واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار چهارشنبه 24 مهر 1387 تعداد مشاهده : 87 2 فيلم با يك بليت برعكس سينماي كوتاه كه ديالوگنويسي و قصهنويسي در فيلمنامه آن حرف اول را ميزند، ميتوان گفت سينماي مستند از اين قاعده پيروي نميكند. برعكس سينماي كوتاه كه ديالوگنويسي و قصهنويسي در فيلمنامه آن حرف اول را ميزند، ميتوان گفت سينماي مستند از اين قاعده پيروي نميكند. اتفاقا در سينماي مستند كه داراي گونههاي مختلفي چون مستند گزارشي، اجتماعي، مستند خبري و حتي مستند پرتره است (مستندي كه تنها به يك شخصيت علمي و فرهنگي يا حتي شخصي عادي ميپردازد) اين قاعده به حاشيه ميرود. هفته گذشته 2 فيلم مستند درباره كيومرث پوراحمد و كيانوش عياري توسط 2 فيلمساز شناختهشده (شهرام مكري و مهدي اسدي) از زيرمجموعه فيلمهاي يك فيلم، يك تجربه به تهيهكنندگي رضا ميركريمي در سالن آمفيتئاتر فرهنگسراي هنر به نمايش درآمد. اين 2 فيلم با همه شباهتهاي ظاهريشان تفاوتهاي زيادي با هم داشتند و جالب اين كه اين 2 تجربه كاملا متفاوت و به ظاهر مشابه، ميتوانست كلاس عملي مناسبي براي فيلمسازان كوتاه و مستندسازاني باشد كه قرار است مستندي وابسته يا مستقل از يك شخصيت شناختهشده بسازند. نمايش اين 2 فيلم در كنار هم خود تفاوت نگاهها و زاويه ديد اين 2 كارگردان نسبت به طراحي، تدوين و مونتاژ را نيز شامل ميشد. درست مثل اين كه تمام لوازم و مواد براي ساخت غذايي مشخص در شرايط يكسان در اختيار 2 آشپز قرار بگيرد و بعد آنچه حاصل اين 2 تجربه در شرايط يكسان است، متفاوت باشد. اتفاقا مساله اين است! شهرام مكري را از فيلم كوتاه «توفان سنجاقك» در سال 82 ميشناسيد؛ فيلمي كه برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم كوتاه در بيست و دومين جشنواره بينالمللي فيلم فجر شد يا فيلم «محدوده دايره» كه در سال 85 ساخته شد. مكري بتازگي اولين فيلم بلند خود با نام اشكان انگشتر متبرك و چند داستان ديگر را نيز كارگرداني كرده است. مساله اين نيست (بودن يا نبودن) درباره فيلم سينمايي كيانوش عياري با همين نام است. شايد در نگاه اول پرداختن به يك فيلم و يك كارگردان تنها به خاطر فيلمي كه آن سالها مورد استقبال قرار نگرفت، باعث تعجب باشد و اين سوال در ذهن تماشاگر ايجاد شود كه چرا شهرام مكري چنين فيلمي را ساخته است. مكري آن گونه كه خودش ميگويد يا در فيلمهايش نمايان ميكند، كارگرداني است كه تلاش ميكند از جزء به كل برسد بنابراين انتخاب فيلم «بودن يا نبودن» براي مكري ابتدا بايد 2 وجه داشته باشد. يك وجه، تكنيك پرداختن به اين فيلم و وجه ديگر، روند جراحي اعضا در ايران است كه براي اولين بار طي آن سالها در ايران صورت گرفته است. نميتوان فيلم مكري را فيلم پرتره (چهرهنگارانه) به حساب آورد. او ابتدا با نيمنگاهي به كيانوش عياري سعي كرده فيلم كوتاه مستقلي از دل سكانسهاي مشخص فيلم «بودن يا نبودن» بسازد. به نظرم مكري در اين فيلمش جنبه ديگري از فيلم مستند را مقابل چشمان تماشاگر ميگذارد. او جداي از اين كه تلاش كرده فيلمي مستند بسازد، اتفاقا يك فيلم كوتاه آموزشي نيز ساخته است. (بگذريم كه از ابتدا پيشنهاد ساخت اين 2 فيلم به اين 2 كارگردان با توجه به جنبه آموزشي آن شكل گرفته است.) سكانسهاي پله در فيلم «بودن يا نبودن» با بازي عسل بديعي همان جزيي است كه باعث شده مكري به خاطر آن هم به تكنيك ساخت فيلم خودش توجه كند، هم به روند جراحي اعضا در ايران بپردازد و هم اين كه درباره تكنيك كارگرداني كيانوش عياري فيلمي ساخته باشد. در پايان اين كه زماني ميتوان گفت مكري از شكل ايده يك پلكان در فيلم به يك كليت رسيده كه جوان 11 ساله پذيرنده قلب كه حالا بزرگ شده از پايين همان پلهها توپ را ميگيرد و يكنفس خود را به بالاي پلهها ميرساند. او در واقع آن روي ديگر (ورژن) زندگي عسل بديعي در آن فيلم است كه بسختي پلهها را طي ميكند. در هم تنيدن اين صحنهها، انسجام خاصي به مستند مكري بخشيده است كه نشاندهنده ذهن فعال اوست. كودكي نيمهتمام با فاصله كمي بعد از فيلم او «كودكي نيمهتمام» را ميبينيم؛ يك مستند نيمهبلند كه به بررسي آثار و و زندگي كيومرث پوراحمد ميپردازد. اسدي، كارگردان فيلمهايي چون خاطره ازلي، نوستالژي، محبوب، بركه كهن و روياي سنجاقك است. اين آخري برنده جايزه بهترين فيلم تجربي در جشنواره سينماي جوان و برنده جايزه هيات داوران در يكي از جشنوارههاي فرانسه است. اسدي، تدوين مجموعههاي تلويزيوني مسافر (سيروس مقدم)، وكيل و آواز مه (حسينعلي ليالستاني) را نيز در كارنامه خود دارد. مستند نيمهبلند او درباره زندگي كيومرث پوراحمد است؛ كودكي و خاطرههاي او در اصفهان. بخش اعظم فيلم او مثل بيشتر فيلمهاي مستند ايراني پر از ديالوگ است. اين الزاما هم بد نيست، اما اگر بخواهيم اين فيلم را با فيلم مكري مقايسه كنيم، آشكار است كه مستند اسدي، مستندي پرتره (چهرهنگارانه) است، اما مستند مكري نه. چون اسدي خواسته از كليت به جزء برسد و تا حدودي در اين زمينه موفق بوده است. مكري شيوه كارگرداني عياري را به ما نشان ميدهد، اما اسدي نه. مدت زمان اختصاص داده شده به فيلم اسدي كمي طولاني است و باعث خستگي تماشاگر ميشود و در طول فيلم تماشاگر اين حس را دارد كه كارگردان اطلاعات زيادي درباره سوژهاش به دست آورده است، اما تنها براي اين كه به اصل ماجرا وفادار بماند، از تمام آن اطلاعات بدون برنامهريزي استفاده كرده است و اين باعث شده مستند او كمي دچار سردرگمي شود. نكته ديگر اينكه مستند او با هدف آموزشي ساخته شده، اما چنين هدفي را در فيلم كودكي نيمهتمام نميبينيم. پوراحمد مقابل دوربين شروع به گفتگو ميكند، از دوران كودكي خود و اين كه چگونه كارگردان شده و توانسته فيلم بسازد. كودكي نيمهتمام با اين كه مستند نسبتا بلندي است، اما به آن بعد از زندگي پوراحمد كه تاكنون درباره آن نشنيدهايم، كمتر ميپردازد. آنچه ميبينيم و يا ميشنويم، تكرار همان چيزهايي است كه درباره پوراحمد ميدانيم. اسدي تلاش نكرده با يك مقدمهچيني جديد وارد زندگي پوراحمد شود، او راحتترين راه را برگزيده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]