واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:نقاب دومين فيلم کاظم راست گفتار است. فيلم اول او، عروس خوشقدم از جمله فيلمهاي پرفروش در سالهاي گذشته به حساب مي آمد و از قضا بسياري از بازيگران نقش اول نقاب در آنجا نيز حضور داشتند : امين حيايي ، پارسا پيروزفر و محمدرضا شريفي نيا. اما برخلاف عروس خوشقدم که کمدي بود، نقاب رويه اي ديگر را مي پيمايد که بيشتر يادآور تعليقات معمايي ت جنايي است. فيلم در آغاز چنين نمي نماياند و بيشتر فيلمي عاشقانه بر محور ارتباطات پنهاني به نظر مي رسد. در واقع هدف فيلمساز ارائه اثري بوده که چند بار مخاطب را دچار تعليق کند و به غافلگيري سوقش دهد. از اين نظر فيلم چند محوري مي شود. در آغاز همه چيز بسادگي و نرمي پيش مي رود و بر مبناي کليشه هاي متعارف ؛ آشنايي يک پسر و دختر جوان بر اثريک تصادف و سپس ازدواجشان. مقطع دوم مخدوش شدن رابطه اين زوج است که به موازاتش با حضور شخصي ثالث ، شمايلي مثلث گونه به خود مي گيرد. فيلم از همين جا مضمون نامتعارفي را در سينماي ايران طي دو سه دهه اخيرتجربه مي کند که البته براي تماشاگر نيز بشدت غيرمنتظره است ؛ اما ديري نمي گذرد که اين مقطع نيز نوبت خود را به پروسه اي ديگر مي دهد تا باز حيرت تماشاگر را برانگيزد: دو راس اين رابطه مثلثي درواقع شياداني هستند که مي خواهند به طريقي نامشروع و ناجوانمردانه ، راس ديگر را سرکيسه کنند، تجربه اي که در يک فلاش بک مشخص مي شود و بارها به وسيله آن دو از سر گذرانده شده است. در اينجا تماشاگر نگران يک معصوميت در آستانه خطر است ؛ اما با ورود به مرحله چهام ، نگراني او جاي خود را باز به حيرتي ديگر مي دهد، اين راس سوم ، از شروع ماجرا آگاهانه و به قصد انتقام وارد اين معرکه شده است. به اين ترتيب راست گفتار با گذر از يک فرايند چهارمرحله اي تلاش مي کند جذابيت اثر خود را بر مبناي درهم شکستن مداوم ذهنيت شکل گرفته و تثبيت شده تماشاگرش نسبت به درام داستان در موقعيتي رو به افزايش فراهم کند؛ اما آيا اين مهم تحقق يافته است؟ شکي نيست که عموم تماشاگران در برخورد اوليه ، غافلگير مي شوند و در هر چهار مرحله رودست مي خورند. اين موضوع براي فيلمساز توفيق است. يادآوري اين نکته نيز به جاست که فيلمنامه اوليه کار را پيمان قاسم خاني نوشته است که ابتدا با نام پوکر و سپس با نام شطرنج مطرح شد، ولي در بازنويسي اساسي که کاظم راست گفتار روي آن اعمال کرد، نام آن نيز به «نقاب» تغيير يافت. در آغاز به نظر مي رسد نقاب اسمي است که به دليل پوشش خاص شخصيت زن فيلم در سکانس نخست ، انتخاب شده است ، اما بتدريج آشکار مي شود اين نام ، درواقع تداعي کننده موقعيت فريب دهنده اي است که آدمهاي داستان در تعامل با يکديگر در پيش گرفته اند و هريک با چهره سازي کاذب از هويت و نيت خويش سعي در اغفال طرف مقابلش دارد. از اين نظر شايد خود فيلم نيز يک جور نقاب باشد، در مقابل تماشاگري که هر بار پس از چندين سکانس با وجهه و گونه جديدي در فيلم روبه رو مي شود. با اين حساب ، فيلم قرار است درامي را تعريف کند که در آن ، موقعيتي پيچيده ترسيم شود تا به موازات پيشرفت سطح ماجرا، در عمق آن نيز منويات پنهان هر يک از آدمهاي داستان بعد منطقي روايي خويش را حفظ کند. به نظر مي رسد اين ايده اي است که فيلمساز نتوانسته بخوبي پرورشش دهد و دچار شتابزدگي در طرح و گسترش آن مي شود. صحنه عقد نگار و کامران روي عرشه قايق را به ياد آوريم. زماني که قرار است عروس ، پاسخ بله را به عاقد بدهد، کارگردان فلاش بک هايي با کاتهاي سريع و رنگ سياه و سفيد به مقابل چشم مخاطب مي آورد. ما مفهوم اين فلاش بکها را در اواخر داستان متوجه مي شويم ؛ اما حضور آن در ابتداي فيلم ، نوعي انحراف را در ذهن تماشاگر ايجاد مي کند و شک او را نسبت به موقعيت جايي در درام برمي انگيزد. اين شک ، مخدوش کننده منطق دروني اثر است و براي همين هر لحظه منتظريم تا نوبت افشاي راز آن فلاش بکها فرابرسد. چنين انتظاري ، فرمول جذابيت فيلم را با ناکارآمدي روبه رو مي کند. از طرف ديگر، در وجه معمايي فيلم مي توان اشکالات و خلاهاي فراواني را يافت. از چگونگي پيدا کردن کامران و نيما از سوي نگار (روژان) گرفته تا برخي نزديکي ها که اساس منطقي شکل گيريشان بسيار ضعيف است (مانند قضيه فيلم کازابلانکا) اما با اين حال پيشرفت راست گفتار در فاصله بين فيلم اول و فيلم دومش موضوعي بسيار محسوس است و همين باعث مي شود که نقاط ضعف فيلم کمتر به چشم بيايد. ضمن آن که جرح و تعديلات انجام گرفته روي فيلم تا حدي ارزيابي را دچار تعليق مي کند و همانند آن پايان بندي شلخته ، معلوم نيست حاصل چنين رهيافتي است يا در اثر بدسليقگي فيلمساز شکل گرفته ، نکته اي که البته به نوعي مي توان بر تشتت ساختاري وجوه بصري و ميزانسي کار (جدا از فيلمبرداري زرين دست و در ارتباط با عنصر کارگرداني) نيز تعميمش داد؛ ولي از کاظم راست گفتار 64 ساله که سينما و تئاتر را به صورت آکادميک در دانشگاه فرا گرفته است و فوق ليسانس پژوهشگري هنر نيز دارد، انتظاري فراتر از چيزي به نام نقاب مي رود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]