تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):کسی که از روی بی میلی،بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842919165




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با بهروز قزلباس در خصوص «علی معلم دامغانی» «معلم»؛ راست‌گوترین شاعر انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگو با بهروز قزلباس در خصوص «علی معلم دامغانی»
«معلم»؛ راست‌گوترین شاعر انقلاب
یازدهم آذرماه سالروز تولد علی معلم دامغانی است. به همین منظور بهروز قزلباش در گفت‌وگویی به بیان دیدگاه‌های خود در خصوص این شاعر پیشکسوت انقلاب پرداخته است.

خبرگزاری فارس: «معلم»؛ راست‌گوترین شاعر انقلاب



خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ امروز یازدهم آذرماه، شاعر صاحب سبک انقلاب اسلامی علی معلم دامغانی وارد 64 سالگی می شود. توجه عمیق استاد به مفاهیم بلند مذهبی، عرفانی و انقلابی از ویژگی های مسلم شعری وی محسوب می شود. رئیس فرهنگستان هنر که به تعبیر بهروز قزلباش، شاعر و منتقد و روزنامه نگار از راستگو ترین شاعران پس از انقلاب است. گفتگو با بهروز قزلباش راجع به شعر و سلوک شعری و اندیشه معلم پیش روی شماست. --------------- جناب آقای قزلباش! اولین دیدار شما با آقای معلم کی و کجا صورت گرفت؟ من اولین بار نام آقای معلم را از استاد داود شمس، معلم ادبیات خودم شنیدم. ایشان از شاعری صحبت می کرد که در خانه جوانان با ایشان آشنا شده بود و از وی تعریف می کرد، اگر بدون اغراق عرض کنم حدود یازده سال بعد در حوزه هنری با استاد علی معلم آشنا شدم. ده یازده سال بعد یعنی چه سال هایی؟ سال 66. یعنی همان سال هایی که قیصر امین پور و سید حسن حسینی از حوزه رفتند؟ دقیقا. پس استاد معلم آن زمان ها سکان دار جلسه شعر بودند؟ برگزاری جلسه شعر، مجری و ... به عهده آقای عباس براتی پور و استاد مهرداد اوستا بود و گاهی کسان دیگری از بزرگان در جلسه حضور پیدا می کردند اما پایه ثابت جلسات استاد مهرداد اوستا و علی معلم دامغانی بودند. راجع به این پایه بودن بیشتر صحبت بفرمایید.منظورتان این است که اشعار شاعران حاضر در جلسه را هم نقد می کردند یا سلوک شعری داشتند یا ...؟ گاهی اوقات ایشان شعری می خواندند و اغلب اوقات استاد معلم به سکوت می گذراند، بسیار کم پیش می آمد که ایشان حتی در نقد شعر دوستان در آن جلسه البته به طور مستقیم صحبتی کنند، منتهی اثری که ایشان در جلسات شعری آن دوره داشتند با شعرهایی بودکه می سرودند و خوانشی که از شعرها می شد و دوستان در محفلی خودمانی تر به نقد و بررسی شعرهای علی معلم می گرداختند و این جلسات تمامی نداشت و دائم بحث و صحبت ویژگی های شعر علی معلم بود.ایشان در وافع با شعر منحصر به فردی که هم از منظر صوری و هم از منظر محتوایی داشتند به عنوان یک شاعر شاخص آن دوره مطرح بودند. اگر صلاح بدانید راجع به سلوک شاعرانه ایشان در آن جلسات هم برایمان روایت کنید. در آن جلسات ساکت بودند، یعنی تا وقتی که استاد « مهرداد اوستا » در جلسات حضور داشتند من خاطرم نیست که از استاد علی معلم در جلسات به طور مشخص و واضح بحث مفصلی به طور جامع دیده باشم. یعنی به احترام « استاد اوستا » ایشان سکوت اختیار می کردند؟ دقیقا همینطور بود! دست کم برداشت من از این ماجرا این بود، گاهی در جلسات شعر آن زمان – در سال های هفتاد و یک و دو- که چاپ می شد. سردبیر آن آقای هادی سعیدی کیاسری بود؟ بله آنجا شرحی راجع به یک بیت از بیدل می نوشتند که چندین شماره از مجله را به خودش اختصاص داد. صحبتی که از علی معلم از آن سال ها می شود به یاد آورد و در خاطره ها زنده مانده، همان مقالاتی است که در مجله شعر منتشر می شد. آقای علی معلم تا چه سال هایی در آن جلسات حضور داشتند؟ آیا بعد از فوت «مهرداد اوستا» هم ایشان می آمدند؟ بله، استاد معلم می آمدند و این بار دیگر خودشان سکان دار بودند و نقد و بررسی می کردند، بعد بحث خاقانی مطرح شد و پس از آن نیز بیدل تدریس می کردند. می شود گفت آقای معلم مرد تفسیر بیت های سخت است، یعنی وقتی می گویید خاقانی و بیدل، گره گشایی کردن از ابیات حکمت آمیز این دو شاعر ارجمند به یک شاعر و ادیب حکیم نیاز دارد تا پیچیدگی های زلف سخن را باز کند. بله، برخی از شاعران ما شعرشان تعلیمی است، از این بابت گره گشایی از دقایق و لطایف ادبی و فنی زبان خاقانی، طبعا برای نوآموزان و شاعران جوان می توانست مفید باشد . از جهت آموزشی که داشت از جهت نکته هایی که می خواستند بیاموزند و استاد معلم با هوشمندی شعر خاقانی را برای توضیح و تفسیر و تبیین معانی و دقایق ادبی انتخاب کرده بود که این خود به خود به غنای زبانی و خیالی و عاطفی وفنی مستمعین ایشان کمک می کرد و استاد هم پر حوصله بودند و فکر میکنم چند سالی به این کار در حوزه هنری مشغول بودند. آقای قزلباش! با توجه به اینکه حضور شما به عنوان یکی از شاعران معاصر در حوزه هنری حائز اهمیت است و در آن جلسات شرکت داشتید، می خواهم بخشی از تاریخ شفاهی ادبیات مظلوم انقلاب اسلامی را برایمان بیان کنید و از این جا شروع کنم که حلقه اول شاعرانی که استاد معلم بر آن ها تاثیر می گذاشت چه کسانی بودند؟ مثلا ما وقتی مقدمه کتاب « از چشم اژدها» اثر « یوسفعلی میرشکاک» را می خوانیم ابراز ارادت او به علی معلم دامغانی را می بینیم. از این حلقه اول برایمان بگویید و... ایشان در حوزه جلسات عمومی که داشتند، آن جلسه جلساتی بود که از نو آموزان و نوقلمان حضور داشتند و حضورشان آزاد بود تا کسانی مثل حسین آهی، یوسفعلی میرشکاک،علیرضا قزوه، سپیده کاشانی و... از اعاظم و اکابر خیلی افراد می آمدند که صحبت های استاد را گوش می کردند و بعد به شعرخوانی دعوت می شدند که این جلسه عمومی بود. نکته دیگر این بود که برخی ازکسانی که در جلسه شرکت می کردند توانایی نداشتند تا بهره کافی را از استاد ببرند و باید به یک درجه ای از فرهیختگی برسند و در همان جلسات رشد می کردند. حلقه اول فراموش نشود... کسانی مثل «یوسفعلی میرشکاک» که تعدادشان هم البته زیاد نبود، چند نفری می شدند مثلا آقایان اکبر بهداروند، ناصر هاشم زاده، حمید کرمی، حسین آهی، حسین منزوی هم گاهی به جلسه می آمد، نصرا... مردانی را نیز من در این جلسه می دیدم. یعنی « حسین منزوی » هم در جلسات شعر علی معلم می آمد؟ در جلسات علی معلم نه! در جلسات شعرخوانی می آمد که با جلسات خاقانی خوانی مصادف می شد. بله من حسین منزوی را بارها در آن جلسات زیارت کردم. مصاحبه ای از حسین منزوی می خواندم که ایشان نگاه خوبی به اشعار معلم نداشتند... خب اشکالی ندارد که ایشان نگاه منتقدانه ای داشته باشد ولی در آن جلسات حضور داشتند و حتی این نظر به این معناست که در واقع شناخت داشتند و البته نظر متفاوتی است. آقای قزلباش! اگر مقدور است از ارتباط یوسفعلی میرشکاک و علی معلم دامغانی برایمان بگویید. نمی دانم این بزرگواران حرف من را چطور برداشت می کنند ولی رابطه بین یوسفعلی میرشکاک و علی معلم مرید و مرادی است به خصوص در آن دوره ها. بیشتر از همه هم یوسفعلی میرشکاک است که هم از یک طرف مبلّغ علی معلم است و از طرفی تحت تاثیر ایشان است . اگر تحت تاثیر زبان و خیال علی معلم در شعر هم نباشد در حوزه تفکر این نسبت کاملا مشهود است. از یکی از دوستان می شنیدم که یوسفعلی میرشکاک به شهر علی معلم رفته بود و شعرهای ایشان که روی سنگ مزارها نوشته شده بود را جمع آوری کرده بود، یعنی ایشان اینقدر دلداده شعر معلم بوده است. شنیده ام ولی ندیده ام! در همین حد حرف شنیدم ولی از خود یوسف در این مورد حرفی نشنیده ام. اگر بخواهیم راجع به فعالیت های علی معلم صحبت کنیم به زعم من باید به این سه مقوله توجه ویژه ای داشت: شعر، نقد و تحلیل اشعار و مدیریت فرهنگی. اگر بخواهیم در مورد شعر ایشان سخنی برانیم باید به دو قالب مثنوی و ترانه اشاره کنیم. علی معلم در قالب مثنوی تازگی هایی را به این قالب تزریق کرد، تاکید بر مثنوی با اوزان بلند عروضی -که البته در شاعران قبل از ایشان هم این نکته بوده- ولی در شعرهای ایشان جور دیگری رقم خورده است. در شعرهای پیش از علی معلم، یک سیاق ثابت کار نبوده است، گاهی مثنوی ای با وزن بلند استفاده می شده است ولی علی معلم بنا را بر این گونه کار گذاشته است، بنابراین حتی اگر دیگران مبدع این کار باشند ولی به نام علی معلم است. جالب است که در همین مثنوی ها، حیات دیرین ایران زمین با اساطیر، فلسفه اشراق، قصص قرآنی، تاریخ سیاسی اجتماعی، تاریخ فرهنگ و اندیشه را می بینیم یعنی اگر پا را فراتر بگذاریم، می توانیم بگوییم که در مثنوی های علی معلم «حکمت» یافت می شود. بله، دقیقا این طور هست و عمیقا صحیح است، به خصوص در زمینه های داستان و وقایع و حوادث هم تاریخی و مذهبی از منظرهای مختلف می شود گفت در شعر معلم وجود دارد، مثلا: من زخم دار تیغ قابیلم برادر                       میراث خوار رنج هابیلم برادر یوسف مرا فرزند مادر بود در چاه                   یحیی مرا یحیی برادر بود در چاه از نیل با موسی بیابان گرد بودم                    بر، دار با عیسی شریک درد بودم من با محمد از یتیمی عهد کردم                   با عاشقی میثاق خون در مهد کردم بر ثور شب با عنکبوتان می تنیدم                 در چاه کوفه، وای حیدر می شنیدم بر ریگ صحرا با اباذر پویه کردم                    عمار وش چون ابر و دریا مویه کردم ببینید، داستان از کجاست از قابیل تا یوسف و یحیی و ... این را برای این مثال زدم که برای فرمایش شما شاهد مثال بیاورم که علی معلم دانایی عمیق مذهبی دارد و خودش دانش آموخته فلسفه است بنابراین با افکار فلسفی آشنایی کافی دارد.اصلا می شود گفت حقیقتا عصاره اندیشه های والای سهرودی ها، مولاناها و حافظ ها در شعرش مبین است. آبشخور فکری، عقیدتی و مطالعاتی علی معلم، البته این ها هست. ولی ممکن است شما بگویید این منابع در اختیار دیگران هم هست اما نوع تربیتی که علی معلم، در خانواده پذیرفته است ایشان را در درک و دریافت های ویژه موفق کرده است. وقتی که با ایشان صحبت می کنید در عبارت کوتاه معانی بلندی را مطرح می کنند این از ویژگی های شعر علی معلم است. ایشان شعر را نه به دلالت گفته های دیگران بلکه به فراست و فهم خودشان به یک معنا ذیل وحی تعریف می کنند این حائز دو نکته اساسی است یک این که شعر هرگز بالاتر از وحی نیست و تاکید بر این نکته که شعر، عزت و شرف خودش را در این پیدا می کند که نزدیک وحی تعریف می شود به این معنا که نزدیک انواع سخن به وحی به حساب می آید، بنابراین ارجمندترین انواع سخن پس از وحی است و شعر باید دست کم مفسری بر این معنا باشد، اگر عقل پیامبر درونی است شعر باید مفسر عصاره نوعی پیامبرانگی عقل باشد آن هم نه عقل معاش و معمول که همه آدمیان دارند، بلکه گاهی عقل سوخته و عقل عقل. ویژگی دیگری که مثنوی های «علی معلم» دارد، ابهام و پیچیدگی در سخن است. یعنی خیلی ها که با این نگاه آشنا نیستند شاید شعر ایشان را پس بزنند. مقصر شاعر نیست که فارسی زبانان، زبان خودشان را فراموش کرده اند و حاکمیت رسانه های فراگیر زبان را به حداقلی از همه ی ثروت زبان تقلیل داده و آن را در سطحی ترین حالت خودش در جامعه مستقر کرده است و به معیار صحت زبان تبدیل کرده به یک معنا، مقصر شاعر نیست. یعنی شما می فرمایید اصلا این یک حسن است. زنده کردن و حیات بخشیدن به کلمات قدیمی و باستانی در شعر یکی از حسن های شعر علی معلم است؟ قطعا و البته نه چندان کلمات قدیمی و کهن، یعنی خاطرمان باید باشه که هنوز تاریخ بیهقی را می خوانیم درک کنیم و هنوز وقتی فردوسی می خوانیم بتوانیم آن را درک کنیم و هنوز وقتی کسانی مثل مولوی و حافظ را می خوانیم باید بتوانیم درک کنیم و اگر این چنین درکی دلالت سطحی گرایی در زبان از دست فارسی زبانان رفته باشد که خسارت جبران ناپذیر و بزرگی در واقع از سوی فرهنگ و ادبیات این ملت تحمل کرده و وارد شده است. علی معلم فقط شاعر زبان نیست بلکه شاعر خیالات فرهیخته هم هست. فخامت زبان فخامت خیال را در شعر علی معلم موجب شده است. این طبع خیال فخیم به دلالت زبان یعنی شما از روی زبان هست یعنی از روی زبان به خیال فخیم پی می برید. در شعر علی معلم این طور هست البته در هر زبانی خیال مستتر و جاری در زبان به اندازه سطح زبان قابل استناد طبعا خواهد بود یک وقت هست که یک معنای ساده ای را پیچیده می کند شاعرآنجا می شود ایراد گرفت که این مفهوم ساده را شما می توانستید به این زبان ساده هم بگویید هیچ دلیلی نداشت که اشارات مشکل داشته باشید. در این موارد اگر نقدی بر علی معلم است نقد بی راهی نیست اما آنجایی که مضمون چنان بلند است که کلمات شکسته می شوند در حمل مضمون اینجا چاره ای نیست جز اینکه شاعر خیال خودش را در کلمه بریزد و مطمئن باشید که علی معلم آنچه را که خیال کرده است نتوانست بر زبان بیاورد یعنی زبان کمینه ای از خیال علی معلم را منتقل کرده است اما علی معلم با دلالت بر مطالعات گسترده ای که دارد و به دلالت دقت های خاص و ویژه ای که ما از آن سراغ داریم در سینما و موسیقی هم انصافا اهلیت دارد و در راه اندازی داستان هایی مانند«سمینارهای دین از چشم سینما» علی معلم دخیل هستند. در مطالعات موسیقی گردآوردن دارایی های بومی موسیقی حوزه هنری با برگزاری جشنواره مردمی مثل «نی نوازان» از چوپان های بیابانگرد سیستانی گرفته است تا نی نوازان حرفه ای مثل استاد کسایی را گرد آوردند تا جشنواره نی نوازان را در حوزه هنری برگزار کردند. اهلیت فرهنگی ایشان و دقت های خاصی که دارند در واقع کمک به علی معلم می کند که به جامعه هنری ما کمک واثق و عمیقی کند. حالا بنا به دلایلی یک دوره ای را از این ماجرا ها دور افتادند البته خوب است الان هم در موقعیتی که هستند مشغول خدمات فرهیخته است. آقای قزلباش! من می خواهم از اینجا یک ورودی داشته باشم به آن مثنوی زیبای معلم که برای امام حسین(ع) سروده است: «روزی که در جام شفق مل کرد خورشید؛ بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید» که در این شعر هم حکمت های زیادی هست. اما یک جایی علی معلم نهیب می زند به ما و به تعبیری خود اتهامی در این شعر و جود دارد: «از پا حسین افتاد و ما برپای بودیم زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم؛» این «خود اتهامی» در مثنوی علی معلم از چشم انداز شما -که جزو منتقیدن خوب این روزگار هستید- را چگونه ارزیابی می کنید؟ در تاریخ هم آنچه ثبت شده است این است که شیعیان کوفه به حسین بن علی(ع) نوشتند که بیا، ما منتظریم و تو را امیر خود می دانیم و کمک تو هستیم و بعد که امام به سمت کوفه حرکت کردند آنها علیه امام شمشیر کشیدند و امام را به شهادت رساندند. کسانی که نوشته بودند بیا، این گواهی، گواهی مسلم بن عقیل هم هست که در احادیث هم به طور مکرر ثبت شده است که ایشان تایید کرد که کوفیان منتظر شما هستند اما آنچه که اتفاق افتاد این بود که کسانی که نامه نوشتند به عهد خودشان وفا نکردند بلکه کمر به قتل امامی بسته اند که خودشان دعوت کرده بودند . ابیاتی از این دست مثل : بی درد مردم ما خدا بی درد مردم نامرد مردم ما خدا نامرد مردم از پا حسین افتاد و ما برپای بودیم زینب اسیری رفت و ما برجای بودیم زبان حال کسی است که بعدا به توابین معروف شدند، کسانی بودند که بر اساس این احساسی که داشتند و این کوتاهی که کرده بودند برای جبران مافات و گناهی که مرتکب شده بودند بر مخالفان امام شوریدند و ماجراهایی از این دست. این خود اتهامی ، خود اتهامی نیست که علی معلم شخص خودش یا مردم زمانه خودش را به این ماجرا متهم کند، کما اینکه این از دوره پیش از امام حسین(ع) هم وجود داشت. آقای قزلباش، رجعت سرخ ستاره که منتشر می شود بر خیلی از شاعران تاثیر می گذارد یکی از شاعران که خیلی از علی معلم تاثیر پذیرفته محمد کاظم کاظمی است؟ تاثیرگذاری استاد علی معلم بر شعر پس از انقلاب به خصوص بر مثنوی ها را چگونه می بینید؟ در واقع می شود دو نفر را در مثنوی برای بعد از انقلاب نام برد و به صورت شاخص و جدی آن را مثنوی سرا دانست. یکی آقای احمد عزیزی یکی هم علی معلم دامغانی بزرگ هستند که هردو این عزیزان در زبان و خیال مبتکر هستند و هم مبدع اند و هم موثر، ولی حوزه تاثیر علی معلم فقط در صورت و زبان شعر و در وزن شعر باقی نماند بلکه معلم همراه با صورت و زبان فکر خودش هم و استراتژی خودش هم و تا دانش خود ش را هم به مخاطبان تزریق کرد و به خصوص آنها که علاقه مند تر بودند بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتند آنها کارشان به تقلید انجامید. از جمله محمدکاظم کاظمی و چند ویژگی های مضمونی برخاسته از جغرافیایی از دید جنگ و نابسامانی در افغانستان و حوادث سیاسی و فرهنگی جامعه افغانستان گاهی نسبت افغانستان با ایران گاهی گفتمان انقلاب اسلامی که تکیه کردند بر او و نقد کردند ماجراهایی را که گاهی فکر می کردند که انحرافاتی از آنها حاصل شده و ماجراهایی از این دست اما جالب می شود گفت علی معلم هرجا حائز اثری بوده است همراه با تفکرش این اثر قابل شناسایی است. نکته ی دیگر بحث ترانه های ایشان است. ترانه های استاد معلم خیلی ها شان ده سال پیش بر سر زبان ها بود مثل ترانه معروفی که آقای اصفهانی خواند،« جماعت یه دنیا حرف/ بین دیدن و شنیدن....» ترانه های استاد معلم را موفق می دانید؟ ترانه های علی معلم مثل شعر ایشان شناسنامه دارد یعنی حتی اگر شما اندکی با فضای زبانی علی معلم آشنا باشید و دو سطری از ترانه های ایشان را بشنوید به سادگی می توانید در واقع ویژگی ها و مولفه های شناسا و آشنای علی معلم را در ترانه ها جستجو کنید. این یعنی به زبان دیگری غیر از شعر خودش ترانه نمی گوید، ترانه علی معلم مثل شعر ایشان رگه ها و نشانه ها و ردپای شعرش را در خودش دارد. تقریبا می شود گفت اولین کارها و ترانه ها بعد از انقلاب هست که دارای شخصیت و کاراکتر خاص است به این معنا که در میان ترانه سرایان بعد از انقلاب آنهایی که اغلب شان سرود گفتند خیلی فرقی بین شاعران و زبان و خیال آنها نیست بیشتر به شعار پرداخته اند تقریبا با زبان های نزدیک به هم، که تفاوتی هم نمی کند بگویید از چه کسی صادر شده است، انگار شعر همه ی این ترانه ها یک شاعر است که در حالات مختلف دست به سرودن زده اند تا علی معلم که شعر ایشان کاراکتر  دارد، شخصیت دارد و کاراکتر بیرون از ترانه هم دارد یعنی کاراکتری که به یک قشر اجتماعی یک گروه اجتماعی اشاره دارد. از نقدها و تحلیل های استاد معلم در حوزه بیدل و خاقانی بگویید؟ قصد علی معلم در توضیح خاقانی و بیدل تعلیمی بوده است، من هم شاگرد تنبلی بوده ام چون جلسات ایشان بدون آزمون برگزار می شد و اگر آزمون برگزار می کردند و قرار بود نمره ای بدهند، آنجا معلوم می شد که من چقدر در یاد گرفتن از ایشان در بحث خاقانی و بیدل و دیگر شعرا ناتوان بوده ام؛ مثل صحبت های مادر جلال آل احمد که می گوید: «مادرم می رفت پای صحبت های حاج آقا و ما که می گفتیم  خوب چی گفتند حاج آقا؟ می گفت: والا انقدر خوب حرف زد که من نفهمیدم چه می گوید» پیچیدگی زبان خود خاقانی و از طرف دیگر مفسر که خود صاحب پیچیدگی های خیال و زبان بود در عین حال با قصد تعلیم و آموزش جلسات را برگزار می کرد که گاهی هم یک بیت یک جلسه را به خودش اختصاص می داد تا توضیح بدهد این بیت ریشه در کجاها دارد. چون قصد تعلیم بود و عیار دانش استاد این ماجرا نیست و اگر هم قرار باشد قضاوتی هم بشود درباره ی علی معلم از این حیث، نباید قضاوت صورت بگیرد چون این قضاوت ها آن وقت ممکن است راه به خطا ببرد برای این که سطح سخن و زبان به ضرورت برای شنوندگان استاد بسیار پایین آمده است. اگر از این منظر قرار باشد قضاوتی درباره علی معلم انجام شود باید با مقیاس های دقیق تر بسنجید و هیچ مقیاسی دقیق تر از شعر منتشر شده ایشان نیست. حتی شعرهایی که در مجلاتی مثل مجله سوره ، حضور و گاهی هم کیهان آن دوره و البته این را هم ما نشر می دانیم و شاید در کتابی جمع نشده باشد، (که حتی شنیدم ظاهرا قرار است یک کتاب شود) این هاست که معیار های مورد وثوق درباره ی علی معلم است. در حوزه نقدهای استاد معلم که حرف های جدی برای گفتن دارد، مثلا یک جا راجع به «با کاروان نیزه» علیرضا قزوه صحبت می کردند. می دانید که علی معلم کلمات را خیلی ماهرانه استفاده می کند. مثلا جایی که راجع به ادبیات انقلاب از واژه مظلوم استفاده کرده است. ادبیات مظلوم انقلاب که در همین عبارت خیلی حرف و سخن هست؟ ببینید نقد در جایی به کار می آید که شما محک بزنید و تقلبی را از اصل تشخیص بدهید این یک مفهوم نقد است و این مفهوم نقد نزدیک به علی معلم است با شناختی که از ایشان دارم. حالت دیگر از موضوع نقد تشخیص سره از ناسره است و گاهی در همین قیاس تشخیص درست از غلط و اگر همین سیاق را ادامه بدهیم شاید بشود گفت: مثلا تشخیص زیبا از نازیبا با رجوع به ذوق سلیم، آن وقت نقد یعنی که آن زیبا هست یا نیست. هر کدام از این دریچه ها ما را به درگاه متفاوتی از درگاه پیشین و آن وقت به منازل متفاوت وارد می کند و هر منزلی در واقع اگر تو در تو باشد که منازل کوچک یا بزرگتر، بالاتر یا پست تری را در خودش جای داده باشد و این مفهوم اصلی نقد است. یک بحث دیگر که در نقد وجود دارد مسئله نقد صورت است که هر چند ظاهرا واجد اهمیت نیست، برای کسانی واجد اهمیت نیست که اهلیت معنا را یافتند و اهلیت شعر را دریافتند و از آن به بعد است که اهمیت ندارد و پیش از این یعنی در دوره آموزش اهمیت خودش را دارد و بالاخره نقد صورت هم چه ساختارگرایی و چه پسا ساختارگرایی و یا مثلا با همان معاییر کهن عروض خودمان فقط به نقد عروض خودمان بپردازیم. اما از هر جهت نقد صورت اهمیت خودش را در آن سطح دارد ولی نه چندان جدی، چون آنچه اصل است در جهان شرقی ما باطن است به آنچه اصل است معناست نه صورت و ظاهر است. استاد معلم در دو جا حضور داشتند، مدیر کل مرکز موسیقی و آهنگ های انقلابی صداوسیما بوده اند و اینکه فعلا رئیس فرهنگستان هنر هستند. شما جایگاه ایشان را چگونه ارزیابی می کنید؟ بنده در شورای موسیقی و آهنگ های انقلابی که استاد آن اوایل تشریف برده بودند دعوت شدم و عضویت پیدا کردم با گروه دوستانی مثل ناصر فیض، عبدالحسین محمدی، و خیلی از دوستان دیگر که در این جلسات شرکت می کردیم و بنا بر سرودن شعر و ترانه و نقد شعر و ترانه بود که نهایتا تصمیم گیری می شود خوانده شود یا خیر. جوان گرایی و توجه به استعدادهای جوانان از ویژگی های علی معلم بود که فضا را برای جوانان باز کردند. شاید پیش از علی معلم راه هیچ کدام از جماعت آن دوره به مرکز موسیقی و شعر صداوسیما نرسیده بود و حضور علی معلم این فضا را برای این جماعت باز کرد و کسانی که خوش استعداد بودند، ماندند و حضور ریشه ای داشتند که اثرات جدی هم بر فضای صداوسیما داشت. علی معلم هر جا که هست انگار که میدان مغناطیسی دارد که اجسام دیگر را وادار می کند به دور خودش بچرخند یعنی اثر کهکشانی دارد و اثر ایشان فقط بر شعر و موسیقی نبود. در آن دوره که در صداوسیما بود اثر مستقیم و غیرمستقیم هم بر مدیریت صداوسیما داشت. علی معلم چقدر مثل شعرهایش است؟  به نظر من یکی از راستگو ترین شاعران بعد از انقلاب است یعنی هم به چیزی که در شعرش می گوید معتقد است و هم چون معتقد است می گوید و هم به زبانی که شعر می گوید حرف می زند و هم با همان زبانی که حرف می زند شعر می گوید و این ادا نیست و چون اگر بود باید این تفاوت را به طور فاحش حس می کردیم و شما اگر درباره علی معلم از هر کسی بپرسید می گوید همان طور سخن می گوید که فکر می کند و همان طور که فکر می کند سخن می گوید. از این بابت شاعر بسیار صادقی است. در پایان سال روز تولد استاد علی معلم را به خودشان و دوستان و خانواده محترم ایشان و جامعه فرهنگی و ادبی کشور تبریک می گویم. روزنامه وطن امروز انتهای پیام/

93/09/11 - 12:47





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن