تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803947767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگوی دو منتقد درباره بهترين و بدترين‌های برليناله 2015 تا اينجا


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
گفتگوی دو منتقد درباره بهترين و بدترين‌های برليناله 2015 تا اينجا

ملكه صحرا.jpg


شناسهٔ خبر: 2494539 جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۲
هنر > سینمای جهان

در حال كه جشنواره فيلم برلين به نيمه راه خود رسيده، منتقدان ورايتی ارزش فيلم‌های حاضر در بخش رقابتی فستيوال برلين را می‌سنجند. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، اسكات فونداس و پیتر دبروژ دو منتقد ورایتی درباره چگونگی برگزاری فستیوال برلین تا این لحظه با یك دیگر به گفتگو نشسته‌اند.اسکات فونداس: ما رسما به نقطه میانی فستیوال بین‌المللی فیلم برلین 2015 رسیده‌ایم، با این حال نمایشی كه بیش از همه مردم در این شهر سرد به گرمی انتظارش را می‌كشند، یك روز دیگر از راه می‌رسد؛ پیش‌نمایش جهانی فیلم‌ «پنجاه طیف گری» كه فیلمی نیست كه معمولا در فستیوال‌ها به نمایش درآید، اما مراسمی مانند برلین و كن به این نوع فیلم‌ها نیاز دارند تا بتوانند آن‌ها را در میان جریان ثابت فیلم‌های هنری جهانی از كشورهایی مانند ایران، چین و شیلی قرار دهند. این مدل فیلم‌های هنری ممكن است بتوانند در ورایتی سر و صدای زیادی كنند، اما فقط «پنجاه طیف»ها هستند كه می‌توانند فرش قرمز فستیوال را در تمام صفحه‌های مجله‌های ووگ و ونیتی‌فر به نمایش بگذارند.در حقیقت روزهای اولیه برلین نیازی به ستاره‌های بیشتر نداشت آن هم در حالیكه كریستین بیل، ژولیت بینوش، جیمز فرانكو، نیكول كیدمن و ناتالی پورتمن برای پیش‌نمایش فیلم‌هایی از ورنر هرتسوگ، ترنس مالیك و ایزابل كوشت در برلیناله حاضر شدند اما همانطور كه مشخص شد، فیلمی كه نیمه اول برلین را تحت تاثیر خود قرار داد پروژه‌ كارگردانی بود كه تا به حال وارد مرزهای آلمان نشده؛ فیلم «تاكسی» از جعفر پناهی فیلمساز ایرانی كه از سال 2010 تا به حال از ساخت فیلم منع شده است اما با این حال او به ساختن فیلم‌هایش پرداخته و از آن زمان تا به حال «این یك فیلم نیست» و «پرده بسته» را تولید كرده است.«تاكسی» سومین فیلم پناهی بعد از ممنوعیت‌اش است و ممكن است بهترین فیلم این مجموعه باشد. این فیلم مطمئنا متفاوت‌ترین است كه در آن پناهی نقش خودش را بازی می‌كند، اما به عنوان یك راننده تاكسی كه مسافران مختلف را در خیابان‌های شلوغ تهران به مقصد خود می‌رساند (نقش مسافران را نیز بازیگران ایفا می‌كنند، اما فیلم در كل حالت بازیگوشانه یك مستند داستانی را به خود می‌گیرد).پیتر دبروژ: من به تو حسادت می‌كنم كه توانستی این فیلم را در بخش رقابتی ببینی اسكات. در سال‌های اخیر، برلین به خاطر كیفیت درجه دوی فیلم‌های رقابتی‌اش مشهور شده و بیشتر فیلمسازان بزرگ ترجیح می‌دهند سه ماه صبر كنند و در كن به رقابت بپردازند. با این حال به نظر می‌رسد كه حداقل فیلم پناهی توانسته گلیم خود را از آب بیرون بكشد. فیلم «شوالیه جام‌ها» كه مسئولان تبلیغاتش ترتیبی دادند تا در خارج از ایالات متحده نقد شود تا بتواند دریافت بهتری داشته باشد، داستان یك فیلمنامه‌نویس هالیوودی (با نقش‌آفرینی كریستین بیل) را تعریف می‌كند كه بی‌هدف از سمتی به سمت دیگر حركت می‌كند و ستاره‌های سینمایی وارد و خارج از زندگی‌اش می‌شوند. از زمان ساخت «درخت زندگی» به بعد – كه به سرعت اضافه می‌كنم فیلم فوق‌العاده‌ای بود – ترنس مالیك در غباری گمراه‌كننده گیر كرده و فیلم‌هایی درباره شخصیت‌هایی می‌سازد كه در زندگی گم شده‌اند.حداقل فیلم «ملكه صحرا» كه باز هم نسبت به بهترین آثار هرتسوگ نسبتا ناامیدكننده است، به بینندگان لطف تعریف كردن داستانی مستقیم و قابل درك را می‌كند؛ و این كار را هم به خوبی انجام می‌دهد و داستان زندگی گرترود بل (با نقش‌آفرینی نیكول كیدمن) كاشف بریتانیایی را تعریف می‌كند كه انتظارهای ضعیف از زنان آن دوره را كنار گذاشت و در سراسر خاورمیانه به سفر پرداخت. او شخصیتی بزرگ، و فراتر از زندگی مختص به هرتسوگ است، حتی اگر فیلم كمی بیش از حد سعی كند زندگی‌اش را با یك رابطه خاص با شخصیت جیمز فرانكو – كه نقش خود را با حلقه‌های سیاه زیر چشمانش و لهجه‌ای بد بازی می‌كند – محدود كند.بهترین بازی نقش اول زنی كه تا به حال در فستیوال دیدم متعلق به شارلوت رمپلینگ در فیلم «45 سال» بود: نمایشی زیبا و حساس از زنی كه سال‌هاست ازدواج كرده و بعد از تقریبا نیم قرن مجبور به تفكر دوباره درباره آن می‌شود. فیلمی كه بسیار با فیلم قبلی اندرو هی كارگردان و نویسنده یعنی «آخر هفته» و همچنین سریال او برای شبكه اچ‌بی‌او یعنی «جستجو» متفاوت است و به سوال‌هایی درباره بنیاد نهادینه ازدواج و معانی حقیقی آن می‌پردازد.فونداس: حرفت كاملا درست است پیتر، اما اگر فستیوال كن یك نكته منفی داشته باشد این است كه بسیار كم پیش می‌آید كه فیلم‌های كارگردانان كمتر شناخته شده بتوانند در بخش رقابت رسمی جایی داشته باشند و باید به بخش‌های فرعی نگاهی ویژه، دو هفته كارگردانان یا هفته منتقدان منتقل شوند اما در برلین، بخش رقابتی منطقه‌ای برای كشف‌های جدید است كه در آن فیلمی فوق‌العاده مانند «زغال سیاه، یخ نازك» از دیائو یینان كارگردان تقریبا ناشناخته چین می‌تواند جایزه خرس طلایی را به خود اختصاص دهد. امسال، یكی از آن‌های كشف‌های خوشحال‌كننده فیلم «آتشفشان ایكس‌كانول» ساخته جیرو بوستامانته است، كارگردان اهل كشوری كه در طی سال تنها چند فیلم تولید می‌كند؛ گواتمالا. می‌دانم كه روی كاغذ، توصیف فیلم به نظر شبیه بعضی از آن درام‌های اجتماعی صادقانه می‌رسد كه درباره سوء استفاده از مردم بومی هستند و بعضی مواقع به دلایل انسان‌دوستانه نمایش داده می‌شوند و نه به دلایل هنری و زیباشناسانه اما «آتشفشان ایكس‌كانول» یك فیلم خیریه صحیح از نظر سیاسی نیست: فیلمی زیبا و تكان‌دهنده است كه بیننده را به اعماق سنت‌های زندگی روزانه جامعه مایاهای كاك‌چیكل كه در زمین قهوه واقع در پای یك آشتفشان بزرگ كار می‌كنند، می‌برد. بوستامانته فیلم را با همكاری یكی از جوامع حقیقی كاك‌چیكل ساخته، كه نتیجه آن شنیده شدن صدای مردمی ساكت‌شده است كه داستان‌های خود را از طریق سینما بیان می‌كنند. حتی می‌توانم بگویم این فیلم از «ملكه صحرا» هم هرتسوگی‌تر است كه به نظر من اولین فیلم هرتسوگ بود كه شدیدا نیازمند احساس خطر و نابودی فیزیكی بود.
فيلم 45 سال.jpg
دبروژ: با توجه به تعداد بالای بخش‌های موازی دیگر فستیوال برلین، شانس خوبی وجود دارد كه بینندگان بتوانند فیلم‌های بسیار خوبی را در آن میان پیدا كنند. اما قبول دارم كه حتی آن‌هایی كه دقیقا به دنبال انجام همین كار هم هستند نمی‌توانند به آسانی آن را انجام دهند و باید میان فیلم‌های بخش‌های مستقل پانوراما، انجمن آزمایشی، سینمای محلی پرسپكتیو آلمان، نسل متمركز بر جوانان و حتی بخش سینمای آشپزی به جستجو بپردازند. من در جستجوهای خودم تا به حال دو فیلم خوب پیدا كردم. اولین فیلم «600 مایل» اولین ساخته گابریل ریپشتاین، وارث یكی از سنت‌های فیلمسازی بزرگ مكزیك است (پدر او آرتورو ریپشتاین سه بار در بخش رقابتی كن شركت داشت و خیلی هم طول نخواهد كشید كه گابریل خود را روی آن صحنه پیدا كند). اگر پدر فیلم‌های داغ در حمله به ساختار دولتی مكزیك می‌ساخت، پس نگاهی آرام‌تر دارد: نگاهی به فیلمی درباره قاچاق سلاح بین ایالات‌متحده و آمریكای لاتین، كه در آن به ندرت گلوله‌ای شلیك می‌شود. «600 مایل» به جای آن از نیروی تنش و مفاهیم و معانی تلویحی و همچنین بازیگری فوق‌العاده تیم راث به عنوان مامور دولتی آمریكایی كه دزدیده شده و به جنوب مرز برده می‌شود به نحو احسن استفاده می‌كند.اما تا اینجا، فیلم مورد علاقه من «باغ‌وحش نوازش»، اولین ساخته میكا مگی كارگردان آمریكایی است كه در سن آنتونیو بزرگ شده، اما یك دهه اخیر زندگی‌اش را در برلین گذرانده است. این فیلم هم كه در بخش شلوغ پانورامای فستیوال قرار داشت، به نحوی بیننده را یاد فیلم «پسربچگی» ریچارد لینكلتر می‌اندازد، از این نظر كه بدون استفاده كلیشه‌های معمولی فیلم‌های درباره گذر زمان و بزرگ شدن، تجربه خام بلوغ در یك شهر كوچك را به تصویر می‌كشد. این فیلم در حقیقت بیشتر از فیلم لینكلتر با هم ارتباط برقرار كرد؛ كه با توجه به اینكه «پسربچگی» گذر زمان حقیقی را فراتر از تنها پیشرفت داستانی به ما نشان می‌دهد، می‌دانم كه ادعایی زیادی است. بقیه نقدم را برای بعد نگه می‌دارم، اما فقط این را می‌گویم كه امیدوار بودم هر دو فیلم می‌توانستند شانس دریافت خرس طلایی برلین را داشته باشند.فونداس: با توجه به همین نكته، فكر كنم به جایی از فستیوال رسیدیم كه بتوان حدس‌هایی درباره برنده‌ها زد. با توجه به حرف‌هایی كه زده می‌شود و همچنین اینكه دارن آرنوفسكی رییس امسال هیات داوران برای ساخت فیلم قدیمی خود یعنی «سرچشمه» از تصوف و فلسفه مالیكی استفاده كرده بود، می‌توان گفت كه «شوالیه جام‌ها» شانس نسبتا خوبی دارد. به نظر من اگر آرنوفسكی و بونگ جون-هو از دیگر اعضای هیات داوران به فیلم «زیر ابرهای الكتریكی» علاقه‌مند شوند تعجب‌آور نخواهد بود؛ فیلمی شدیدا جاه‌طلبانه و اغلب فوق‌العاده كه در آن الكسی جرمن جونیور كارگردان ما را به سفری در روسیه می‌برد. این یك فیلم درجه یك هنری است كه شامل هفت بخش به هم مرتبط می‌شود كه در آینده نزدیك و گذشته نزدیك اتفاق می‌افتند. در بیشتر مدت زمان پخش فیلم، شخصیت‌های عبوس مانند زامبی در روسیه‌ای جهانی شده و چند زبانی حركت می‌كنند كه در آن ارزش‌های فرهنگی گذشته در محراب كاپیتالیسم قربانی شده‌اند. جرمن در «زیر ابرهای الكتریكی» با زبانی شاعرانه كار می‌كند و سعی در نشان دادن نقصان و ضعف بنیادی روسیه دارد كه من یك نفر را شخصا به لرزه انداخت.ترجمه از مازیار معتمدی









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن