تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804652989




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نظام ملي نوآوري و فناوري نداريم


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نظام ملي نوآوري و فناوري نداريم
نویسنده : نفيسه ابراهيم‌زاده‌انتظام 
سال‌ها بود مي‌دانستيم منابع زير‌زميني ممر درآمد پايداري نيستند و تمام شدني‌اند. مي‌دانستيم بايد در بازارهاي جهاني وارد عرصه رقابت شويم. مي‌دانستيم كليد اين رقابت دست دانشگاه و صنعت است اما اين دو زبان مشتركي نداشتند و سال‌ها بود كه از پس ترجمه زبان صنعت و دانشگاه براي هم بر نمي‌آمديم. تا شركت‌هاي دانش بنيان، پارك‌هاي علم و فناوري و مراكز رشد زبان مشتركي شدند براي تعريف نيازهاي صنعت و بازار به زبان دانشگاه كه امتحان خود را در ساير كشورها پس داده بودند. به سرعت به اهميت اين مراكز واسط پي برديم و بهترين قانون را تحت عنوان قانون حمايت از شركت‌هاي دانش بنيان براي فراهم كردن مسير رشد و بالندگي آنها تصويب و ابلاغ كرديم. از اينجا به بعد بايد جرئت و قدرت ريسك كردن را نيز پيدا مي‌كرديم شايد گام اول تأمين اين شهامت از تأسيس يك منبع اعتباري مديريت شده و در عين حال ريسك‌پذير مثل تأسيس صندوق ملي نوآوري و شكوفايي بر داشته مي‌شد. جايي كه يك سال از فعاليت رسمي آن مي‌گذرد و با اين حال توانست معادلات بازار را تغيير دهد و رخوت را از توليد داخل دور كند و براي دانش بنيان كردن اقتصاد كشورمان از مواجهه با خطر زمين خوردن‌هاي مالي ابايي ندارد. غلامحسين رحيمي و عضو هيئت عامل صندوق نوآوري و شكوفايي و معاون نوآوري و توسعه فناوري اين صندوق در گفت‌و‌گوي نسبتاً مبسوطي با «جوان» فرآيند حمايت اين صندوق تازه نفس از شركت‌هاي دانش بنيان را واكاوي كرده است و البته برخي جاها به زخم‌هاي عميقي رسيده كه براي بهبود، نياز به تيمار مداوم و توجه دائم دارند. مشروح اين گفت و شنود را در ادامه مي‌خوانيد. آقاي دكتر! گويا قرار است نحوه حمايت از شركت‌هاي دانش بنيان از سوي صندوق به گونه‌اي باشد كه به مرور پول از دولت به بخش خصوصي منتقل شود تا بخش خصوصي در حوزه فناوري بتواند قدرتمندتر از دولت عمل كند. لطفاً زمان و نحوه انجام اين فرآيند را توضيح دهيد. اولين نكته در مورد سؤال شما اين است كه منشأ پول يا اعتبار صندوق دولتي و از صندوق توسعه ملي است. بنابراين بيت‌المال و پول عمومي است. منتها از نظر ماهيت هزينه كرد، بودجه صندوق هزينه‌اي نيست. بودجه صندوق سرمايه است و سرمايه را بايد حفظ كرد نه هزينه كرد. در نتيجه اگر در ابتداي سال 93 هزار ميليارد تومان به صندوق داده باشند در انتهاي سال 93 بايد باز هم سرمايه صندوق، همان هزار ميليارد تومان باشد. منتها ممكن است اين رقم را قرض داده باشد كه در اين صورت سند آن هست و بايد برگردد. علاوه بر اين در اساسنامه صندوق پيش‌بيني شده كه نه تنها اصل اين سرمايه بايد حفظ شود بلكه بايد ارزش آن نيز حفظ شود. يعني سودي منطبق بر نرخ تورم هم بايد داشته باشد. البته برخي اعتقاد دارند كه اين بخش اساسنامه بايد تغيير كند و به حفظ سرمايه اكتفا شود. يعني امكان سوددهي در فرآيند سرمايه‌گذاري‌هاي صندوق نيست؟ چرا است؛ منتها از آن طرف هم امكان ريزش هست. چون سرمايه‌گذاري صندوق عمدتاً ريسك‌پذير است. مثلاً براي ساخت يك نمونه صنعتي اعتباري اختصاص مي‌دهيد. ساخته مي‌شود ولي ممكن است مشتري پيدا نكند. يا نمونه ساخته مي‌شود ولي ممكن است عملكرد لازم را نداشته باشد و بايد براي اصلاح و ارتقاي آن نمونه دوباره سرمايه‌گذاري كنيد. آن ريزش‌ها در اثر اينگونه خسارت‌هاست كه با زايش‌ها در اثر سود بايد همديگر را جبران كنند. علاوه بر اين صندوق در بعضي موارد ـ هر چند كم ـ اما امكان كمك در قالب تسهيلات بلاعوض دارد. بنابراين در اين موارد حفظ اصل سرمايه هم به سودهاي بخش تسهيلات و سرمايه‌گذاري‌ها منوط مي‌شود. در نظر داشته باشيد طيف خدمات صندوق بسيار وسيع است. مورد بعدي چگونگي تخصيص اعتبارات صندوق است. من اين فرآيند را در چهار مرحله منظم مي‌كنم. اولين مرحله، نمونه‌سازي است. در اين مرحله شركت‌ها در حال ساخت نمونه يك كالاي صنعتي، تجاري و فناورانه هستند و مي‌توانند از صندوق درخواست تسهيلات كنند. منتها اين نمونه‌سازي با نمونه‌سازي آزمايشگاهي در دانشگاه‌ها متفاوت است. به عبارتي نمونه تحقيقاتي نيست بلكه نمونه آزمايشي، عملياتي و استانداردسازي است و در انتهاي فاز اين نمونه‌سازي، دانش فني توليد انبوه يك كالا را به دست آورده‌ايد. طيف گسترده‌اي از تسهيلات مي‌تواند در اين مرحله از سوي صندوق به شركت‌ها داده شود. اين تسهيلات بر اساس آئين نامه از قرض‌الحسنه با نرخ سود 4 درصد تا 17 درصد را شامل مي‌شود. نمونه‌هاي با ريسك بالا در محدوده قرض‌الحسنه قرار مي‌گيرند اما اگر امكان تجاري‌سازي سريع نمونه فراهم باشد در محدوده تسهيلات با نرخ سود ترجيحي قرار مي‌گيرد. مثلاً با سود 17 درصدي كه 5 درصد زير نرخ مصوب بانك مركزي در سال 93 است. فاز دوم توليد است كه در نوع خود طيفي از توليد محدود تا توليد سفارشي با خط توليد پايلوت و انبوه را پوشش مي‌دهد. يكي هم براي توليد در سقفي معين، برنامه توجيهي و اف اس مي‌آورد. در اين صورت هم صندوق تسهيلات مي‌دهد اما ديگر در قالب قرض‌الحسنه نيست. چون اين طرح كاملاً معطوف به بازار، تجارت و فروش است. نبايد شركت‌ها را تنبل بار بياوريم. بايد بدانند كه در محيط اقتصادي ايران كار مي‌كنند. آن هم در شرايطي كه حداقل نرخ سود تمام شده تسهيلات اعطايي بانك‌ها 25 يا 26 درصد است؛ آن هم با ضمانتنامه‌هاي سفت و سخت. البته ضمانتنامه‌هاي صندوق هم سفت و سخت است ولي ممكن است در مرحله نمونه‌سازي براي تسهيلات در حد چند صد ميليون تومان، چك و سفته هم قبول كند. حتي در مورد شركت‌هايي كه توانمند تشخيص داده مي‌شوند و از بازار و سابقه خوبي در حوزه مالي از نظر پرداخت به موقع ديون خود به بانك‌ها و نهادهاي مالي برخوردارند، ممكن است براي ضمانت تسهيلات با رقم بالا هم چك و سفته پذيرفته شود. اينها قابل تشخيص‌اند و قاعده كلي ندارند. در اين فاز هم طيف گسترده‌اي از طرح‌ها قرار مي‌گيرد. سوم ليزينگ كالاست كه صندوق جز يكي دو مورد خاص به طور جدي به آن ورود نكرده و در حال آماده كردن زمينه‌هاي آن است. در اين مورد صندوق به خريداران محصولات توليد شده از سوي شركت‌هاي دانش بنيان تسهيلات با نرخ سود 12 درصد مي‌دهد. فرض كنيد يك دستگاه راديولوژي ديجيتال از سوي يك شركت دانش بنيان و با حمايت صندوق توليد شده است. حالا بيمارستاني به سه دستگاه از آن نياز دارد اما پول براي پرداخت يك جاي قيمت كالا ندارد. صندوق پول اين محصول را به توليد‌كننده مي‌دهد و تعهدات بازپرداخت را از مصرف‌كننده( بيمارستان) مي‌گيرد. توجه كنيد خريدار محصولات دانش بنيان مي‌تواند خصوصي، اشخاص حقيقي، حقوقي، دولتي و غيردولتي باشد. طيف تسهيلاتي كه در اين فاز قرار مي‌گيرند بيشتر جنبه اقتصادي دارند تا جنبه فني. در سه گستره‌اي كه ياد شد نوآوري و توسعه فناوري كم‌كم كاهش مي‌يابد و جنبه اقتصادي نيز به صورت جدي مطرح مي‌شود. دقت كنيد اين صندوق نوآوري و شكوفايي با مأموريت نوآوري، توسعه فناوري و توسعه اقتصادي است و عملا شكوفايي ما در شكوفايي اقتصادي مبتني بر نوآوري و توسعه فناوري است. سرمايه‌گذاري مشترك نيز در طيف سوم حمايت‌هاي صندوق قرار مي‌گيرند. به اين صورت كه صندوق نوآوري و شكوفايي روي يك طرح فناورانه كه خود فناور تمام سرمايه توليد آن را ندارد سرمايه‌گذاري مي‌كند. يعني بخشي از سرمايه توليد محصول نوآورانه از سوي صندوق و بخشي از سوي فناور تأمين مي‌شود. گاهي ممكن است صندوق، سهام يك شركت را بخرد. البته تا 49 درصد. چون نبايد خصوصي بودن شركت مخدوش شود و بايد اين سهام را حداكثر به مدت پنج سال بفروشد و نبايد آن را نگه دارد. به همين دليل طيف سوم به جز ليزينگ كالا در اولويت صندوق نيست. صندوق نمي‌خواهد بنگاه‌دار شود. منتها چه سرمايه‌گذاري مشترك و چه خريد سهام باز هم محور شركت خصوصي است نه صندوق. يعني سهم صندوق در اينگونه مشاركت‌ها هيچ وقت نبايد بيشتر از 49 درصد باشد. بنابراين شركت‌هاي دانش بنيان به جز كمك‌هاي جزئي و بلاعوض مي‌توانند از سه طيف اصلي خدمات صندوق استفاده كنند. اقتصاد دنيا از منابع محور، به صنعتي و بعد هم به ايده محور و دانش بنيان تغيير كرده است. به عقيده برخي كارشناسان ما هنوز يك كشور صنعتي هم نيستيم چطور است كه در يكي دو سال اخير روي اقتصاد دانش بنيان مانور مي‌دهيم؟ مراحلي كه براي تحولات اقتصادي جوامع در كتاب‌هاي دانشگاهي مطرح مي‌شوند اغلب به طور كامل با واقعيت‌هاي كشورها انطباق پيدا نمي‌كنند. به همين دليل نمي‌توان در مورد اتكاي اقتصاد به منابع، صنعت يا دانش در دوره‌هاي مختلف به درستي قضاوت كرد. البته اينكه منشأ درآمدهاي ما از چيست با مرحله بندي كه از آن ياد كرديد تفاوت دارد. ممكن است پيشرفته‌ترين صنعت دنيا را هم داشته باشيم اما بخشي از منابع ما هم از نفت باشد. مثل انگليس، شمال اروپا و نروژ يا امريكا. نفت هم بخشي از اقتصاد است و اين به آن معنا نيست كه اگر يكي از منابع درآمدي كشوري نفت باشد آن كشور لزوماً صنعتي نيست يا بالعكس. بين شناسنامه اقتصادي يك كشور با منابع درآمدي آن به اين شكل داد‌و‌ستد وجود ندارد. در حال حاضر با سعي و خطا گام‌هاي درستي برمي‌داريم و در صندوق به صورت ساختارمند از قشري حمايت مي‌كنيم كه نشاط و انگيزه جواني و ايده‌هاي نوآورانه داشته و علاقه دارند ايده‌هاي خود را در ميدان عمل بيازمايند و تبديل به كالاي تجاري و صنعتي كنند. هيچ بانكي چنين مأموريتي ندارد. بانك‌هاي متعدد تخصصي مثل بانك كشاورزي، صنعت و معدن و... داريم اما آنها در نهايت يك بنگاه كاملاً مالي‌اند و حتي به اندازه 70 يا 80 درصد اعتبارات اختصاصي‌شان هم بازده نداده‌اند؟ چرا بنگاه‌هاي زودبازده به اين سرنوشت دچار شدند؟ چرا حتي نهادهاي تجاري و صنعتي ما اينقدر ديون بانكي دارند. چون از مرحله‌اي شروع به حمايت كرده‌ايم كه زير ساخت‌ها فراهم نبوده است. در نتيجه به انجام نرسيده است. اقدامات كنوني صندوق زير‌ساخت فناوري كشور را شكل مي‌دهد. مثلاً از طيف گسترده‌اي از توليدكنندگان در حوزه صنايع دارويي حمايت مي‌كنيم تا به تدريج از درون آنها شركت‌هاي قدري بلند شوند. يا از 20 شركت متوسط حمايت مي‌كنيم تا از بين آنها سه يا چهار تا شركت قدر در سطح بين‌المللي بلند شوند و بدرخشند. اينكه كدام شركت‌ها برجسته شوند به مديريت، بازار و عوامل مختلف ديگر وابسته است. به طور كلي صنعتي شدن دو شاخه دارد. صنعتي و پيرو و صنعتي و پيشرو. در حال حاضر تا يك حد ظرفيت نيروگاه مي‌سازيم. ولي در نيروگاه‌سازي پيرو هستيم يا پيشرو؟ سيلوها و سدهاي بزرگ را خودمان مي‌سازيم. همه اينها نشانه‌هاي صنعتي شدن است. اغلب كشورهاي همسايه ما چنان توانايي در زمينه نيروگاه‌سازي ندارند و در اين زمينه صنعتي نيستند. پس مي‌توانيم بگوييم صنعتي هستيم اما پيرو چون بخش دانشي قضيه هنوز به صنايع ما متصل نشده است. علاوه بر اين مراكز قوي R&D شكل نگرفته‌اند تا بنياد تكنولوژيك صنعت را فراهم كنند. در صورت وجود اين دو، صنعت ما درون زا مي‌شود و اين مقدمه ايجاد صنعت پيشرواست. پس اگر اين دو را از هم تفكيك نكنيد نمي‌توانيد بگوييد صنعتي هستيم يا نيستيم. يعني معتقديد زمينه‌هاي تحقق اقتصاد دانش بنيان در كشور وجود دارد؟ بله و يكي از ساختارهايي كه مي‌تواند در تحقق آن نقش مهمي داشته باشد صندوق نوآوري و شكوفايي است. اقتصاد دانش بنيان يعني اينكه مي‌خواهيد ريشه‌هاي اقتصادتان را از بيرون به داخل برگردانيد. به هر حال اقتصاد ما بايد مولد باشد و براي اين كار احتياج به نهادهاي توليدي دارد. نهادهاي توليدي هم نياز به دانش و فناوري با منشأ داخلي دارند و اين اصل مطلب است. يادتان باشد فناوري كه مي‌گوييم به معناي اعم است. يعني بخش‌هايي از خدمات مهندسي هم مي‌توانند فناوري باشند. در حوزه علوم انساني هم مي‌توانيم فناوري داشته باشيم. خود اقتصاد، دانشي است كه مي‌تواند در آن فناوري باشد. فناوري عملاً دانش و مهارت انجام يك كار است. وقتي مي‌آيد در حوزه صنعت مي‌شود گفت دانش و مهارت ساخت يك كالاست. به عبارتي تركيب دانش و مهارت، قدرت انجام هر كاري را ايجاد مي‌كند؛ حالا آن كار را انجام بدهيد يا ندهيد، ولي مي‌گوييد فناوري‌اش را داريد. حاصل اعمال فناوري هم محصول مي‌شود. بر اساس اين تعريف، فناوري تقريباً همه حوزه‌هاي اجتماعي و شاخه‌هاي دانشي را در بر مي‌گيرد. آقاي دكتر! در حمايت از حوزه‌هاي دانش بنيان براي گسترش فناوري، تمركزتان بر توانمندي‌هاي بالقوه كشور است يا زمينه فناورانه برايتان فرقي نمي‌كند؟ مثلاً ما پايه قوي در بايو و نانو تكنولوژي داريم. محصولات مبتني بر اين دانش اولويت سرمايه‌گذاري صندوقند يا تمام حوزه‌هاي فناوري مورد حمايت قرار مي‌گيرند؟ مرجعي در معاونت علمي، دانش بنيان بودن يا نبودن شركت‌ها را در طيفي از زمينه‌هاي تخصصي مشخص بررسي مي‌كند. صندوق در همان مجرا حركت مي‌كند. يعني تقاضاهايي كه در چارچوب تخصص‌ها و طيف‌هاي تكنولوژيك مشخص شده باشند در صندوق بررسي مي‌شوند. با توجه به منابع محدود موجود، حوزه‌هاي فناوري بر چه اساسي مشخص شده‌اند؟ بر اساس درآمدسازي، بازار جهاني يا...؟ بر اساس ماهيت نوآورانه تكنولوژي در كشور ما. به همين خاطر است كه مي‌گوييم مثلاً كارخانه توليد سيمان در طيف تكنولوژي مورد حمايت صندوق قرار نمي‌گيرد. چه اندازه سهم بازار خارج را در انتخاب‌هايتان در نظر مي‌گيريد؟ فعلاً چيزي در نظر نگرفتيم. اما اين به آن معنا نيست كه اصلا نباشد. در حال حاضر اصل بر اين است كه يك شركت را بالنده و توانمند كنيم تا بتواند توليد كند. قاعدتاً توليد اين شركت اول معطوف به بازار داخل است و بعد بايد تشويق كنيم كه بتواند سهمي از بازارهاي خارج را هم داشته باشد. ولي قاعده اين است كه اول بتوانيم پاسخگوي نياز داخل باشيم. در حمايت از محصولات دانش بنيان و فناور محور، آينده‌نگري، نيازسنجي، بازار‌سازي و بازاريابي چه جايگاهي دارد؟ به طور كلي صندوق براي ارزيابي طرح‌ها چهار ملاك اصلي دارد. علمي و فني، مالي و اقتصادي، شايستگي و توانمندي شركت و نوآورانه و فناورانه بودن محصول و مبتني بر اينها در مورد اعطاي تسهيلات تصميم‌گيري مي‌شود. اجازه دهيد عملياتي و واقع‌گرايانه صحبت كنم. آنچه شما به عنوان آينده‌نگري علمي و فناوري از آن ياد كرديد نوعي نظر به آينده نزديك بازار بين‌المللي است كه هم تقاضاي ما باشد و هم تقاضاي خارج از مرزهاي ما. در حال حاضر چنين چيزي نداريم و امكانش هم نيست. اول بايد زيرساخت‌هايمان را فراهم كنيم و بتوانيم خودمان نيازهايمان را تا حد امكان برطرف كنيم. مثال مي‌زنم. ما الان كمك مي‌كنيم بتوانيم هواپيماهاي سبك و فوق سبك را در كشور بسازيم. اول از همه بايد تكنولوژي ساخت اين هواپيماها را مستقر و به معناي واقعي آن بومي كنيم. بعد از آن بايد بتوانيم نيازهاي خودمان را خودمان جواب بدهيم و در بازار داخل، محصولاتمان را با محصولات خارجي رقابت‌پذير كنيم. يعني خريدار داخلي به راحتي محصول خارجي را ترجيح ندهد و از نظر كيفيت، ايمني، قيمت، كاربري و خدمات پس از فروش، محصول توليد داخل را نسبت به محصول خارج ترجيح دهد. واضح است اگر خود ما محصول خارجي را ترجيح دهيم ديگر نبايد انتظار داشته باشيم خارج از مرزهاي ما، محصولاتمان را نسبت به محصولات ديگر ترجيح دهند. اينها زير‌ساختند. از اين به بعد بايد شروع كنيم گواهي‌هاي خارج از كشور را بگيريم كه بتوانيم هواپيماي توليدي‌مان را در خارج هم بفروشيم. وقتي توانستيم هواپيمايمان را به صورت محدود در خارج از كشور هم بفروشيم، گروهي بايد در مجموعه هواپيماساز و حامي شكل بگيرد كه آينده اين صنعت را مثلاً در سه سال آينده مطالعه كند تا براي مردم دنيا نوآورانه باشد. يعني براي رسيدن به اين نقطه بايد دو فاز قبل را كه تصرف بخشي از بازار داخل و بخشي از بازار بين‌المللي است طي كرده باشيم. در غير اينصورت نمي‌توانيم به اين مرحله برسيم. برخي صحبت‌هايي كه گاهي در گوشه و كنار شنيده مي‌شود نظريه پردازانه و خيال پردازي است. سختي كار ما روي فاز اول است. يعني خودمان محصولي توليد كنيم كه از نظر كيفيت و ساير موارد با نمونه خارجي رقابت‌پذير باشد. ما همين الان خودرو مي‌سازيم ولي وقتي محصولي از خارج مي‌آيد محصول ما ديگر قدرت رقابت ندارد. پس معلوم است هنوز بازار داخل را هم به راحتي نمي‌توانيم داشته باشيم چه برسد به اينكه بخواهيم خودرويي توليد كنيم كه در سطح بين‌المللي قابليت رقابت با محصولات بنز و بي‌ام و و تويوتا داشته باشد. معلوم است آينده‌نگري در اينجا جايگاهي ندارد. در مورد ساير محصولات فناورانه هم همينطور. برندهاي موفق براي اينكه بازار را از دست ندهند مدل‌هاي روزآمد و معطوف به آينده ارائه مي‌كنند تا يك گام از رقباي خود جلو باشند برندي با اين برد تجاري در كشور ما نيست تا بخواهد وارد اين فاز شود. با اين حساب رقابت‌پذيري اقتصاد ما در حوزه فناوري دانش بنيان چند سال ديگر طول مي‌كشد؟ نمي‌شود گفت. مهم اين است كه در مسير بيفتيم كه هنوز به معناي واقعي نيفتاديم. هر كشوري كه در مسير افتاد تمام بخش‌هاي آن ممد يكديگر مي‌شوند براي اينكه يك مأموريت مهم ملي انجام شود. مثلاً بخش فرهنگ پشتوانه توسعه تكنولوژي مي‌شود و توسعه تكنولوژي به فرهنگ كمك مي‌كند. مسجد ما پشتوانه توسعه تكنولوژي قرار مي‌گيرد و توسعه تكنولوژي خودش ممد مسجد خواهد بود. ولي اگر مسجد، فرهنگ، حوزه‌هاي علميه، شهرداري، نيروي انتظامي و... نسبت به توسعه تكنولوژي و استقرار اقتصاد دانش بنيان بي‌تفاوت و گاهي حتي مزاحم باشند، افتادن كشور در مسير رشد فناوري به تعويق مي‌افتد. نهادهايي كه اسم برديد چطور مي‌توانند كمك كنند؟ باز هواپيما را مثال مي‌زنم. هواپيماي سبك و فوق سبك زماني رشد پيدا مي‌كند كه در بخش خصوصي و عمومي مشتري داشته باشد و تا وقتي بازار نداشته باشد نمي‌تواند توليد كند و توليد خود را ارتقا دهد. حالا اگر من به عنوان يك نهاد انتظامي يا اطلاعاتي اينقدر قيد بگذارم كه كسي نتواند هواپيما را بخرد چه اتفاقي مي‌افتد. قيدهايي كه مي‌گويم از اين جنس است كه مثلاً شركتي براي اينكه رفت و آمد بين شهري زياد دارد يك هواپيماي شش نفره مي‌خرد، اما نهاد انتظامي و اطلاعاتي اعلام مي‌كند براي پرواز بين شهري بايد از يك ماه قبل درخواست بدهيد، بعد روز و ساعت پرواز را به شما اعلام مي‌كنيم، در غير اينصورت از نظر امنيتي مشكل ايجاد مي‌شود. آن شركت براي راحت‌تر شدن كارش هواپيما خريده نه براي سخت‌تر شدن. در نتيجه عطاي خريد هواپيما را به لقايش مي‌بخشد. اصلا فرهنگ استفاده از هواپيماي خصوصي جا نيفتاده است. يا مدام حساس باشيم كه داخل هواپيماهاي خصوصي چه اتفاقي مي‌افتد و اصلاً هواپيماي خصوصي را تهديد فرهنگي و امنيتي بدانيم و بدبينانه برخورد كنيم و داشتن هواپيماي خصوصي را در مسير دامن زدن به فضاي اشرافيگري بدانيم. ببينيد توسعه يك فناوري تا كجاها دامنه دارد. تايلند به يك كشور توريستي تبديل شده چون در آن همه در خدمت توريست هستند. در آنجا اگر اختلافي بين يك شهروند و يك توريست رخ دهد پليس اول حق را به توريست مي‌دهد مگر خلافش ثابت شود. يعني حتي نيروي انتظامي آنجا در درجه اول خدمت به توريست را وظيفه خود مي‌داند. اينطور صنعتي مثل گردشگري شكل مي‌گيرد. در حالي كه در كشور ما زمينه‌هاي فرهنگي صنعت گردشگري فراهم نشده است. بنابراين اين صنعت در كشور ما هيچ وقت شكل واقعي خود را نخواهد گرفت. به طوري كه الان شبحي از صنعت گردشگري در كشور ما هست و به اين دليل است كه هنوز فرهنگسازي اولويت ماست. چين از حدود 20 سال قبل در خط افتاده است. آنجا ديگر همه يكپارچه حركت مي‌كنند. نظام سياسي، فرهنگي و ديني، مالي و علمي و همه نظامات اجتماعي با هم چند هدف مهم را جلو مي‌برند و ممد همديگر هستند و فعاليت‌هايشان هم افزاست. همه با خوشبيني به هم كمك مي‌كنند. چون مي‌دانند اقتصاد مبتني بر فناوري راه بيفتد به فرهنگ هم كمك مي‌كند. اقتصاد پيش روست كه فرهنگ پيشرو را درست مي‌كند. اصلاً بي‌معني است كه اقتصاد پيرو داشته باشيد ـ حالا اقتصاد وابسته كه هيچ ـ يعني اقتصادي كه حيات داشته باشد، جاري هم باشد اما پيرو باشد، بعد انتظار داشته باشيد فرهنگ پيشرو و تمدن ساز در جامعه شكل بگيرد. آقاي دكتر! حال نظام ملي نوآوري و فناوري ما چطور است؟ اصلاً چنين نظامي در كشور ما شكل گرفته است؟ چطور مي‌توانيم تشخيص دهيم در نوآوري و فناوري نظامي هست يا نيست. ما نه نظام ملي نوآوري داريم و نه نظام ملي فناوري. اجزاي اين نظام را داريم اما هنوز نظام نشده‌اند. وقتي در مسير بيفتند يعني همه اجزا همديگر را پيدا كرده‌اند و ميانشان ارتباط دروني برقرارشده و اين ارتباطات طوري است كه وقتي با هم حركت مي‌كنند گويا يك نظام حركت كرده است. مثلاً هواپيماسازي دانشگاه خود را براي سفارش دانش مورد نيازش پيدا كرده است و همينطور حامي مالي و بازارش را. به عبارت ديگر يك نظام نامحسوس بدون حاكميت يك مديريت فيزيكي واحد شكل گرفته و حركت مي‌كند. معناي آن اين است كه هر بخش اعم از دانش و فناوري و حامي مالي و بازار، جايگاه و نقش خود را در حمايت از صنعت ساخت هواپيماي سبك و فوق سبك مي‌داند. در اين صورت زير نظام صنعت هوايي درون نظام ملي نوآوري و فناوري كشور شكل گرفته است. به طوري كه معلوم است دانشجوي رشته هوافضا براي كدام بخش صنعت هوانوردي كشور تربيت مي‌شود. يك ارتباط نامحسوس بين توليد و مصرف نيروي انساني وجود دارد. نه اينكه من مستقلاً در وزارت علوم راجع به توسعه رشته‌هاي هوافضا برنامه‌ريزي و اجرا كنم و يك عده ديگر مستقل از من هم بنشينند روي توسعه صنايع فضايي تصميم بگيرند. وقتي همه اين ارتباطات برقرار شد زير نظام صنعت هوانوردي عمومي شكل مي‌گيرد. مي‌توانيد همين را در مقياس ملي و براي تمام زمينه‌هاي فني در نظر بگيريد. نظام نوآوري و فناوري يك نظام مجازي است. يعني دانشگاه بدون اينكه رابطه تشكيلاتي با صنعت داشته باشد، طوري نيرو پرورش مي‌دهد كه صنعت منتظر جذب او است. در حمايت از شركت‌هاي دانش بنيان، ضمانتي هم براي فروش محصولات آنها در بازار داريد؟ مؤلفه بازار براي ما خيلي مهم است. به عبارت ديگر بازاريابي و داشتن مشتري براي محصولات شركت‌هاي دانش بنيان كه مورد حمايت صندوق قرار مي‌گيرند بسيار مهم است و اگر اين تضمين نباشد يك پارامتر منفي براي فرآيند حمايت است. منتها به خصوص در كشور ما ريسك هم دارد. گاهي ممكن است شركتي براي فروش محصولش قرارداد هم داشته باشد ولي بعد از شش ماه خريدار آن را لغو كند. اگر مطمئن باشيم محصولي بازار ندارد قطعاً حمايت نمي‌كنيم. البته حمايت براي شكل‌گيري هسته‌هاي تحقيقاتي هم لازم است. يعني حمايت از محصولات تحقيقاتي كه معطوف به بازار نيستند ولي اين ديگر وظيفه صندوق نيست. تا زماني كه اعتماد عمومي به توليد داخل جلب نشود و در داخل بازار تضمين شده‌اي به وجود نيايد رشته‌هاي توسعه فناوري پنبه مي‌شود. چطور اعتماد عمومي به توانايي و ظرفيت‌هاي داخل را افزايش خواهيد داد؟ تمام افراد جامعه تا زماني كه بدون دليل جنس خارجي را به نمونه داخلي آن ترجيح مي‌دهند نبايد توقع داشته باشند شاهد رونق اقتصادي و فرهنگي در جامعه باشند. رونق اقتصادي هم كه نباشد نبايد توقع داشته باشند جوانانشان بيكار نباشند يا از آسيب‌هاي فرهنگي دور بمانند. از نرخ تورم منطقي برخوردار شوند يا سرمايه‌گذاري امن داشته باشند. خوب است مردم هم نقش خود را در اصلاح نظام اقتصادي و فرهنگي جامعه بدانند و نسبت به آن بي‌تفاوت نباشند. اگر كارخانه چادر مشكي در كشور باشد اما خانم‌ها بروند از عربستان چادر بخرند بخشي از حجشان قابل قبول نيست و اين را روحانيون كاروان‌ها بايد بگويند. يعني حمايت از اقتصاد دانش بنيان بايد وارد احكام شرعي و فرهنگ ما شود. همه بايد از خودمان شروع كنيم. شما نمي‌توانيد در حالي كه در داخل كشور گوشي توليد مي‌شود گوشي ساخت خارج داشته باشيد بعد ادعاي دفاع از صنعت و فناوري كشور داشته باشيد. به نظرتان چند درصد مديران و سياستگذاران علمي و فناوري ما به ظرافت‌ها پايبندند.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن