محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803843413
از رونمایی کتاب با فرغون تا طعم شام با آش شله قلم کار
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: از رونمایی کتاب با فرغون تا طعم شام با آش شله قلم کار
نخستین شب خاطره جهادی با حضور گروه‌های جهادی شامگاه 15 بهمن در نخلستان اوج برگزار شد.
نویسنده : غلامحسين بهبودي
نخستین شب خاطره جهادی با حضور گروه‌های جهادی شامگاه 15 بهمن در نخلستان اوج برگزار شد. مراسمی که از روزهای قبل اخبار و زیرنویس‌ها و تیزرهای آن در صفحات خبرگزاری‌ها و سایت‌ها و شبکه‌های تلویزیونی جای گرفته بود و بنرهای تبلیغی‌اش نیز فضاي شهر تهران را جهادی کرده بود.
مراسمی خودجوش كه نشان هیچ نهاد و دستگاهی هم در تبلیغاتش نبود جز انکه زده بود: "جمعی از گروه های جهادی" و هر چه دنبال مسئول یا رییس و دبیر برای همایش بودی تا گفتگویی بگیری فرد خاصی معرفی نمی شد جز آنکه مجبور بودی با تعدادی جهادگر خبر و مصاحبه ات را پیش ببری.
ساعت 18 مراسم اعلام شده بود و من نیز که پیش از این با کاروانی از رسانه‌ها به اردوهای جهادی سر زده بودیم، راغب بودم تا خود را راس ساعت برسانم. نماز مغرب و عشاء را در میدان فلسطین خوانده و با این تصور که « اندک اندک جمع مستان می رسند....» ساعت 18و 10 دقیقه وارد سالن شدم.
برای خبرنگاری چون من که روزانه در همایش‌ها و برنامه‌های مختلف حاضر می‌شوم باورش سخت و شاید باور کردنی نبود. سالن مملو از جمعیت بود و دیگر جايي برای نشستن نبود.
صحبت‌های مقام معظم رهبری در جمع جهادگران، طلیعه‌ای بود تا ساعت 18و20 دقیقه قاری قرآن آیات خود را آغاز نماید. جای جای سالن را صدها جهادگر که شمار آنها به 350 نفر می‌رسید، ایستاده و نشسته، خواه روی صندلی یا زمین احاطه کرده بودند و چهل پنجاه نفری هم درگیر تدارکات و اجرا و یا ثبت نام حاضرین بودند.
قاب های تصاویر محرومین در قالب نمایشگاه عکس کوخ نشینان به ویژه کپر روی سن، جغرافیای سالن را در هم ریخته بود و حسابی ذهن ما رو از شهر برای لحظاتی دور کرده بود.
بویژه آنکه پس از تلاوت قرآن، فرغونی پر از آجر در کنار جایگاه مستقر شد که نمی دانستیم چیست؟
مجری مراسم که از فعالان جهادی بود همان ابتدا شگفتی خود را از استقبال جهادگران اظهار کرده و از هنرمند و نقاشی که کنار جایگاه در حال طراحی چهره حاج عبدالله والی بود تقدیر کرد و گفت: « استاد رضایی که تا کنون چهره بیش از 4000 شهید را نقاشی کرده اند و رکورد گینس را در اختیار دارند، دیروز صبح بوم تصویر جهادگر آسمانی عبدالله والی را آغاز کرده و تا دقایقی دیگر این تصویر زیبا پایان می یابد و تقدیم فرزندان والی می شود که هم اکنون در مراسم حضوردارند»
کمی به اطراف نگریستم لاله افتخاری- نماینده مجلس- که خود هم همسر شهید و هم فرزند شهید است، سردار افشار که سال های اول انقلاب از جهادگران فعال بوده است، مجتبی شاکری که دو چشم و دو دست خود را در سالهای دفاع مقدس تقدیم نموده و اینک عضو شورای شهر تهران می باشد،
ودود حیدری- مسئول بسیج دانشجویی- و حجت الاسلام قاسمیان را مشاهده کردم که خود را به جمع جهادگران رسانده بودند.
در این میان حضور دو کودک خردسال در ردیف اول خود نمایی می کرد ک همراه مادرشان از همان دقایق اولیه آمده بودند وقتی سوال کردم گفتند: اینان خانواده شهید« رضا کارگر برزی» هستند که سال گذشته در همین ایام بهمن ماه در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب علیه السلام به شهادت رسیده بود. همسر و دختر سردار شهید شاطری، پدر و مادر شهید مومنی که از جهادگران بوده است نیز در این مراسم حضور یافتند.
جهادگران پیشکسوت و جوان که سال های شیرین جوانی خود را برای خدمت به محرومین در دورافتاده ترین و صعب العبورترین روستاهای کشور سپری کرده بودند نوبت به نوبت در جایگاه حضور یافته و به بازخوانی خاطرات تلخ و شیرین شان پرداختند خاطراتی که سکوت حضار حاکی از رضایت شان بود و گاه و بی گاه سالن از انفجار خنده های جهادگران لرزشی دلنشین می یافت.
فکر می کنم اواسط برنامه بود که مجری از پخش شعر طنز جهادی سخن به میان آورد. انتظار هر نوع شعری را داشتیم جز.....« عمله دسته دسته....» پخش این شعر که شاعران طناز جهادی واژگان آنرا به اردوی جهادی تغییر داده بودند شادی و طراوتی به جمع بخشیده بود اگر چه لحظاتی بعد، تصاویر منتشر نشده ای از حاج عبدالله والی برای نخستین بار فضا را کاملا معنوی کرد. جهادگری که به نیت مشاهده محرومیت بشاگرد، 23 سال از بهترین سال های عمر خود را در آن دیار فراموش شده سپری کرده و در نهایت بر اثر عارضه های ناشی از بیماری ها و آلودگی های آن مناطق به آسمان ها هجرت کرد.
اواخر برنامه و پس از شعر خوانی جوان جهادگر در وصف حاج عبدالله والی و به قول خود شاعر
« پدر معنوی جهادگران» نوبت رونمایی کتاب خاطرات «روزهای کاهگلی» شد که هم اسمش متفاوت بود و هم نحوه رونمایی... تازه حکمت فرغون روی سن را فهمیدم. سردار افشار و حجت الاسلام زندیه که نماینده نسل اول و سوم انقلاب بودند در جایگاه حضور یافته و آرام آرام آجرهای فرغون را برداشتند. شاید 12 آجری بیرون آمد تا آنکه کتاب خاطرات خودنمایی کرده و به تعبیر اهل همایش ها« رونمایی» شد و صدای دست های جمع و چهره های شاد و خندان نیز رضایت حاضرین از این رونمایی متفاوت بود.
و در آخر به قول مجری جهادگر نوبت به مهمترین بخش مراسم بود یعنی تجلیل ازخانواده شهداء که مجری گفت:« قراراست از شهید شاطری و الله دادی تجلیل کنیم که نماینده نسلی هستند که نه تنها در دفاع مقدس خوش درخشیدند که پس از آن نیز سردار جبهه مقاومت گردیده و در دفاع از
ارزش های انقلاب در سوریه و عراق به شهادت رسیدند. از شهیدان کارگر برزی و شهریاری تقدیر می کنیم که نسل سومی بوده و در دفاع از حرم آسمانی شدند اگر چه دقایقی قبل اطلاع یافتیم فرزند یکساله شهید شهریاری تب کرده و نمیتواند جمع جهادگران را زینت بخشد... در این میان، مقام حاج عبدالله را گرامی داشته و در کنار این جهادگر نسل اولی؛ از خانواده شهید حسین مومنی به عنوان نسل سومی که در اردوهای جهادی به خدا پیوست تقدیر می کنیم و..» و اینگونه پیوند نسل ها در شب خاطره، خاطره ساز شد و با اهدء لوح و قاب ان یکاد و مهمتر از همه« چفیه تبرک امام خامنه ای» از خانواده شهداء تجلیل شد. تا یادم نرفته بنویسم که به قول جهادگران نه « لوح سپاس» که « لوح بیعت» تقدیم شان شد آنان در لوح شان آورده بودند « ما جهادگران قابل آن نیستیم که مجاهدت خانواده شهداء را سپاس گوییم که خداوند قدردان شماست و ما بر خود فرض می دانیم با آرمان های شهیدان تان بیعتی مجدد داشته و...» و در پایان مراسم که باید آن را« مراسم متفاوت ها» دانست مجری همگان را به شامی متفاوت دعوت کرد. و من نیز در صف غذا آماده بودم تا جوجه کباب همایش های معمول را دریافت کنم که ناگاه با کاسه ی آش شله قلم کار و تکه نان بربری مواجه شدم که باید سرپا آنرا میل می کردم....البته از انصاف که نگذریم خیلی آش خوشمزه ای بود...
و اینگونه شب خاطره جهادی ساعت 8 و 20دقیقه به پایان رسید اگرچه گپ و گفت ها و گعده های دانشجویی تا پاسی از شب ادامه داشت و گروه ها به دنبال برگزاری و تداوم این شب خاطره بودند... به پایان آمد این دفتر ....حکایت همچنان باقیست.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
-
گوناگون
پربازدیدترینها