تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803925135




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

صحبت های تکان دهنده میلاد کی مرام درباره زندگیش!


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
صحبت های تکان دهنده میلاد کی مرام درباره زندگیش! میلاد کی مرام از روزهایی گفت که در مدرسه بازیگری کیمیایی سرایداری می کرده است و شب ها برای خوابیدن جایی نداشته است!

میلاد کی مرام بازیگر جوان و پرطرفدار این روزهای سینما و تلویزیون ایران که فیلم «مستانه» را روی پرده سینماهای کشور دارد، در گفتگویی اختصاصی با تی وی پلاس اولین تلویزیون اینترنتی ایران، برای اولین بار و البته به قول خودش آخرین بار، حرف هایی را به زبان آورد که شاید هیچ گاه از او نشنیده بودید. میلاد کی مرام از روزهایی گفت که در مدرسه بازیگری کیمیایی سرایداری می کرده است و شب ها برای خوابیدن جایی نداشته است! داستان زندگی پیچیده و سخت او را اینجا بخوانید:«راجع به چیزهای می‌خواهم صحبت کنم که تا به حال صحبت نکرده‌ام، برای اینکه شخصیتی که گه‌گاه دوستان با برداشت ناصواب‌شان از من می‌سازند چیز دیگری است!وقتی آمدم تهران، (من بچه شهرستانم با افتخار بچه انزلی‌ام)، وقتی آمدم پیش آقای کیمیایی و وارد تهران شدم، تهران برایم خیلی عجیب بود مثل این بود که یک ایرانی را برداریش و بگذاری وسط هالیوود... یکهو سرش گیج می‌رود! خیلی برایم سخت بود. سنی هم نداشتم. با ایشان آشنا شدم و مسیر زندگی‌ام را تغییر دادند؛ چیزهایی بهم گفتند که احساس کردم اول باید روی پاهای خودم بایستم بعد بروم سراغ عشقم هنر، بازیگری و هر چیز دیگری... رفتم سراغ کار... هیچ ابایی هم از کار نداشتم. هر کاری را هم می‌کردم؛ از کارگری شروع کردم. منِ میلاد کی‌مرام تا کارم رفت سمت یک رستوران. من توی یک رستوران کار می‌کردم اسمش را هم می‌آورم، رستوران رادان توی یوسف‌آباد و توی جردن هم یک شعبه دارد، شروع کردم به کار کردن. یک روز آنجا خانم گلاب آدینه را دیدم، ایشان آمدند خرید کنند و من پشت صندوق بودم ایشان سفارش دادند و من گفتم من اینم و... و دوست دارم بازی کنم. گفتند من می‌خواهم یک سریال بسازم به اسم خواستگاران، تو می‌توانی بیایی تست بدهی و اگر دوست داشتی یک نقش آنجا بازی کنی. رفتم تست دادم و به جای یک نقش 20 نقش متفاوت در آن  فیلم بازی کردم. درس عجیبی بود برایم کنار خانم آدینه کار کردن. مدیونشان هستم هر کجا که هستم، همانطور که مدیون استادم کیمیایی هستم. برای اولین بار است که دارم راجع‌ به آن حرف می‌زنم و برای آخرین بار هم خواهد بود. اینها را می گویم برای اینکه بدانید یک شبه به اینجا نرسیده‌‌ام. خیلی اتفاقات عجیبی بود و من شب‌ها تا صبح توی خیابان راه می‌رفتم چون حتی جا برای خوابیدن هم نداشتم... کنار تئاتر شهر. تازه اوایل اتوبوس واحد بود، همان اتوبوس‌هایی که از راه‌آهن تا تجریش می‌آمد، با یکی دوست شده بودم و شب‌های ته اتوبوس‌اش می‌خوابیدم، هنوز هم هست، می‌توانم یک روز بیاورمش جلوی دوربین و حرف بزند... می‌رفتم توی اتوبوس‌اش تا شب صبح شود و بروم سر کار یا توی همان رستورانی که کار می‌کردم یک اتاق کوچکی بود که آنجا کار می‌کردم. خیلی توی سرم زدند! خیلی ها برایم کامنت می‌گذارند، آنهایی که گاهی حالشان بد می‌شود، حتی از دوستان بازیگر هم هستند کسانی که خیلی حالشون بد می‌شود از این که من دارم پیشرفت می‌کنم و این برای من لذت‌بخش است که دارم کارم را درست انجام می‌دهم و می‌گویند این همان سرایدار مدرسه کیمیایی بود، آره من همان سرایدار مدرسه کیمیایی هستم که توی موتورخانه‌اش زندگی می‌کردم با افتخار می‌گویم که برای هدف هر کاری می‌کردم، نه هر کاری... شرفم را نفروختم... بی‌شرفی نکردم، اتفاقا با هیچکس دوست نشدم، دوستی نداشتم، آدمی که می‌خواهد دوست شود باید پول داشته باشد، من پول نداشتم، هیچی نداشتم صفر، صفر...اصلا این جمله برایم آشنا نیست که می گویید با نفر اول دوست می شوی! نفر اول کی هست؟ نفر اول خداست، خدا اگر بخواهد تو به هر چه که می‌خواهی، می‌رسی. اینجوری آمدم بالا... با افتخار هم می‌گویم که توی موتورخانه زندگی کردم، صبح هم پا می‌شدم جارو می‌زدم و تی هم می‌کشیدم... با افتخار... آقای کیمیایی این موضوع را نمی‌دانست، ولی من این کار را می‌کردم چون احساس مسئولیت می‌کردم. از آنجا آمدم بیرون رفتم سراغ کاری دیگر، دقیقا همان کار توی رستوران که گفتم.یکی از دوستانم آمد توی رستورانی که کار می‌کردم (محمد حمزه ای که الان کارگردان شده). آن موقع برنامه‌نویس و دستیار کارگردان بود من را معرفی کرد به سعید ابراهیم‌فر من یک تله‌فیلم کار کردم، سعید ابراهیم‌فر از من خوشش آمد و من دو سه تا رسید به فیلم کوچه ملی مهرشاد کارخانی؛ از ایشان هم ممنونم که به من اعتماد کردند، با کوچه ملی شروع شد و آقای حسن حجاریان عزیز آن فیلم را دید و به آقای آهنگر پیشنهاد داد و گفت دنبال بازیگر هستی با آن خصوصیات من توی کوچه ملی دیده‌ام، کوچه ملی توی جشنواره بود و داشت دیده می‌شد برای انتخاب. آهنگر آمد من را دید و انتخابم کرد برای فیلم ملکه. ابوالقاسم حسینی آمد و دو سه روز بعدش هم قرارداد را بست و ملکه را کار کردیم. از این به بعد افتاد توی دور تند؛ دیگه شد خط ویژه، شد برف، شد بچه‌های نسبتا بد، شد، شد، شد... تا اینجا که خدا خیلی به من لطف کرده. این کل پروسه‌ای است که من طی کرد‌ه‌ام تا الان و اینجا نشسته‌ام و بی‌ادعاترینم ولی سعی می‌کنم کارم را بلد باشم و حرف زور توی مغزم نمی‌رود و این را از آقایم علی یاد گرفته‌ام؛ ایشان یک حرف بزرگی دارند که زیر بار حرف زور نرو، هیچ‌ مسلمانی نباید زیر بار حرف زور برود، من هم نمی‌روم، اگر ادله‌ و علم‌اش را نداشته باشم هم حرف نمی‌زنم. من خدا را دارم، یعنی همه چیز و همه کس را دارم؛ کل کائنات در خدمت من است، اگر می‌توانید خودتان را آنقدر قوی کنید که خدا برای شما باشد، خدا باهاتان باشد که همه چیز را داشته باشید. باعث افتخار من است که جلوی دوربین مردم بوده‌ام، نمی‌گویم تی‌وی پلاس چیزی که مردم دنبالش می‌کنند... چیزی که مردم دنبالش می‌کنند قابل احترام است... امیدوارم روزبه ‌روز بالاتر باشید و درصد بینندگان‌تان برود بالا. کاری که می‌کنید کار بسیار فرهنگی است و از فان‌های زندگی من هم هست.»تی وی پلاساخبار مرتبط :جدیدترین عکس‌های میلاد کی مرامعکس : جریان عمل جراحی میلاد کی مرام گفتگویی خواندنی با میلاد کی مرام +عکس 

یکشنبه 7 دی 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن