تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كار خير و صدقه، فقر را مى‏بَرند، بر عمر مى‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831136370




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تولد سينما در جهان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تولد سينما در جهان
تولد سينما در جهان نويسنده: محمدتقي فهيم تولد سينما در جهان تاريخ پر فراز و نشيبي دارد. اختراع سينماي جهان به نام برادران لومير ثبت شده است. در 28 دسامبر 1895 ميلادي برادران لومير نخستين ساخته خود را در گراند کافه پاريس به نمايش گذاشتند. در حالي که پيش از اين سينما توسط خيلي هاي ديگر مراحل تکامل را پيموده بود. تا اينکه مرحله تصاوير متحرک به دست برادران لومير انجام شد. آنان با تصويربرداري از قطاري که در ايستگاه به سوي مردم پيش مي‌آمد، بهت و شگفتي را در تماشاگران برانگيختند تا جايي که مردم با فرياد به عقب مي‌گريختند. آنهايي که با دقت و لحاظ وجدان، تاريخ سينما در جهان را دستمايه قرار داده‌اند، به جزئيات کشف و اختراع سينما قبل از اختراع دوربين عکاسي تا تلاش‌هاي اديسون در امريکا پرداخته‌اند. چرا که يک سال قبل برادران لومير اين اديسون بود که در آوريل 1894 ساخت و نمايش فيلم را محقق ساخته بود. اما همه آنهايي که ثبت تاريخ سينما را به برادران لومير نسبت مي‌دهند، يک دليل مهم دارند: نمايش عمومي فيلم براي مردم توسط اين مخترعان صورت گرفت. به عبارتي پديده مردمي شدن سينما و عامل گسترش آن در اکثر مردم اتفاقي نبود که دست کم گرفته شود. لذا اگر در کوتاه مدت سينما توانست شهره هاي زيادي از اروپا را در نوردد، به ماهيت مردمي سينما مربوط مي‌شود. در واقع جذابيت‌هاي فيلم از چنان قابليت بالايي برخوردار بود که ظرف يک سال شهره‌هاي مهم اروپا مانند لندن، بروکسل، برلين وقاره امريکا به وي ه نيويورک و ... داراي سالن‌هاي نمايش شد. در تمام اين اتفاقات آنچه مهم و قابل تامل بود، نقش مردم در گسترش سينما و نيز جنبه‌هاي مردمي آن بود. قابليت‌هايي که از چشم ديگر مردم ممالک دنيا پنهان نماند و توسط توريست‌ها و تجار آشنا با غرب در کوتاه مدت به اقصي نقاط دنيا برده شد. اما نکته در خور تامل اين رويداد، در نوع بهره‌برداري از آن بود. آنچه در غرب و مبدا تولد سينماي ايران رخ داد، حقيقتاً در راستاي خواست و فرهنگ و به طور کلي در وجه غالب آن به منظور پر کردن اوقات فراغت آنان بود. در حاليکه در برخي ديگر کشورها، سينما با ماهيتي غيرمردمي بنا شد. چرا که اصولاً از بالا و توسط جرياناتي بهره‌برداري شد که اساساً نسبتي با مردم نداشتند. در هر صورت شهرت و تاثير سينما چنان بالا بود که ورود آن به ديگر قاره‌ها و کشورها اجتناب ناپذير بود. خصوصاً که به دليل همين پتانسيل جذابيت آفريني آن، زمان کمي لازم بود تا ديگران دور از اروپا هم صاحب سينما شوند. زمينه‌هاي سياسي - اجتماعي ورود سينما به ايران سينما در دوره‌اي به ايران وارد شد که جهان در مرحله مدرنيته به سر مي‌برد. اين جهان اتفاقات زير ساختي و روبنايي مهمي را پشت سر گذاشته بود. اروپا و امريکا از مرحله توليد با شيوه‌هاي کهنه و يا به عبارتي فئودالي عبور کرده بود و بور وازي جديد با شعارهاي دموکراسي خواهي به دنبال جاي پا در کشورهاي ديگر - خصوصاً ممالک فقير و توسعه نيافته - مي‌گشت. پيروزي کمونيست‌ها در روسيه و پرپايي نظامي مبتني بر شوراها توسط جناح غالب يعني بلشويک‌ها نظام غالب را بر هم زده بود. اتفاقاتي که طول نکشيد و در پي به قدرت رسيدن جناح استالين، تلاش براي نفوذ و به سلطه کشيدن کشورهاي ديگر از سوي اين جريان، کارکردي نه چندان متفاوت با رقباي غربي داشت. بااين تمايز که شعارهاي عدالت خواهانه بلشويک‌ها، ذهن و روح شبه رو متفکران جهان را به وسيله احزاب دست نشانده يا مغبون شده آنان به تسخير درآورده بود. فرسودگي نظام شاهنشاهي قاجار از سويي، فقر و استبداد و عقب‌ماندگي کشور و مردم ايران زمين از سوي ديگر زمينه حرکت‌هاي مردمي را افزايش داده و در اين ميان جريانات وابسته به قدرت‌هاي بيروني براي به اختيار گرفتن حرکت‌هاي مردمي بيش از پيش جدي مي‌شد. لذا 3 جريان عمده با شعارها و اهداف معين و مدون بيش از خرده جريانات ديگر، در ايران آن روزها شاخص و آشکار مي‌شد. دربار قاجار و هواداران و مدافعان حفظ آن تحت هر شرايطي که مترقي‌ترين گرايش اين جريان، مشروطه طلبان با نيم نگاهي به غرب بودند، جريانات وابسته فکري و تشکيلاتي به روسيه جديد و بلشويک‌ها و بالاخره جريانات مذهبي و مدافع حفظ استقلال و سنت‌هاي بالنده که در راس آن مشروطه طلبان قرار داشتند. بالطبع در اين کشمکش‌ها، هر جرياني بنا به چراغ سبز نيروي پشتيباني کننده خود، تغيير مسير داده يا در نوع حکومت دلخواه خود، اعلام موضع جديد مي‌کردند. تنها در اين ميان نيروهاي مذهبي بودند که بدون توجه به سفارتخانه‌هاي خارجي، نيروي جلو رفتن خود را از مباني ديني و قدرت توده‌هاي مردمي مي‌گرفتند. بنابراين خطرجدي کاهش يا پاره پاره شدن اين قدرت يعني توده‌هاي مردم همواره رهبران مذهبي را تهديد مي‌کرد. بدون اينکه آنان از اهداف خود عقب بنشينند. در حاليکه ديگر جريانات بنا به خواسته‌هاي بيروني و قدرت تشکيلاتي خود در داخل، نوسان مي‌يافتند. مثلاً رضاخان مير پنج که در بدو حرکت خود به سوي تهران شعار جمهوري و برپايي حکومتي بدون پادشاهي مي‌داد، ديري نپاييد که خود شاهنشاهي مستبدانه‌اي را بر پا کرد. سي سال آخر حکومت قاجارها فشارهاي مضاعفي را به مردم ايران تحميل کرد. چرا که علاوه بر اغتشاش، خشونت، تقويت يکه تازي اقوام و روال ملوک الطوايفي و فرصت سوزي ايجاد يک جمهوري مبتني بر آراي مردم، زمينه‌هاي به قدرت رسيدن يک سلسله ديکتاتوري ديگر را فراهم کرد. سلسله‌اي که توانست از تشتت مبارزان، فقدان رهبري واحد در بدنه جنبش و خستگي توده‌ها از پراتيک اجتماعي با شعارهاي به ظاهر دموکراتيک و برخي اصلاحات به سود مدرنيته، خود را تثبيت و سپس همه جوره اين کشور را به باد فنا دهد. در واقع نتيجه تحرکات مردمي که در مرداد 1285 منجر به امضاي قانون مشروطيت شده چيزي نبود که مردم از همه تلاش‌هاي خود انتظار داشتند. دوره مشروطيت چهارده سال حاکميت تلاطم بر کشور بود. اتفاقاتي که بالاخره به کودتاي اسفند سال 1299 توسط رضاخان منجر شد و کشور از اين پس دوره‌اي تحت عنوان تجدد خواهي را پيش رو داشت، دوره‌اي که زير لواي مدرنيته، اصلي ترين نيروي بالنده اين کشور، يعني مردم قرباني آن شدند. در چنين دوره‌اي پر اغتشاش و جابجايي قدرت و دست و پا زدن مردم مسلمان زير چکمه ديکتاتورها، سينما وارد ايران شد. ورود سينما به ايران دوره مبارزات مشروطه خواهي تا کودتاي رضا شاه (1299 ش) فضاي متفاوتي بر ايران حاکم بود: افزايش تعداد نشريات، برپايي جلسات شعر خواني، نمايش‌هاي سنتي با رويکرد اجتماعي - سياسي، تشکيل گروههاي سياسي و احزاب مختلف و بالاخره ورود انديشه‌هاي تجدد خواهانه و رفت و آمدهاي بيشتر تجار به اروپا و بالعکس که جملگي زمينه‌هاي اجتماعي متمايزي را رقم مي‌زد. مثلاً تعويض زود به زود دولت‌ها به طوري که ميانگين عمر دولت‌ها در دوره برپايي مشروطيت به بعد تا سر ماه ذکر شده است. همه نشاندهنده فشارهايي از پايين و نقش بيگانگان است. سفرهاي با بهانه و بي‌بهانه پادشاهان به فرنگ که تحت عنوان بيماري عنوان مي‌شد اما ماهيتي فراري داشت و ... دستاوردهاي جديد اروپا را به ايران سرازير مي‌کرد. ميرزا ابراهيم خان معروف به صحاف باشي يکي از اين تاجران بود که زير پرچم تجارت سفرهاي مختلفي به دور دنيا داشت. او در مقام عکاس باشي دربار، به منظور بيزنس و فروش جواهرات سلطنتي در بحبوحه مناقشات داخلي نزديک به مشروطه (ارديبهشت 1277) سفري به اروپا و امريکا داشت که در جريان همين سفر با اختراع جديد يعني سينما آشنا شد. لذا در برگشت به ايران گزارش مبسوطي از چگونگي کار دستگاهي به نام سينموفتوگراف به عرض ملوکانه رساند و شاه شاه که به قول امروزي‌ها عشق عکس بود. جزئيات اين اختراع را به خاطر سپرد تا دو سال بعد وقتي عزم سفر به فرنگ براي ظاهراً مداوا را داشت، وجود صحاف باشي را فراموش نکند. «به هنگامي که از هرگوشه کشور ناله و فرياد بلند مي‌شد، اينان با دل آسوده بسيج سفر مي‌کردند.» بنابراين سفر مظفرالدين شاه که در مرداد 1279 به وقوع پيوست توصيف‌هاي قبلي عکاس باشي چنان ولعي در شاه ايجاد کرده بود که به محض ساکن شدن در هتل، نخستين درخواستش رويت دستگاهي بود که: «بر روي ديوار مي‌اندازند و مردم در آن حرکت مي‌کنند. »صحاف باشي هم که منتظر چنين موقعيتي بود، در کوتاه مدت اسباب رضايت شاه را فراهم کرد. طعم اين واقعه تاريخي را مظفرالدين شاه در سفرنامه ملوکانه، چنين توصيف کرده است: «به عکاس باشي فرموديم که شخص که توسط صنيع السلطنه از پاريس (سينموفتوگراف) و (لان ترماپيک) آورده است اسباب مزبور را حاضر کند که ملاحظه نماييم. رفتند نزديک غروب آن را حاضر کردند. رفتيم به محلي که نزديک همان خانه است که نوکرهاي مادر آنجا شام و نهار مي‌خوردند. نشستيم. اتاقي را تاريک کردند. هر دو اسباب را تماشا کرديم. بسيار چيز بديعي خوبي است. اغلب امکنه «اکسپوزيسيون» را به طوري در عکس شخص تماشا مي‌دهد و مجسم مي‌نمايد که محل کمال تعجب و حيرت است. اکثردورنماها و عمارات (اکسپوزيسيون) و حالت باريدن باران و رودخانه سن و غيره و غيره را در شهر پاريس ديديم و به عکاس باشي فرموديم که همه آن دستگاه‌ها را ابتياع نمايد.»ابراهيم خان در اين سفر (1279 هجري شمسي) علاوه بر خريد دستگاه مبادرت به فيلمبرداري از کارناوالي نمود که دختران و زنان فرنگي هلهله کنان گل به سوي تماشاچيان (مردها) پرتاب مي‌کردن و اين ارمغان تحت عنوان فيلم «جشن گلها» در بدو ورود به ايران تنها توانست با محافل خاص، روشنفکران مرتبط با دربار نو شيفته غرب و اندروني شاه ارتباط برقرار نمايد. شاه حضورش در جشن گلها را اينطور روايت کرده است: «از خواب که برخاستيم عرض کردند امروز عيد گل است ما را دعوت به تماشا فرمودند. رفتيم به تماشا جناب اشرف صدراعظم و وزير دربار هم در رکاب بودند. بسيار عيد با تماشايي بود. تمام کالسکه‌ها را با گل مزين کرده و توي کالسکه‌ها و چرخ‌ها را پر از گل نموده بودند که کالسکه‌ها پيدا نبود و خانم‌ها سوار کالسکه شده و با دسته‌هاي گل در جلو ما عبور مي‌کردند و عکاس باشي هم مشغول عکس سينموفتراف اندازي بود. به قدر پنجاه کالسکه همين طور به قطار و نظام در حرکت بود. موزيک هم مي‌زدند ...» در شرايطي که مردم ايران با انواع بيماري هاي واگير و کمبود مواد غذايي و ناامني روبرو بودند مظفرالدين شاه چند ماه به بهانه مداواي بيماري‌اش در اروپا سرگرم سيمنوفتوگرافي بود. او اشاره مي‌کند: «ساعت نه بعدازظهر به اکسپوزيسيون و تالار جشن رفتيم که در آنجا سينموفتوگراف که عکس مجسم و متحرک است نشان مي‌دهند ...» پرده بسيار بزرگي در وسط تالار بلند کردند و تمام چراغهاي الکتريک را خاموش و تاريک نموده عکس سينموفتوگراف را با آن پرده بزرگ انداختند. خيلي تماشا دادند. من جمله مسافرين افريقا و عربستان را که در صحراي افريقا با شتر راه مي‌پيمايند. که خيلي ديدني بود. ديگر اکسپوزيسيون و کوچه متحرک و رودخانه سن و رفتن کشتي در رودخانه و شناوري و آب بازي مردم و انواع چيزهاي ديگر ديده شد که خيلي تماشا داشت ... «خلاصه اينکه سينما اين جوري وارد ايران شد ... «به عکاس باشي دستورالعمل داده‌ايم همه قسم آن‌ها را خريده به طهران بياورند که انشاءالله همان جا درست کرده به نوکرهاي خودمان نشان بدهيم ...» و اينچنين سينما در ايران ناميمون و ناخلف متولد شد چرا که پنج سال قبل از اين تاريخ، سينما توسط برادران لومير متولد شده بود و به سبب استقبال اقشار تحتاني جامعه در بسياري از کشورها، در ميان توده‌هاي مردم به سرعت تکامل يافته بود. به اين ترتيب نفوذ و گسترش سينما در اماکن و محل‌هاي تجمع مردم و طبقات محروم هرچه بيشتر به توليد آثار مورد پسند آنها انجاميد. اما درکشور ما اين هنر - صنعت راهي غير از اين را برگزيد و به جاي توجه به فرهنگ مردم کوچه و بازار، علنا به تبليغ و ترويج مقوله‌هايي پرداخت که در تقابل با باورهاي مردم بود. شايد به همين دليل است که برخي از کارشناسان و منتقدين مبدا تولد سينما را در تاريخ‌هاي ذکر شده قبول ندارند. از جمله هوشنگ کاووسي يکي از منتقدين سرسخت مخالف سينماي ايران يا به قول خودش فيلم فارسي در اين رابطه چنين نظري دارد: «سينما نخستين بار در تاريخ شنبه 28 دسامبر 1895 مطابق با 7 دي ماه 1274 شمسي توسط برادران لومير بر روي پرده تابانده شد و اين تاريخ اصلاً ربطي به سينماي ايران ندارد. اينکه ما بگوييم مظفرالدين شاه در سال 1900 يک دوربين از ديار فرنگ خريده و به ايران آورده و عکاس باشي هم از دلقک‌هاي درباري فيلمبرداري کرده پس ما از آن تاريخ صاحب سينما شده‌ايم واقعاً حرف بيهوده‌اي است.» با تمام اين حرف و حديث‌ها سال‌هاست که سينماگران کشورمان تاريخي را که آپارات در دربار مظفرالدين شاه توسط ميرزا ابراهيم خان صحاف باشي به کار افتاد مبدا تولد سينما مي‌شناسند و هر شهريور در قالب بزرگداشت سينما به مباحثي پيرامون آن پرداخته و جشن‌هايي را برگزار مي‌کنند که طي آن نام صحاف باشي به عنوان يکي از پيشگامان تاريخ سينما برده مي‌شود. منابعي که براي تهيه اين سري مطالب مرور شده‌اند عبارتند از: سينما در عصر مشروطيت (گردآوري مسعود کوهستاني) / فانوس خيال (سلسله گفتگوهاي بي‌بي‌سي) / تاريخ سينماي ايران (جمال اميد ) و سايت‌هاي معتبر اينترنتي. منبع: سي نما رسانه،شماره414/س
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن