدغه فروش برای تهیهکننده است. اکثر فیلمهای ما به صورت مستقیم یا غیرمستقیم سرمایه خود را از سازمانها و نهادها جذب کردهاند. هر سال که میشود یک بیلان کاری به مدیر بالادستی ميدهند و از کارهای فرهنگی خود میگویند و بودجه سال بعد را افزایش میدهند... دولکو: سود خود را هم در این بین برمیدارند. دانش: این داد و ستد نهچندان فرهنگی موجب میشود آفت مضمونزدگی بیش از پیش در سینمای ایران بروز پیدا کند. فیلمساز به جای اینکه به فکر مخاطب باشد به دغدغهای میاندیشد که پشت نگاه سفارشدهنده خوابیده است. بر همین اساس است که مضمونزدگی در سینما فوران میکند. فیلمسازان به جای اینکه به شخصیتپردازی، درام و قصه توجه کنند و به اینکه داستان آنان با روحیه جامعه چقدر هماهنگ است، فقط به جلب نظر سرمایهگذار آن هم غیرخصوصی میاندیشند و نتیجه چنین میشود که میبینیم. دولکو:مساله سانسور خیلی مهم است و نباید از آن غفلت کنیم. بخشی از همین میانمانگی و متوسط بودن از سانسور ناشی میشود. وقتی اتفاقاتی را که در یکسال و نیم ، دو سال اخیر برای برخی فیلمها رخ داد مرور کنید، اینکه فیلمها به اکران نرسیدند و یا در زمان اکران برخلاف دارا بودن حق قانونی از ادامه نمایش بازماندند، موجب شده حتی فیلمسازی که دغدغه فرهنگی دارد و البته دغدغهای رقیق، دست به عصا راه برود، مبادا اینکه دچار دردسر بیشتر شود. من یا ميخواهم فیلمی بسازم که در ایران اکران شود و یا به جشنوارههای جهانی برود. بنابراین به فضای امنی احتیاج دارم تا مجوز های لازم را به دست بیاورم . تایید ارشاد هم در این میان خیلی به درد نمیخورد چون می بینیم یک عده را تایید کرده، اما کسان دیگری توانستند جلوی آن را بگیرند. کاری که فرد در چنین شرایطی میتواند بکند این است که از سطح خواستههای خود آنقدر پایین بیاید تا به کف سطح نگاه آقایان و خانمهایی برسد که آن ها تشخیص میدهند آن فیلم میتواند مجوز لازم را بگیرد یا نه. من ( به عنوان فیلمساز ) نگاه ميکنم ببینم کف نگاه و شناخت و درخواست آنان چیست و چون کف آنان بسیار پایین است قاعدتا سطح فیلم من هم پایین میآید و تبدیل به فیلمی میشود که هر کسی با هر دیدگاهی نتواند رد و خطی از چیزی در آن بیابد. این قضیه را میدانید که در ایران افرادی متخصص آنند که وقتی فیلم میبینند به جای دیدن خود فیلم ، چیزهایی را که به دنبال آن هستند ببینند . مثلا بگویند این پل نشان فلان چیز است و یا این خط ریش روی صورت نشانه بهمان چیز است . و اغلب این نشانه هایی که می سازند یا می گیرند نکاتی است که به عقل جن هم نمیرسد و همه اینها موجب میشود با فیلمهایی بیبو و بیخاصیت روبرو شویم. فیلم هایی که می کوشند با کمترین هزینه ممکن از این وادی پرخطر گذر کنند و به سرمنزل مقصود برسند .
مهرزاد دانش
تصور میکنید این شرایط تبدیل به یک مدل برای سینما شود و ادامه یابد؟ یا مقطعی و گذراست؟ دانش: جشنواره فیلم فجر یک زمانی فضای اقتدار حاکمیت در عرصه سینما بود. حالا نمیخواهم به سالهای خیلی عقب برگردم، زمانی که فیلمها ملزم به حضور در جشنواره بودند، الان خوشبختانه این الزام وجود ندارد، اما ما از سوی دیگر بام در حال افتادم هستیم. اتفاقی که برای «قصهها»، «خانه پدری» و «عصبانی نیستم» در جشنواره سال قبل رخ داد، این را میرساند که گویا جشنواره اقتدار خود را از دست داده است. یک زمان حضور در این جشنواره مایه اعتبار بود، اما الان به نظر میآید اگر الان هم قرار به اعتبار بخشیدن باشد، همه چیز در یک فضای رسمی و خنثی اتفاق میافتد و به آن شکل نیست که فیلمساز بخواهد از فضای روشنفکرانه و هنری این محفل استفاده کند. طبیعتا وقتی فیلمسازان شاخصی مثل بنیاعتماد و عیاری چنان سرنوشتی مییابند، دیگر چه ابوالحسن داودی باشد و علیرضا رئیسیان و چه فیلمسازان جوان سعی میکنند دست به عصاتر راه بروند و وارد معابری که ممکن است ریسک تلقی شود نروند. و این مسیر ادامه هم مییابد؟ دانش: این بستگی به تصمیم مسئولان جشنواره و سازمان سینمایی دارد. سازمان سینمایی در اینجا خیلی موثر است. اگر سازمان سینمایی اجازه میداد اکران «خانه پدری» در همین یکی دو سینمایی که متعلق به خودشان است ادامه پیدا میکرد به نوعی فضای مثبتی ایجاد میکرد. ممکن است شهرداری و حوزه هنری مخالفت کرده باشد با اکران این فیلمها، اما خود سازمان سینمایی داشت که میتوانست اکران را ادامه دهد. این نوع سیاستگذاریها تعبیر به عقبنشینی میشود نه چیز دیگری. دولکو: این نگاه کاملا درست است. شما در وضعیت جنگی هر یک قدم که عقب بنشیند طرف مقابل یک قدم جلو میآید. دیگر امکان جبران و برگشت به آن یک قدم عقب رفته وجود ندارد. در یکسال اخیر مدام ارشاد و نهادهای دیگر قانونگذار در زمینه اکران فیلمها عقب آمده اند و طرف مقابل جلوتر آمده و به همین دلیل به نظر من متاسفانه برگشتی وجود ندارد. در میان همین فیلمهایی که به غالب آنها میانمایه گفته شد، برخی آثار و البته تعدادی از فیلمسازان بودند که کارشان تفاوتهایی دارد؛ مثلا بهرام توکلی؛ فیلمسازی که همواره بین منتقدان محبوب بوده، فیلمنامه مینویسد، فیلم میسازد، گاه نتیجه کار خوب از آب درمیآید، گاه متوسط. در مورد چنین فیلمسازی هم معتقدید که جهانبینی ندارد و افقی پیش رویش نیست؟ یا برای بهرام توکلی و امثال او میتوان آینده بهتری دید؟ دولکو: برای بهرام توکلی به عنوان یک فیلمساز من افقی را در نظر میگیرم و معتقدم جزو آن دسته از فیلمسازان نیست که جهانبینی نداشته باشد. او و یکی دو فیلمساز دیگر را میتوان پیدا کرد که جهانبینی دارند. آن موضوع نداشتن جهانبینی که اشاره کردم کلیتی از 50 تا 60 فیلمی است که در جشنواره دیدیم، نه اینکه تکتک فیلمسازان جهانبینی نداشته باشند. در مورد آقای توکلی که صحبت کردید باید این را بگویم که به نظر من ایشان دارای جهانبینی است و این را در همه فیلمهایش رعایت کرده است، کمتر از او فیلم بد دیدهام، اغلب فیلمهایش را دوست داشتهام و فضای فیلمهایش را به دلیل همین ریشه واحدی که دارد و به نگاه هنرمند و جهان فکری او بازمیگردد دوست دارم. دانش: جدا از بحث آقای توکلی، چند فیلمساز خوب که در سینمای ایران هستند، که به نظر من بهترین آنان در حال حاضر اصغر فرهادی است، دارای خلاقیت فردی هستند. توان اینها در فیلمسازی و نتیجه کارشان به مناسبات سینمای ایران ربطی ندارد. میتوان توکلی را هم در این فضا جا داد، به همراه دو سه فیلمساز دیگر که در این جمع جای میگیرد. اینها کار خودشان انجام میدهند. اینکه فضاسازی سازمان سینمایی برای اینها منجر به موفقیتشان شده به نظر من درست نیست. اینها خودشان با اتکا به توانایی خودشان پیش رفتهاند و کارهایی ميکنند که اغلب موفق است. «من دیهگو مارادونا هستم» در ادامه همان فضاهای قبلی فیلمهای آقای توکلی است. رودرویی هنرمند با دو دنیای واقعی و ذهنیات خودش و دشواری تلفیق این دو عرصه متناقض و متضاد. هنر آقای توکلی اینبار این بوده که اینها را در قالب کمدی، آن هم کمدی پستمدرنیستی و وودی آلنی عرضه کرده است. این برخلاف رویه قبلی او در فیلمهای «پرسه در مه»، «آسمان زرد کمعمق» است که لحنی تلخ داشتند. در اینجا موقعیت بسیار خندهدار و کمیک است، در عین حال که درون مایه کاملا جدی است.
علی مصفا در نمایی از «مرگ ماهی»
از فیلمسازان تقریبا هم نسل بهرام توکلی، مصطفی کیایی و روحالله حجازی را هم در جشنواره امسال داشتیم. آیا خط مشترکی در این نسل میبینید؟ دانش: فیلم روحالله حجازی را دوست نداشتم. مشکل فیلم «مرگ ماهی» این بود که در حد ایده خود باقی مانده بود. انگار یک ایده مطرح است که مادری وصیت کرده سه روز بعد از مردنم من را دفن کنید. دلیل این تا آخر روشن نمیشود. بچهها در خانه جمع میشوند و اصلا مشخص نیست که چرا همواره با هم دعوا میکنند. دلیل اختلاف علی مصفا و نیکی کریمی که همواره در فیلم دعوا میکنند برای ما روشن نیست. دلیل اینکه بابک کریمی با ریما رامینفر که نقش همسرش را بازی میکند برخوردی زننده دارد، متوجه نمیشویم. آدمها با هم دعوا میکنند و سر هم جیغ میکشند و بعد فیلم تمام میشود؛ انگار از ابتدا یک ایده دو خطی بوده و تا آخر هم در حد این دو خط ایده میماند. نه درام شکل میگیرد نه شخصیتپردازی. بهترینهای سینمای ایران در زمینه فیلمبرداری، تدوین، صحنهآرایی و بازی در این فیلم به کار گرفته شدهاند، اما کارگردان نتوانسته بین اینها یک ترکیب ارگانیک برقرار کند تا آن را تبدیل به یک فیلم سینمایی به معنای واقعی خود کند. دولکو: در مورد آقای کیایی میتوانم بگویم که او راه خودش را پیدا کرده و در مسیر خودش در حال پیشرفت است. او فیلم داستانگوی خوشریتمی که با تماشاگر ارتباط برقرار میکند دوست دارد و مایل است فیلم پرفروش بسازد. به نسبت فیلمهای قبلی در «عصر یخبندان» پیشرفت کرده بود. حرف من این نیست که فیلم جدید او را دوست دارم یا نه، اما این پیشرفت را در مسیر مورد علاقه خودش میبینم. او تلاش کرده همان خط قبلی خود را با لحن دیگری ادامه دهد. فیلم او لحن پیچیدهتری دارد و به نظرم موفق عمل کرده و فیلمش حتما پرفروش می شود. نکتهای را در این نسل جوان میتوان مشاهده کرد. آنان هم ميخواهند فیلمهایشان هم بعد هنری داشته باشد و هم نگاهی به گیشه دارند. دانش: در مورد فیلم آقای کیایی من نوع روایت کارش را دوست نداشتم. اگر او به صورت متداول و خطی داستان را تعریف میکرد فضا خیلی متقاعدکنندهتر میشد. اینکه اشاره کردید هم میخواهند جنبه هنری را نگه دارند و هم به گیشه توجه کنند، موجب بروز همین اشکالی میشود که اشاره کردم. در فیلم قبلی او یک داستان را سرراست روایت میکرد و فیلم به فرجامی هم میرسید. این روایت خطی در «عصر یخبندان» هم میتوانست وجود داشته باشد و در نهایت شخصیتهای غیرضروری هم حذف میشدند و فضا یکنواختتر میشدند. به نظر من در این فیلم حجم شعار کمی بالا بود. در آن صحنهای که محسن کیایی روی پل ایستاده و رسما شعار میدهد، برای یک فیلم داستانگو واقعا آزاردهنده است. علاوه بر اینها شخصیت بهرام رادان این فیلم اذیتکننده است. این طور به نظر میرسد که انگار همه پلیدیها در این آدم جمع شده و اگر او حذف شود همه چیز خوب میشود. او در مواد مخدر دست دارد، با زن مجرد و متاهل ارتباط دارد و کلا یک شخصیت پلید است. آیا همه مشکلات ما این است؛ این یک آدرس غلط دادن در جامعه امروز است که انگار یک آقازادهای هست که این ویژگیها و فضاها را هم دارد و اگر او بمیرد همه مشکلات حل میشود. این سادهانگاری است. البته فیلم بازیهای خوبی داشت و میتوانست با جمع و جور کردن قصه به کار بهتری برسد. فکتهای اجتماعی در فیلمهای امسال به دفعات وجود داشت، از همین ماجرای آقازادهها تا اشارههای حتی تک جملهای به اختلاسها. به نظر شما فیلمسازان توانستند نگاهی عمیق به این ماجراها داشته باشند یا مثلا به واسطه سرنوشت فیلمی همانند «قصهها» همه در حد تک اشاره و نگاه سطحی باقی ماندند؟ دولکو: نه واقعا، این نگاه عمیق تحلیلی را من شاهد نبودم. خاصیت فیلمفارسی و البته خاصیت بخش اعظمی از سینمای ایران همین است که همیشه در سطح باقی میماند. به هر چیزی اشاره میکند، اما از آن برای درام خود استفاده نمیکند. اگر موضوعات را جا به جا کنید هیچ اتفاقی نمیافتد. مثلا فیلمی که به آقازادهها اشاره کرده اگر، این بحث آقازادهها را برداریم و موضوع دیگری مثلا اختلاس به جای آن بگذاریم، درام تغییری نمیکند. زیرا رفتن به عمق و فاصله گرفتن از سطح اتفاق نیافتاده است. اصلا خاصیت سینمای اجتماعی ما این است که وارد بطن نمیشود و در همان سطح باقی می ماند. همه فیلمهای اجتماعی؟ دولکو: همه که نه، مثلا میتوان فیلمهای آقای فرهادی را فاکتور گرفت. او استاد بلامنازع این است که اتفاقا درست بر خلاف بقیه از سطح فاصله بگیرد و به عمق چیزی که مد نظرش است برود. با اعتقاد کامل میگویم، فیلمهای او اگر تنها نباشد، جزو معدود آثاری است که واقعا اجتماع را به گونهای که هست در آن میبینید و از همان درام را میسازد، نه فقط از حاشیههای آن و نام بردن از یک معضل. مثلا وقتی از دروغگویی و پنهانکاری حرف میزند، فقط اسم آن را نمیآورد، بلکه این موضوع را در درام جاری میکند. تنها فیلمسازی که به نظر من اجتماع پیرامونش را به خوبی میشناسد و اجتماع فیلمهایش عین به عین جامعه ما است، اصغر فرهادی است. من فیلمساز دیگری را مانند او نمیبینم که اینقدر به جامعه اشراف داشته باشد و اینقدر خوب موضوع را در فیلم مطرح کند. نکته هم در اینجاست که در فیلمهایش اعلام نميکند قصد داریم در مورد پنهانکاری یا دروغگویی صحبت کنیم. دولکو: برخلاف آنچه که شایع شده و در میان منتقدان کشورمان مطرح میشود، فیلمهای فرهادی اصلا درباره دروغگویی و پنهان کاری نیستند. دروغگویی یک محمل و ابزاری است که در فیلمهای او وجود دارد تا درام را پیش ببرد. درام و یا بخشی از درام را دروغگویی و پنهانکاری پیش میبرد. همانطور که ممکن است در فیلمی قتل و یا دزدی وسیلهای برای پیش بردن داستان باشند یعنی مثلا قتلی اتفاق میافتد تا درام را پیش ببرد. در فیلمهای آقای فرهادی دروغگویی ، مکگافینی برای پیش بردن درام و ایجاد پیچش است. دانش: یکی از رمزهای موفقیت آقای فرهادی در این زمینه این است که او اصلا مدعی ساختن «فیلم اجتماعی» نیست. این «فیلم اجتماعی» بزرگترین معضل ماست. اگر از خود فرهادی بپرسید فیلمت درباره چیست، میگوید یک داستان، قصه و معماست و اصلا اینکه چه پیامدها و واکنشی در جامعه ایجاد کند موضوعی است که شخصیتهای داستان بازمیگردد. آنقدر شخصیتها و فردیت افراد در قصههای او پررنگ است که میتواند چنین تاثیری داشته باشد. فیلمسازی که از ابتدا میگوید من میخواهم فیلم اجتماعی بسازم سنگ بزرگی که علامت نزدن است برمیدارد. فیلمساز یک موضوع تلخ را انتخاب میکند مثلا اینکه میخواهم بچهدار شوم و یا نه و بعد پیش میرود. به همین دلیل است که در این سالها مدلهای فرهادیوار در سینمای ما خیلی مد شده است. فیلمسازان میخواهند موفقیتی مشابه موفقیت فرهادی به دست آوردند و تصور میکنند رمز موفقیت فرهادی حرفهای اجتماعی است که در فیلمهایش میزند، در صورتیکه رمز موفقیت فرهادی قصهگویی و قراردادن قصه در میزانسن است. متاسفانه بعضی از دوستان فیلمساز چنین برداشتی از آقای فرهادی ندارند و در نتیجه مضمونزدگی کار دست آنان ميدهد. اینکه میخواهیم درباره دروغ، عدالت اجتماعی، فقر، اعتیاد و ... دست فیلم بسازیم موضوعات بزرگنمایانهای است که به عمق آن هم نمیرویم و البته در این زمینه ممیزی هم تاثیر دارد. مجموع فیلمهای امسال نشان ميدهد که همچنان معضلات خانوادگی موضوع غالب فیلمهاست. دلیل این را در چه میبینید؟ دانش: گویا فیلمساز ما این حق را برای خود قائل نیست و یا از بیرون این حق را به او نميدهد که از فضای آپارتمان خارج شود و به بیرون برود و سوژههای جدید را کشف کند. فیلمساز محدود آپارتمان میماند و در آپارتمان چه موضوعی هست؟ یک زن و یک شوهر و بچه و درگیری اینها. زن دوم، بچهدار میشوم نمیشوم، تو سر من هوو آوردی و حرفهایی از این دست میشود موضوع رایج فیلمها. دولکو: اول این که به جز معضلات خانوادگی و خیانت ، واقعا چه موضوع و مضمون دیگری وجود دارد که بتوان راحت درباره آن فیلم ساخت تا به تریج قبای هیچ کس بر نخورد؟ وبعد ، یکی دیگر از مشکلاتی که موجب میشود ساخت فیلمها به داخل آپارتمانها محدود شود، ضعف تولید است. وقتی تولید فیلم اینقدر گران شده، تلاش میشود تا آن جایی که ممکن است از هزینهها کاسته شود. رفتن به لوکیشن های متعدد هزینهبردار است، پس فیلمنامه در فضایی محدود نوشته میشود که موجب میشود فیلمها کمهزینه شوند، اما شبیه هم شوند. صحبت را با فیلم کمال تبریزی ادامه دهیم. فیلم «طعم شیرین خیال» را چطور دیدید؟ دانش: نکتهای که در مورد این فیلم وجود داشت این بود که دغدغه محیط زیستی مطرح در فیلم به شکلی نه چندان قابل قبول ارائه میشود. یک دختر ساده و یک پسر کمی گیج به عنوان شخصیتهای اصلی هستند و این پسر قرار است مخاطب را با اهمیت حفظ محیط زیست آشنا کند. نکتهای که در اینجا مطرح میشود این است که واقعا سوژه حفظ محیط زیست چقدر موضوع خود فیلمساز بوده، واقعا خود آقای تبریزی سوار وسیله نقلیهای میشوند که شخصیت اصلی فیلمشان سوار میشود و یا جایی زندگی میکنند که او زندگی میکند؟ دور بودن از واقعیت و آمیخته نشدن حرف فیلم با درام و هنر موجب شده با مجموعهای از شعار روبرو شویم.
طناز طباطبایی و ساعد سهیلی در نمایی از «رخ دیوانه»
«رخ دیوانه» توانست در جلب نظر مخاطبان و داوران جشنواره موفق عمل کند. نگاه شما به این فیلم چطور است؟ دولکو: «رخ دیوانه» یکی از بهترین فیلمهای آقای داودی بود به دو دلیل مشخص. اول اینکه فیلمنامه بسیار خوبی به دستشان رسیده بود؛ فیلمنامه «رخ دیوانه» برخلاف فیلمنامههایی که در این یکی دو سال اخیر دیدهایم دارای قصه مشخصی است و درام و پیچیدگی دارد. اینها موجب جذابیت فیلم میشود و دوم این که آقای داودی هم این مساله را به خوبی درک کرده بود و آن را به درستی کارگردانی کرده بود . سرسری گرفتنهایی که معمولا در فیلم کارگردانهایی هم سن و سال آقای داودی دیده میشود، در این فیلم وجود داشت؟ دولکو: خوشبختانه نه. آقای داوودی برخلاف سایر همکارانشان که میبینیم وقتی پا به سن میگذارند بیحوصله میشوند و در فیلمسازی دچار ساده گیری یا سهلانگاری میشوند، تمام تلاش خود را کرده بود تا فیلم سختی بسازد که همه عناصرش به درستی کنار هم قرار گرفته باشند . «چهارشنبه 19 اردیبهشت» را چطور ارزیابی میکنید؟ دانش: کارگردانی جلیلوند خوب بود و به درستی از پس کارگردانی صحنههای پرتنش برآمده بود، اما من فیلمنامه را خیلی نپسندیم. من فکر میکنم بین آدمهای داستان ارتباط قانعکنندهای به وجود نیامده است. یک آدم نیکوکاری هست که میخواهد صدقه بدهد، آخر داستان به اینجا میرسیم که او مردد است که بین آن دو کدام فرد را انتخاب کند، اما بین این دو فرد ارتباط ویژهای برقرار نمیشود. ما مثال دیگری در این زمینه در سینما داریم. «شهر زیبا» اصغر فرهادی از سه نفر میگوید، پدری که دخترش را از دست داده، دوستی که میخواهد برای نجات دوست در آستانه اعدامش اقدام کند و دختری که خواهر پسر در آستانه اعدام است. هر کدام اینها ارتباط پیچیدهای با هم پیدا میکنند و اگر قرار باشد یک نفر تصمیم بگیرد، روی سرنوشت دو نفر دیگر هم تاثیر میگذارد. فضاها خیلی پیچیده است و ارزش دراماتیک «شهر زیبا» هم به این دلیل است. آدمها همدیگر را دوست دارند یا از هم متنفرند. فضاها آنقدر در هم گره خورده است، که اگر قرار باشد یکی از اینها انتخاب شوند، من در مقام مخاطب با او همذاتپنداری خواهم کرد و با او دلم شور میزند و نگران میشوم. اما در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» ارتباط روشنی بین آدمها نیست. مثلا ارتباط مشخصی بین امیر آقایی و دختری که انتخاب میشود تا به او بخشش صورت بگیرد، به وجود نمیآید. در مورد نیکی کریمی و امیر آقایی میدانیم که فقط سالها قبل آقایی خواستگار کریمی بوده است. شخصیت شوهر نیکی کریمی ابتدا کاملا مخالف دریافت پول است، اما نمیدانیم بعد چطور میشود که موافقت میکند. فقط به این خاطر که زنگ تلفن به صدا درآید و فضای هنرمندانهای آخر فیلم شکل بگیرد. اصلا این چه تصمیمی است که امیر آقایی گرفته است. با اینکه بارها در فیلم توضیح داده میشود، اما این تصمیم به شدت عجیب برای من متقاعدکننده نیست. فضاها برای من قابل قبول نبود. دولکو: من فیلم را دوست داشتم. با این بخش از صحبتهای آقای دانش موافق نیستم که فیلم را با «شهر زیبا» مقایسه میکنند. آن یک فیلم برای خودش است و قرار است از این موضوع که سه آدم روی زندگی هم تاثیر میگذارند استفاده کند، بنابراین هر کدام روی زندگی دیگری تاثیر می گذارد. این فیلم اما اینگونه نیست. یک محور اصلی دارد که آقای آقایی است و باید روی محور او پیش برویم. قرار نیست نیکی کریمی و خانمی که شوهرش به زندان افتاده با هم ارتباط داشته باشند، آنها از سوی آدم دیگری انتخاب شدهاند تا از میان آدم های نیازمند در جامعهای نیازمند برجسته شوند. انتخاب الگوی «شهر زیبا» برای مقایسه این فیلم درست نیست، چون این دو کاملا متفاوت هستند. فیلم در بیان حرف خودش و بخشی از معضلات جامعه ایران موفق بود. دو تیپ خاص را از میان آدمهای نیازمند جامعه گزینش کرده بود و حالا یک آدم باید تصمیم بگیرد که این کمک را به چه کسی باید بکند. تنها نکتهای که به نظرم میتوانست فیلم را بهتر کند، این بود که در آخرین پلان فیلم ، ما تلفن زدن را به صورت عمومی داشته باشیم، نه زنگ تلفن نیکی کریمی به طور خاص را. به این ترتیب ما آدمهای زیادی را در ذهنمان مجسم می کنیم که محتاج این پول هستند و حالا میخواهند ببینند برنده این پول شدهاند یا نه و این به فیلم جنبه ای عمومی تر و تعمیم پذیر تر می دهد . بازی شاخصی در جشنواره امسال دیدید؟ پیشرفتی در زمینه بازیگری داشتیم؟ دانش: در نظرسنجیها واقعا سختم بود که کدام بازیگر را انتخاب کنم، نه به خاطر انبوه بازیهای خوب، بلکه به دلیل فقری که در این زمینه داریم. وقتی درام تهی باشد و کارگردانی میانمایه باشد، قاعدتا بازیگر هم نمیتواند کار خیلی خوبی ارائه کند. به نظرم ما بیشتر بازی خوب داریم تا بازیگر خوب است. به همین دلیل است که بازیگری با سابقه پرویز پرستویی در فیلمهای امسال فضای چشمگیری ندارد. من بازیهای علی مصفا را دوست داشتم و لیلا حاتمی را در «دوران عاشقی». مجموعه بازیهای «دیهگو مارادونا...» را دوست داشتم، منتها اینها بیشتر به توانایی خود بازیگر بازمیگردد یا اینکه کارگردان کاربلدی سرکار باشد تا بتواند استعداد بازیگر را بیابد. دولکو: من اگرچه حرف آقای دانش را قبول دارم، اما معتقدم امسال بازیهای خیلی خوبی در سینمای ایران دیدیم. خیلی از فیلمها را دوست نداشتم، اما میدیدم بازیگر تلاش کرده و کار خوبی ارائه کرده است. و خیلی جالب است که اغلب فیلمهایی که جمعیت زیادی داشتند، حاصل کار بازیگری در آن ها بهتر از آب درآمده بود. «دیهگو مارادونا...»، «رخ دیوانه» ، «عصر یخبندان» و « نزدیک تر » چهار فیلمی بودند که بازیگران زیادی در آنها حضور داشتند و در عین حال حاصل کار همه آن ها خوب بود، حتی «کوچه بینام» هاتف علیمردانی و شکاف کیارش اسدی زاده هم تا حدودی این وضعیت را داشتند. پیشرفت در خیلی از زمینهها داشتیم، از جمله بازیگری و همچنین فیلمبرداری. امسال بازیهای بسیار خوبی در فیلمهای جشنواره دیدم. نگاه کلی شما به جشنواره امسال چیست؟ امسال فیلمهایی در جشنواره بودند که سالهای بعد آنها را به خوبی به خاطر بیاورید؟ دولکو: آینه یکساله سینمای ایران که در این دوره از جشنواره دیده شد، خیلی مایوس کننده بود. فیلمها به لحاظ ارتباط با مخاطب اغلب ضعیف بودند و فکر میکنم سال آینده به لحاظ فروش اکران خیلی ضعیفی خواهیم داشت و فکر نمیکنم جز یکی دو فیلم، فیلم پرفروشی داشته باشیم. اغلب فیلمها کم خواهند فروخت و در جشنوارههای جهانی نیز تصور نمیکنم هیچ یک از این فیلمها موفقیتی جدی به دست بیاورند. دانش: کیومرث پوراحمد مطلب بامزهای نوشته بود که در میانههای جشنواره همه به هم میگوییم چرا فیلمهای امسال «اینجوریاند». زمانی من به این نوشته آقای پوراحمد خیلی فکر کردم و میگفتم نباید در مورد جشنواره خیلی غر زد. اما وقتی به این چند دوره اخیر جشنواره نگاه میکنیم غیر از چند فیلمساز خاص که حاصل کارشان به خودشان و خلاقیتهایشان برمیگردد، سینمای ایران به سمت سراشیبی سرازیر میشود. این در زمینه بخش فنی کار نیست، بلکه ماهیت خود فیلمهاست، اینها ربطی هم به مدیریت ندارد. در سالهای اخیر در فضای عمومی جامعه ایران از جمله فضای سینمایی انحطاطهایی شکل گرفته که تاثیرش را هم بین هنرمندان و فضای سینما هم میبینیم. این انحطاط خود را در سینما بروز میدهد، احیای آنچه که از فرهنگ متعالی ما در چند سال اخیر به یغما رفته، نیازمند زمان است. 5858
کلید واژه ها: کارگردانان سینمای ایران - جشنواره فیلم فجر - سینمای ایران -
چهارشنبه 13 اسفند 1393 - 08:34:33
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]
صفحات پیشنهادی
- روزنامه های امروز اصفهان ونگاه منتقدانه به اجتماع
روزنامه های امروز اصفهان ونگاه منتقدانه به اجتماع اصفهان- ایرنا- روزنامه های امروز اصفهان نگاهی منتقدانه به اجتماع داشتند روزنامه نصف جهان در خبری باعنوان به ازاء هر تخت بیمار یک پرستار وجود ندارد به نقل از قائم مقام رییس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نوشت 9درصد پرستار به ازاینگاهی به صفحه پرطرفدار جوانی روستايی در شبکهای اجتماعی
نگاهی به صفحه پرطرفدار جوانی روستايی در شبکهای اجتماعی بيشتر ما شهرنشينهاي نديد بديد طعم زندگي روستايي را از دريچه چشمِ رسانهها چشيدهايم که اغلب تصاويرِ واقع بينانهاي نيستند يا يکسري قابهاي کارت پستالي و فانتزي از زندگي روستايي ارائه دادهاند يا با يک جور سياه نماييمنتقد و نویسنده سرشناس سینمایی درگذشت
منتقد و نویسنده سرشناس سینمایی درگذشت زاون قوکاسیان منتقد و نویسنده کتابهای سینمایی دارفانی را وداع گفت به گزارش خبرآنلاین قوکاسیان بعد از ظهر جمعه اول اسفندماه بعد از تحمل مدت طولانی بیماری در سرزمین خود اصفهان چشم از جهان فروبست مراسم خاکسپاری او روز یکشنبه و بعد از بازگشت بیک شبکه اجتماعی ویژه زنان عرب+تصویر
یک شبکه اجتماعی ویژه زنان عرب تصویر Jarti co از نخستین روزهای ژانویه سال جاری اواسط دی 1393 به عنوان محیطی ویژه برای زنان عرب که در آن افراد میتوانند دانش و تجربه خود در زمینههای مختلف را به اشتراک بگذارند راهاندازی شد آفتاب جامجم آنلاین در ادامه آورده است دستهبندی- تقاضای مجازات زندان برای منتقد سرشناس حکومت ترکیه
تقاضای مجازات زندان برای منتقد سرشناس حکومت ترکیه آنکارا- ایرنا- دادستان استانبول برای خانم مروه بیوک سراچ به اتهام توهین به رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه درخواست مجازات یک تا 4 5 سال مجازات زندان کرد به گزارش روز چهارشنبه ایرنا از آنکارا در ادعانامه تنظیمی از سوی دادستا- بزنگاه گفت وگوهای هسته یی در بوته تحلیل
بررسی روزنامه های ایران دوشنبه 4 اسفند 1393 بزنگاه گفت وگوهای هسته یی در بوته تحلیل تهران-ایرنا-روزنامه های امروز نیز موضوع اصلی خبرها و یادداشت های خود را به گفت و گوهای هسته یی اختصاص دادند حضور چهره های تازه در گفت و گوها حمایت رییس جمهوری از تیم مذاکره کننده و گمانه زنی درتامین اجتماعی مالک یا سهام دار ۵۰۰ بنگاه بزرگ اقتصادی است
تامین اجتماعی مالک یا سهام دار ۵۰۰ بنگاه بزرگ اقتصادی است شناسهٔ خبر 2509719 دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۳ جامعه > رفاه و آسیب های اجتماعی معاون اقتصادی و برنامه ریزی تأمین اجتماعی گفت این سازمان یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور است و تامین اجتماعی مالک یا سهام دار ۵۰۰- برای رفع آسیب های اجتماعی باید از نگاه هوشمندانه مردم بهره برد
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران برای رفع آسیب های اجتماعی باید از نگاه هوشمندانه مردم بهره برد قزوین-ایرنا- رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با تاکید بر اینکه برای رفع آسیب های اجتماعی باید از نگاه هوشمندانه مردم بهره برد گفت حل آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر بامعاون سیاسی و امنیتی استانداری اصفهان: به فریضه امر به معروف و نهی از منکر نباید به صورت سطحی و قشری نگاه شود
معاون سیاسی و امنیتی استانداری اصفهان به فریضه امر به معروف و نهی از منکر نباید به صورت سطحی و قشری نگاه شودمعاون سیاسی و امنیتی استانداری اصفهان گفت به فرضیه واجب امر به معروف و نهی از منکر نباید سطحی و به صورت قشری نگاه شود به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان عصر امروز رسول یاحدبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با فارس: نگاه رئیس جمهور به منتقدان دانشجویی بعنوان
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با فارس نگاه رئیس جمهور به منتقدان دانشجویی بعنوان مشاوران معتمد باشد تعیین اعضای جدید شورای مرکزی انجمن اسلامیدبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به مشخص شدن اعضای جدید شورای مرکزی این انجمن گفت مااین خبر بروز میشود شکار خبرنگاران منتقد اسرائیل در شبکههای اجتماعی/ مجوز روحانی برای پس گرفتن یک ساختمان از
این خبر بروز میشودشکار خبرنگاران منتقد اسرائیل در شبکههای اجتماعی مجوز روحانی برای پس گرفتن یک ساختمان از موسسه نشر آثار امام ره گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس هر روز برخی اخبار رسانههای دیگر را در بسته خبری چند خبر آن طرفتر منتشر میکند گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس برخی انارضایتی ازخدمات درمان تامین اجتماعی در خارک/نبود درمانگاه معمولی
مهر گزارش میدهد نارضایتی ازخدمات درمان تامین اجتماعی در خارک نبود درمانگاه معمولی شناسهٔ خبر 2501256 جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۱۵ استانها > بوشهر بوشهر - خدمات دهی نامطلوب تامین اجتماعی در جزیره خارک مدت هاست موجبات نارضایتی مردم مقاوم جزیره خارک را فراهم کرده است ولی برای ناردر نقد اجتماعی فیلم سینمایی «برف روی کاجها» عنوان شد فیلم «برف روی کاجها»؛ تصویری از واق
در نقد اجتماعی فیلم سینمایی برف روی کاجها عنوان شدفیلم برف روی کاجها تصویری از واقعیتهای جامعهیک جامعهشناس و پژوهشگر سینما گفت فیلم سینمایی برف روی کاجها بیان مشکلات طلاق عاطفی است و تصویری از واقعیت جامعه را نشان میدهد به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد حامد بخشی صبح امروز- معاون استاندار ایلام: نگرش کارشناسی باید جایگزین نگاه سیاسی به آسیب های اجتماعی شود
معاون استاندار ایلام نگرش کارشناسی باید جایگزین نگاه سیاسی به آسیب های اجتماعی شود ایلام - ایرنا - معاون سیاسی امنیتی استاندار ایلام گفت نگرش کارشناسی باید جایگزین نگاه سیاسی به آسیب های اجتماعی در استان شود به گزارش ایرنا حسین کلانتری روز چهارشنبه در نشست شورای فرهنگ عمومایران محور تحلیل رسانههای خارجی در دور جدید مذاکرات هستهای/ تنها اصل مذاکرات از نگاه ظریف
ایران محور تحلیل رسانههای خارجی در دور جدید مذاکرات هستهای تنها اصل مذاکرات از نگاه ظریف از سر گیری مذاکرات دو جانبه هسته ای ایران و آمریکا با حضور معاونان وزیران خارجه دو کشور ساعت 11 جمعه به وقت محلی 13 و 30 به وقت تهران مورد توجه بسیاری از رسانه های خارجی قرار گرفت و اغلببا نگاهی به زندگی دو شهید شاخص کرمانشاه کتابهای «نخستین فرمانده» و «آخرین تصویر» تالیف ش
با نگاهی به زندگی دو شهید شاخص کرمانشاهکتابهای نخستین فرمانده و آخرین تصویر تالیف شددو کتاب نخستین فرمانده و آخرین تصویر در مورد زندگی شهید سید محمدسعید جعفری و سیده طیبه زمانی از شهدای شاخص استان کرمانشاه تالیف شد به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه زندگینامه شهید سیده- درمانگاه تامین اجتماعی گرمی مغان به دندانپزشکی وآزمایشگاه تجهیزمی شود
فرماندار گرمی مغان درمانگاه تامین اجتماعی گرمی مغان به دندانپزشکی وآزمایشگاه تجهیزمی شود اردبیل - ایرنا - فرماندار گرمی مغان از تجهیز درمانگاه تامین اجتماعی این شهرستان به مرکز دندانپزشکی و آزمایشگاه در سال آینده خبر داد محمودعلایی روز پنجشنبه در بازدید از درمانگاه تامین اجتماع-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها